🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه):
💠 در کُتب طب چنین آوردهاند که آبی که از اصلِ آفرینشِ فرزند آدم از آن هست، چون به رَحِم پیوندد و با آب و خون زن بیامیزد و تیره و غلیظ ایستد، بادی پیدا آید و آن را در حرکت آرد تا همچون آب پنیر گردد و سپس مانند ماست شود.
♻️ آنگاه اعضاء ، قسمت پذیرد. و رویِ پسر سوی پشتِ مادر باشد و روی دختر سوی شکم مادر.
💠 و دستها بر پیشانی، و زَنَخ (= چانه) بر زانو، و اطراف چنان فراهم و مُنقبض که گویی درِ صرهای (= کیسه) بستی!
♻️ زبَر او (= بالای او) گرمی و گرانیِ شکم مادر، و زیرِ او، انواع تاریکی و تنگی.
💠 و چون مدّتِ درنگِ او سپری شود، و هنگامِ وضع حمل و تولّد فرزند باشد، بادی بر رَحِم مسلّط شود و قوّتِ حرکت در فرزند پیدا آید تا سر سویِ مخرج گرداند و به زمین آید.
(باب برزویهی طبیب از کلیله و دمنه، ترجمه نصرالله مُنشی)
♻️ سبحان الله که باد را در مملکت بدن چه کارهایی است و موکّل بر چه اموری است!
💠 هم خود از آخشیگهای (= عنصر) مزاج و ترکیبِ بدن است، و هم در تخلیط (= آمیختن، مخلوط کردن) و تصویرِ نطفه، و وضع جنین، و دفعِ فضولات و سموماتِ بدن، و نفخ در عروق، و و و ...
♻️ این همه نیست مگر اینکه به قول شیخ در نفسِ شِفا: مُتَسخّرةٌ تَحتِ تَدبیرَ الْمُتَفرّد بِالْجَبَروت
📘 منبع: هزار و یک نکته، #نکته ۵۴۷ صفحه ۳۰۸
💢💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه) :
💠 شیخ بزرگوار ابن سینا در قانون فرماید:
یخ را در آب حل نکنید و نخورید که به اعصاب و مزاج سخت آسیب میرساند.
♻️ و اگر در هنگام جوانی طبیعت بدن با او دفاع کند بالاخره پس از بالا آمدن سنّ، آن یخ کار خودش را میکند و دست بردار نیست.
💠 چون بخواهید آب سرد بنوشید، آب را در جوار یخ سرد کنید. (#نکته ۵۴۸)
♻️ فرمودند اساس تقوی دو چیز است: اَلتّعظِیم لِاَمْرِالله ، وَالشَّفَقَة عَلیَ خَلقِ الله. (#نکته ۵۵۰)
💠 اهمِّ تعقیبات، صلوات بر محمد و آل محمد است. الهی نامهی حقیر (حضرت علامه قدّس سرّه) گوید: الهی! حقّ محمد و آل محمد بر ما عظیم است. اَللهمَّ صَلِّ عَلیَ مُحمّد وَ آلِ مُحمّد (#نکته ۵۵۱)
♻️ فقهای اسلام در اکثر ابواب فقه نیازمند به علوم ریاضیاند. مثلاً در مسئلهی کُر به دانستنِ قواعدِ هندسی نیاز دارند تا مساحت ظروف را برای مقدارِ کُر که باید به حَسَب مساحت، چهل و دو وجب و هفت هشتمِ وجب بوده باشد تحصیل کنند.
💠 فقیه در وقت و هلال و قبله نیاز به دانستن علمِ هیأت و نجوم دارد. چنانکه در ارث به معرفتِ موازینِ حساب احتیاج مُبرم دارد.
♻️ علّامهی حلّی در تحقیقِ فَجر اوّل و ثانی، یعنی صبحِ صادق و کاذب، در تذکرة فقه، چنان ماهرانه و محقّقانه به مبانیِ قَویمِ علم هیأت و مثلّثات کُروی بحث کرده است که؛
💠 شیخ بهائی با اینکه خود، عالِمِ مُتضلّع (= پُر، سرشار) در این فنون است، در تحقیق مطلب مذکور، به عبارت موجزِ تذکره تبرُّک جسته است.
♻️ براستی علمای بزرگ ما در هر فن، مرد یک فن، و دائرةالمعارفی ناطق، و کتابخانهای حَیّ و متحرّک بودند.
💠 صاحب جواهر از فقهای بزرگ اسلام است در بحث قبله، از مقدّس اردبیلی نقل میکند که وی گفت: برای معرفت قبله، ستارهی قطبی به نام جدى را با قصبهای یعنی نیِ میان تهی، رصد کرده است.
♻️ و نیز علّامهی حلّی بسیاری از مسائل فقهیِ کتاب قواعد را که یکی از متونِ فقهیِ امامیّه است، مثلاً مسائلِ وصایا را، به قواعد جبر و مقابله حل کرده است.
💠 در وقف نامهی مدرسهی سپهسالار قدیم تهران، قید شده است که استاد آن مدرسه باید کسی باشد که از عهدهی تدریسِ قواعدِ علامه برآید. (#نکته ۵۵۳)
📘 منبع: هزار و یک نکته، صفحه ۳۰۸ الی ۳۱۰
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه) :
💠 حروف مقطعهی قرآن، قضای آن و سوَر آن قَدَر آن است. (#نکته ۵۵۴)
♻️ قبل از جلوس به توجّه، قرائت والضّحی و المنشرح برای انتقال و صفای باطن و رؤیای صالحه در حال توجه دستوری بسیار مفید است. (#نکته ۵۵۵)
💠 بالاخره همه چیز را از تو میگیرند حتی توییِ تو را ، و میرسی به جایی که مییابی اوست و بس.
♻️ إنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا ، لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا ، وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا (مریم/آیات ۹۴ تا ۹۶)
💠 هر چیز که دیدم همه بگذاشتنی بود،
جز یاد تو ای دوست که آن، داشتنی بود!
♻️ فإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ (مؤمنون/۱۰۲)
💠 قال نبی (صَلّی الله عَلیهِ وَآلهِ وَسَلّم): كُلُّ حَسَبٍ وَ نَسَبٍ مُنْقَطِعٌ یوْمَ الْقِیامَةِ إِلَّا حَسَبِی وَ نَسَبِی
♻️ دیوان حضرت علامه :
از سود و زیان گذر که باید گذری،
از هردو جهان گذر که باید گذری،
خود را چه کنی که رهزنِ توست خودیت،
از رهزنِ جان گذر که باید گذری ... (#نکته ۵۵۶)
💠 از طرف ادارهی باستان شناسی کشور پرو اعلام شد که عدهای از دانشمندان باستان شناس آن کشور، ضمن کشفیات و حَفر آثار قدیمیِ جنگلهای "اکوراکو" در ۱۵۵ کیلومتریِ لیما (پایتخت پرو) اسکلت یک انسان عظیم الجثهای را پیدا کردهاند که طول قد آن نُه و نیم پا میباشد.
♻️ ساختمان استخوان بندیِ این اسکلت، به اندازهای قوی و محکم است که پس از چندین هزار سال که زیر مقدار زیادی سنگ و خاک بوده معذلک بدان آسیب وارد نیامده است.
💠 دانشمندان باستان شناسیِ پرو معتقدند که اسکلت مزبور متعلّق به انسان ششصدهزار تا یک میلیون سال قبل بوده است.
♻️ با اظهار نظر این دانشمندان، فرضیهی "داروین" مبنی براینکه انسان از نژاد میمون است، باطل گردیده است.
💠 زیرا در اسکلت جدید هیچگونه علامتی که حاکی از آثار اسکلت میمون باشد، مشاهده نشده است.
♻️ تقریباً یک سال قبل (از این کشف) یک ظرف قدیمی در همین جنگل کشف شد که مربوط به یک میلیون سال قبل بود. این ظرف از سنگ ساخته شده بود و وزنِ آن به بیست و پنج کیلو میرسید.
(روزنامه اطلاعات تاریخ ۱۳۳۲/۲/۶) (#نکته ۵۵۷)
📘 منبع: هزار و یک نکته، صفحه ۳۱۰ و ۳۱۱
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه) :
💠 صنعِ اَحسنِ عالَم کیانی، و نظمِ اَتمّ نظامِ ربّانی، بر اساسِ حساب و اندازه است:
♻️ ما تَری فی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَری مِنْ فُطُور؟! (ملک/۴)
💠 تار و پودِ فعل حق سبحانه، حساب و اندازه است که در متنِ خلقتِ عالَم پیاده شده است. تا هریک به زیباترین صورت آراسته و پیراسته گردیده است: فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ (مؤمنون/۱۵)
♻️ جمالِ جان افزای جهان و انسان، از وحدتِ صُنع است که از نقّاشِ چیره دستِ آفرینش، با ترتیب تامّ، و تنسیقِ کامل (= نظم، ترتیب) و اندازهی سزاوار، و ریختِ بایسته، و پیوستِ شایسته، و نسبتِ موزون، و انسجامِ مربوطِ اعضاء و جوارح حساب شدهی آنها با یکدیگر صورت گرفته است که در نهایتِ زینت، و زیبایی، و آراستگی است.
💠 امام صادق (علیه السّلام) در پایان توحید مفضّل فرمود:
کلمهی "قوسموس" به زبان جاری و معروف یونانیان، اسم این جهان است؛
♻️ و تفسیرِ آن، زینت است، همچنین فیلسوفان و مدعیانِ حکمت ، جهان را به همین نام میخواندند.
💠 و این تسمیه نبود مگر اینکه در آن تقدیر و نظام دیدند. و تنها به تقدیر و نظام راضی نشدند حتی آن را زینت نامیدند تا دیگران را آگاه کنند که عالَم با همهی درستی و استواری که در آفرینشِ اوست، در غایتِ زیبایی و نیکوئی آفریده شده است.
♻️ آنگاه امام، که خود، سلیلِ (= فرزند) نبوّت، و ثمرهی شجرهی طوبای علم است؛ علم پروری فرموده و ارسطو را به بزرگی یاد نموده است که وی مردمِ زمانش را از وحدتِ صُنع، به وحدتِ صانعِ مُدبّرِ حکیم، دلالت کرده است.
💠 واژهی "اندازهی" پارسی، در تازی به کلمهی "هَندَسه" تعریب شده است. یعنی هندسه، همان اندازه است.
♻️ در اصول کافی روایت است که امام هشتم (علیه السّلام) به یونس بن عبدالرّحمن فرمود: آیا میدانی قَدَر چیست؟ گفت: نه. فرمود: قدَر به معنیِ هَندسه است.
📘 منبع: هزار و یک نکته، #نکته ۵۶۰ صفحه ۳۱۲ و ۳۱۳
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه) :
💠 در لغت فصیح قرآنی "قَدْر" مطلقِ اندازه و "قَدَر" اندازهی معیّن است: إِنَّا كُلَّ شَیءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر (قمر/۵۰)
♻️ و هرچه که در خلقتِ دلربای نظامِ اَحسَن عالَم به وقوع پیوست، به اندازهی معیّن یعنی به حدّ و صورتی حساب شده است.
💠 کلمهی "خلق" به معنیِ ایجاد و اندازه است. اگر نجاری بخواهد یک "دَر" درست کند؛ اوّل تقدیر یعنی اندازهی آن و اندازهی اجزای آن را در نظر میگیرد، پس از آن اجزاء را به وفقِ تقدیر، میبُرد و میتراشد، سپس آنها را به فراخورِ فهم و بینشِ خود، به اَحسنِ وجه میپیوندد که به صورت و شکل "دَرِ" مطلوب درمیآید.
♻️ خداوند که انسان را در ذات، و صفات، و افعال، به صورت خود آفرید، در بارهی خود فرمود:
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّر (حشر/۲۵)
💠 از آن حیث که مُقَدّر است، خالق است. و چون به وفق تقدیر ایجاد میکند، بارئ است. و از اینکه صُوَر موجودات را به اَحسن وجه ترتیب میدهد و ترکیب میکند، مُصَوّر است.
♻️ پس هرچه که باید از صورت علمِ عنائیِ حقّ (= علمِ بسیطِ حق تعالی که عینِ ذات اوست) جَلّ و اَعلَی به عینِ خارجی تحقّق یابد، مسبوق به اندازه است. که چون به وقوع میپیوندد، به قَدْر و اندازهی معیّن ایجاد و اختراع میگردد.
💠 لذا در نگارستانِ جهان همه چیز حساب شده و به اندازهی شایسته و بایسته و بسنده، یعنی مهندسی شده آفریده شده است، که زیباتر از آن تصوّر شدنی نیست.
♻️ آری، چو حُسنِ ذاتِ خود، حُسن آفرین است،
جمیل است و جمال او چنین است.
📘 منبع: هزار و یک نکته، ادامهی #نکته ۵۶۰ ، صفحه ۳۱۳
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه)
💠 به قولِ ارسطاطالیس (ارسطو) کمال، جوهرِ نَفْس است. مَر او را پرسیدند که نَفْس چیست؟ گفت: "النَّفْس، کمالِ جسمِ طبیعیِ ذیحیوةِ بِالْقُوّه" نَفْس، کمالِ جسمِ طبیعی است که آن به حدّ قوّت زنده است.
♻️ یعنی جسم، جوهری است که زندگی اَندرو به قوّت (قوّه) است. و حکماء دینِ حقّ (علیهم السّلام) همین گفتند.
💠 از بهر آنکه مَر او را سایهی نَفْس نهادهاند که او به ذاتِ خویش زنده است تا جسم به زندگیِ ذاتی که نَفْس است، زنده شود به زندگیِ عَرَضی.
♻️ و مَر جسم را سایهی نَفْس گفتن، قولِ محکم است، از بهرِ آنکه سایهی هر چیز، مانندِ (همان) چیز باشد. و چون نَفْس، زندهی ذاتی است و جسم، زنده به قوّت است. او مَر زندهی ذاتی را به منزلتِ سایه باشد.
💠 و چون جسم، جوهری است که زندگیاش به حدّ قوّت است و جسم از این قوّت، آنگاه به فعل آید که، نَفْسی از نفوسِ نامی، یا حیوانی بدو رسد.
♻️ و چون زندگی که اَندر جسم به قوّت است، همی به نَفْس نامی به فعل آید، و آنچه از قوّت به فعل آید از نقص به کمال رسد.
💠 پس درست شد که نَفْس کمالِ جسم باشد. و این حدّی است که مَر نَفْس را نهاده است این فیلسوف، بر طریقتِ خویش.
♻️ آنکه گفت: حکماءِ دینِ حقّ، مَر او را سایهی نَفْس (نام) نهادهاند، قولی حکیم است. و اَحکَم از آن، اینکه بدن، مرتبهی نازلهی نَفْس، و نَفْسِ مُتَجَسِّم و مُتَجَسِّد است.
📘 منبع: هزار و یک نکته، #نکته ۵۶۱ صفحه ۳۱۴
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه):
💠 سورههای بعد از حوامیمِ (= جمعِ حاء میم) قرآن که از سورهی محمد(ص) تا سورهی ناس است، آنها را سورههای مفصّل مینامند. و این مفصّل از جهت کثرتِ فصول بین سُوَر به کریمهی بسم الله الرّحمن الرّحیم
است. (#نکته ۵۶۲)
♻️ انسان کامل، چون جامعِ مراتبِ کونیّه و الهیّه است، به اعتبار اوّل، اظهار نیاز و عبودیّت میکند و میگوید: عُبَیْدُکَ بِفِنائِکَ.
💠 و به اعتبار ثانی، به اذن الله گوید: ما چنین و چنان میکنیم که تصرُّف در مادّهی کائنات میکند و به مقامِ کُنْ بلکه فوقِ آن نائل آید. و و و و
♻️ تقدیر به یک ناقه نشانید دو محمِل،
لیلای حُدوثِ تو و سَلمای قَدَم را (#نکته ۵۶۳)
💠 هروی در بحرالجواهر گوید: بِلیناسِ حکیم، شاگرد ارسطو است، و بیشتر طلسمها ساختهی اوست. و آیینهی سکَندریّه، که هرچه در مُلکِ فرنگ میرفت، در او پیدا بود، او ساخت. و جالینوس شاگرد او بود.
♻️ این آیینه همان است که امروز "رادار" میگویند که به معنیِ آشکارسازی و فاصلهیابیِ رادیویی است.
💠 رادار، حروف اوائلِ چند کلمه و مخفّف آنهاست. و همین آیینهی سکندر است که در لِسان شُعراء سائر است. (سائر= رونده، ساری)
♻️ حافظ گوید:
آیینه سکندر جام جم است بنگر،
تا بر تو عرضه دارد احوال مُلک دارا
💠 در فن دوم از مقالهی هفت فهرست ابن ندیم در مورد آلتی چنین آمده: آلَة مُصَوّتَةُ تَسمع عَلی سِتّین میلاً
♻️ میل، بیست فرسنگ است و این آلت را امروز بلندگو گویند. بلندگویی که صدا را تا بیست فرسنگ مستقیم برساند، صنعتی شگفت است.
💠 در کُتُب تواریخ دیده ام که مانند دستگاه سِیر فضائی و هواپیمایی، حضرت سلیمان نبی (علیه السّلام) و دیگران نیز در آن عصر ساخته و به کار برده بودند.
♻️ ابونصر حماد جوهری به مدت بیست سال در میان عرب، لغات اصیل عربی را با شواهدی از اشعار عربی که در حدود پنجهزار شعر است، جمعآوری فرموده است و آن را صحاحاللغة نامیده است.
💠 عدد ابیات صحاح را تخمیناً چهل و پنجهزار بیت گفتهاند. این عمل وزینِ جوهری، او را به فکر تسهیل در طیِ مسافات ارائه داده است.
♻️ و بر سر آن شد که آلتی اختراع کند تا مانند طیور تواند به سِیر هوایی از جایی به جایی پرواز کند.
💠 نوشتهاند که آن صنعت طیران را به انجام رساند، و در حینِ تجربه و امتحان از پشت بام، خواست با آن فرود آید، عیب و آفتی بدان صنعت روی آورد که درست باز و بسته نمیشد و این سبب سقوطِ جوهری و وفاتِ وی گردید.
♻️ دیگران به جای اینکه عمل ناتمام او را تمام کنند، او را نسبت به اختلالِ دِماغی دادهاند که بر اثر آوارگی در قُراء و بِلادِ عربِ عاربه، خللی به عقل او روی آورد که از دیوانگی چنان صنعت را سبب هلاک خویش گردانیده است.(#نکته ۵۶۴)
📘 منبع: هزار و یک نکته، صفحه ۳۱۵ و ۳۱۶
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
💥حضرت علامه حسنزاده آملی (قدّس سِرّه) :
🌸 اگر کسی در خصوص شخص حضرت مهدی موعود، "م ح م د" ابن الحسن العسکری علیهما السّلام، و جزئیاتِ حالات و امامت و غیبت و علائم ظهور او، اندک تَتَبُّعی در جوامع روائیِ فریقِیْن و کُتُبِ سِیَر(سیره ها) و تواریخِ آنان بنماید به حقیقت، بر وی مسلّم خواهد شد که ایمان به مهدی موعود، و اِیقان به غیبت و ظهور آن حضرت از بَداء اسلام، مَرکوز در اذهانِ مسلمین بوده است.
📘 هزار و یک نکته، #نکته ۷۲۰، ص ۵۸۲
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 افاضات حضرت علامه حسن زاده آملی (قدس سِرّه)
🌸 درباره #ملائکه
🔶 ملائکه را ذاتی حقیقی است که وجودِ اَنفُسی آنها است، و آنان را به قیاس با آدمیان ذاتی است که وجودِ اضافی آنها نسبت با آدمیان است، که وجود تَمَثُّلی آنها در وِعَاء(=ظرف ظهور) ادراک مُدرکین است.
🔷 کثرت ملائکه که درشرع آمده است و در اَلسَنه حکما تعبیر به عقول و مجردات میشود، با اینکه مادّه موجب تغییر و کثرت است بدین بیان فهمیده میشود که گاهی تعبیر به اِستهلاک و غیریّت آنها در وجوب و ذات واجب میشود.
🔶 و گاهی تعدّد آنها به لحاظ آثار وجودی ماورای طبیعت در طبیعت، که میکائیل و جبرائیل و اسرافیل و عزرائیل و نظائر آنها میگردد که در عرفان تعبیر به اَسماء و صفات میگردد.
🔰 هزار و یک نکته/ #نکته ۵٣۴/ص٣۰۰-٢٩۶
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه)
💠 علم به قوانینِ حسابی و قواعدِ مسائلِ عددی، در تقویت نَفْسِ انسانی، از اَعظمِ وسائل است.
♻️ به خصوص علم هندسه که در تعدیل و تقویمِ ذهن، و فکر، و قلم، و بیان، تأثیر به سزا دارد.
💠 حکماء و فلاسفهی بزرگ گفتهاند: برای رسیدن به معرفتِ حقایقِ اشیاء، فکر را باید به علومِ ریاضی ورزش داد.
♻️ آری. علوم ریاضی برای حکیم، به مَثابَتِ (= مانندِ) مَسطَرِه (= خطکش) برای خطاط است. همچنانکه مَسطَره، مَشّاق را از کجی و بینظمی در کِتابَت حروف و انحرافِ سطُور، حافظ است؛
💠 علوم ریاضی، فکر را از خطا و اِعوجاج (= کجی) و انحراف بازمیدارند و به آن استقامت و اعتدال میدهند.
♻️ زیرا که مسائلِ آن، مبتنی بر قواعدِ خللناپذیر است و هیچ مَسامِحه و سهلانگاری در آنها راه ندارد، با تَخمین و تَقریب درست نمیشود.
💠 اگر چنانچه اندک اشتباه و غفلت در اِعمالِ قوانینِ آن، به مُحاسِب روی آورَد، از نتیجه، فرسنگها دور میشود و از رسیدن به مقصود بازمیمانَد.
♻️ لذا گفتهاند که عدد برای مُحاسِب، مانند دندانههای کلید است که اگر زائد و یا ناقص باشد، فتحِ باب نمیشود و هرگز دربِ مطلوب به روی او باز نمیگردد.
💠 لذا انسانهای ورزیده در علومِ ریاضی، صاحبِ رأیی صائب(= درست، رسا) و نظری ثاقب(= روشن، نافذ)، و کمگوی و گزیدهگوی، و دیرگوی و نکوگوی میشوند.
♻️ عبارات و الفاظِ آنان نوعاً حساب شده است. قلمِ آنان بسیار رَصین(= محکم) و مَتین است.
💠 میبینیم که عباراتِ خواجه طوسی در شرح اِشاراتِ شیخ رئیس، و تحریرِ اصولِ اُقلیدُس، و تحریرِ مَجَسطیِ بَطْلَمْیُوس، و دیگر مُصَنَّفاتش به فارسی و عربی، چه سخت استوار است که گویی به جای مُرکّب، سُربِ مُذاب به کار برده است.
♻️ ابن فناری که یکی از عارفانِ بنام است، در فصلِ دوم فاتحهی مِصباحُ الاُنس، علم ریاضی را علم اِیقانیِ(= یقینی) بدون اختلاف معرفی نموده است.
[ ادامه دارد ... ]
📘 منبع: هزار و یک نکته، #نکته ۵۷۱ صفحه ۳۲۱
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه)
💠 ابن خلدون، در مقدمهی تاریخش سخنی در فضیلتِ علم هندسه دارد که به پارسی ترجمه و نقل میکنیم:
♻️ هندسه، به خِرَد، فروغ و به اندیشه، راستی میدهد. زیرا همهی براهینش به روشی روشن، و سَبْکی آشکار است.
💠 از همین جهت، غلط در قیاسهایش راه ندارد. لذا به مُمارسِتِ آن، فکر از خطا دور میگردد. و بر اثرِ روشِ روشن، هوش و بینش به هندسهدان دست میدهد.
♻️ و گفتهاند بر درِ سَرای افلاطون نوشته بود: هرکس هندسهدان نیست به منزلِ ما، وارد نشود.
💠 و مشایخِ ما گفتهاند: مُمارست در علم هندسه، برای فکر، به مثابتِ صابون برای جامه است؛
♻️ چنانکه این جامه را تمیز میگرداند، آن فکر را صافی مینماید. و این از جهتِ حُسنِ ترتیب و انتظامی است که در مسائلِ هندسی به کار رفته است.
💠 در سِیر حکمت در اروپا (محمدعلی فروغی)، در بارهی افلاطون آمده است: وی در بیرونِ شهر آتن، باغی داشت وقفِ علم و معرفت نمود.
♻️ مریدانش برای درکِ فیضِ تعلیم، و اشتغال به علم و حکمت، آنجا گرد میآمدند.
💠 و چون آن محل، آکادِمیا نام داشت، فلسفهی افلاطون معروف به حکمتِ آکادِمی شد و پیروانِ آن را، آکادمیان خواندند.
♻️ و امروز در اروپا، مطلقِ انجمنِ علمی را آکادِمی میگویند. گفتهاند که بر سر درِ باغِ آکادمی نوشته بود هرکس هندسه نمیداند، وارد نشود.
[ ادامه دارد .....]
📘 منبع: هزار و یک نکته، ادامهی #نکته ۵۷۱ صفحه ۳۲۲
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه)
💠 مرحوم طبرسی در تفسیر شریف "مجمع البیان" در بسیاری از مواضع، در بیانِ سُوَر و ارتباطِ آیات سخن میگوید.
♻️ این بیان راجع به قرآن اِنزالی است نه تنزیلیِ نجومی، چه ترتیبِ سُوَر و آیات به ترتیب تنزیلی نیست؛
💠 ولی به اَمر رسول الله (صَلّی الله عَلیهِ وَآلهِ وَسلّم) بعد از نزول هر سوره و آیه به همین ترتیب بین الدفتین که در میان مسلمانان مُتواتِر است، و بصورتِ اِنزالیِ آن است، مرتّب شده است. (#نکته ۵۷۳)
♻️ انسان درختی است باژگونه که ریشهی آن به سوی آسمان است. نبات از زمین غذا میگیرد و انسان از آسمان؛
💠 و دیگرِ جانوران برزخاند، که آفریدهای نه آن چناناند و نه این چنین. بنگر که کدامیک از این سه فرقهای؟! (#نکته ۵۷۴)
♻️ قصهی حضرت آدم و حوّا (علیهماالسّلام) در قرآن کریم، نمایشِ سرگذشتِ ما است. که در مِرآتِ صیقلیِ سِرّ خاتم (صَلّی الله عَلیهِ وَآلهِ وَسلّم) منعکس و مُتَمثّل شد و در قَوالبِ اَلفاظ وحی ریخته شده است.
💠 از این نکتهی صادره از بَطنانِ عرشِ تحقیقِ گفتارِ صادق آل محمد (علیهمالسّلام) که بهشتِ دنیاوی بود، روشن میشود. فَتَدَبّر.!! (#نکته ۵۷۵)
♻️ یکی از نامهای قیامت، در چند جای قرآن، یومَالحساب آمده است:
💠 "إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَاب" (ص/۲۶)
♻️ یعنی کسانی که از راه خدا بِدَر میروند، آنان را عذابی سخت است، بدان سبب که روز حساب را فراموش کردهاند.
💠 راه حقّ، همه حساب است و هرکه از آن بِدَر رفته است، از راهِ حسابی بدَر رفته است؛
♻️ و از حساب، روی تافتن همان و، در عذاب افتادن همان، که جزاء نَفْسِ عمل است. (#نکته ۵۷۸)
📘 منبع: هزار و یک نکته، صفحه ۳۲۴ الی ۳۲۶
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه)
💠 هرَوی در بَحرُالْجَواهِر گوید:
جالینوس از جملهی هشت طبیب که مرجع، و مآب، و رؤوسِ اربابِ صناعت طب بودند، یکی او بود.(جالینوس)
♻️ وی ختمِ اطبّای کِبار (= کبیر، بزرگ) بود و در علمِ طب، چهارصد کتاب تصنیف کرد.
💠 و زنی را که در علم طب مهارتی، خصوصاً در معالجهی زنان داشت، دریافت و از او ادویهی بسیار قَلیلَ الْوجود (=کمیاب) بدست آورد.
♻️ چنین اِستماع افتاده (= شنیده شده) که وی را در آخر عمر، اسهالی شد و مدّت مدید، هرچند در معالجهی خود جِدّ و جهد نمود، آن مرض بیشتر میشد.
💠 مردم طعنِ بسیار میکردند که با وجودِ کمال در معالجهی امراض، خصوصاً در این مرض، عجب درمانده است!
♻️ آخرالْاَمر از طعنِ مردم به تنگ آمد و ایشان را بخواند و فرمود که خُمی بیارند و پر آب کنند. و اندک دارو بر آن آب بزد و بعد فرمود تا آن را بشکستند، آب بسته شده بود. فرمود:
💠 که از این دارو بسیار خوردهام، اصلاً نفع نکرد. بدانید که علم و تجربه، در حینِ قضای حقّ تعالی، هیچ نفع نمیدهد.
♻️ از سخنانِ اوست: شرفِ نَفْسِ انسان را بدان توان شناخت که از مُلابِسَتِ (=درهم آمیختن، مُشتَبَه) اَعمالِ دون(= پَست) و مُزاوَلَتِ(= اشتغال داشتنِ) امور حقیر، اجتناب نماید و پیوسته خاطرِ وی، به عظائمِ امورِ مَقصور(= کوتاه، مختصر) باشد. (#نکته ۵۶۹)
💠 بینشام از تَن نیست؛ که دیگر جانوران و رُستنیها و هرچه را آخشیگ (عناصر اربعه) است، در آن اَنْبازاند (= شریک و سهیماند).
♻️ (بلکه) از روانی است که از آنِ من است؛ یعنی آن، منم و من، آنم. پس نَه تَن، جای روان است، و نه جای تَن.
💠 وگرنه در اندازهی او بودی و دانستی که نیست. تَن بر خاک است و روان بر فرازِ خاک. بلکه فوقِ اینگونه تعبیرات.
این نکنهی کوتاه در نزدِ دانا، بسیار بلند است!!. (#نکته ۵۷۰)
📘 منبع: هزار و یک نکته، صفحه ۳۲۰
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه)
💠 تفسیر ابوالفتوح رازی در ضمنِ کریمهی:
"يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّک"(مائده/۷۱)
♻️ در بیان واقعهی غدیر خم، تا آنکه فرمود: آنگه اِشارت کرد؛ یعنی پیغمبر اکرم (صَلّی الله عَلیهِ وَآلهِ وَسلّم) به امیرالمؤمنین علی (عَلیهِ السّلام) و او را بخوانْد و با خود بر آن منبر برُد
💠 {منبری که از پالانهای شتران جمع کردند و برهم نهادند} و دو بازویِ وی گرفت و او را برداشت بگردانید و بر مردمان عرض کرد، چنانکه عروس را جلوه کنند.
♻️ "حَتَّى رأیَ النَّاسُ بَيَاضِ إِبْطَيْهِما" (دستها را تا آنجا بالا برد که سفیدی زیر بغلشان را دیدیم) و ساعتی خاموش میبود.
💠 چنین گویند که شبلی در روز غدیر نزدیک یکی از معروفان شد از علویان، و او را تهنیت کرد.
♻️ آنگاه گفت: یا سیدی تو دانی تا اشارات در آن چه بود که جدّت دستِ پدرت گرفت و برداشت و سخن نگفت؟
💠 گفت: ندانم. گفت: اِشارت بود به آنکه زنانی که از جمالِ یوسف بیخبر بودند، زبانِ ملامت در زلیخا دراز کردند و گفتند:
♻️ "امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَها حُبًّا إِنَّا لَنَراها فِی ضَلالٍ مُبِين" (یوسف/۳۱)
💠 او خواست تا طرفی از جمال یوسف به ایشان نماید، مهمانی ساخت و آن زنان را بخوانْد و در خانهی دو در بُرد و بنشانْد؛
♻️ و یوسف را جامههای سفید در پوشید و گفت برای دل من، از این خانه در رو، و به آن در بیرون شو.
💠 و ایشان را گفت: من میخواهم تا این دوستِ خود را یک بار بر شما عرض کنم. برای دلِ من، بر او مبرتی(= نیکی) کنید.
♻️ گفتند: چه کنیم؟ گفت: هریک را کاردی و تُرَنجی بدست میدهم، چون آید هریک پارهی ترنج بِبُرید و به او دهید. گفتند: چنین کنیم.
💠 چون (یوسف) از در درآمد و چشم ایشان بر جمالِ او افتاد، خواستند که ترنج ببرند، دستها بِبُریدند.
♻️ و حیرت چون برفت، گفتند:
"حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ"(یوسف/ ۳۲)
💠 گفت(زلیخا) دیدید این، آن است که شما زبانِ ملامت بر من دراز کردید به سبب این: "فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيه" (یوسف/۳۳)
♻️ رسول(عَلیهِالسّلام) هم این اشارت کرد و گفت: این، آن مرد است که اگر وقتی در حقّ او، سخنی گفتم شما را خوش ننماید و زبانِ ملامت دراز کردید.
💠 امروز بنگرید تا خدای تعالی در حقّ او، چه گفت، او را چه پایه نهاد و چه منزلت داد؛
♻️ آنگاه گفت: "ألَسْتُ أوْلَى بِكُمْ مِنْ أنْفُسِكُمْ" الخ
📘 منبع: هزار و یک نکته، #نکته ۵۸۱ صفحه ۳۲۸ و ۳۲۹
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله تعالی علیه):
💠 سبحان الله که فرمود:
"إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ ..." (توبه/۳۷)
♻️ خودِ کلمهی "شهر" نیز در قرآن مجید دوازده بار آمده است. که همهی حروف و کلماتِ کتاب تکوینی و تدوینی چقدر حساب شده نگاشته شده است. از اینگونه سخن در اَسرارِ حروف و عجایبِ حساب در قرآن بسیار است. (#نکته ۵۸۰)
💠 حقّ سبحانه در چند جای قرآن کریم، خود را به علم شریفِ حساب وصف فرموده است:
♻️ "وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبينَ" (الانعام/۶۳)
"اِنَّ اللهَ سَریعُ الحِساب" (آلعمران/۱۹۹)
"وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها وَ كَفى بِنا حاسِبِين" (انبیاء/۴۷)
💠 و در تحریص و ترغیب به فراگرفتنِ عدد و حساب فرمود:
♻️ "هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ" (انبیاء/۴۷) (#نکته ۵۸۳)
💠 شجرهی طوبی، صورتِ تمثُّلِ ایمان است؛ که، اَصلُها ثابِتٌ فِی قَلبِالْخاتَم، وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ تُؤْتِی أُکُلَها کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها (ابراهیم/۲۴،۲۵)
♻️ هر مؤمنِ الهی، شاخهای است از آن شجرهی طوبی، چه به حَسَبِ زمانِ قبل از آن حضرت و چه بعد از آن.
💠 و بالجمله شاخههای آن، صورتِ ارتباط ایمانیِ هر مؤمن است به خاتم(ص).
♻️ ثقةالاسلام کلینی (رضوان الله تعالی علیه) در بابِ المؤمن و علامات و صفات او، از امام صادق (عَلیهِالسّلام) روایت کرده که: قالَ امیرالمؤمنين (علیهِالسّلام):
💠 شجَرةِ الْجَنّة، اَصلُها فِی دارِالنَّبی (صَلّی الله عَلیهِ وَآلهِ وَسلّم) و لیسَ مِنْ مؤمن اِلّا وَ فِی دَارهِ ......
♻️ امام (علیه السّلام) در ذیلِ بیانِ شجره طوبی، معقول را به محسوس تشبیه کرد تا عظمتِ این شجرهی طیبهی طوبی معلوم گردد. (#نکته ۵۸۵)
📘 منبع: هزار و یک نکته، صفحه ۳۲۸ الی ۳۳۲
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله تعالی علیه) :
💠 آنکه برای مبداءِ عالَم شریک قائل شد، مبداء را ناقص دانست. زیرا کُفْوْش را کمالی است که لامحاله فاقِد آن است. چنانکه کُفْوْ هم، فاقدِ کمالِ اوست.
♻️ چه قائل به اَصالتِ وجود باشی؛ که هُوَ الصّواب، یا قائل به اَصالت ماهیّت باشی. (#نکته ۵۸۶)
💠 آنچه از فیضِ اَزلی عائدِ هر موجودی شده است، نور اَقدسِ وجود است. و آن نورِ سَره (= خالص) چون به لحاظ حدود، ملحوظ گردد(= لحاظ شود)، اَسماءِ اَعیان بر آنها نهاده میشود و کَثرت پدید میآید.
♻️ و به این حدود، که همان تَعَیُّناتِ آنها است، از یکدیگر به ظاهر مُتَمَیِّز میگردند. و اختلاف در خواص پیدا میشود:
💠 که این بنفشه است، آن گل گاوزبان .... و این حدود را در لِسانِ حکماء ماهیّات گویند. و در لِسانِ عُرفا، اَعیانِ ثابته.
♻️ پس هر موجودی، را عِینِ ثابتِ خاصّی است. و آن عینِ ثابتش، منشاءِ پیدایشِ آثارِ وجودیِ اوست. و محلِّ قابلِ گرفتنِ هِبات (= جمع هِبه، بخشش) و فیوضاتِ باری تعالی.
💠 و مبداء وهّابِ فیّاض، به لِسانِ هر عینی، که همان استعداد و تقاضا و سؤالِ ذاتی او است، اِفاضه میفرماید.
♻️ و اِسنادِ اِمساک و بُخل در اِعطاءِ خواستههای اَعیان، به واجبِ مطلق، و غنیّ بِالذّات، که "يَداهُ مَبْسُوطَتان"، راه ندارد.
💠 و آنچه که از او است، اِفاضهی وجود است بِالذّات. و حدود، ناشی از اعیان است.
♻️ و به اصطلاح مجعولِ بِالذّات، وجودِ آنهاست نه ماهیّاتِ آنها که همان اَعیان باشد. (#نکته ۵۸۷)
[ ادامه دارد .....]
📘 منبع: هزار و یک نکته، صفحه ۳۳۲ و ۳۳۳
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
💢 حضرت علامه حسن زاده آملی(رضوان الله تعالی علیه)
🌺 مقام معلّم و معلّم حقیقی
🌼 سمَت مقدس تعلیم و تربیت، سیرتِ حَسنهی سُفرای الهی است که برای تشکیل مدینهی فاضله و اعتلای نفوس، به فهم معارف ملکوتی و ارتقای عقول، به مَعارج قدس ربوبی مبعوث شده اند؛ آن چنان که در حالات خاص خودشان در مقام دعا، ارسال معلّم ربّانی را برای تزکیت و تعلیم مسألت مینمودند.
📗 ربّنا و ابعَث رسولاً مِنهُم یَتلو علیهم آیاتِکَ و یُعلّمُهُم الْکتاب و الْحکمة و یُزَکّیهِم اِنّک أنتَ العزیزُ الحکیم(بقره/۱٣۰)
🌸 پروردگارا فرزندان ما را شایسته آن گردان که برانگیزی از میان آنان رسولی که بر مردم تلاوت آیاتِ تو کند و آنان را علمِ کتاب و حکمت بیاموزد و روانشان را از هر نادانی و زشتی پاک و منزّه سازد که هر کار خواهی بر آن قدرت و علم کامل داری.
که در مقام استجابت فرمود:
📘 کما أرسَلنا فِیکُم رسولاً مِنکُم یَتلُو علیکُم آیاتِنا(بقره/۱۵٢)
🌼 چنان که رسول گرامی خود را فرستادیم که آیات ما را برای شما تلاوت کند.
📚 هزارو یک نکته/#نکته٢۱۱/ص۱٣٢
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه) :
💠 همهی شرور و نقائص از حدود برمیخیزد و نسبتِ شرّ به جاعِل دادن، بِالْعَرَض است و مجاز.
♻️ چه از خیرِ محض، جز نکویی ناید. و چون هر موجودی به اِقتضای عِینِ ثابتاش میگیرد، لاجرَم سرنوشتِ هر موجودی به عِینِ ثابتِ او است.
💠 و این همان است که حکماء میگویند که ماهیّت، مجعول، به جعلِ جاعِل نیست. یعنی ذات و ذاتی، علّت نمیخواهند.
♻️ الذّاتی، لَا یُعلّل، وَالْعَرَضی یُعَلّل.
مثلاً وجود که عارِض بر ماهیّت است، در موجود شدن، علّت میخواهد. نه (اینکه) خودِ ماهیّت، در ماهیّت شدن علّت بخواهد.
💠 لسان الغیب (قدّس سِرّه) میفرماید:
گفتم که بسی خطِّ خطا در تو کشیدند،
گفتا که همان بود که بر خطِّ جُبین بود
♻️ این بیت اشارت به (حدیث رسول الله ص) اَلشّقیُّ شَقیٌ فِی بَطنِ اُمّه، است. و نقش جُبین، همان سرنوشت است.
💠 در مصراع دوم این بیت گوید: که آن خطّ خطا را کسی در تو نکشید؛ که شرّ از ناحیهی مبداء تعالی نیست.
♻️ بلکه این خطّ خطا از نقشِ جُبین و سرنوشت و اقتضای عِینِ ثابتِ تو است.(ادامهی #نکته ۵۸۷)
💠 ماهیّت، خیالِ وجود است؛ که حَظّ ضعیفی از وجود دارد. نه ماهیّت به کلّی باطل است، زیرا که اگر ماهیّت، اصلاً باطل باشد، عالَم تحقّق پیدا نمیکرد.
♻️ چه ماهیّات، حدودِ وجودات، و خیالاتِ آنهایند. و نه ماهیّت اصلاً حقّ است؛ چه به تَبَعِ وجود، تحقّق دارد. (#نکته ۵۸۸)
📘 منبع: هزار و یک نکته، صفحه ۳۳۳ و ۳۳۴
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه):
💠 دورهی اَسفار صدرالمتألّهین، در دو قِسم، علومِ اِلهیّهی اَعَم و اَخَص است. و آن را یازده مرحله، و دَه موقِف، و یازده باب است.
♻️ مجلَّد اوّل، ده مرحله، و (مُجلّدِ) دوم که (شامل) جواهِر و اَعراض است، یک مرحله، و پس از آن، مراحل سپری میشود.
💠 مجَلّد سوم در الهیّات، دَه موقِف است. و (مجلّدِ) چهارم آن، در نَفْس، و اَطوار و اَحوال و معادِ آن، یازده باب است. که از مراحِل به مَواقِف، و از آن، به اَبواب منتهی میشود.
♻️ جناب صدرالمتألّهین، کتاب کبیرش را گاهی به حکمت متعالیه نام میبرد و بسیاری به اَسفارِ اَربَعه.
💠 از افاداتِ حضرت آیت الله رفیعیِ قزوینی (رضوان الله تعالی علیه) اینکه: کتابِ مذکور را مقامِ اِجمال است؛ که به این لحاظ، مُسَمّی به حکمتِ متعالیه است. و مقامِ تفصیل است، که به این نظر، مُسمّی به اَسفار اربعه است.
♻️ ذوق در لغت، (به معنیِ) چشیدن، و در اصطلاحِ اهل تحقیق، اَعنی الْعارفین بالله، به معنی دارا شدنِ انسان، اِسمی از اَسماءِ تعالی را است؛
💠 که مَظهَر آن اسم میگردد و تواند به اِذنُالله مطابقِ سلطانِ آن اسم، کارِ خدایی کند.
♻️ مثلاً در غیر، تصرّف کند. چنانکه عیسی روحالله (عَلیهالسّلام) ذائق، یعنی واجِدِ اسم شریفِ مُحیی و شافی بود که مرده زنده میکرد، و اَکمه و اَبرص را شفاء میداد.
💠 این اسم، معنای اسمِ لفظی است که عِینِ مُسمّی است به لحاظی؛ و غیرِ مسمّی است به اعتباری. و این دارایی غیر از داناییِ به مفاهیمِ اَسماء است.
♻️ مرحوم آخوند، به این معنیِ حکمت متعالیه، نام کتاب عظیمش را که اَمُّالْکتاب اوست، و به اَسفار اِشتهار دارد، حکمت متعالیه نامیده است.
📘 منبع: هزار و یک نکته، #نکته ۵۸۹ ، صفحه ۳۳۴ الی ۳۳۶
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه)
💠 در آغاز فصل دوم باب ششم اَسفار، پس از اقامهی براهین بر تجرّد عقلیِ نَفْس، به نقلِ ادلّهی سَمعیّه از آیات و روایات عنوان کرده و فرموده است:
♻️ چون در این مطلب که اثبات تجرّد عقلیِ نَفْسِ ناطقهی انسانی است، (بعد از براهینِ عقلی در فصول قبل) چند دلیلِ سَمعی از آیات و روایات ذکر کنیم؛
💠 تا دانسته شود که عقل و شرع در این مسئلهی تجرّدِ نَفْس، مانند دیگر مسائل حِکمیّه باهم مُتطابقاند و از هم جدایی ندارند.
♻️ و حاشا که شریعتِ حقّهی الهیّه، که خورشید درخشان است، احکامِ آن، مُصادِم (= صدمه زننده) معارف یقینیّهی ضروریّه باشند و هلاک بر آن فلسفهای که قوانین آن مطابق کتاب و سنّت نیست. (#نکته۵۹۱)
💠 انسان و حیوان، بلکه نبات، بلکه همهی موجودات، عشقِ غریزی و محبّت ذاتی به حیات و بقای ذاتِ خود دارند.
♻️ چون انسان مانند دیگر موجودات، محبّت جِبِلّی به حیات و بقاءِ ذاتیِ خود دارد؛ لذا هر چیزی را که حیات و بقایش را نافع است، جالِب و جاذِب (جلب کننده ، جذب کننده) و عاشق است.
💠 در حقیقت عشق و علاقهی به آنها، به واسطهی عشق و علاقه به ذاتِ خودش است. و از آنچه که ضارّ (ضرر زنده، مُضر) به حیات و بقایش است، نفرت دارد و دافعِ آن است.
♻️ خداوند عالم به مصلحتِ کاملهاش، دو قوّهی شهوت و غضب به "انسان" عطاء کرد تا به یکی جلبِ نافع کند، و به دیگری دفعِ مانع.
💠 شهوت، در حقیقت و واقع، عشق و تمایل و محبّت است. و تا ناملایم پیش نیامده قوّهی غضب مُنبَعِث نمیگردد.
♻️ پس غضب، فرعِ شهوت است. و اصل، عشق و محبت است:
"یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ"
💠 خواجه طوسی در شرح نکتهای از نَمَط هشت اِشارات فرمود:
پس از آنکه ثبوتِ عشق برای جواهرِ عاقله، و ثبوتِ شوق برای بعضی از آنها به وقوع پیوست و تقریر یافت، تنبیه بر ثبوتِ عشق و شوق برای باقیِ نفوس و قوای جسمانیّه فرمود.(#نکته۵۹۲ )
📘 منبع: هزار و یک نکته، صفحه ۳۳۷ و ۳۳۸
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه)
💠 رسالهی عشقِ شیخ، (بوعلی سینا) با شش رسالهی دیگر وی، و سه نَمَط آخر اشارات با ترجمهی به فرانسه در لندن به طبع رسیده است و مجموعهای بسیار مفید و مُغتَنم است.
♻️ شیخ در این مسئله (عشق) از مَشّاء فاصله گرفته است، چه همهی آنها (مَشّاء) قائل نیستند که همهی اشیاء را ادراکات است.
💠 صدرالْمتألّهین از فصل هفدهم موقِف هشتم الهیّاتِ اسفار تا آخر آن، در هفت فصل به تفصیل در عشق و محبِت بحث فرموده است.
♻️ و همهی مطالبِ رسالهی عشقِ شیخ، در آن هفت فصل مُندرج است. و فصلِ بیستمِ آن، مُعَنْوَن (=عنوان، مقدمه) به عنوانِ فصلِ پنجم رسالهی عشقِ شیخ است.
💠 و در آخر این فصل، بحثی بسیار محقّقانه در اتّحاد دارد که افرادِ ظاهربینِ مُتَقَشِّف (= زاهد مسلک)، از مغز و معنیِ آن، آگاهی ندارند و غرضِ اصلیِ آن جناب را؛ در اینکه وِصالِ نَفسانی و روحانی، اتّحاد است، و این معنی در جسمانی حاصل نمیشود، متوجه نمیشوند و به ژاژخوایی (= بیهودهگویی، سخن بیمعنی) و یاوهسرایی دهان میگشایند.
♻️ و گفتار آخوند همان است که خواجه زینالدّین فرمود و در رسائلِ باباافضل، با تعبیر دیگر آمده است:
💠 هر محبوب که بُوَد، در نَفْسِ مُحِبّ باشد و هیچ مُواصِلَت (= اتّصال، پیوستگی) قویتر از آن نیست.
♻️ این مُواصلَت که در صورت طلبیده شود، آن است که جَسدِ محبوب، با جَسدِ مُحِب مُتجاوِر شود و مُتداخِل نتواند شد.
💠 و در نَفْس چه جای مُتداخِل، که متّحد گردند؛ و چون اتّحاد، خرسند و خشنود نمیکند، به مجاوِرَتِ اجساد کِی قناعت اُفتد؟!
♻️ و این اسباب که از بیرون میجویند، سببِ زیادتیِ بیخبری و بیخودی و تَفرَقَت، و غایتِ ضِلالَت است.
💠 این کلامِ خواجه در غایتِ اِستواء و متانت است. و فرمایش جناب صدرالْمتألّهین بر این اساسِ رَصین (=محکم، استوار) و قَویم (=نیکو، درست) است
♻️ برای توضیح و تبیینِ بیشتر، به کتاب دروس اتّحاد "عاقل به معقول" بخصوص درس هفدهمِ آن، رجوع شود.
📘 منبع: هزار و یک نکته، #نکته۵۹۲ ، صفحه ۳۳۹
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🔆#شرح_مراتب_طهارت🔆
🌷🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃🌷
🌷#مجلس_اول - اولین شب محرم سال ۱۴۱۸ قمری
📒2️⃣ طهارت فقهیه (صفحه ۲۹)
✍️"طهارت" حاویِ یک معنای ظاهری و یک معنای باطنی است. معنای ظاهری ِطهارت ، "پاکی" است.
طهارت ِظاهری، در سه بخش « وضو، غسل، و تیمم » حاصل میشود و این طهارتی است که در فقه مطرح است.
🔸طهارت فقهیه را برای این در فقه، مطرح فرمودهاند که بدن انسان را از نجاستهای ظاهری پاك کند که فقهِ شریف، مربوط به بدن و اعمال غالبیه آن است همانند « نماز و روزه و احکام شرعی» ، که با انجام آن، انسان در مرتبه بدن به مقام تجلیه میرسد.
🔸تجلیه مربوط به ظاهر انسان است که مطابق قوانین شرع و احکام شرعیِ آن، آراسته میشود. لذا فقه شریف، باید در متن انسان و اجتماع پیاده شود تا هر دو را تجلیه نماید.
📒3️⃣ حقیقت نورانی وضو (صفحه ۳۰)
✍️شاخصۀ مرتبۀ طهارت را "وضو" تشکیل میدهد. در یک روایت آمده است که «الوضوء نور» وضو گرفتن نور است.
در روایتی دیگر آمده: اگر شخصِ با وضویی، قبل از اینکه وضویش را باطل کند، وضوی دیگری بگیرد ، او نور بر نور افزوده است که «الوضوء علی الوضوء نور علی نور»
📚در #نکته۷۳۰ هزار و یک نکته حضرت مولای مکرّمم آمده است:
شیخ رئیس در فصل دوم مقاله أولی قانون در حفظ صحّت عین گوید :
«از جمله چیزهایی که جلا میدهد چشم را و حفاظتش میکند؛ فرو رفتن در آبِ صافی و گشودن چشم در داخل آن است.»
📚در تفسیر نورالثقلین حدیث ۱۲۷ آمده است:
« در حین وضو چشمانتان را بگشائید تا بدین طریق چشمانتان از آتش جهنم برحذر باشد. »
✨جهنّم عین، رمد و عمی و سایر امراض آن است✨
📚در #نکته۳۶۵ هزار و یک نکته حضرت مولی (روحی فداه) آمده است:
پیامبر صلی االله علیه و آله و سلم فرمود:
« امت من روی سپید و دست و پای سپید باشند از اثر دست و روی شستن.
بدان که ایزد تعالی چون نماز را واجب کرد نخواست که بندگان وی به دنیا آلوده، به خدمت آیند، ایشان را فرمود که وضو کنند و با این چهار عضو، مخصوص کرد زیرا که آدم(ع) اول روی به درخت گندم کرد و به پای رفت و با دست از درخت گندم باز کرد و بر سر نهاد و بر حوّا(س) آمد.
ایزد - عزّ اسمه - این چهار عضو گناهکار را بفرمود: «شستن بهگاه خدمت».
✴️#شرح_مراتب_طهارت_مجلس_اول - صفحه ۲۹ و ۳۰
✴️ استاد صمدی آملی( حفظه الله )
💢کانال ( طهورا و صفورا و صبورا )
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه)
💠 قرآن کریم، سِیرِ کواکِب را چنین تعبیر فرمود:
"هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِی فَلَکِِ يَسْبَحُونَ" (انبیاء/۳۴)
♻️ "کُلّ فِی فَلَک" از هر دو طرف "کُلّ فِی فلَک" است. که در اِشارت به حرکتِ اِستداری و سِیرِ دوریِ کواکب، تعبیری شگفت است.
💠 جمع به "واو" و "نون" در لغتِ فصیحِ عرب، برای عقلاء است؛ که در اینجا "یَسبَحون" فرموده است.
♻️ در سورهی یوسف:
"وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِی سَاجِدِينَ" (یوسف/۵)
💠 در حکمت متعالیه مُبرهَن است که اَجرامِ عِلْوی را نفوسِ ناطقه است و چون انسان در تَشَبُّه به عقولِ مُفارقه، در حرکتاند.
♻️ به قول متألّه سبزواری:
وکُلّ ما هُناکَ حَیّ ناطِق
و لِجمال الله دوماً عاشق
💠 و قولِ حکیم سنائی غزنوی:
عرشو کُرسیّو جِرمهای کُرات
کمترند از بهائمو حشرات؟
خَنْسَفا و مگس حِمارقَبان
همه با جان و ، مهرو مَه بیجان؟!
(خَنسَفا= حشرهای بدبو)
(حِمارقَبان= حشرهای کوچک که به آن خَرَک هم میگویند)
♻️ منوچهری دامغانی:
من و تو، غافلیم از ماه و خورشید!
براین گردونِ گردان، نیست غافل!
💠 و این کمترین (جناب علامه ره)
مَهو خورشیدو اِستاره براین گردون، گردانَند،
به حُکمِ حجّتِ قاطع، به راهِ عاشقی پویا،
زِ ذرّه تا مَجَرّه ، از رَقیقت تا حقیقت را،
بیابی راکِع و ساجِد، به حمدو مدحِ حق گویا،
دوعالَم یک مُصلّی هستو دائم در صلات ستند.
همه اَشباح در اینجا ، همه اَرواح در آنجا
📘 منبع: هزار و یک نکته، #نکته۵۹۴ صفحه ۳۴۲
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه)
💠 موضوعِ مسائل حکمت متعالیه، همان موضوعِ مسائلِ عرفانِ اصیل است. جز اینکه عارف آن را حقیقتِ واحدهی ذات مَظاهر میداند و از آن تعبیر به وحدتِ شخصیّهی وجود میکند؛
♻️ و صدرالْمتألهین آن را حقیقتِ واحدهی ذات مراتب میداند که از آن تعبیر به تشکیکِ وجود میکند. عارف هم قائل به تشکیک هست اما نه بدان معنی. زیرا تشکیک در اصطلاح عارف، سِعِه و ضیقِ مَظاهر است.
💠 به حقیقت اگر مسئلهی وجود، به تحقیق معلوم نگردد، اصول و اُمّهاتِ معارف الهی و انسانی که اِعتلای به فهم خِطابِ محمّدی (صَلّی الله عَلیهِ وَآلهِ وَسَلّم) مَنوطِ به آن است، معلوم نمیشود. (#نکته۵۹۶)
♻️ هر یک از تَمهیدُالْقواعِد و مِصباحُالْاُنس بر دو اصلِ اصیلِ عرفانی است؛ یکی مسئلهی توحید، و دیگر مسئلهی مَظهریّتِ تامّه که انسان کامل است.
💠 در هر دو اصل، آن به ایجاز، و این به اِستیفاء، بحث کردهاند. نسبتِ تَمهیدُالقواعِد با مِصباحُالاُنس، نسبتِ شواهِد ربُوبیّه با اَسفار است. (#نکته۵۹۷)
♻️ عبدالوهّاب شَعرانی، متوفی ۹۷۳ هجری در چند جای کتابِ کبریت اَحمر، و کتابِ یواقیت و جواهر، تنصیص نموده است که معاندین در فصوص و فتوحات دَسّ (=پنهان) نمودهاند تا شیخ محیالدّین عربی را بدنام کنند.
💠 و چندین موارد مدسوس (= دسیسه شده، پنهان شده) را نام برده است. و در ابتدای یواقیت در این موضوع به تفصیل بحث کرده است و گوید:
♻️ تا نسخهای یافتیم که از روی نُسَخ شیخ اِستنساخ (=نسخهبرداری) شده بود که موارد مشکوک را در آن ندیدهایم. (#نکته۶۰۲)
💠 (کبریت اَحمر، کتابی است که خانم کلود عدّاس نویسنده فرانسوی در شرح حال ابن عربی نوشته است.)
♻️ (یواقیت والْجَواهر، نویسنده عبدالْوهّاب شَعرانی، در بررسی عقاید محیالدین بن عربی و کتاب فتوحات او )
📘 منبع: هزار و یک نکته، صفحه ۳۴۳ الی ۳۵۰
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃
🌷 حضرت علامه ذوالفنون حسنزاده آملی (رضوان الله علیه)
💠 تفسیر ابوالفتوح رازی در ضمنِ کریمهی:
"يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْکَ مِنْ رَبِّک"(مائده/۷۱)
♻️ در بیان واقعهی غدیر خم، تا آنکه فرمود: آنگه اِشارت کرد؛ یعنی پیغمبر اکرم (صَلّی الله عَلیهِ وَآلهِ وَسلّم) به امیرالمؤمنین علی (عَلیهِ السّلام) و او را بخوانْد و با خود بر آن منبر برُد
💠 {منبری که از پالانهای شتران جمع کردند و برهم نهادند} و دو بازویِ وی گرفت و او را برداشت بگردانید و بر مردمان عرض کرد، چنانکه عروس را جلوه کنند.
♻️ "حَتَّى رأیَ النَّاسُ بَيَاضِ إِبْطَيْهِما" (دستها را تا آنجا بالا برد که سفیدی زیر بغلشان را دیدیم) و ساعتی خاموش میبود.
💠 چنین گویند که شبلی در روز غدیر نزدیک یکی از معروفان شد از علویان، و او را تهنیت کرد.
♻️ آنگاه گفت: یا سیدی تو دانی تا اشارات در آن چه بود که جدّت دستِ پدرت گرفت و برداشت و سخن نگفت؟
💠 گفت: ندانم. گفت: اِشارت بود به آنکه زنانی که از جمالِ یوسف بیخبر بودند، زبانِ ملامت در زلیخا دراز کردند و گفتند:
♻️ "امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَها حُبًّا إِنَّا لَنَراها فِی ضَلالٍ مُبِين" (یوسف/۳۱)
💠 او خواست تا طرفی از جمال یوسف به ایشان نماید، مهمانی ساخت و آن زنان را بخوانْد و در خانهی دو در بُرد و بنشانْد؛
♻️ و یوسف را جامههای سفید در پوشید و گفت برای دل من، از این خانه در رو، و به آن در بیرون شو.
💠 و ایشان را گفت: من میخواهم تا این دوستِ خود را یک بار بر شما عرض کنم. برای دلِ من، بر او مبرتی(= نیکی) کنید.
♻️ گفتند: چه کنیم؟ گفت: هریک را کاردی و تُرَنجی بدست میدهم، چون آید هریک پارهی ترنج بِبُرید و به او دهید. گفتند: چنین کنیم.
💠 چون (یوسف) از در درآمد و چشم ایشان بر جمالِ او افتاد، خواستند که ترنج ببرند، دستها بِبُریدند.
♻️ و حیرت چون برفت، گفتند:
"حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ"(یوسف/ ۳۲)
💠 گفت(زلیخا) دیدید این، آن است که شما زبانِ ملامت بر من دراز کردید به سبب این: "فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيه" (یوسف/۳۳)
♻️ رسول(عَلیهِالسّلام) هم این اشارت کرد و گفت: این، آن مرد است که اگر وقتی در حقّ او، سخنی گفتم شما را خوش ننماید و زبانِ ملامت دراز کردید.
💠 امروز بنگرید تا خدای تعالی در حقّ او، چه گفت، او را چه پایه نهاد و چه منزلت داد؛
♻️ آنگاه گفت: "ألَسْتُ أوْلَى بِكُمْ مِنْ أنْفُسِكُمْ" الخ
📘 منبع: هزار و یک نکته، #نکته ۵۸۱ صفحه ۳۲۸ و ۳۲۹
💢 کانال (طهورا و صفورا و صبورا)
http://splus.ir/tahoorasafoorasaboora سروش
https://eitaa.com/tahoorasafoorasaboora ایتا
🍃🌷🌹🍃🌹🌷🍃