┄═❁#پرسش_و_پاسخ❁࿇༅═┅─
🔻 #پرسش:
یکی از نقدهایی که به #علیت می شود و نقد جدیی است، بحث #زمان است. یعنی #علت هر معلولی از نظر زمانی بر آن تقدم دارد. مسئله ای که مطرح است این است که در #فیزیک پیش از #بیگ_بنگ زمان وجود نداشته است، فضا-زمان بعد از بیگ بنگ موجودیت پیدا کرده است و بنابراین علیت را بی معنا می دانند.
࿇༻⃘⃕༻⃘⃕❀༅═┅─
🔸 #پاسخ:
اولا: زمان وصفِ موجودات #جسمانی و #مادی است، لذا موجودات غیرجسمانی (مجردات) متصف به زمان نمیشوند، پس #خداوند زمانمند نیست وفراتر از زمان است. براین اساس چه زمان باشد(بعد از بیگ بنگ) وچه نباشد (قبل از بیگبنگ) در علیت وخالقیت حق تعالی خللی ایجاد نمیکند. زیرا زمان محمولِ موجودات جسمانی است، وجسم واوصاف ماهوی آن، یعنی ابعاد غار (مکان_ابعادثلاث: طول،عرض،ارتفاع) وابعاد غیرغار(زمان) همگی مخلوق خداوند هستند.
ثانیا: تقدم زمانی به تنهایی مقوم مفهوم علتالعلل نیست بلکه عارض ذاتی آن است. یعنی امر دیگری سبب شده که علت به تقدم زمانی متصف شود. وآن تقدم رُتبی و وجودی است. علت یعنی موجودی که از حیث #وجود تقدم و اولویت بر #معلول دارد. وجودِ علت، وجودِ معلول را ایجاد میکند. چون علت از لحاظ هستی برتری و تقدم وشرافت بر معلول دارد (زیرا معلول، فعل واثر اوست) لذا این تقدم رتبی سبب تقدم زمانی هم میشود. پس تقدم زمانی مقوم ومعرِف علت نیست، بلکه تقدم وجودی ورتبی ذاتی اصلی مفهوم علیت است.
تمام موجودات (حتی ذره اولیه یاموج کوآنتومی یا.... که براثرانفجار آن بیگ بنگ آغازشد) از حیث وجودی #ممکن_الوجود هستند، این بدان معناست که ذاتاً نیازمند به #واجب_الوجود یاخداوند هستند.
ثالثا: علم فیزیک، نمیتواند پیرامون مساله علیت عالم یا وجود #خدا سخن بگوید. زیرا این علم از حیث مبانی معرفتی #آمپریستی و از حیث متد ومبنای روشی #پوزیتیویستی میباشد. یعنی از نگاه فیزیک، موضوعی علمی است که مبتنی بر اندازهگیری کمی (ریاضیوار و فرمولپذیر) وهمچنین قابلیت مشاهده و یا آزمایش داشته باشد. لذا فیزیک به توصیف حالات جسم وانرژی وماده میپردازد.
حال آنکه خداوند موجود مادی وجسمانی نیست که با زبان کمیت و #ریاضی وآزمایش قابل وصف باشد. درباره خداوند (چه برای اثبات وچه برای نفی) فقط باید بازبان #فلسفه سخن گفت. لذا کشفیات علم فیزیک وسایر علوم جزئی صلاحیت ورود به حیطه #الهیات را ندارند.
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
https://eitaa.com/tahlil30yasi
#نقد_و_بررسی
ایشان بین #تشخص و #ماهیت خلط کردهاند، تشخص لازمِ وجود خارجی است، هر موجودی خودش است و بادیگری متفاوت است. این خودیت یا تشخص از لوازم وذاتیات وجود است نه ماهیت. لذا نفسِ وجود سبب انفراد و تمیز افرادش از یکدیگر میشود.
به عبارتی وقتی میگوییم #خدا وجود دارد، وفرد ومصداق #وجود است، همین امر دال بر تعیّن درونی وفارق بودن ذات #خداوند از مخلوقاتش است. پس نیازی نیست ماهیت آنهم بالمعنی الاخص را برای حق تعالی مطرح کنیم.
#سهروردی قاعدهای را بیان کرد والبته #ملاصدرا نیز برصحت آن تاکید میکند، تحت عنوان:
النفس ومافوقها انیات محضه و وجودات صرفه.
یعنی مافوق عالم جسم و طبیعت، مثل عالم نفس وعقل، ماهیتی درکار نیست و تشخص و اِنیات موجودات به خود وجود آنهاست. یعنی وجود به تنهایی برای تشخص و فارقیت از دیگران کفایت میکند به نحوی که در عوالم مجرد همین وجود تنها، مفید تشخص موجودات از یکدیگر است.
اما ماهیت به معنای اخص دلالت بر تشخص ندارد بلکه دلالت بر محدودیت دارد. چون موجودات خارجی، وجوداتِ متشخصِ محدود هستند، این محدودیت را ذهن به عنوان حد مستقل لحاظ میکند وآنرا ماهیت مینامد. لذا ماهیت دال بر تعین درونی وفارق اشیاء نیست اگرهم باشد به واسطه وجود است. زیرا خود ماهیت افاده کلیت میکند ونه تشخص وفردیت.اساسا ماهیت من حیث هی لیست الا هی.... هرگز سبب تمیز افراد نیست زیرا بنفسه کلی میباشد. براین اساس خداوند ماهیت ندارد...
البته این متن #استاد_فیاضی بنده را یاد متنی از#خواجه_نصیرالدین_طوسی انداخت مرحوم خواجه در جلد دوم شرح اشارات قولی رااز #فخر_رازی نقل میکند، مبنی براینکه به اذعان فخر رازی خداوند ماهیت دارد (شاید جناب استاد فیاضی این عقیده رااز فخر رازی گرفته باشند) وسپس خواجه نصیر حدود یازده صفحه در نقد سخن فخررازی مطالبی را بیان میکنند که قابل توجه است. محور نقد خواجه این است که، فخررازی بین وجود ذهنی مفهومی، که کلی است با وجود خارجی خلط کرده. وجود درمقام ذهن ومفهوم، کلی است وبرماهیات به نحو یکسان حمل میشود لذا افاده وحدت برای همه موجودات میکند اما وجود خارجی توام باتشخص وتفاوت وانیت است. لذا بنفس آنکه اذعان به وجود خداوند میکنیم به دلالت خفیه تشخص و تعین درونی وفارق بودن او از مخلوقات را افاده میکنیم.
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔸فلسفه نظری
⌜https://eitaa.com/tahlil30yasi⌟