تا دست ارادت به تو دادهست دلم
دامانِ طَرَب ز کف نهادهست دلم
ره یافته در زلفِ دلآویزِ کجت
القصه به راه کج فتادهست دلم
#فروغی_بسطامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
به کام تو گردد سپهر بلند
ز چشم بدانت مبادا گزند
تویی در جهان مرمرا چشم راست
به جز تو دلم آرزویی نخواست
بدارم وفای تو تا زنده ام
روان را به مهر تو آکنده ام
ز من بد سخن نشنود گوش تو
نجویم جدایی ز آغوش تو
همین بود کام دل افروزیم
که روزی بود دیدنت روزیم
به گیتی ندارم پناه تو کس
همه دشمنندت منم دوست بس
تو دانی که من دوستدار توام
به هر نیک و بد ویژه یار توام
#فردوسی
@takbitnab
🌹🌹🌹
از دوست بریدیم به صد رنج و ندامت
از دوست بهخیر آمد و از ما بهسلامت
از عشق حذرکن که بود ماحصل عشق
خون خوردن و جان کندن و آنگاه ملامت
#ملک_الشعرای_بهار
@takbitnab
🌹🌹🌹
دل دادهام بــهای نخستین نگاه او
جان را نـــهادهام ز پی بار دیگرش
دلبر به جرم دوستی از من کناره کرد
بیچاره مجرمی که جدایی است کیفرش
#فروغی_بسطامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
تا نیست نگردی، ره هستت ندهند
این مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهی
سر رشتهٔ روشنی به دستت ندهند
#شیخ_بهائی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گوش کن، دورترین مرغ جهان میخواند.
شب سلیس است، و یکدست، و باز.
شمعدانیها
و صدادارترین شاخه فصل،ماه را میشنوند.پلکان جلو ساختمان،
در فانوس به دست
و در اسراف نسیم،گوش کن، جاده صدا میزند از دور قدمهای ترا.
چشم تو زینت تاریکی نیست.
پلکها را بتکان، کفش به پا کن، و بیا.
و یا تا جایی، که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشنید با تو
و مزامیر شب اندام ترا، مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند.پارسایی است در آنجا که ترا خواهد گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است.
#سهراب_سپهری
@takbitnab
🌹🌹🌹
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سفینه غزل است
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است
پیاله گیر که عمر عزیز بیبدل است
نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس
ملالت علما هم ز علم بی عمل است
به چشم عقل در این رهگذار پرآشوب
جهان و کار جهان بیثبات و بیمحل است
بگیر طره مه چهرهای و قصه مخوان
که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است
دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت
ولی اجل به ره عمر رهزن امل است
به هیچ دور نخواهند یافت هشیارش
چنین که حافظ ما مست باده ازل است
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
مقصـود عاشقان دو عالم ، لقای توست
مطلوب طالبان به حقیقت رضای توست
هرجا که شهریاری و سلطان و سروریست
محکوم حکم و حلقه بهگوش گدای توست
گر میکشی به لطف گر میکشی به قهر
ما راضیایم هرچه بود رای، رای توست
امید هر کسی به نیازی و حاجتی است
امّیـــــد ما به رحمت بیمنتهای توست
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گهی از چشم اومستم، گهی در قند او غرقم
دلا باخویش آی آخر میان قند و بادامی
بگفتش : «بشنو اسرارم، که من سرمست وهشیارم
چو من محو دلارامم ، ازو دان این دلارامی »
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
پاییز که از راه می رسد
همه چیز فرق می کند!
باید بدانی که جایت خالیست
باید بدانی که باید باشی
کنار میزهای دو نفره ی کافه
کنار موسیقی سیب های قرمز
کنار رقصِ برگهای عاشق!
پاییز باید فصل رسیدن باشد
باید بغض ها به پایان برسند
دست ها و آغوشت به من برسند
اصلا پاییز بهانه است،
باید زودتر از رسیدن برسی!
جای فصلی به نام رسیدن
میان آغوش دنیا خالیست...
#صفا_سلدوزی
@takbitnab
🌹🌹🌹
کنون که بر کف گل جام باده صاف است
به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است
بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر
چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است
فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد
که می حرام ولی به ز مال اوقاف است
به درد و صاف تو را حکم نیست خوش درکش
که هر چه ساقی ما کرد عین الطاف است
ببر ز خلق و چو عنقا قیاس کار بگیر
که صیت گوشه نشینان ز قاف تا قاف است
حدیث مدعیان و خیال همکاران
همان حکایت زردوز و بوریاباف است
خموش حافظ و این نکتههای چون زر سرخ
نگاه دار که قلاب شهر صراف است
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
خاطرات تو
و دنیای مرا سوزاندند...
تا فراموش شود
یادِ_تو
هرچند نشد !
#فاضل_نظری
@takbitnab
🌹🌹🌹
در پیچ و تابهای ره عشق مقصدیست
در موجهای بحر سعادت سفینههاست
قصر رفیع معرفت و کاخ مردمی
در خاکدان پست جهان برترین بناست
َ#پروین_اعتصامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گوهر عشق ڪه دریا
همه ساحل بنمود
آخرمـ داد چنان تخته
به طوفان ڪه مپرس
#شهریار
@takbitnab
🌹🌹🌹
لکنت شعـــر و پــریشانی و جنجال دلم
چه بگویم که کمی خوب شود حال دلم
کاش میشد که شما نیز خبــر دار شوید
لحظهای از مـــن و از درد کهنســال دلم
#نجمه_زارع
@takbitnab
🌹🌹🌹
عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم
یا گناهیست که اول من مسکین کردم
تو که از صورت حال دل ما بیخبری
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
َ#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم
از دل تنگ گنهکار برآرم آهی
کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
مایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاست
میکنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم
بگشا بند قبا ای مه خورشیدکلاه
تا چو زلفت سر سودازده در پا فکنم
حافظا تکیه بر ایام چو سهو است و خطا
من چرا عشرت امروز به فردا فکنم
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
چو در آیینه نگه کردم ، دیدم افسوس
جلوهٔ روی مرا هجر تو کاهش بخشید
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
گفتم چشمم، گفت بهراهش میدار
گفتم جگرم، گفت پر آهش میدار
گفتم که دلم، گفت چه داری در دل
گفتم غم تو، گفت نگاهش میدار
#ابوسعید_ابولخیر
@takbitnab
🌹🌹🌹
یک پیاله شعر تازه
یک وجب دلواپسی
زیر قیمت می فروشم
مشتری دارد کسی..؟
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
شما مست نگشتید...
و آن باده نخوردید...
چه دانید چه دانید...
که ما در چه شکاریم...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
رندان خرابات
بخوردند و برفتند
ماییم که جاوید
بخوردیم و نشستیم
وقت است که خوبان
همه در رقص درآیند
انگشت زنان گشته
که از پرده بجستیم
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
جان بخواه از من ِ بیدل که روانت بدهم..
بجز از جان زمن آخر چه تمناست ترا ؟؟
#خواجوی_کرمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
اي درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمده
وي روز من بي روي تو همچون شب تار آمده
اي در سرم سوداي تو جان و دلم شيداي تو
گردون به زير پاي تو چون خاک ره خوار آمده
جان بنده شد راي تورا روي دل آراي تو را
خاک کف پاي تو را چشمم به ديدار آمده
چون بر بساط دلبري شطرنج عشقم مي بري
گشتم ز جان و دل بري اي يار عيار آمده
تا نرد عشقت باختم شش را ز يک نشناختم
چون جان و دل درباختم هستم به زنهار آمده
اي جزع تو شکر فروش اي لعل تو گوهر فروش
اي زلف تو عنبر فروش از پيش عطار آمده
#عطار
@takbitnab
🌹🌹🌹
حتما کسی را تازگیها در نظر داری!
لابد به غیر از من کسی را زیر سر داری!
دیگر سراغی از دل تنگم نمیگیری
با اینکه از حال پریشانم خبر داری
بیطاقتی این روزها! جایی دلت گیر است؟
بو بردهام از شهر من قصد سفر داری!
بو بردهام از عطر مشکوک تنت شبها
جایی دگر عشقی دگر یاری دگر داری
سردی؛ زمستانی در این گرمای تابستان
لبهای بیرنگ و نگاهی بیثمر داری
آهسته گفتی: دوستت دارم، و از لحنت
معلوم شد از من کسی را دوستتر داری
#محسن_مهرپرور
@takbitnab
🌹🌹🌹