گفت معشوقی به عاشق کای فتی
تو به غربت دیده ای بس شهرها
پس کدامین شهر ز آنها خوشترست
گفت آن شهری که در وی دلبرست
هرکجا باشد شه ما را بساط
هست صحرا گر بود سم الخیاط
هر کجا که یوسفی باشد چو ماه
جنتست ارچه که باشد قعر چاه
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
دنیا همه هیچ و
اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ
بر هیچ مپیچ..
دانی که پس از عمر
چه ماند باقی
مهر است و محبت است و
باقی همه هیچ...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
من ...!! در رویاے تو شعر خواهم ڪَفتــ
شعـرے درباره چشم هایتــ و دلتنڪَی
#جبران_خلیل_جبران
@takbitnab
🌹🌹🌹
ﮔﻔﺘﯿﻢ ﭼﺮﺍ ﯾﺎﺭ ﺑﺸﺪ ﺳﺎﻏﺮ ﻣﺴﺘﺎﻥ ؟
ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺴﺘﯽ ﺳﺒﺐ ﻋﺸﻖ ﻣﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ
ﮔﻔﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﺯﻋﺸﻖ ﭼﻪ ﺁﯾﺪ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ؟
ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺩﻝ ﻋﺸﺎﻕ ﻃﻌﺎﻡ ﺍﺳﺖ
ﮔﻔﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﻭﺯﺥ ﺷﻮﺩ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻋﺸﺎﻕ
ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎﯼ ﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ
ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﺯ ﭘﯽ ﺁﻥ ﺟﺎﻡ ﻭ ﺷﺮﺍﺑﺶ
ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻘﺼﺪ ﭘﯿﻤﺎﻧﻪ ﻭ ﺟﺎﻡ ﺍﺳت.
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
ساقی بده پیمانه ای زان می که بی خویشم کند
بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند
زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند
#رهی_معیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
چیزی از عشقِ بلاخیز نمیدانستم
هیچ از این دشمن خونریز نمیدانستم
در سرم بود که دوری کنم از آتش عشق
چه کنم؟ شیوهی پرهیز نمیدانستم
گفتم ای دوست، تو هم گاه به یادم بودی؟
گفت من نام تو را نیز نمیدانستم!
بغض را خندهی مصنوعی من پنهان کرد
گریه را مصلحتآمیز نمیدانستم
عشق اگر پنجرهای باز نمیکرد به دوست
مرگ را اینهمه ناچیز نمیدانستم...
#سجاد_سامانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دوش میگفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
حسن خلقی ز خدا میطلبم خوی تو را
تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
چه لذتى دارد
مرگ در آغوش تو ......
چقدر زندگى خواهم کرد
وقت مردن......
#سليمان_بهرامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای جانک من چونی یک بوسه به چند ای جان
یک تنگ شکر خواهم زان شکرقند ای جان
ای جانک خندانم من خوی تو می دانم
تو خوی شکر داری بالله که بخند ای جان
من مرد خریدارم من میل شکر دارم
ای خواجه عطارم دکان بمبند ای جان
بر نام و نشان او رفتم به دکان او
گفتم که سلام علیک ای سرو بلند ای جان
هر چند که عیاری پرحیله و طراری
این محنت و بیماری بر من مپسند ای جان
از بهر دل ما را در رقص درآ یارا
وز ناز چنین می کن آن زلف کمند ای جان
ای پیش رو خوبان ای شاخ گل خندان
بنمای که دلبندان چون بوسه دهند ای جان
من بنده بر این مفرش می سوزم من خوش خوش
می رقصم در آتش مانند سپند ای جان
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
حاضرم بيعت كنم با سرخى لب هاى تو
ارزش بوسيدنت آرامشِ اين كشور است
#سعید_شیروانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گر به خلوت دیدمی او را به جایی سیر سیر
بیرقیبش دادمی من بوسههایی سیر سیر
بس خطاها کردهام دزدیده لیکن آرزوست
با لب ترک خطا روزی خطایی سیر سیر
تا یکی عشرت ببیند چرخ کو هرگز ندید
عشرت کدبانوی با کدخدایی سیر سیر
یک به یک بیگانگان را از میان بیرون کنید
تا کنارم گیرد آن دم آشنایی سیر سیر
دست او گیرم به میدان اندرآیم پای کوب
میزنم زان دست با او دست و پایی سیر سیر
ای خوشا روزی که بگشاید قبا را بند بند
تا کشم او را برهنه بیقبایی سیر سیر
در فراق شمس تبریزی از آن کاهید تن
تا فزاید جانها را جان فزایی سیر سیر
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
دانی که به دیدار تو چونم تشنه
هر لحظه که بینمت فزونم تشنه
من تشنه ی آن دو چشم مخمور توام
عالم همه زین سبب به خونم تشنه
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
همه شب راه دلم برخم گیسوی تو بود
آه از این راه که باریکتر از موی تو بود
رهرو عشق از این مرحله آگاهی داشت
که ره قافله ی دیر و حرم سوی تو بود ....
#فروغی_بسطامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
در بزم تو ای شمع، منم زار و اسیر
در کشتن من، هیچ نداری تقصیر
با غیر سخن کنی، که از رشک بسوز
سویم نکنی نگه، که از غصه بمیر
#شیخ_بهائی
@takbitnab
🌹🌹🌹
هر چند بهشت صد کرامت دارد
مرغ و می و حور سرو قامت دارد
ساقی بده این بادهی گلرنگ به نقد
کان نسیهی او، سر به قیامت دارد
#عبید_زاکانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
در هر طرفی اگرچه یاری دگرست
واندر هر گوشه غمگساری دگرست
در سر ز غمت مرا خماری دگرست
معشوقه تویی و عشق کاری دگرست
#انوری
@takbitnab
🌹🌹🌹
دیدار تو در جهان جهانی دگرست
رخسار تو ماه آسمانی دگرست
گر جان بشود رواست اندر غم تو
ما را غم تو به نقد جانی دگرست
#انوری
@takbitnab
🌹🌹🌹
دو جام ،قبل و دو تا بعد کار می چسبد
دو جام بعد در آغوش یار می چسبد
همین که مست شوی،حس کنی که خوشبختی
در اوج تلخی این روزگار می چسبد
مرا بخواه و به من چای و بوسه وعده بده
قرار تو به من بی قرار می چسبد
بچنگ جسم مرا عاشقانه چون شیری
که ناگهان به گلوی شکار می چسبد
چقدر مست در آغوش بودنت خوب است
چقدر بوسه ی بی اختیار می چسبد
مرا رها کن و بگذار منتظر باشم
برای بوسه کمی انتظار می چسبد
#مهتاب_یغما
@takbitnab
🌹🌹🌹
زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی ست
می توان
بر درختی تهی از بار، زدن پیوندی
می توان
در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
می توان
از میان، فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو
هر دو بیزار از این فاصله هاست
#حمید_مصدق
@takbitnab
🌹🌹🌹
با سرو قدی تازهتر از خرمن گل
از دست منه جام می و دامن گل
زان پیش که ناگه شود از باد اجل
پیراهن عمر ما چو پیراهن گل
#خیام
@takbitnab
🌹🌹🌹
خجالت کشید شعر
وقتی جای بوسه های شب
هنوز برگونه هایش
مانده بود!...
#مریم_غلامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دل بریدن به از این عشـق که من می بینم
که نه فـرهاد تو هستی و نه من شـیرینم
خسته ام آنقــدر ای ماه که تردیدی نیست
نیست هم صحبت خـوبی که دهد تسکینم
مست از بـاده ی چشمان تو بودن عمــری
خود دلیلی است که کرده است چنین مسکینم
روزهــا می گذرند از پی هم بعد از تــو
هــر قدم ؛ هر نفسم از همه بد می بینم
آرزو می کنم ای خوب که حتی یک شب
تن ِ تب دار تــو آید به ســر بالینم
خستــه از اینـهمه تشویشم و عمــری بی تو
می نشینم که مـــگر مرگ کند تمــکینم
#سمیرا_عسکر_نژاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
چه كنم من كه در اين راه زمين گير شدم
با تو و در اثر دوري تو پير شدم
همه ي عمر به عشق تو و در ياد رُخَت
گشته ام گر تو و از من و ما سير شدم
چون كه در راه رسيدن به تو اي سرو روان
همه مانع شده اند، از همه دلگير شدم
آبروي من از اين ابر چه آسان ريزد
بس كه رسواي جهان گشته و تحقير شدم
حال امروز من اي گل چنان در هم شد
كه در اين وادي غم رو شدم و زير شدم
#رضا_ترابی
@takbitnab
🌹🌹🌹
نه باغ، نه بستان، نه چمن میخواهم
نه سرو، نه گل، نه یاسمن میخواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی که در آن
من باشم و آن کسی که من میخواهم
#ابوسعید_ابوالخیر
@takbitnab
🌹🌹🌹
چقدر غصه مى خورم كه هستى و ندارمت...
مدام طعنه ميزند به بودنم ، ندارى ام
#سيد_تقى_سيدى
@takbitnab
🌹🌹🌹