eitaa logo
شجر
1.2هزار دنبال‌کننده
761 عکس
38 ویدیو
1.6هزار فایل
شبکه جهادی رشد ⚡شتاب سابق💡 جهت کسب اطلاعات بیشتر با @ad_shajar در ارتباط باشید. تبادل: @shahid_bakrii ایتا eitaa.com/tahlil_shjr بله ble.ir/tahlil_shjr روبیکا rubika.ir/tahlil_shjr سروش splus.ir/tahlil_shjr تلگرام t.me/tahlil_shjr
مشاهده در ایتا
دانلود
یک روایت ادامه دار؛ درست ترین روایت غزه 🔶 روایت غزه روایت غصه و مظلومیت نیست! روایت مقاوم مظلوم است! روایت مظلوم مقتدر است، روایت حماسه و شکوه یک پیروزی بزرگ تاریخی است! بله حتما که مظلومیت است؛ اما اگر روایت صحنه این مظلومیتِ شکوهمندانه و این پیروزی بی‌نظیر در تمام مسیر تاریخ تاسیس خانه عنکبوت را با روایت اشک و ناله و نفرین عوض کردی، در حق این عظمت کربلایی ظلم کردی و این نقطه عطف را به یک دستاورد کوچک محدود کردی! 🔶 سه صحنه، سه روایت: صحنه اول: فاجعه حره و تجاوز لشگر یزید به مدینه، غصب فلسطین در همان 40 سال اول که پرچم مقاومت چندان بالا نبود یک تراژدی است! همین‌ها غصه خوردن و تعزیت و استغاثه دارد. صحنه دوم: ماجرای بنی قریظه و شکست سنگین این قوم یهودی بعد از حصر یا ماجرای فتح خیبر حماسه فتح است! اینجا متفکر و رسانه و هنر در جامعه باید به میدان تقویت روح حماسی و فاتحانه بیایند و برای تار و مار کردن دشمن بر روحیه نبرد بدمند. 🔶 صحنه سوم: ماجرای کربلا ماجرای کربلا اما حماسه مقاومت است! کربلا حماسه‌اش در دل مقاومت و عزاداری و گریه و در دل «ما رأیت الا جمیلا» رخ داده است! کربلا حماسه‌ای است که کسی برای آن جشن نمی‌گیرد؛ بلکه در دل عزاداری روح حماسی و انتقام صبورانه و بلندمدت در جامعه تقویت می‌شود، کربلا خود می‌داند که قرار است سوخت موشک قیام مهدوی بشود. 🔶 اینجا عقیله عرب با هنر و تبحرِ رسانه‌ای خود روایتی چنین از کربلا دارد: حماسه حسینی در دل عزاست، گریه سلاح می‌شود، روحیه انتقام ساخته می‌شود اما دنبال برساخت های کور نیست. اینطور که اگر فردا خدا با زلزله‌ای یزید و ابن زیاد و شام را با خاک یکسان نکرد، یک مومن خام اندیش بگوید: خدایا تا کی حرف؟ دیگر چه بشود تا برسانی آن عذاب های خاصت را؟ نشسته‌ای تماشا می‌کنی که چه؟ 🔶 حالا اگر اهل تفکر و هنر و رسانه و دستگاه فرهنگی این سه صحنه و روایت هر کدام را، جابجا بفهمد، یعنی در موقف تعزیت و استغاثه از حماسه بگوید یا در موقعیت حماسه مقاومت از حماسه فتح بخواند روح و اعصاب جامعه را به هم می‌ریزد، فکر جامعه را هم مشوش می‌کند، فلان جوان داغ حزب‌اللهی و مردم عادی را هم نسبت به دارایی خودش بدبین می‌کند! 🔶 ما امروز در ماجرای فلسطین در صحنه سوم حضور داریم. نه واقعه اول و نه رخداد دوم! چه عزیز هنرمند و رسانه‌پردازی که فقط کلیپ اعضای قطعه قطعه شده کودکان غزه را به تصویر می‌کشد و صرفا مرثیه و روضه باز می‌خواند (استراتژی مناسب روایی برای صحنه اول)، چه آنکه جشن می‌گیرد و آهنگ حماسه فتح سر می‌دهد، مداحی حسین طاهری یا این کار اخیر حاج ابوذر روحی می‌خواند (استراتژی روایی مناسب برای صحنه دوم)، هر دو نمی‌دانند چه خطایی به صحنه‌ای که حماسه مقاومت است و روایت مظلومِ مقتدر دارد، تحمیل می‌کنند! 🔶 آخرش حس عموم جامعه خود و حتی حزب اللهی‌ها را هم در اوج دوران اقتدار جمهوری اسلامی می‌رساند به نقطه: بس است! کاری می‌کند در مقابل اقتداری که بعد از حدود 80 سال، برای اولین بار مقاومت فلسطین را در جایگاه تهاجمی مقابل دشمن صهیونیست قرار داده، جایی که حرکت دستگاه دیپلماسی ای‌بسا در کل 45 سال اخیر و دوره جمهوری اسلامی کم نظیر است؛ به کلافگی برسد که چقدر شعار و حرف؟ پس ما می‌ترسیم! بگذار بروم قله هایم را آزاد کنم! ما عرضه نداریم که مستقیم اسرائیل را بزنیم! باز دم یمن گرم! بریم تجمع جلوی ستاد کل نیروهای مسلح برای حمله! 🔶 همه اینها در کدام نقطه؟ دقیقا در نقطه‌ای که باید با روایت هنرمندانۀ حماسه در دل تعزیه، از گریه به حس انتقام رسید؛ در جایی که باید دنیا را آماده حمله‌های متعدد بعدی به تمام منافع اسرائیل کرد اما مظلومیت فلسطین و سبعیت اسرائیل را به رسمیت شناخت و مشروعیت این فروپاشی نزدیک را عاقلانه، حکیمانه و صبورانه و نه عجولانه فراهم آورد. متفکرین و هنرمندان عزیز! اهالی رسانه! دستگاه‌های فرهنگی، بشنوید: ما در جایگاه حماسه مقاومت هستیم. آدرس تولید و استراتژی روایت و ساخت حس اجتماعی و جهانی را غلط نگیرید! پ.ن : این تکه‌ای از یک یادداشت بلند است. 🔸 :حجت الاسلام مجتبی عرب 🆔 @tahlil_shjr
تشبیهِ غزّه با کربلا؛ سهل و ممتنع! 🔶 نوحه بر غزه و مقایسه‌اش با کربلا، برخی میراث‌گرایان را نگران کرده است! متوقف‌کردنِ عاشورا در سال ۶۱ هجری و دفنِ کربلا در کربلا هم عده‌ای از انقلابیان را برآشفته است! و باز دعوا و برچسبِ «افراطی‌ها/ هیئت سکولار» و غیره رونق گرفته است! 🔶 ادعا: نه کسی با اهل‌بیت علیهم‌السلام قابل مقایسه است (لا یُقاس بآل محمد (ص) من هذه الأمّة أحد) و نه هیچ‌روزی -حتی شهادت ائمهٔ اطهار- در عظمت مصیبت، روزِ حسین علیه‌السلام می‌شود (لا یوم کیوم الحسین)؛ لکن غزه، کرب‌و‌بلای حسین (ع) را ارث برده است! 🔶 آیا مقایسه‌ناپذیریِ کسی با امیرالمؤمنین علیه‌السلام مجوّز است که حکومت و حکمرانی‌ای غیرعلوی اختیار کند؟! اینکه عظمت مصیبت هیچکس به «رتبه»ی مصائب حسین (ع) نمی‌رسد، آیا مجوّز است که تشابه و تشبّه به او (با مقیاس‌کردنش) واجب نباشد؟! حسین (ع) بلندترین «قله»ی فداکاری برای خداست که هم «دامنه»ی پیروان را بالا کشیده و هم «سلسله‌جبال»ِ تأسّی و تشبّه در قبل و بعد از خود را موجب شده است! 🔶 پیامبرانی که پیش از او گذرشان به کربلا افتاده و پیش‌آمد و خون‌آمدی به خود دیده‌اند؛ از خدایشان شنیدند که: «فسال دمُک مؤافقة لدمه»: خونت برای تشبّه به خون حسین (ع) جاری شد! عجب از کسانی که قمه‌زنی با دستان خود -بدون هیچ نصّ شرعی- را تشبّه به شمشیرها بر حسین (ع) می‌شمارند؛ اما تشبّه و تشابه‌خواندنِ خون‌های ریخته‌شدهٔ تأسّی‌کنندگان به حسین (ع) را مقابل یزیدهای زمان، برنمی‌تابند! 🔶 برخلاف مبنای فقهیِ توقیفی‌بودن شعائر، خودزنی با قمه را تشبّه به حسین (ع) می‌شمارند؛ اما بر مبنای وجوبِ تأسّی به سیّد مظلومان و شهید و کشته‌ دادنِ زنان و فرزندان، تشبّه به امامِ شهید نمی‌دانند؟!!وقتی پوست سر و صورت اسماعیل صادق‌الوعد را کندند، در پاسخ به فرشته‌ای که برای مدد آمده بود گفت: لي أسوة بما یصنع بالحسین (ع): برای من تأسّی به آن چیزی است که با حسین (ع) می‌کنند! اسماعیل به عظمت مصیبت حسین (ع) نرسید اما اگر به کرب‌و‌بلای حسین (ع) هیچ شباهتی نیافته، پس تأسّی چه معنا دارد؟! 🔶 ابوذر غفاری وقتی در غربت و تنهایی در تقابل با جریان استئثار (ویژه‌خواریِ أموی) و استبداد به تبعید رفت، تبعیدش را با روز حسین (ع) مقایسه کرد و دوستانِ اندکش را چنین تسلّی داد: ما أیسَر هذا و لکن کیف أنتم إذ قتل الحسین (ع) قتلا (یا: ذبح ذبحاً) والله لایکون فی الإسلام بعد قتل الحسین أعظم قتلا منه: این (تبعید و غربت) آسان است اما شما چه می‌کنید وقتی حسین (ع) را آن‌گونه بکُشند یا ذبح کنند؟! به خدا قسم قتلی بزرگ‌تر از آن در اسلام نیست. 🔶 حافظانِ میراث جا دارد نگران باشند تا کسی در «رتبه» با اهل‌بیت (ع) و «روزی در عظمت مصیبت» با روز حسین (ع) مقایسه نشود؛ چون آن مصیبتِ عظما در عالم بالا هم اثر کرده -به حسب روایات صحیح- و آسمان و زمین و همهٔ مخلوقات بر آن گریسته‌اند! امتدادبخشی به میراث هم جای نگرانی دارد تا مبادا حسین (ع) در ۶۱ هجری دفن شود و الگو و بالتّبع «شبیه‌ساز» نشود! که وگرنه؛ گریه‌کنانِ امروز با گریه‌کنانِ روز عاشورا بر تلّی در همان کربلا، و در حالِ نظاره بر کشته‌شدن حسین (ع) فرقی نمی‌کنند! 🔶 از همین‌رو بود که شهید مطهری فریاد می‌کرد «شمر زمانت را بشناس» و رهبر انقلاب اسلامی از «کربلای غزه» می‌گوید و امام موسی صدر در کتاب ارزشمند «سفر شهادت» بین عاشورا و فلسطین پیوند می‌زند. امام رضا علیه‌السلام در روایت معروف «ریّان بن شبیب» هر دونگرانی را برای‌مان به‌زیبایی جمع کرده است: «إنّ یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذلّ عزیزنا بأرض کرب و بلاء و اورثنا الکرب و البلاء إلی یوم الانقضاء» 🔶 روز حسین (نه روزها و مصائب دیگر) است که پلک‌های ما را مجروح و سیل اشک از چشمان ما جاری کرده است [همان لقد عظمت الرزیّة و جلّت و عظمت المصیبة] اما هم‌او در ادامه می‌فرماید: به ما «کرب و بلا» تا روز انقضاء (فرج) ارث داده شده است! یعنی همان مضمون: کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلا (که سخن مشهوری است و روایت نیست). این کرب و بلا، «ارث» حسین بر حسینیان است؛ همان کرب و بلاست تا ارث‌بودن درست باشد؛ لذا شبیه خواندنش انحراف از میراث نیست. تا وقتی وارث حسین (عج) در مرتبهٔ غیبت و «الذین استضعفوا» است، فرج و گشایش برای مظلومان و مستضعفان نیست و آنها در کرب و بلایند. 🔶 غزه بدین معنا، چرا کرب‌و‌بلای حسین (ع) نباشد؟! ملّتی که در مقابل ضَیم (ظلمِ ننگ‌آمیز) ایستاده، به سیّد اهل إبای از ضیم-یعنی حسین بن علی (ع)- تأسّی کرده است. این نکتهٔ سهل و ممتنعِ تشبیه غزه با کربلاست! آنچه غزّه از مصیبت می‌بیند، ارثِ کرب‌وبلای ننگ‌ناپذیریِ حسین (ع) است؛ ولو هیچ‌روزی در «رتبه»، روزِ حسین در «عظمت مصیبت» نمی‌شود! 🔸 : حجت الاسلام محسن قنبریان 🆔 @tahlil_shjr