⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و یکم - شبِ بیست و چهارمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت دوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۱۴ تا دقیقه ۳۲
🔸 مرحوم جناب کلینی (ره)، از جمله افتخارات ایران هستند که در عالَم علم، جایگاه بسیار رفیعی دارند. زمانی که ایشان مشغول جمعآوری و دستهبندی روایات اهل بیت (ع) بودند، در بغداد سکونت داشتند و حکومت، دست عبّاسیان بود.
🔹 درست است که عبّاسیان، به خاطر سِعایتکنندههایی که در دربارشان حضور داشتند، نسبت به اهل بیت (ع) ظلم کردند امّا در زمان حکومت آنها، پیشرفتهای علمیِ بسیاری در عالَم اسلام به وقوع پیوست.
🔸 بنی عبّاس از فرزندان عبدالله بن عبّاس و از نسل جناب عبّاس، عموی پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) بودند و به خاطر نسبتی که با جناب رسول الله (ص) و امیرالمؤمنین (ع) داشتند، برای اهل بیت (ع) احترام قائل بودند امّا متأسفانه در دربار آنها سِعایتکنندههایی حضور داشتند که دائماً علیه اهل بیت (ع) سخن میگفتند و حاکمان عبّاسی را به دشمنی با آنها تحریک میکردند.
🔹 بنی عبّاس مدّعی بودند که حکومت باید در مسیر پیغمبر اکرم (ص) باشد و بنی امیّه حقّ حاکمیّت ندارند که البته این حرفشان صحیح بود چه اینکه امام حسین (ع) هم فرمودند که از جدّ بزرگوارم شنیدم که "اِنَّ الخِلافَةَ مُحَرَّمَةٌ عَلَی آلِ اَبی سُفیان".
🔸 لذا هنگامی که بنی عبّاس به حکومت رسیدند، برای اهل بیتِ پیغمبر (ص) احترام قائل بودند امّا از آن جایی که همیشه عدّهای نسبت به اهل بیت (ع) حسادت میورزیدند، لذا سعی میکردند که حاکمان عبّاسی را نسبت به اهل بیت (ع) بدبین کنند و آنها را علیه این بزرگواران بشورانند.
🔹 به عنوان مثال روزی یکی از این سِعایتکنندهها نزد منصور دوانیقی رفت و به دروغ، به او گفت که امروز جعفر بن محمّد داشت عدّهای را علیه شما تحریک میکرد. منصور دوانیقی هم بدون اینکه نیرویی را برای تحقیق بفرستد و یا خودش از محضر امام سوال کند، به نیروهایش دستور داد که شبانه به منزل آقا بروند و ایشان را دستگیر کنند.
🔸 بعد از اینکه امام را در دربار حاضر کردند و سوالاتی را از ایشان پرسیدند، حضرت رو به آن شخص کردند و فرمودند آیا حاضری برای شهادتی که دادی، قسم هم بخوری؟ او گفت بله و شروع کرد به قسم خوردن که آقا فرمودند نه، اگر راست میگویی، با جملاتی که من میگویم، قسم بخور. بعد هم عباراتی را فرمودند و تا آن شخص شروع کرد به قسم خوردن، در جا به درک واصل شد.
🔹 غرض، در دوره عبّاسیان، پیشرفتهای علمیِ بسیاری در عالَم اسلام به وقوع پیوست به خصوص در زمان مأمون که دانشمندان زیادی در دربار او حضور داشتند.
🔸 از جمله دانشمندانی که در زمان مأمون میزیستند و در تاریخ، بسیار معروف شدند، بَنی موسای شاکر (سه یا چهار نفر از فرزندان شخصی به نام موسای شاکر) بودند که در ریاضیات عالیه، تبحّر بسیاری داشتند.
🔹 یکی از کارهایی که این بزرگواران انجام دادند، این بود که در صحرای سِنجار در منطقهی تَلَّعفَر، مسافت یک درجهی فلکی را در سطح زمین به طور دقیق محاسبه کردند.
🔸 لذا در دوران عبّاسیان، پیشرفتهای علمی، بسیار زیاد شده بود و مرحوم جناب کلینی (ره) هم در زمان خلافت عبّاسیان میزیستند.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و یکم - شبِ بیست و چهارمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت سوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۳۲ تا دقیقه ۴۸
🔸 اساسِ اهل بیت (ع) بر این بود که در مدینه و نزد تربت و بقعهی مبارکهی جناب رسول الله (ص) زندگی کنند که هم شیعه و هم اهل سنّت، بر اساس روایات، قائل اند به اینکه بقعةُ الرَّسول، یعنی محدودهی تربت مبارک جناب رسول الله (ص)، نه تنها از مسجدالحرام، بلکه از کعبه و حتّی از بیتالْمَعمُور که محاذی با کعبه است، أفضل و بالاتر است.
🔹 لذا اهل بیت (ع) همیشه دوست داشتند که تا آخر عمر مبارکشان در مدینه و محضر جناب رسول الله (ص) باشند. به همین دلیل، هنگامی که امام حسین (ع) مجبور به خروج از مدینه شدند، فرمودند "أخرَجُونا عَن مَدينَةِ جَدِّنا" ما را از مدینهی جدّمان اخراج کردند که این بزرگترین درد برای حضرت بود.
🔸 امام صادق (ع) نیز ابتدا در مدینه تشریف داشتند امّا سِعایتِ سخنچینان و دروغگویان علیه حضرت، حکومت بنیعبّاس را مجبور کرد که امام را از مدینه به کوفه بیاورند.
🔹 امام صادق (ع) حدود دو سال و نیم یا سه سال در کوفه مستقر بودند. ایشان در طول این مدّت، در منزل بعضی از شیعیان مثل جناب زُرارَة بن أعين، جناب مسلم و... کلاس درس برگزار میکردند. در حالی که در مدینه چنین امکانی برای ایشان فراهم نبود.
🔸 هنگامی که خبر تدریس امام صادق (ع) در کوفه، پخش شد، بسیاری از کسانی که اهل علم بودند و سواد خواندن و نوشتن داشتند، از سراسر حجاز و عراق، راهی کوفه شدند و در درسهای حضرت شرکت کردند.
🔹 در تاریخ، تعداد شاگردان حضرت، چیزی در حدود چهار هزار نفر نقل شده است که اکثر آنان نیز به تعبیر آن روز، عامّه یعنی اهل سنّت بودند.
🔸 این چهار هزار شاگرد در طیّ دو سال و نیم، سه سالی که در محضر امام صادق (ع) بودند، توانستند بیش از شش هزار و ششصد جلد کتاب بنویسند. اسامی این شاگردان به همراه تعداد کتبی که نوشتند، در برخی از کتابها ضبط شده است.
🔹 مثلاً در کتاب "الفائق" جناب تستری، اسامی بیش از سه هزار نفر از شاگردان حضرت آمده است. در کتاب دیگری، اسامی همهی آن افراد به همراه تعداد کتبی که نوشتند، آورده شده است.
🔸 علاوه بر این، مشخص شده است که مثلاً این فرد، امامیّ است یا عامّی. یعنی قائل به امامت اهلبیت (ع) تا امام صادق (ع) هست یا اینکه سنّی است.
🔹 بعد از امام صادق (ع)، شاگردان امام موسی بن جعفر و امام رضا (ع) نیز، کتابهایی تألیف کردند امّا تعداد کُتبی که در زمان امام صادق (ع)، توسط شاگردان ایشان نوشته شد، به قدری زیاد بود که مذهب شیعه، به مذهب حقّهی جعفریّه معروف شد.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و یکم - شبِ بیست و چهارمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۵ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت چهارم ⬇️⬇️ از دقیقه ۴۸ تا آخر
🔸 متأسفانه بسیاری از کُتبی که در زمان امام صادق، امام موسی کاظم و امام رضا (ع)، تألیف شدند، بر اثر مخالفت علمای مُتعصّب سَلَفی، از بین رفتند.
🔹 منظور از سَلفیها، اهل سنّت و جماعت نیستند. از قضا اهل سنّت و جماعت، همراهی خوبی با شیعیان دارند بلکه منظور از سلفیها، عدّهای از متعصّبین سنّی مذهباند که قائلاند به اینکه بر اساس سَلَف صالح خود یعنی ابوبکر و عمر و عثمان عمل میکنند.
🔸 سلفیها در حال حاضر، بیشتر در مصر ظهور دارند. این گروه در طول تاریخ، تا توانستند علیه اهلبیت (ع) و تضعیف ایشان و همچنین از بین بردن تمامی آثار و کُتب شیعیان، اقدام کردند.
🔹 جناب فخر رازی که خود، از علمای اهل سنّت و در اصول عقاید، معتزلی مذهب است، میگوید بنی امیّه، دست به دست هم دادند تا آثار علی (ع) را محو کنند و از بین ببرند حتّی جَهر به بسم الله را.
🔸 در حال حاضر اهل سنّت در نمازهای خود، بسم الله الرّحمن الرّحیم را آهسته میگویند زیرا امیرالمؤمنین (ع)، معروف بودند به جَهر و آشکار کردن بسم الله.
🔹 از مجموع بیش از شش هزار و ششصد جلد کتابی که در زمان امام صادق، امام کاظم و امام رضا (ع) نوشته شد، تنها چهارصد جلد از آنها تا زمان مرحوم کلینی باقی ماند که این چهارصد جلد کتاب معروف شدند به اصول اَربَعَمِائَة (کتابهای چهارصدگانه)
🔸 نکتهی حائز اهمیت آن است که در آن زمان از کتاب، به اصل نیز تعبیر میکردند. مثلاً میگفتند فلانی "لَهُ أصلٌ" يا "لَهُ أصُولٌ" که فلانی یک جلد کتاب یا چندین جلد کتاب دارد. لذا آن چهارصد جلد کتاب باقی مانده تا زمان مرحوم کلینی نیز به أصول أربعمائة شهرت یافتند.
🔹 در آن زمان اگر مجتهدی میخواست راجع به مسألهای فقهی، فتوا بدهد، باید تمامی این چهارصد جلد کتاب را زیر و رو میکرد تا احادیث مربوط به آن موضوع را پیدا کند.
🔸 مرحوم کلینی آمدند تمامی این چهارصد جلد کتاب را در سه بخش کلّی اصول عقاید، احکام شرعی و مسائل اخلاقی، تَبویب و دستهبندی کردند و اسم این مجموعه را "کافی" گذاشتند که گویا حضرت بقية الله (عج)، ایشان را به این اسم هدایت فرمودند.
🔹 بعضی از علما معتقدند این کتاب بر امام زمان (عج) عرضه شد و حضرت آن را تحسین نموده و فرمودند این کتاب، "کافٍ لِشيعَتِنا" برای شیعیان ما کافی است.
🔸 همانطور که اشاره شد، مجموعهی کافی، شامل سه بخش اصول عقاید، احکام شرعی و مسائل اخلاقی است که تحت عنوان اصول کافی، فروع کافی و روضهی کافی مطرح میشوند که هر بخش، خودش شامل کتابهای (بخشها) گوناگون است و ذیل هر کتاب نیز اَبواب مختلف مطرح شده است.
🔹 در زمان ما حضرت علّامه حسن زاده آملی (ره) حدود شصت سال پیش، بخش اصول کافی را إعرابگذاری کردند که این کار مورد قبول تمامی علماء، مراجع و مجتهدین ایران و سایر کشورهای مسلمان واقع شد و به طور رسمی در تمامی حوزههای علمیّه، در دسترس طلّاب و علما قرار گرفت.
🔸 حتّی این کتاب در اَلأزهر مصر، به عنوان یکی از مَصادر و منابع شیعی، مورد اِستناد علمای اهل سنّت است.
والحمدُ للهِ ربِّ العالمین
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و دوم - شبِ بیست و پنجمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت اوّل ⬇️⬇️ از ابتدا تا دقیقه ۱۶
🔸 در جلسات قبل بیان شد در زمان امام صادق، امام کاظم و امام رضا (ع) بیش از شش هزار و ششصد جلد کتاب توسط شاگردان این بزرگواران نوشته شد که از این تعداد، تنها چهارصد جلد از آنها تا زمان مرحوم کلینی باقی ماند.
🔹 جناب کلینی حقّ عظیمی بر عالَم علم دارند. این بزرگمرد الهی بیش از هزار و صد سال قبل، این چهارصد جلد کتاب را در سه بخش اصول عقاید، احکام شرعی و مسائل اخلاقی، تبویب و دستهبندی کردند و الحمدللّه هر سه بخش، تحت عنوان اصول، فروع و روضهی کافی تا به امروز به یادگار مانده اند.
🔸 در زمان ما حضرت علّامه حسن زاده آملی (ره)، بخش اصول کافی را إعرابگذاری کردند چون چنین کتابهایی مثل بِحارالأنوار، تَهذیب، اِستبصار و... بدون إعراب اند و غیر عربها به سختی میتوانند آنها را بخوانند.
🔹 اوایل نیز قرآن بدون إعراب نوشته میشد چون همه عرب بودند و نیازی به إعرابگذاری نداشتند. حتّی در مقطعی، تمامی آیات نیز بدون نقطه نگارش میشد که بعدها جناب ابوالأسوَد دُؤَلى، از اُدبای عرب و شاگرد امام امیرالمؤمنین (ع)، قرآن را نقطهگذاری کردند و حروف آن را بر اساس رسمالخط آن روز، به نحوی نوشتند تا خطا و اشتباه در قرائت قرآن پیش نیاید و قرآن تحریف نگردد.
🔸 مرحوم کلینی تقریباً دوران غیبت صغرای حضرت بقية الله (عج) را ادراک فرمودند منتها اگر در اصول کافی دقّت بفرماييد، خواهید دید کمتر حدیثی به صورت مستقیم از نوّاب خاصّهی حضرت بقية الله (عج) نقل شده است.
🔹 چون در دوران غیبت صغری، حضرت چهار نائب خاص در بین شیعیان داشتند که رتق و فتق امور شیعه بر عهدهی آنان بود.
🔸 به طور کلّی بعد از جناب رسول الله (ص) که خلافت و حکومت به دست غاصبین افتاد، امیرالمؤمنین و اهلبیت (ع)، مأمور حفظ کیان شیعه شدند.
🔹 چون اکثر مردم در زمان ائمه (ع)، با حکومت عصر خود بیعت میکردند و عقاید و مسائل دینی خود را نیز از حکومت میگرفتند و تنها عدّهی قلیلی، معتقد به امامت اهلبیت (ع) بودند.
🔹 ائمه (ع) نیز وظيفه داشتند به امور شیعیانِ خود، رسیدگی کنند. مثلاً امام حسن (ع) آمار شیعیان خود در سراسر خاورمیانه را به معاویه که در آن زمان، حکومت در دست او بود، داده بودند و او وظیفه داشت ماهانه، مواجب آنان را پرداخت کند.
🔸 غیر از مقطعی که امام امیرالمؤمنین، بر مسند حکومت بودند، دیگر هیچگاه ائمه (ع)، نتوانستند حکومت کنند و تا به امروز نیز هیچگاه حکومت به دست تابعین اهلبیت (ع) نیفتاد. لذا ائمه (ع) وظیفه داشتند شیعیان مخلص و معتقد به امامت را حفظ کنند.
🔹 حتّی زمانی که خود این بزرگواران تحت نظر بودند، با این حال از رسیدگی به امور شیعیان غافل نمیشدند.
🔸 امام صادق (ع) در مقطعی، به دلیل سِعایت سخنچینان و دروغگویان به دربار بنیعبّاس، تحت نظر بودند امّا با این حال، تمام همّت ایشان حفظ و حراست از کیان شیعه بود.
🔹 چون متأسفانه شیعهکُشی، در دوران بنیعبّاس بسیار بیشتر از دوران بنیامیّه بود. بنیعبّاس، شش امام معصوم از امام صادق (ع) تا امام حسن عسکری (ع) را به شهادت رساند و بسیاری از سادات علوی و فاطمی را نیز شهید کرد.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و دوم - شبِ بیست و پنجمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت دوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۱۶ تا دقیقه ۳۲
🔸 زمانی که امام رضا (ع) به ایران تشریففرما شدند، خبر استقبال ایرانیها از حضرت، به مدینه رسید. لذا بسیاری از سادات فاطمی و علوی راهی ایران شدند امّا متأسفانه هنگامی که مأمون، حضرت را به شهادت رساند، حکمی حکومتی مبنی بر کُشتن شیعیان صادر کرد.
🔹 در پی اعلام این حکم، بسیاری از فرزندان و نوادگانِ کسانی که در جنگ نهروان به دست امیرالمؤمنین کشته شده بودند، با تشکیل گروههای مختلف، از کوفه راهی ایران شدند تا با کشتن فاطمیّون و علویّون، انتقام خود را از امام علی (ع) بگیرند که الحمدلله در بسیاری از مناطق، ایرانیها سادات را حفظ کردند.
🔸 در آن مقطع، شرایط به گونهای بود که سادات، مجبور بودند سیادت خود را پنهان کنند و حتّی فامیلیهای دیگری برای خود انتخاب میکردند تا مورد شناسایی قرار نگیرند. لذا در طول تاریخ، اساس کارِ اهلبیت بر حفظ شیعیان بود.
🔹 خودِ اهلبیت (ع) نیز هیچگاه از شرّ دشمنان در امان نبودند و یکی پس از دیگری توسط آنان به شهادت میرسیدند. امام امیرالمؤمنین (ع) را در مسجد کوفه شهید کردند. به امام حسن (ع) زهر نوشاندند. امام حسین (ع) را در کربلا با آن جنایات هولناک به شهادت رساندند.
🔸 امام زین العابدین (ع) نیز طیّ سی و چهار سال نه تنها از دست بنیامیّه، در امان نبودند بلکه زبیریان نیز حضرت را تحت نظر داشتند. لذا امام، رسیدگی به امور شیعیان را به عموی خود، جناب محمّد حنفیه واگذار کرده بودند چون شیعیان به سختی میتوانستند به حضرت مراجعه کنند.
🔹 به همین دلیل، جناب مختار نیز نزد محمّد حنفیه رفته بود تا از ایشان اِذن قیام بگیرد. در زمان سایر ائمه (ع) نیز اوضاع به همین صورت بود و آن بزرگواران همیشه در زحمت بودند امّا با این حال، تمام همّتشان، حفظ کیان شیعه بود.
🔸 چون غیرشیعه، تابع خلفای غاصب بودند و برایشان فرقی نمیکرد چه کسی به عنوان خلیفه، حکومت کند. در حال حاضر نیز به همین صورت است امّا ما چنین اعتقادی نداریم.
🔹 ما معتقدیم بعد از جناب رسول الله (ص)، امام امیرالمؤمنین (ع) تا حضرت بقية الله (عج)، جانشینان بر حقّ پیامبر اکرم (ص) هستند و در حال حاضر ما در عصر غیبت تامّهی حضرت بقية الله (عج) هستیم و در این عصر، ایشان امام، خليفة الله و حجّة الله هستند.
🔸 تمام اعتقاداتِ ما نیز، بر اساس استدلال، برهان و دلیل است نه از روی تعصّب. حضرت علّامه حسن زاده آملی (ره) میفرمودند اگر کسی ادّعا میکند که در روی کرهی زمین کتابی بهتر از قرآن در انسانسازی وجود دارد، بیاورد تا ببینیم، که اگر چنین باشد، اوّلین کسی که به آن روی میآوَرَد، منِ حسنزاده ام که نَحنُ أبناءُ الدّليل.
🔹 به امام حسین (ع) میگفتند چرا اینقدر این مردم را پند و موعظه میفرمایید؟ اینها که گوش شنوا ندارند. امام در جواب، این آیهی قرآن را تلاوت میفرمودند "لِیَهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بَیِّنَة وَ یَحیَی مَن حَیَّ عَن بَیِّنَة" برای اینکه هر کس میخواهد هلاک شود؛ هلاکتش از روی بَیّنه باشد و هر کس هم که میخواهد زنده گردد، باز از روی بَیّنه زنده شود.
🔸 ما میخواهیم حتّی کسانی که از ما دفاع میکنند و در رکاب ما شمشیر میزنند نیز از روی بیّنه و آگاهی، این کار را انجام دهند نه از روی جهالت زیرا جُهّال نهایتاً کار را ضایع میکنند.
🔹 غرض، بنای اهلبیت (ع) همواره بر حفظ کیان شیعه بود چون تنها شیعه است که به پیغمبر و آل پیغمبر (ص) اعتقاد دارد.
🔸 حضرت علّامه حسن زاده آملی (ره) عبارت لطیفی شبیه عبارت جناب سعدی دارند. ایشان فرمودند
● شاه لافتی و هل أتى، علیّئه
● بعد از مصطفی، أمِ آقا علیّئه
اعتقاد ما این است که آقای ما بعد از پیامبر اکرم (ص)، علی (ع) است و برای این اعتقاد خود، دلیل و برهان و حجّت داریم.
🔹 جناب سعدی نیز حدود پانصد، ششصد سال قبل در دوران عثمانی که بسیاری از شیعیان و علمای شیعه را میکشتند، مردانهوار فرمود:
● سعدیا! شرمی بدار آخر چه میترسی بگو
● نیست بعد از مصطفی، آقای ما إلّا علی
🔸 کسی که معتقد به امامت امام امیرالمؤمنین (ع) و اولاد معصومشان است، از آن به بعد اهلبیت (ع) نیز وظیفه حفظ و حراست از کیان شیعه را بر عهده دارند.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و دوم - شبِ بیست و پنجمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت سوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۳۲ تا دقیقه ۴۸
🔸 برنامهی اهل بیت (ع) در طول تاریخ، حفظ کیان شیعه بود و از آنجایی که علماء، حُصون و دژهای رعیّت هستند، لذا وظیفه داریم که شیعیان را حفظ کنیم البته نه با تعصّب بلکه با حجّت و دلیل و برهان.
🔹 وظیفهی ما این است که به اِشکالات و شُبهات وارده در اَذهان جوانان شیعه پاسخ دهیم. تمام سیاستهای ما هم باید در راستای حفظ کیان شیعه باشد.
🔸 ما نباید جوانهای عزیزمان را رها کنیم. علمای اهل سنّت در ایران، تمام تلاش خود را برای حفظ و تکثیر نسلشان به کار میگیرند امّا ما تا چه اندازه برای حفظ نسل شیعه تلاش کردیم؟ و متأسفانه میبینیم که امروزه بسیاری از جوانهای عزیز ما، از جنبهی مزاجی، قدرت ازدواج و باروری ندارند.
🔹 بسیاری از طلاقها هم زیر سر آن است که دختر و پسر ما، نمیتوانند همدیگر را ارضاء کنند.
🔸 ما وظیفه داریم کیان شیعه را حفظ کنیم. رسیدگی به امور گوناگون جوانان از جمله سلامتی، ازدواج، فرزندآوری و ... باید در اولویّت کارهای ما قرار بگیرد.
🔹 اهل بیت (ع) و علمای ما، در طول تاریخ، زحمات بسیاری را متحمّل شدند تا توانستند این تعداد از شیعیان را در سطح دنیا گسترش دهند امّا متأسفانه ما با سیاستهای اشتباه، داریم باعث تقلیل نسل شیعه میشویم.
🔸 ما وظیفه داریم که شیعه را حفظ کنیم به خصوص شیعهی عزیز ایرانی را؛ شیعهای که هیچ امامی را ندیده امّا در راه قرآن و اهل بیت (ع) و اعتقاداتش، محکم ایستاده است.
🔹 چنین شیعهای باید حفظ شود. مبادا خدای ناکرده سیاستهای بیمعنایی را در پیش بگیریم که منجر به قطع نسل شیعه شود. چرا که در این صورت مجبوریم چند سال آینده، کشور را به دیگران تحویل دهیم.
🔸 بالا رفتن سنّ ازدواج، از جمله دلایل مهم تقلیل نسل شیعه است. بسیاری از جوانهای عزیز هم که ازدواج میکنند، متأسفانه بچّهدار نمیشوند و آنهایی هم که باردار میشوند، گرفتار حادثهی سقط هستند.
🔹 همه باید پاسخگو باشیم. ائمه (ع)، با خون دل توانستند شیعیان را حفظ کنند. و لذا در موارد بسیاری، امر به تقیّه میکردند. شیعه در طول تاریخ، آنچنان در خفقان بود که حتّی زن و شوهر هم شیعه بودن خود را از یکدیگر پنهان میکردند. در چنین شرایطی، اهل بیت (ع) شیعه را حفظ کردند.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و دوم - شبِ بیست و پنجمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت چهارم ⬇️⬇️ از دقیقه ۴۸ تا آخر
🔸 نسل شیعه به خصوص شیعهی ایرانی باید حفظ شود. دیگران گمان نکنند که ایران، به دست آنها مسلمان شد. نخیر. ایرانیها، در زمان خودِ جناب رسول الله (ص)، در محضر ایشان تشرّف داشتند و در میان آن همه اَعراب، تنها یک ایرانی، به رتبهای رسید که جناب رسول الله (ص)، ایشان را در زمرهی اهل بیت خود قرار دادند و فرمودند "سَلمانُ مِنّا اَهلَ البَیت".
🔹 لذا تا روز قیامت، جناب سلمان نیز در هر صلواتی که بر پیغمبر و آل پیغمبر (ص) فرستاده میشود، شریک است زیرا به فرمودهی جناب رسول الله (ص)، جناب سلمان نیز از اهل بیت ایشان هستند.
🔸 در باب صلوات و میزان ثواب آن، در روایات نقل شده است که جناب رسول الله (ص) در شب معراج، مَلَکی را دیدند که مشغول حساب کردن و شمارش چیزی بود. حضرت از او پرسیدند؟ تو کیستی و چه چیزی را حساب میکنی؟ مَلَک پاسخ داد: مأموریت من، شمارش تمام قطرات باران است امّا با این همه توانایی، قدرتِ شمارشِ ثوابِ صلوات بر شما را ندارم چرا که آن، دارای ثوابی غیر قابل شمارش و بسیار عظیم است.
🔹 ائمه (ع) در مقام تبیین، به زبانی سخن میگویند که صاحبانِ اذهانِ سافله و عقلهای مَشوُب به وَهم و خیال هم بتوانند اندکی از معقولات را ادراک کنند و گرنه اگر بخواهند معقولات را در کِسوت معقول عرضه کنند، ما قدرت فهم نداریم لذا مجبورند برای ما، معقولات را در کِسوت محسوسات درآورند.
🔸 غرض، جناب سلمان به رتبهای رسید که تا روز قیامت، در صلوات بر پیغمبر و آل پیغمبر (ص) شریک است. و لذا شیعهی ایرانی را باید حفظ کرد.
🔹 بنده، برای بقای نسل شیعهی پاک ایرانی نگرانم و قریب به سی سال است که این موضوع را فریاد میزنم.
🔸 ما در این زمینه وظیفه داریم. اهل بیت (ع)، جان به لب آوردند و یکی پس از دیگری، شهید شدند تا توانستند به هر نحوی، کیان شیعهی علی (ع) را حفظ کنند گرچه در بسیاری از مقاطع، شیعیان، لیاقت این فداکاریها را نداشتند و قدر هیچ یک از ائمه (ع) را ندانستند.
🔹 تا جایی که امیرالمؤمنین (ع) بر بالای منبر، با دلِ خون فریاد میزدند که چرا به حرف من گوش نمیدهید؟ چرا این طور متفرّق و پراکندهاید؟
🔸 در تاریخ آمده است که روزی، یکی از شیعیان امیرالمؤمنین (ع) که در جنگهای صفیّن و جمل، پای رکاب حضرت جنگیده بود و در نهروان از ایشان جدا شد، به دارُالاِمارةی کوفه رفت و مقابل حضرت، فریاد زد که علی! من و طایفهی من، لَنَقتُلَنَّکَ حتماً حتماً حتماً تو را میکشیم.
🔹 ائمه (ع) حتّی برای اینگونه از شیعیان خود هم دلسوزی کردند. آن وقت ما چطور برای شیعیان پاک و مخلصی که لیاقت آنان، هزاران برابر بیشتر از شیعیان زمان ائمه (ع) است، دلسوزی نکنیم و زحمت نکشیم؟ چرا باید جوانهای عزیزمان را با بیتدبیری، از دست بدهیم تا دشمن از همین جوانها آلت قتّاله بسازد و به جان یکدیگر بیندازد؟ چرا متوجّه نقشهی دشمن نیستیم؟ وظیفهی ماست که شیعه را حفظ کنیم.
🔸 حضرت علّامه حسنزاده آملی (ره)، در دروس معرفت وقت و قبله، متناسب با موضوع جلسات گذشته، حدیثی را از "کِتابُ الجهادِ" جامعِ کافیِ مرحوم کلینی (ره) نقل فرمودند.
🔹 در این حدیث آمده است که "عَن اَبی عَبدِالله (ع) قال: سَأَلَ رَجُلٌ اَبی عَن حُروبِ اَمیرالمؤمنین (ع) وَ کانَ السّائِلُ مِن مُحِبّینا".
🔸 امام صادق (ع) میفرمایند که مردی، از پدرم امام باقر (ع)، راجع به جنگهای امیرالمؤمنین (ع) سوال کرد و سائل، از مُحبّین ما بود که از این عبارت، چنین اِستمزاج میشود که گویا آن مرد، از شیعیان اهل بیت (ع) بود.
🔹 در ادامه امام صادق (ع) میفرمایند که پدرم، به او فرمود: "اِنَّ اللهَ بَعَثَ مُحمَّداً بِخَمسَةِ اَسیافٍ، ثَلاثَةُ مِنها شاهِرَة لاتُغمَد اِلی اَن تَضَعَ الحَربُ اَوزارَها وَ لَن تَضَعَ الحَربُ اَوزارَها حَتّی تَطلُعَ الشَّمسُ مِن مَغرِبِها".
🔸 خدای متعال، پیغمبر اکرم (ص) را به پنج شمشیر برانگیخت. سه تای آنها، از نیام بیرون آمده است و به غلاف نمیرود، تا اینکه جنگ، سنگینی خود را بر زمین بگذارد و جنگ، سنگینی خود را بر زمین نخواهد گذاشت تا اینکه آفتاب، از مغربش طلوع کند.
ان شاءالله در جلسات بعد، به شرح حدیث میپردازیم.
والحمد لله ربّ العالمین
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و سوم - شبِ بیست و ششمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت اوّل ⬇️⬇️ از ابتدا تا دقیقه ۱۳
🔸 حضرت علّامه حسنزاده آملی (ره) در دروس معرفت وقت و قبله، حدیثی را از امام صادق (ع) نقل کردند.
🔹 امام صادق (ع) در این حدیث فرمودند: مردی که از مُحبّین ما بود، از پدرم امام باقر (ع) راجع به جنگهای امیرالمؤمنین (ع) سوال کرد.
🔸 حضرت در پاسخ به او فرمودند که خدای متعال، پیغمبر اکرم (ص) را به پنج شمشیر برانگیخت. این عبارت نشان میدهد که حق متعال، در پنج مورد، برای پیغمبر اکرم (ص)، حقّ جهاد و قِتال در برابر دشمنان قائل شد.
🔹 در ادامهی حدیث آمده است که سه تا از آن شمشیرها، از نیام بیرون آمد و آشکار شد و هرگز به غلاف نمیرود، تا اینکه جنگ، سنگینیهای خود را بر زمین بگذارد و جنگ، سختیهای خود را بر زمین نخواهد گذاشت مگر اینکه آفتاب، از مغربش طلوع کند.
🔸 در ادامه میفرمایند: "فَاِذا طَلَعَتِ الشَّمسُ مِن مَغرِبِها أَمِنَ النّاسُ كُلّهم فِی ذَلِکَ اليَوم" یعنی هنگامی که آفتاب از مغربش طلوع کند، تمام مردم در آن روز، در امان و امنیّت هستند.
🔹 بر اساس این حدیث، تا زمانی که آفتاب، از مغربش طلوع نکند، سنگینیِ جنگ، از دوش مسلمانها و معتقدین به پیغمبر و آل پیغمبر (ص) برداشته نمیشود و مردم، امنیّت پیدا نمیکنند. به عبارت دیگر، جنگها هرگز فروکش نمیکنند مگر اینکه آفتاب، از مغربش طلوع کند که در آن روز، تمام مردم در امنیت هستند.
🔸 امام باقر (ع) در ادامهی روایت، به توضیح دربارهی شمشیرها میپردازند و میفرمایند که آن سه شمشیرِ آشکار و از غلاف بیرون آمده، شمشیرهایی است که در عالَم اسلام، در مبارزه با مشرکان عرب، اهل ذمّه و مشرکان عَجَم به کار گرفته شد.
🔹 شمشیر بعدی، شمشیر مَکفوف است که به تعبیر امام باقر (ع)، شمشیرِ مبارزه با اهل بَغی و تأويل است
🔸 چنان که خدای متعال در آیهی ۹ سوره مبارکه حجرات فرمود "وَ اِن طائِفَتانِ مِنَ المُؤمِنینَ اقتَتَلُوا فَأَصلِحُوا بَینَهُما" اگر بین دو طائفه از مؤمنین، جنگی پیش آمد، میان آنها را اصلاح کنید. "فَاِن بَغَت إحدَاهُما عَلَی الأُخرَی فَقاتِلُوا الَّتی تَبغی حَتّی تَفِیءَ اِلَی اَمرِ اللهِ" پس اگر یکی از این دو طائفه، اصلاح را قبول نکرد و علیه دیگری، تعدّی و بَغی کرد، شما به پشتوانهی آن طائفهی دیگری که حاضر به صلح هستند، با اینها بجنگید تا اینکه تسلیم امر الهی شوند چرا که اینها، اهل بَغی هستند.
🔹 هنگامی که این آیهی شریفه نازل شد، جناب رسول الله (ص) فرمودند "اِنَّ مِنکُم مَن یُقاتِلُ بَعدی عَلَی التَأويلِ کَما قاتَلتُ عَلَی التَّنزیلِ" همانا از میان شما کسی است که پس از من، برای تأویل قرآن میجنگد همانگونه که من برای تنزیل آن جنگیدم.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و سوم - شبِ بیست و ششمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت دوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۱۳ تا دقیقه ۳۲
🔸 تمام سختیها و رنجهایی را که جناب رسول الله (ص) در طی بیست و سه سال تحمّل کردند، برای تنزیل قرآن بود.
🔹 لذا با اینکه مخالفین و دشمنانِ حضرت، در طی این سالها، از هیچگونه آزار و اذیتی در حقّ ایشان و پیروانشان دریغ نکردند، امّا هیچگاه جناب رسول الله (ص) آغازگر جنگ نبودند و همیشه مجبور میشدند که با دشمنان خود بجنگند.
🔸 حضرت علّامه حسنزاده آملی (ره) در این رابطه میفرمودند که هیچ پیغمبری، ابتدای به جنگ نکرد. لذا تمام جنگهای جناب رسول الله (ص) هم جنبهی دفاعی داشت و حتّی حضرت، مکّه را نیز بر اساس تدابیری، بدون جنگ و خونریزی فتح کردند و به تمام مخالفین خود، امان دادند تا جایی که افرادی همچون ابوسفیان و هند جگرخوار هم در امان حضرت بودند.
🔹 و حال اینکه وقتی جناب رسول الله (ص) در مکّه تشریف داشتند، همواره در رنج و زحمت بودند و لحظهای، از دست مخالفین خود در امان نبودند امّا با این حال، هرگز دست به شمشیر نبردند زیرا بر اساس آیات قرآن، مکّه، بَلَد آمِن است و حضرت نمیخواستند که در آنجا، جنگ و خونریزی شود.
🔸 سرانجام هم که دشمنان تصمیم به قتل حضرت گرفتند، ایشان مجبور شدند از مکّه فرار کنند و به مدینه بروند وگرنه برنامهی حضرت این بود که همواره در مکّه و در نقطهی دحوالارض، کنار خانهی خدا بمانند.
🔹 البته بعد از اینکه جناب رسول الله (ص) به مدینه هجرت فرمودند، باز هم از شرّ دشمنان در امان نبودند. و لذا میبینیم که بیشتر جنگهای حضرت، در مدینه بود که البته همهی آنها، جنبهی دفاعی داشت نه ابتدایی.
🔸 جناب رسول الله (ص) تمام این سختیها و رنجها را برای تنزیل قرآن، به جان خریدند تا اینکه در سال دهم هجرت، با نزول آخرین آیهی قرآن کریم که آیهی ۲۸۰ سورهی مبارکهی بقره بود، تنزیل قرآن، به پایان رسید.
🔹 جناب امین الاسلام طبرسی در "مجمع" و جناب سیوطی هم در "اَلاِتقان" آوردهاند که آخرین آیهای که بر جناب رسول الله (ص) نازل شد، حدود بیست و دو روز و یا نُه روز قبل از وفات حضرت بود.
🔸 لذا آن شمشیرهای آشکار و از غلاف بیرون آمدهای که در حدیث امام باقر (ع) آمد، اشاره به همین جنگهای جناب رسول الله (ص) برای تنزیل قرآن دارد که البته حضرت، هیچگاه در مکّه دست به شمشیر نبردند زیرا مکّه، بَلَد آمِن است و به هیچ وجه جای خونریزی نیست.
🔹 امام حسین (ع) هم بر همین سیره عمل کردند و چون میدانستند که اگر در مکّه بمانند، از شرّ دشمنان در امان نخواهند بود، به طرف کوفه راه افتادند.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و سوم - شبِ بیست و ششمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت سوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۳۲ تا دقیقه ۴۸
🔸 هنگامی که نامهی یزید ملعون به والی او، ولید بن عُقبه در مدینه رسید، او امام حسین (ع) را فراخواند تا نامهی یزید را برای ایشان قرائت کند.
🔹 او به امام حسین (ع) گفت یا شما باید بیعت کنید یا من باید شما را گردن بزنم و سرتان را برای شام بفرستم. این در حالی بود که امام حسین (ع)، اهلِ بیعت با یزید نبودند. لذا فرمودند ما بیعت نمیکنیم.
🔸 همچنین حضرت به حدیث جناب رسول الله (ص) اشاره کردند و فرمودند از جدّ بزرگوارم شنیدم که میفرمودند "إنَّ الخِلافَةَ مُحَرَّمَةٌ عَلى آل أبىسفيان"
🔹 حال ممکن است اشکال شود پس چرا امام حسن (ع) با معاویه بیعت کرده بودند؟ در جواب باید گفت امام حسن (ع) هیچگاه با معاویه بیعت نکردند به این معنا که او را به عنوان خلیفه قبول کنند. حضرت حتّی بنا داشتند با معاویه بجنگند امّا متأسفانه از هجده هزار نیروی آقا که به جنگ با معاویه رفته بودند، دوازده هزار نفر تسلیم دشمن شدند. حتّی فرمانده اصلی نیروهای امام حسن (ع) نیز به معاویه پیوست.
🔸 از طرفی هم از جانب معاویه پیشنهاد صلح میآمد، لذا حضرت به جهت حفظ کیان شیعه مجبور شدند پیشنهاد صلح را بپذیرند با اینکه با پذیرش صلح، در معرض انواع جسارتها از سوی شیعیانشان قرار گرفتند.
🔹 آنها به حضرت میگفتند "یا مُذِلَّ المُؤمِنين وَ يا مُعِزَّ الكافِرين" تو کسی هستی که با پذیرش صلح، مؤمنین را ذلیل کردی و کفّار را عزیز گردانیدی! این در حالی است که خودِ سپاه حضرت با پیوستن به دشمن، شرایط را به نحوی رقم زد که آقا مجبور به پذیرش صلح شدند.
🔸 حتّی حضرت، بعدها با اینکه معاویه اکثر مفاد صلحنامه را نقض کرده بود و در زمان حیاتش، یزید را به عنوان خلیفه و جانشین بعد از خود تعیین نموده بود، با این حال نه امام حسن (ع) و نه امام حسین (ع) بعد از شهادت برادر بزرگوارش، هیچگاه پیمان با معاویه را نقض نکردند و مهمترین دلیلشان این بود که شیعیان، ماهانه از حکومت مواجب میگرفتند.
🔹 غرض، چون امام حسین (ع) میدانستند اگر در مدینه بمانند، جنگ و خونریزی میشود، لذا به جهت حفظ حرمت مدینه، مسجدالنّبی و به خصوص روضه و بقعهی مبارک جناب رسول الله (ص)، به مکه رفتند. زیرا تربت مبارک جناب خاتم انبیاء (ص)، از کعبه هم أفضل و بالاتر است.
🔸 همچنین امام حسین (ع) در مکه هم نماندند چون اوّلاً کوفیان از ایشان دعوت کرده بودند تا به کوفه بیایند و ثانیاً حضرت میدانستند ماندن در مکه موجب جنگ و خونریزی میگردد و از آن جایی که مکه، بَلَد آمِن است و خداوند این شهر را شهر اَمن قرار داده است لذا راهی کوفه شدند.
🔹 امّا عبدالله بن زبیر که او نیز با یزید بیعت نکرده بود و به مکه رفته بود، همانجا ماند و بعد از شهادت امام حسین (ع)، بلافاصله در حجاز ادّعای خلافت کرد و اهل حجاز نیز با او بیعت کردند. همین مسأله باعث شد یزید ملعون به مدینه حمله کند و اهل آن را قتل عام نماید. همچنین در سال بعد از وقوع این فاجعه، به مکه حمله کرد و کعبه را توسط منجیق تخریب نمود که در واقع، عامِل اصلی این فجایع، عبدالله بن زبیر بود.
🔸 امام حسین (ع) هم اگر در مکه میماندند، همین حوادث پیش میآمد لذا حضرت مکه را نیز همچون مدینه ترک کردند و راهی کوفه شدند.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و سوم - شبِ بیست و ششمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت چهارم ⬇️⬇️ از دقیقه ۴۸ تا آخر
🔸 تمامی انبیاء، حریم مکّه را به عنوان بَلَد آمِن حفظ کرده بودند. پیغمبر اکرم (ص) و اهلبیت (ع) نیز به همین صورت عمل نمودند.
🔹 مرکز حکومت امام علی (ع) همچون ابوبکر و عمر و عثمان، ابتدا در مدینه بود امّا بعد از اینکه طلحه و زبیر و عایشه، همسر پیغمبر اکرم (ص)، غائله جَمَل را برپا کردند و حضرت برای دفع فتنهی آنان، راهی بصره شدند، بعد از آن، دیگر به مدینه برنگشتند و کوفه را مرکز حکومت خود قرار دادند.
🔸 چون حضرت میدانستند اگر به مدینه برگردند، آنان دستبردار نخواهند بود و اینبار به مدینه حملهور میشوند لذا حضرت به جهت حفظ حرمت جناب رسول الله (ص)، به مدینه برنگشتند و راهی کوفه شدند.
🔹 بعد از شهادت حضرت، امام حسن (ع) ابتدا در کوفه بودند امّا زمانی که معاویه، حکومت را غصب کرد، حضرت به مدینه آمدند منتها در طیّ ده سالی که در مدینه بودند، هیچ اقدامی که موجب جنگ و خونریزی گردد، انجام ندادند و فقط سکوت نمودند.
🔸 مروان ملعون و دیگران به منبر میرفتند و به امام جسارتها میکردند. همچنین امیرالمؤمنین (ع) را لعن مینمودند و سَبّ و دشنام میدادند. با این حال، حضرت سکوت میکردند که از مهمترین دلایل سکوت امام حسن (ع)، حفظ حرمت جناب رسول الله (ص)، بقای شیعه و امامت بود.
🔹 بعد از شهادت امام حسن (ع)، امام حسین (ع) نیز ابتدا در مدینه بودند امّا همانطور که اشاره کردیم، حضرت مجبور شدند مدینه را ترک کنند و راهی مکه شوند.
🔸 بعد از ایشان، امام زين العابدين (ع) تقریباً در مدینه ماندند امّا سی و چهار سال سکوت کردند. به طور کلّی قیام با شمشیر، در روز عاشورا با افتادن امام حسین (ع) بر زمین، در هم شکست و دیگر هیچیک از ائمه (ع) قیام نکردند و تنها سلاح ایشان، سلاح سکوت بود.
🔹 ائمه (ع) با سکوتشان، هم موجب بقای امامت شدند و هم شیعیان و حتّی همهی مسلمانان را حفظ کردند. اهل سنّت بدانند اگر علی و اولاد علی (ع) نبودند، آنها نیز باقی نمیماندند و ریشهکن میشدند.
🔸 اشاره شد پیامبر اکرم (ص) فرمودند "إنَّ مِنكُم مَن يُقاتِلُ بَعدى عَلى التَّأويل" بعد از من، کسی از شما برای تأویل قرآن میجنگد "کَما قاتَلتُ عَلی التَّنزیل" همانگونه که من برای تنزیل قرآن جنگیدم که منظور همان ده سال مدینه است.
🔹 در ادامه آمده "فَسُئِلَ النَّبیُّ (ص) مَن هُوَ؟" از حضرت سؤال شد منظورتان چه کسی است که برای تأویل قرآن میجنگد؟ "فَقالَ هُوَ خاصِفُ النَّعل" حضرت فرمودند کسی که نعلین را وصله میزند.
🔸 آن افراد بعد از شنیدن سخنان جناب رسول الله (ص)، هنگامی که از محضرشان خارج میشدند، یکدفعه امیرالمؤمنین (ع) را دیدند که مشغول وصله زدن نعلینشان بودند. امام باقر (ع) نیز در حدیثی فرمودند مراد از "خاصِفُ النَّعل" یعنی امیرالمؤمنین (ع).
وَالْحمدُللهِ رَبّ الْعالَمین
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و چهارم - شبِ بیست و هفتمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت اوّل ⬇️⬇️ از ابتدا تا دقیقه ۱۴
🔸 بحث طلوع آفتاب از مغرب، هم درباره قیام ساعة مطرح است و هم راجع به ظهور و قیام حضرت بقيةالله (عج).
🔹 خودِ قیام حضرت بقيةالله (عج) نیز یکی از شرایط قیام ساعة است. به تعبیری، ساعة و قیامت، زمانی برپا میشود که حضرت بقيةالله (عج) ظهور فرموده باشند و حضرت نیز زمانی ظهور خواهند کرد که آفتاب از مغربش طلوع کند.
🔸 به طور کلّی قیام حضرت بقيةالله (عج)، علامات و شرایطی دارد. بعضی از چیزها جزء شرایط ظهور اند مثل همین مسأله طلوع آفتاب از مغرب و بعضی از امور نیز، از علامات و نشانههای ظهور محسوب میشوند و مؤمنین با ادراک آنها توفیق تشرّف به محضر شريف حضرت را پیدا خواهند کرد.
🔹 حضرت علّامه حسن زاده آملی (ره) به تناسب این بحث، ذیل درس بیست و هشتم دروس معرفت الوقت و القبله، احادیث مربوط به ظهور حضرت بقيةالله (عج) و همچنین مهمترین شرط ظهور که طلوع آفتاب از مغرب است را مطرح فرمودند.
🔸 ایشان حدیثی را از کتاب الجهاد جامع کافی از امام صادق (ع) نقل کردند که حضرت فرمودند مردی از پدرم راجع به جنگها و به اصطلاح حُروب امیرالمؤمنین (ع) سؤال کرد.
🔹 پدرم فرمودند پیغمبر اکرم (ص) با پنج شمشیر مبعوث شدند که سه شمشیر، شاهِره اند یعنی علیه مشرکین عرب، اهل ذمّه و حکّام ظالم عجم، دائماً از غلاف بیرون آمدند امّا نه در طیّ سیزده سالی که حضرت در مکه بودند. چون ایشان نمیخواستند حریم مکه شکسته شود بلکه زمانی که در مدینه بودند، این شمشیرها را از غلاف بیرون آوردند.
🔸 غیر از این سه شمشیر، یک شمشیر نیز مَغمود است منتها امام امیرالمؤمنین (ع) به جهت تأویل قرآن مجبور شدند این شمشیر را از غلاف بیرون بیاورند که در واقع جَمَلیّون، باعث ظهور این شمشیر شدند. علاوه بر جَمَلیّون، اهل صفّین و نهروانیها نیز حضرت را مجبور کردند که این شمشیر را از غلاف بيرون بیاورند.
🔹 در این حدیث، کد و رمزی به شیعیان داده شده است و آن اینکه شیعیان همیشه در قعر معرکهی دشمن خواهند بود و دشمن هیچگاه از آنها دستبردار نیست.
🔸 در حدیث آمده "لاتُغمَد إلى أن تَضَعَ الحَربُ أوزارَها" شمشیرهایی که از غلاف بیرون آمدند، هیچگاه به غلاف نمیروند تا اینکه جنگ فروکش کند و جنگ نیز فروکش نخواهد کرد مادامی که آفتاب از مشرق طلوع کند.
🔹 یعنی تا زمانی که آفتاب از مشرق طلوع میکند هیچگاه جنگ تمام نمیشود و مردم در امنیّت قرار نمیگیرند چه اینکه از هزار و چهارصد سال قبل تا به الان نیز به همین صورت بوده است.
🔸 "وَ لَن تَضَعَ الحَربُ أوزارَها حتّى تَطلعَ الشَّمس مِن مَغرِبِها" هیچگاه جنگ فروکش نمیکند که در عبارت، حرف "لَن" آمده. "لَن" نفی ابد است یعنی ابداً جنگ فروکش نخواهد کرد مگر اینکه آفتاب از مغرب طلوع کند.
🔹 "فَإذا طَلَعَتِ الشَّمسُ مِن مَغرِبِها أمِنَ النّاس كلّهم فى ذلِك اليَوم" هنگامی که آفتاب، به جای مشرق، از مغرب طلوع کند، در آن صورت کلّ مردم در امنیت خواهند بود.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و چهارم - شبِ بیست و هفتمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت دوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۱۴ تا دقیقه ۲۹
🔸 حضرت علّامه حسن زاده آملی (ره)، راجع به عبارت "طُلوعُ الشَّمسِ مِن مَغرِبها" عبارتی دارند که در اینجا برای شوراندن ذهن، اشارهای به آن میکنیم و دوباره به بحث خودمان برمیگردیم.
🔹 ایشان فرمودند "وَ یُمکِنُ أن یَکونَ المُراد مِنَ الشَّمس، شَخصُ القائِم (عج)" که شاید مراد از آفتاب، خودِ حضرت بقيةالله (عج) است. "وَ مِن طُلوعِها، قیامُه" و منظور از طلوع آفتاب نیز، قیام حضرت باشد.
🔸 در ادامه، راجع به معنای طلوع از مغرب فرمودند "وَ مِن کَونِ الطُّلوع مِنَ المَغرِب جهت المَغرِب بالنّسبة إلى أرضِ السّائِل" شاید مراد از مغرب، جهت مغرب نسبت به شخصِ سائل باشد.
🔹 باتوجه به این عبارات، بحثها و پرسشهای جدیدی، پیرامون این موضوع مطرح میشود که فهم آنها نیازمند تأمّل و تفکّر بسیاری است.
🔸 برگردیم به ادامه بحث، از جنبهی ظاهری ما فعلاً بیش از یک آفتاب در نزدیکیهای زمین نمیبینیم. حال اگر غیر از این آفتابی که در منظومهی شمسی است، آفتابهای دیگری نیز در کهکشان راه شیری و همچنین در سایر کهکشانهای بینهایت وجود داشته باشد، این حدیث را چگونه باید معنا کرد؟
🔹 یا اگر اثبات شود غیر از زمینی که ما در آن زندگی میکنیم، زمینهای دیگری نیز وجود دارد و انسانهای دیگری در آنها زندگی میکنند، "طُلوع الشّمس مِن مَغرِبِها" نسبت به آنها چگونه محقّق خواهد شد؟
🔸 اگر چنین اموری اثبات شوند، هزاران مسألهی دیگر نیز مطرح میگردد. مثلاً قرآنی که ادّعا میکنیم برای کلّ بشر است، آیا برای انسانهای دیگر در کهکشانهای بینهایت دیگر نیز خواهد بود؟ یا بحثهای مربوط به حضرت بقيةالله (عج) فقط مختصّ به ماست؟
🔹 به همین دلیل است که حضرت علّامه حسن زاده آملی (ره) میفرمودند هرچه فکر میکنیم، هرچه در عالم، غرق میشویم و بالاتر میرویم، میبینیم که عالَم، هیچگاه تمامشدنی نیست و همه هم، همین یک حرف است که "هُوَ الأوّلُ وَ الآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الباطِن"
🔸 حضرت علّامه نقل فرموده بودند که در یک نماز واجبی، وقتی پیشانی را روی مُهر به جهت تعفیر گذاشته بودند، آنقدر عوالم و کهکشانها طی کردند که تمامی نداشت. لذا در بحث تناهی ابعاد، قائل شدند به اینکه بُعد، نامتناهی است.
🔹 با اینکه بیش از شش، هفت هزار سال نظر دانشمندان و علما بر تناهی ابعاد بود و حدود نُه دلیل نیز بر این مطلب اقامه فرموده بودند امّا حضرت علّامه در هزار و یک نکته، به تمامی آن نُه دلیل، اِشکال وارد کردند و همه را اِبطال نمودند و نهایتاً نامتناهی بودن ابعاد را اثبات فرمودند.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و چهارم - شبِ بیست و هفتمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت سوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۲۹ تا دقیقه ۴۰
🔸 بر اساس حدیث امام باقر (ع)، تا روزی که آفتاب از مغربش طلوع نکند، گویا مردم در امنیت و آرامش نیستند و دائماً بین آنها، جنگ و درگیری و کشمکش برقرار است.
🔹 و لذا ممکن است این سوال پیش بیاید که سِرّ خلقت در چیست؟ و چرا حق متعال، انسان را آفرید؟ انسانی که همواره به دنبال اختلافافکنی و جنگ و نزاع است.
🔸 اولین اختلاف هم بعد از خلقت حضرت آدم (ع)، بین ایشان و ابلیس به وقوع پیوست و همین امر، موجب هُبوط حضرت آدم (ع) به زمین شد.
🔹 بر اساس برخی از آیات، ابلیس، از جنّیان است و ظاهراً آنها نیز همانند انسان، بعد از دحوالارض پدید آمدند چرا که جنّیان، از مارِج و شعلهی آتشاند و قبل از دحوالارض و پدید آمدن سطح خشکی، مارِجِ آتش تحقّق ندارد زیرا کرهی زمین، در دل کرهی آب قرار گرفته است و تنها، آب دریاها و اقیانوسها موجود است.
🔸 بر این اساس، گویا جنّیان نیز بعد از دحوالارض و پدید آمدن خاک، تحقّق یافتند البته خلقت آنها میتواند مقدّم بر خلقت انسان باشد زیرا با پدید آمدن خاک و گسترش یافتن سطح خشکی زمین، مارِج و شعلهی آتش، میتواند از بسیاری از چیزها مثل درختها و سنگها پدید بیاید.
🔹 بنابراین جنّیان، به تعبیر قرآنی، از مارِجِ نار یعنی شعلههای زبانه کشیدهی آتش تحقّق یافتند و با اینکه حرارتِ برخی از لایههای پنجگانهی هوا، به دو هزار درجه هم میرسد، امّا ظاهراً جنّیان نمیتوانند از آن حرارتها پدید بیایند زیرا آن حرارتها، مارج و شعلهی آتش نیستند.
🔸 از آن جایی که جنّیان، بعد از دحوالارض، در سطح خشکی زمین تحقّق یافتند، لذا بهترین مکان برای زندگی آنها، همین سطح خشکی زمین است. و لذا آنها نیز همانند انسان نمیتوانند در دریاها یا در هوا زندگی کنند زیرا شاکلهشان از مارج و شعلهی آتش است.
🔹 به همین دلیل در برخی از آیات قرآن آمده است که جنّیان میخواستند به سوی آسمانها بالا بروند، امّا شاکلهی آنها به گونهای بود که با حرارتهای سنگین لایههای بالایی، سازگاری نداشتند و نتوانستند از آنها عبور کنند و لذا برگشتند.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و چهارم - شبِ بیست و هفتمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت چهارم ⬇️⬇️ از دقیقه ۴۰ تا آخر
🔸 بیان شد که اولین اختلاف، بعد از خلقت حضرت آدم (ع)، بین ایشان و ابلیسی که به تعبیر قرآن، از جنّیان بود، به وقوع پیوست و این امر موجب هبوط حضرت آدم (ع) و استقرار ایشان در زمین گردید.
🔹 تمام کلمات قرآن، رمز است. این طور نیست که با خواندن ظاهرِ آیات، گمان کنیم که به فهمِ قرآن دست یافتهایم. تمام قِصَص قرآنی و داستانهایی که راجع به انبیای الهی از جمله حضرت آدم، حضرت موسی، حضرت عیسی و ... در قرآن آمده است، همه، رَمزند که به تعبیر جناب مولوی:
▪️ای برادر! قصّه چون پیمانه است
▪️معنی اندر وی بسان دانه است
▪️دانهی معنا بگیرد مرد عقل
▪️ننگرد پیمانه را گر گشت نقل
🔸 که این اشعار جناب مولوی، در واقع همان معنای آیهی "وَ تِلکَ الاَمثالُ نَضرِبُها لِلنّاسِ وَ ما یَعقِلُها اِلَّا العالِمون" است.
🔹 سرّ خلقت در چیست؟ چرا خدای متعال، انسان و عوالم وجودی بیکران را آفرید؟ آن هم انسانی که دائماً در کشمکش و نزاع است.
🔸 بر اساس ظاهر برخی از آیات، بعد از اینکه حق متعال، حضرت آدم (ع) و زوج او را خلق کرد، خطاب به ایشان فرمود: "یا آدَمُ اسکُن أنتَ وَ زَوجُکَ الجَنّةَ وَ کُلا مِنها رَغَداً حَیثُ شِئتُما" ای آدم! تو و همسرت در بهشت منزل کنید و از هر جا که میخواهید، به فراوانی بخورید امّا "وَ لاتَقرَبا هذه الشَّجَرَة" به آن درخت نزدیک نشوید.
🔹 بعد در روایات آمده است که شیطان، به صورت مار در آمد و ابتدا حضرت حوّا را گول زد و بعد، از ناحیهی ایشان، به سراغ حضرت آدم (ع) رفت و نهایتاً موجب هبوط ایشان به زمین گردید
🔸 که خداوند، در آیات سورهی مبارکهی بقره میفرماید بعد از اینکه شیطان، آن دو را لغزانید، به آنها خطاب کردیم "اِهبِطُوا" به زمین هبوط کنید که "لَکُم فِی الاَرضِ مُستَقَرٌّ وَ مَتاعٌ اِلی حینٍ" در زمین، برای شما، تا مدّتی، قرارگاه و معیشتی خواهد بود.
🔹 از طرفی، در آیات دیگری هم میبینیم که ارادهی الهی به جَعل خلیفه در زمین تعلّق گرفته است چرا که حق متعال خطاب به ملائکه فرمود "اِنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَة". و لذا خلیفة الله باید در زمین باشد. پس تا زمانی که دحوالارض نشود و خاک پدید نیاید، در مقام خلق و جعل، خلیفةالله تحقّق نمییابد.
🔸 حال چطور باید این آیات و روایات را با یکدیگر جمع کرد و به فهم معنای آنها دست یافت؟ به همین دلیل است که فرمودهاند فهم روایات و آیات، صَعب مُستَصعَب است و هر کسی، نمیتواند علم را حمل کند و به تعبیر امام باقر (ع)، حَمَلةی علم باشد.
🔹 از همین جا، بزرگانی همچون شیخ اکبر و حضرت علّامه حسنزاده آملی (ره) در کتابهایشان، مبحث عرشیِ ولایت مَحبوبی و ولایت مُحِبّی را مطرح کردند و فرمودند که انسان کاملِ به ولایت مُحِبّی، به قضیهی دحوالارض و پدید آمدن از خاک بر میگردد و گرنه انسان کاملِ به ولایت مَحبوبی، همان است که جناب رسول الله (ص) فرمودند "کُنتُ نَبِیّاً وَ آدمُ بَینَ الماءِ وَ الطّین".
🔸 غرض، اوّلین اختلاف بعد از دحوالارض و خلقت حضرت آدم (ع) به وقوع پیوست و طولی نکشید که حضرت آدم (ع) گرفتار مصیبتِ سنگینِ قتلِ یکی از فرزندانشان به دستِ فرزند دیگر شدند و بنای اختلاف و کشمکش در میان بشر نهاده شد تا جایی که هیچ یک از انبیاء و ائمه (ع) در طول تاریخ، سرِ آسوده نداشتند و این اختلافات و درگیریها، تا به امروز نیز همچنان ادامه دارد.
وَالْحَمدُللهِ رَبّ الْعالَمین
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و پنجم - شبِ بیست و هشتمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت اوّل ⬇️⬇️ از ابتدا تا دقیقه ۱۸
🔸 از جمله علامات و شرایطی که در روایات، برای قیام ساعة و قیام حضرت بقیّةالله (عج) مطرح شده است، طُلوعُ الشَّمسِ مِن مَغرِبِهاست.
🔹 در این راستا، خوب است که ابتدا به بررسی پدیدهی رَدُّ الشَّمس بپردازیم تا ببینیم که آیا میتوان ردُّ الشّمس را همان طلوعُ الشّمس من مغربها دانست؟
🔸 پدیدهی ردّ الشّمس، یکبار در زمان جناب شمعون، وصیّ حضرت موسی (ع) به وقوع پیوست و دو بار هم در عالَم اسلام، که یکی از آنها در زمان حیاتِ جناب رسول الله (ص) بود و دیگری، بعد از رحلت ایشان محقّق شد که البته هر دو بار، این پدیده به استدعای امیرالمؤمنین (ع) به وقوع پیوست.
🔹 این دو واقعه را مورّخینِ محقّقی مثل جناب شیخ مفید (ره)، سیّد هاشم بحرانی صاحب مدینةُ المَعاجِز و علّامه مجلسی (ره)، در کتابهای خود نقل فرمودند که البته کیفیت نَقلشان در برخی از وجوه با یکدیگر متفاوت است و ما در اینجا، مضمون آنچه را که جناب شیخ مفید (ره) نقل فرمودند، بیان میکنیم.
🔸 مرحوم شیخ مفید (ره) این ماجرا را به نقل از اسماء بنت عمیس مطرح فرمودند و در این واقعه، افراد دیگری هم از جمله جناب امّ سلمه حضور داشتند و ناظر بر قضیه بودند.
🔹 در این روایت آمده است که روزی، امیرالمؤمنين (ع) در محضر جناب رسول الله (ص) تشرّف داشتند که گویا در همان لحظات، وحی الهی بر پیغمبر اکرم (ص) نازل میشود.
🔸 در برخی از روایات نقل شده است که گاهی بدن مبارک جناب رسول الله (ص) در هنگام تلقّی وحی، دچار انفعال میشد و احساس سنگینی و یا سرمای شدید به ایشان دست میداد تا جایی که برای گرم کردن خود، از اطرافیان، پتو یا رواندازی طلب میکردند.
🔹 در این واقعه نیز گویا جناب رسول الله (ص) در هنگام تلقّی وحی، احساس سنگینی کردند و سر مبارکشان را بر پای جناب امیرالمؤمنین (ع) نهادند و این وضعیّت تا زمانی ادامه یافت که تقریباً وقتِ نماز عصر، رو به اتمام بود و گویا جناب امیرالمؤمنین (ع) نماز عصرشان را هنوز اقامه نفرموده بودند.
🔸 و لذا حضرت، به احترام جناب رسول الله (ص) و مراعات حال ایشان که مبادا باعث شوند آقا جان، از آن حالِ تلقّیِ وحی به در آیند و وحی برگردد، نماز عصر خود را به صورت نشسته خواندند و رکوع و سجود نماز را هم با ایماء و اشاره به جا آوردند
🔹 که در رابطه با کیفیت وحی و چگونگیِ تلقّیِ وحیِ تنزیلی، بحثهای لطیفی وجود دارد که آنها را باید در مباحث معرفت نفس دنبال کرد.
🔸 هنگامی که تلقّی وحی پایان یافت و جناب رسول الله (ص) از آن حالِ سنگین به در آمدند، به امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "أفاتَتکَ صلاة العَصر؟" آیا نماز عصرت قضا شده است؟ حضرت فرمودند: یا رسول الله! به خاطر وضعیّت خاصّ شما که در حال تلقّی وحی بودید، نمازم را به صورت نشسته و با ایماء و اشاره به جا آوردم.
🔹 جناب رسول الله (ص) فرمودند: از حق متعال بخواه که آفتاب را به نقطهای برگرداند تا بتوانی نماز عصرت را ایستاده و در وقت مخصوصش بخوانی و چون در حال فرمانبرداری از خدا و پیامبرش بودهای، خداوند دعایت را مستجاب خواهد کرد.
🔸 امیرالمؤمنین (ع) نیز به دستور جناب رسول الله (ص)، از محضر حق متعال درخواست کردند که آفتاب را برای ایشان برگرداند. پس آفتاب به اندازهای به عقب برگشت که حضرت توانستند نماز عصرشان را به صورت ایستاده و در وقت مخصوصش اقامه کنند و بعد از اینکه نماز عصر آقا به اتمام رسید، آفتاب در افق غروب کرد که از این پدیده، تعبیر به ردّ الشّمس میشود.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و پنجم - شبِ بیست و هشتمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت دوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۱۸ تا دقیقه ۲۹
🔸 پرسشی که درباره "ردّ الشّمس" مطرح میشود، آن است که آیا بر "ردّ الشّمس" اطلاقِ "طُلوعُ الشَّمس مِن مَغرِبِها" میگردد یا نه؟ به تعبیری آیا میتوان گفت که "ردّ الشّمس" از مصادیق طلوع آفتاب از مغرب است؟
🔹 اگر بپذیریم که "ردّ الشّمس"، همان "طُلوعُ الشَّمس مِن مَغرِبِها" است، پس در واقع این علامت که یکی از مهمترین علائم قیام ساعة و همچنین قیام حضرت بقيةالله (عج) است، حداقل دو مرتبه در تاریخ، در زمان جناب امیرالمؤمنین (ع) تحقّق یافته است.
🔸 امّا اگر بگوییم اطلاق "طُلوعُ الشَّمس مِن مَغرِبِها"، بر "ردّ الشّمس" صادق نیست، معلوم میشود که طلوع آفتاب از مغرب، تاکنون در طول تاریخ محقّق نشده است. یعنی هیچگاه آفتاب، به جای اینکه از مشرق طلوع کند، از مغرب طلوع نکرده است.
🔹 یکی دیگر از موارد ردّ الشّمس که شیخ مفید (ره) نقل فرمودند زمانی است که جناب امیرالمؤمنین (ع) با اصحابشان در بابِل بودند و از نهر فرات میخواستند عبور کنند. در حال حاضر نیز در عراق، استانی به نام بابِل داریم که مرکز آن، شهر حِلّه است که نزدیکیهای کوفه قرار دارد.
🔸 رودخانه فرات و دجله، هر دو از داخل کشور ترکیه و سوریه وارد عراق میشوند. ظاهراً هر دو، از کوههای آرارات ترکیه سرچشمه میگیرند و حدود هفتصد و سی و سه رودخانه از آنها منشعب میشوند که یکی از آنها از کنار کربلا میگذرد.
🔹 غرض، زمانی که امام امیرالمؤمنین (ع) و اصحابشان به نهر فرات رسیدند، نهر فرات آنقدر پرآب و عمیق بود که گذشتن از آن به راحتی امکانپذیر نبود لذا بسیاری از اصحاب مشغول رتق و فتق امور مرکبها و جابهجایی اثاثیه شدند.
🔸 آن هنگام، لحظهی اقامهی نماز عصر بود. امام امیرالمؤمنین (ع) با عدّهی قلیلی از اصحابشان، نماز عصر را اقامه فرمودند امّا نماز بقیهی اصحاب، قضا شد.
🔹 اصحاب به حضرت عرض کردند که نمازمان قضا شد. حضرت از حق متعال درخواست فرمودند که آفتاب به همان نقطهای که بود، برگردد. بعد از آن، اصحاب نماز عصرشان را اقامه کردند و آفتاب مجدّداً غروب کرد.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و پنجم - شبِ بیست و هشتمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت سوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۲۹ تا آخر
🔸 حال پرسشی که در رابطه با "ردّ الشّمس" مطرح میشود آن است که آیا بر "ردّ الشّمس" که در حقیقت، بازگشت آفتاب از نقطهی مغرب است، اطلاق "طُلوعُ الشَّمس مِن مَغرِبِها" میگردد یا نه؟
🔹 علی الظّاهر هیچیک از علمای ما بر "ردّ الشّمس"، اطلاق "طُلوعُ الشَّمس مِن مَغرِبِها" نفرمودند.
🔸 وانگهی آن فردی هم که نزد امام صادق (ع) رفته بود، میدانست که طلوع آفتاب از مغرب، از علائم دهگانهی قیام ساعة و همچنین قیام حضرت بقيةالله (عج) است که تا آن زمان، هیچگاه در طول تاریخ محقّق نشده است لذا هر روز تا طلوع آفتاب بیدار میماند تا ببیند آفتاب از کدام سمت طلوع میکند.
🔹 که امام به او فرمودند برای ادراک اینکه آفتاب از مشرق طلوع میکند یا مغرب، نیازی نیست تا هنگام طلوع آفتاب بیدار بمانی. این مسأله را از ناحیه فجر نیز میتوانی ادراک کنی.
🔸 در حالی که ما در قضیهی "ردّ الشّمس" نیازمند به ادراک طلوع فجر یا طلوع شمس نیستیم و این امر، مختصّ به مسأله "طُلوعُ الشَّمس مِن مَغرِبِها" است.
🔹 همچنین یکی دیگر از دلایلی که نشان میدهد نمیتوان بر "ردّ الشّمس"، اطلاق "طُلوعُ الشَّمس مِن مَغرِبِها" کرد، آن است که برای "طُلوعُ الشَّمس مِن مَغرِبِها"، معانی و وجوه دیگری نیز میتوان در نظر گرفت در حالی که آن معانی، بر "ردّ الشّمس" صدق نمیکنند.
🔸 مثلاً حضرت علّامه حسن زاده آملی (ره)، "طُلوعُ الشَّمس مِن مَغرِبِها" را اینگونه نیز معنا فرمودند که شاید مراد از شمس، حضرت بقيةالله (عج) باشد و طلوع، قیام ایشان و "مِن مَغرِبِها" نیز جهت مغرب نسبت به سائل باشد.
🔹 در حالی که چنین معانی بر "ردّ الشّمس" حمل نمیشود.
والْحَمدُللهِ رَبّ الْعالَمین
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و ششم - شبِ بیست و نهمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت اوّل ⬇️⬇️ از ابتدا تا دقیقه ۱۳
🔸 در جلسات قبل بیان شد که طلوع آفتاب از مغرب، یکی از علائم قیام و ظهور حضرت بقيةالله (عج) است.
🔹 حضرت علّامه حسنزاده آملی (ره) راجع به عبارت "طُلوعُ الشَّمس مِن مَغرِبِها" تفسیری را ارائه فرمودند به این صورت که شاید مراد از شمس، حضرت بقيةالله (عج) و مراد از طلوع، قیام ایشان و "مِن مَغرِبِها" نیز جهت مغرب نسبت به سائل باشد.
🔸 چه اینکه در حال حاضر نیز در بعضی از مکانها و نسبت به برخی از افقها و اشخاص، ستارههایی هستند که به جای اینکه در حرکت اُولی، از مشرق به طرف مغرب حرکت کنند، از سمت مغرب به طرف مشرق میآیند.
🔹 منتها طلوعشان از مغرب، چون تأثیرِ تکوینیِ خاصّی روی زمین و به خصوص سطح خشکی آن ندارد و همچنین مشهود ما نیست و اکثر مردم عالم نیز از چنین حادثهای بیاطلاع هستند، لذا این حادثه، برای ما مهم و به تعبیری عزیزُ الوجود نیست.
🔸 امّا اگر روزی فرا برسد که آفتاب به جای مشرق، از سمت مغرب طلوع کند، به دلیل حجم عظیم و نور شدید و وسیعی که نسبت به زمین دارد و همچنین تأثیرات فراوانی که بر زمین میگذارد، این حادثه به طور طبیعی، حادثهای مهم و عزیز الوجود تلقّی خواهد شد.
🔹 به همین دلیل است که طلوع از مغرب، در خصوصِ آفتاب بسیار مهم است.
🔸 یا مثلاً در بحثهای مربوط به رتق و فتق آمده است که اگر روزی فرا برسد که دایرهی مِنطقةالبُروج که منطقهی ستارههای ثوابت یا به تعبیری، منطقهی حرکت ثانیه است، با معدّلالنّهار، یکی و متّحد شوند، آنگاه آفتاب که در سطح دایرهی مِنطقةالبُروج، حرکت خاصّه داشت، به طور کلّی فقط در سطح دایرهی معدّلالنّهار، دور خواهد زد و دیگر نه به طرف شمال و نه به طرف جنوب خواهد رفت و صرفاً در همین یک مدار، طلوع و غروب میکند که این هم یک حادثهی بسیار با اهمیّت خواهد بود.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و ششم - شبِ بیست و نهمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت دوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۱۳ تا دقیقه ۲۵
🔸 بر اساس معادلاتی که در علم هیئت مطرح شده است، حدود صد و هشتاد و شش هزار سال دیگر طول میکشد تا مِنطقةالبُروج با معدّلالنّهار متّحد شوند که در این صورت، آفتاب و ماه، هر دو در سطح همان دایرهی مِنطقةالبُروج و معدّلالنّهار، طلوع و غروب خواهند داشت.
🔹 یعنی ماه، از همان نقطهی مشرق حقیقی که آفتاب شبانهروز طلوع میکند، طلوع خواهد کرد و در همان نقطهی مغرب حقیقی نیز که آفتاب غروب میکند، غروب خواهد کرد.
🔸 لازمهی این امر آن است که مسیر حرکت ماه و آفتاب، بر اساس حرکت وضعی زمین، یکی شود و هر دو در یک مدار قرار بگیرند و باهم جمع شوند که "وَ جُمِعَ الشّمسُ وَ القَمَر"
🔹 در حال حاضر آفتاب و ماه در یک مسیر قرار ندارند و یکجا جمع نمیشوند. از اوّل فروردین آفتاب به طرف شمال میرود و ماه به سمت جنوب. که همین امر موجب تعادل در تابش نور آنها میگردد.
🔸 در نتیجه، سطح خشکی زمین برقرار میمانَد و زمین، سرسبز میشود. انواع درختان و سبزیجات روییده میشوند و حیوانات بر سطح خشکی، زندگی خواهند کرد.
🔹 امّا اگر آفتاب و ماه در یک مدار قرار بگیرند، بسیاری از مناطق، ذوب و خشک خواهند شد و از بین خواهند رفت و در طرف مقابل نیز تمامی مناطق، یخ میزنند و از بین میروند.
🔸 حضرت علّامه حسن زاده آملی (ره) این بحثها را در کتب هَیَوی، نجومی و ریاضیشان مطرح فرمودند. در طول تاریخ نیز دانشمندان و علما به این مباحث پرداختند.
🔹 غرض، طلوع آفتاب از مغرب، همچون برخی حوادث دیگر، حادثهی عزیز الوجود و مهمی است.
🔸 بخش دیگری از حدیث امام صادق (ع) نیز که بسیار حائز اهمیّت است، آن است که اگر روزی فرا برسد که آفتاب به جای مشرق، از مغرب طلوع کند، مردم در امنیّت قرار خواهند گرفت. این بخش از حدیث، انسان را تهییج میکند که به دنبال بحثهای طبیعیّات برود.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و ششم - شبِ بیست و نهمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت سوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۲۵ تا دقیقه ۳۷
🔸 اخلاقی که در حوزههای علمیّه و یا دانشگاهها توسط اساتید اخلاق تدریس میشود، نوعاً اخلاقِ مبتنی بر علم کلام است. اگرچه طرح این نوع مسائل اخلاقی نیز برای تهذیب نفوس و تذکّر و یادآوری انسان سودمند است امّا مهمتر آن است که اجتماع را بر مبنای اخلاق حِکمی یعنی اخلاقی که مبتنی بر حکمت باشد، تهذیب و تطهیر کنیم.
🔹 حکمت، علم به احوالِ اَعیانِ موجودات عَلَی ما هِیَ عَلَیهاست.
🔸 در اخلاق کلامی، نوعاً بر نکوهش دنیا و ارزشمند نبودن آن و لزوم بی اعتنایی به زندگی دنیایی تأکید میشود در حالی که در اخلاق حِکمی، نه تنها دنیا، بیارزش نیست بلکه بر شناخت عالَم و به خصوص خودشناسی، بسیار تأکید میشود که "مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ" و "مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ الاَشیاءَ کُلَّها".
🔹 هر کسی که با دیدِ حکمت و معرفت به اشیاء عالَم نگاه کند، میبیند که هر کجا سلطان وجود قدم گذاشت، همهی عَساکِر اَسماء نیز با او هستند. و لذا چنین شخصی، از جنبهی توحیدی، تمام اسماء الله را در تک تک موجودات نظام هستی، از ذرّه گرفته تا مَجَرّه، مشاهده میکند چرا که "هُوَ" همه جا را فرا گرفته است که "هُوَ الاَوَّلُ وَ الآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الباطِن".
🔸 مباحث مربوط به حضرت بقیّةالله (عج) از جمله قیام، ظهور، فرج، انتظار و ... به موضوعاتی همچون امامت، عصمت، نبوّت اِنبائی و دیگر مقامات سنگین توحیدی برمیگردد. لذا چنین مباحثی را نباید تنها در دایرهی زمانِ به معنای امتداد عَرَضی محدود کرد.
🔹 همچنین نباید روایات مربوط به این بخش را تنها بر اساس معانیِ متعارف و عقایدِ برگرفته از علم کلام معنا کرد زیرا این مقدار، جزء تنزّلیافتهترین مرتبه از مراتب بحث است.
🔸 و لذا اگر میخواهیم به اسرار و لطایف مباحث مربوط به حضرت بقیّةالله (عج) برسیم و یا به طور کلی به فهم مسائلی همچون توحید، نبوّت، امامت، کیفیت نزول وحی، چگونگی تلقّی وحی و امثال آن دست یابیم، باید مبانی حِکمی به خصوص حکمت متعالیه را اساس قرار دهیم.
🔹 در حالی که مباحثی که در حوزههای علمیّهی ما تدریس میشود، نوعاً بر اساس مبانی علم کلام است و لذا مَدار بحثهای بسیاری از روحانیونی که برای تبلیغ به شهرها و روستاهای مختلف میروند، حولِ مسائل کلامی و اخلاق متعارف است که به صورت خطابی برای مردم بیان میشود.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و ششم - شبِ بیست و نهمِ ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۳۰ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت چهارم ⬇️⬇️ از دقیقه ۳۷ تا آخر
🔸 نکتهی قابل توجّه این است که ما نباید تمام مسائل دین را منحصر در فهمهای ناقص و محدود کلامی و خطابی خود از دین کنیم امّا متأسفانه این نقص، همیشه در بین ما وجود دارد.
🔹 به همین دلیل بسیاری از کسانی که در علوم متعارف حوزهها مثل فقه و اصول و تفسیرِ بر مبنای کلام، به اجتهاد رسیدند، نتوانستند وجود بزرگانی مثل صدرالمتألهین را که در وادی حکمت و معارف حقّهی الهیّه زحمت کشیدند، تحمّل کنند چه اینکه حکم به تکفیر آنها هم دادند.
🔸 و لذا همان طوری که در روایات آمده است، احادیث و فرمایشات اهل بیت (ع)، صَعبِ مُستَصعَب است و برای همگان قابل فهم نیست.
🔹 درست است که اهل بیت (ع)، احادیث را به نحوی بیان میفرمایند که هر کسی، بتواند از ظاهر حدیث چیزی بفهمد امّا هیچ کس نمیتواند ادّعا کند که با فهم ظاهر احادیث، به اَسرار و حقایق آنها هم دست یافته است.
🔸 این که برخی از افراد، فرمایشات اهل بیت (ع) و بزرگان ما را به استهزاء میگیرند، به دلیل آن است که ما نتوانستیم حقیقت دین را برای مردم تبیین کنیم بلکه تنها، آیات و احادیث را در کِسوت محسوسات تنزّل دادیم و به صورت خطابی برای مردم بیان کردیم و مردم هم این خِطابیات را به عنوان تمامِ دین پنداشتند
🔹 در حالی که این دینی که در بین ما متعارف است، نوعاً دینِ در مرتبهی علم کلام است که حتّی مؤلّفین این علم هم مانند قاضی عضد ایجی، میر سیّد شریف گرگانی و دیگران اذعان کردهاند که علم کلام، برای فهم حقایق اصول عقاید نیست بلکه تنها به عنوان خاکریزی برای حفظ عقاید دینی در برابر شبهات اهل باطل است.
🔸 لذا باید توجّه داشت که از راه علم کلام نمیتوان به حقایق معارف و اصول دین راه یافت چه اینکه مسائل فلسفی به خصوص فلسفهی مشاء هم در حدّی نیستند که بتوان با فراگرفتن آنها به اَسرار و حقایق دین دست پیدا کرد
🔹 البته تمام اینها تا اندازهای ما را در فهم حقایق و مسائل دینی کمک میکنند و بالا میآورند امّا به این معنا نیست که اگر این رشتههای علمی را طی کردیم، میتوانیم به حقایق دین از جمله حقیقت توحید، امامت و... راه پیدا کنیم.
🔸 در مباحث مربوط به حضرت بقیّةالله (عج) هم باید ببینیم با چه مبنایی میخواهیم پیش برویم. آیا مبنای ما در فهم و بررسی مسائلی مثل ظهور، قیام، فرج و انتظار، حرفهای خطابیِ بر مبنای علم کلام است؟ و یا اینکه میخواهیم مبانیِ حِکمی را اساس کار خود قرار دهیم؟ که در هر صورت، نوع نگاه ما به قضایا متفاوت میشود.
وَالْحَمدُ للهِ رَبّ الْعَالَمین
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و هفتم - شبِ سیام ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت اوّل ⬇️⬇️ از ابتدا تا دقیقه ۲۶
🔸 اگر این توفیق را پیدا کنیم که در بُعد فردی و اجتماعی، واقعاً به حقایق دینی پایبند باشیم به گونهای که دین، در متن زندگی ما پیاده شود، یکی از بُطونِ معانیِ ظهور و فَرَج حضرت بقیّةالله (عج) محقّق خواهد شد.
🔹 زمانی انسان در فرج و گشایش است که زندگی او، یک زندگی گوارا، بانشاط و بدون اختلاف و کشمکش باشد.
🔸 این که در دعاها از محضر حق متعال درخواست میکنیم که فرج امام زمان (عج) را نزدیک بگرداند، به دلیل آن است که در روایات، به ما وعده داده شده که با وجود مبارک حضرت بقیّةالله (عج)، فرج و گشایش حاصل خواهد شد.
🔹 این مسأله نشان میدهد که گویا بشر همواره در رنج و ناراحتی بوده است و تاکنون فرج و گشایشی برای او حاصل نشده چه اینکه میبینیم در طول تاریخ، همیشه عدّهای ظالم بودند و عدّهای، مظلوم.
🔸 اجتماع ما هم آرامش ندارد و در گشایش نیست. کشاورزان ما بر سر مسائلی همچون زمین و آب و راه و امثال آن، با یکدیگر اختلاف دارند. کسبهی ما با هم یکرو و صادق نیستند و مشتریهای همدیگر را میدزدند. در ادارات، از دست همدیگر خستهایم و هکذا.
🔹 همهی اینها نشان میدهد که جامعهی ما فرج و گشایش ندارد و افراد، آسوده خاطر نیستند و دائماً بین آنها، نزاع و کشمکش است در حالی که باید نزاعِ در جامعهی ما، نزاعِ بهشتی میبود یعنی هر یک از افراد، در شئون گوناگون، دیگری را بر خود مقدّم میداشت امّا متأسفانه اینگونه نیست و هر کس، تنها به دنبال منافع خودش است و به دیگری فکر نمیکند.
🔸 تمام دعواهای ما بر سر این است که میخواهیم همهی چیزهای خوب را از آنِ خود کنیم و همین باعث میشود که در اجتماع، فرج و گشایش نباشد و افراد، دائماً به جان یکدیگر بیفتند و هر کس، تنها خود را بر دیگری ترجیح دهد.
🔹 حضرت علّامه حسنزاده آملی (ره) میفرمودند اینکه برای خانهها و مغازههایمان، دروازه میگذاریم و آنها را قفل و کلید میکنیم، نشان میدهد که از دست همدیگر، گشایش نداریم و در فرج نیستیم.
🔸 در تاریخ آمده است که در زمان امام صادق (ع)، شخصی که گویا از شیعیان حضرت بود، روزی به محضر آقا رسید و از منطقهای که در آن زندگی میکرد، بسیار تعریف کرد و گفت: من در محلّی زندگی میکنم که مردمانش بسیار خوب هستند و در کنار هم زندگی آرامی داریم.
🔹 امام صادق (ع) به او فرمودند آیا به اندازهای با همدیگر مأنوس هستید که اگر کسی، دستش تنگ بود و نیاز مالی داشت، بتواند به مغازهای برود و بدون اطّلاع مغازهدار، از آنجا، مبلغ مورد نیاز خود را بردارد و بعد از اینکه پول را برگرداند، مغازهدار از او ناراحت نشود؟
🔸 آن شخص به امام عرض کرد: نه آقا این اندازه با همدیگر مأنوس نشدیم. حضرت فرمودند: پس نگویید که با هم خوب زندگی میکنیم.
🔹 اجتماع ما هم فرج و گشایش ندارد و دعواهای ما، بهشتی نیست. هر کسی، تنها به دنبال آن است که منافع خود را تأمين کند و کاری به دیگران ندارد. خدا و رضای او، در شئون گوناگون زندگی ما مطرح نیست و حتّی بسیاری از مساجد، منبرها و عزاداریهای ما هم برای خدا نیست که تمام این امور، نشان از ضیقی و تنگنظری ما دارد.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و هفتم - شبِ سیام ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت دوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۲۶ تا دقیقه ۴۰
🔸 متأسفانه مردم اجتماع ما از دست یکدیگر گشایش ندارند در حالی که همه، شیعهی جناب رسول الله (ص) و شیعهی امیرالمؤمنین (ع) هستیم و باید همدیگر را محترم بشماریم و دعوای ما دعوای بهشتی باشد امّا میبینیم که چنین نیست.
🔹 لذا همه از درون، خواهان گشایش هستیم و فرج محمّد و آل محمّد (ص) را انتظار میکشیم.
🔸 در صلواتی هم که بر پیغمبر و آل پیغمبر (ص) میفرستیم، دو استدعا و درخواست از محضر حق متعال میکنیم. یکی اینکه میگوییم اللّهُمَّ صَلِّ علی محمّد وَ آل محمّد. بارالها! شما بر پیغمبر و آلش صلوات و درود بفرست.
🔹 لفظ اللّهُمَّ، در واقع همان "یا الله" است که "یا" از ابتدای عبارت حذف شده و در آخر، به صورت میم مشدّد آمده است. در کلمهی "صَلِّ" نیز به تعبیر طلبگی ما ضمیر "أنتَ" نهفته است که در واقع با این ضمیر، خداوند را مورد خطاب قرار میدهیم که بارالها! شما بر پیغمبر و آلش صلوات بفرست.
🔸 چون اگر من صلوات بدهم، صلواتِ من به اندازهی من است. جمعِ ما هم صلوات بفرستیم، باز صلواتمان به اندازهی جمع ماست لذا از تو درخواست میکنیم تا شما بر پیامبر اکرم و آل ایشان صلوات بفرستی.
🔹 درخواست بعدیمان از حق متعال این است که "وَ عَجِّل فَرَجَهُم". بارالها! در فرج پیغمبر و آل پیغمبر (ص) تعجیل بفرما که ضمیر "هُم" به جناب رسول الله (ص) و اهلبیت ایشان برمیگردد.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
⭐️ قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی (حفظه الله تعالی) ⭐️
♦️ #نهجالولایة - بررسی مستند در شناخت امام زمان علیه السّلام ♦️
♦️ جلسه بیست و هفتم - شبِ سیام ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (ه.ق)
♦️ ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ (ه.ش)
✳️ قسمت سوم ⬇️⬇️ از دقیقه ۴۰ تا آخر
🔸 در دعای زمان غیبت، عبارتی آمده است که در آن به محضر حق متعال عرض میکنیم بارالها! مرا به گونهای قرار ده تا تعجیلِ آنچه را که به تأخیر انداختی، نخواهم و تأخیرِ آنچه را که نسبت به آن تعجیل کردی، دوست نداشته باشم. "لا أُحِبَّ تَعجیلَ مَا أخَّرتَ وَ لا تأخیرَ مَا عَجَّلتَ"
🔹 چون ما گاهی نسبت به چیزی که خداوند تأخيرش را میخواهد، عجله میکنیم. مثلاً شاید اگر مریضمان با تأخیر شفا پیدا کند، هم به خیر او باشد، هم به خیر اطرافیانش و هم اینکه مصالح زیادی در بیماری او وجود داشته باشد امّا ما عجله میکنیم و از طُرُق گوناگون مثل صدقه دادن، قربانی کردن، دعا کردن و... شفای او را زودتر از موعد میگیریم.
🔸 البته تشخیص و فرقانِ این مسأله کار هر کسی نیست لذا در دعا از حق متعال درخواست میکنیم بارالها! به من توفیق بده که فرقان پیدا کنم تا تعجیلِ آنچه را که به تأخیر انداختی، نخواهم و تأخیرِ آنچه را که نسبت به آن تعجیل کردی، طلب نکنم.
🔹 انسان متّقی میتواند به چنین فرقانی دست پیدا کند. منظور از تقوا نیز انجام واجبات و ترک محرّمات است. کسی که واجبات الهی را انجام دهد و محرّمات الهی را ترک کند، چنین فرقانی در دلش حاصل میشود.
🔸 البته اینکه در روایات فرمودند انتظار فرج، اَفضل اعمال است و برای تعجیل در فرج، دعا کنید، این دعا کردن، از باب استدعای از حق متعال و همچنین اظهار علاقه و میل باطنی نسبت به فرج و قیام حضرت بقیةالله است نه اینکه تعجیلِ آن چیزی باشد که خداوند، تأخیر آن را میخواهد.
🔹 بنده خدایی به من میفرمود روزی در حرم امیرالمؤمنین (ع)، دعای زمان غیبت را میخواندم. عبارتی در دعا آمده بود به این مضمون، زمانی که شما به انبیاء (ع)، پیغمبر اکرم (ص) و اهلبیت ایشان سلام میدهید، آن بزرگواران سلام شما را میشنوند و جواب سلامتان را نیز میدهند امّا شما جواب سلام آنان را نمیشنوید و همین نشنیدن، کمال شماست.
🔸 ایشان ادامه دادند بار دیگری که به نجف مشرّف شدم و دعای زمان غیبت را خواندم، هرچه به دنبال آن جملهی آخر گشتم، آن را نیافتم.
🔹 اینها از جمله احادیث برزخیّهای است که ممکن است به انسان القاء شود. اگر انسان در قرائتهای خود، توحّد داشته باشد، گاهی شرح و تفسیر و تأویلِ آیات، احادیث و ادعیه به او داده میشود.
🔸 برگردیم به ادامه بحث، اینکه ما از محضر حق متعال، فرج پیغمبر و آلش را درخواست میکنیم، منظور از این فرج چیست؟ حضرت علّامه حسن زاده آملی (ره) میفرمودند اگر روزی فرا برسد که ما به تمامی آنچه که خالقمان به ما امر فرمود، به دقّت عمل کردیم، آن روز، روز فرج است و اجتماع در آن روز گشایش و آرامش پیدا میکند.
🔹 اگر دیدیم دین را پیاده کردیم امّا فرج و گشایش حاصل نشد، معلوم میشود آنگونه که باید، دین در متن اجتماع اجرا نشد و قطعاً در فهممان از آیات و روایات، دچار خطا و اشتباه شدیم.
🔸 پس برای اینکه دین به درستی در اجتماع پیاده شود، نیازمند به انسان کامل هستیم. لذا از محضر حق متعال میخواهیم که فرج حضرت بقيةالله (عج) و همچنین فرج پیغمبر و آلش را نزدیک بفرماید. چون اگر حضرت، تشریففرما شوند دین را با تمام حقیقتش پیاده میفرمایند و به دنبال آن، یقیناً فرج و گشایش حاصل میشود
والحمد لله رب العالمین.
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)