ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر
در روحمان طراوت مهتاب عشق بود
سرهایمان چو شاخهء سنگین ز بار و برگ
خامش ، بر آستانه محراب عشق بود
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
ماییم_و_شب_تار...
و غم یار و دگر هیچ...
#عرفی_شیرازی
@takbitnab
🌹🌹🌹
روزگاری دل سپردن ها...
#دلیل_عشق_بود...
اینک اما دل بریدن ها...
#گواهی_دیگر_است...
#فاضل_نظری
@takbitnab
🌹🌹🌹
سنگ آهن سختتر...
#یا_آن_دل_بیمهر_تو...
نرگس تو خستهتریا...
#این_دل_بیمار_من...
#ملک_الشعرای_بهار
@takbitnab
🌹🌹🌹
بر سفره ی نگاه تو...
#اسراف_جایز_است...
#صد_بار_دیده_ایم...
ولی باز دیدنی ست...
#فاضل_نظری
@takbitnab
🌹🌹🌹
با تو دیشب تا کجا رفتم
تا خدا وآنسوی صحرای خدا رفتم...
پا به پای تو که می بردی مرا با خویش
همچنان کز خویش و بی خویشی
در رکاب تو که می رفتی
هم عنان با نور....
تا تجرد تا رها رفتم....
چند و چونها در دلم مردند
که به سوی بی چرا رفتم...
#مهدی_اخوان_ثالث
@takbitnab
🌹🌹🌹
و تو
آن شعر محالی که هنوز
با دو صد دلهره در حسرت آغاز توام
چشم بگشای و
مرا باز صدا کن
ای عشق
که من از لهجه ی چشمان تو
شاعر بشوم
و تو را سطر به سطر
و تو را بیت به بیت
و تو را عشق به عشق...
شاید اینبار تو را پیش تو
با مرگ خود آغاز کنم
#حمید_مصدق
@takbitnab
🌹🌹🌹
هی فلانی !
زندگی
شايد همين باشد ؛
يک فريبِ ساده و کوچک
آن هم از دست عزيزی
که تو دنيا را
جز برای او !
و جز با او !
نمی خواهی
من گمانم
زندگی بايد همين باشد !
#مهدی_اخوان_ثالث
@takbitnab
🌹🌹🌹
آیا زنی که در کفن انتظار وعصمت خود
خاک شد
جوانی من بود ؟
آیا دوباره من از پله های کنجکاوی خود بالا خواهم رفت
تا به خدای خوب
که در پشت بام خانه قدم می زند
سلام بگویم ؟
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
#می_خواهم_از_تو...
شعر جهان را بنا کنم...
#از_چشمهای_تو...
بنویسم خطا کنم...
#امید_صباغ_نو
@takbitnab
🌹🌹🌹
شب همه شب دعا کنم...
#تا_که_به_روز_من_شوی...
دل به ستمگری دهی...
#کو_بدهد_سزای_تو...
#وحشی_بافقی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای که درد عشق را گفتی مداوایی ندارد
آتش است آری، ولی پروانه پروایی ندارد
ناامیدی عمر من کوتاه کرد، ای مه وفا کن
ای بسا امروزِ بی حاصل که فردایی ندارد
#مهدی_اخوان_ثالث
@takbitnab
🌹🌹🌹
سیر نمی شوم زتو ، ای مه جان فزای من
جور مکن جفا مکن ، نیست جفا سزای من
با ستم و جفا خوشم ، گرچه درون آتشم
چونکه تو سایه افکنی بر سرم ای همای من
در شکنید کوزه را ، پاره کنید مشک را
جانب بحر می روم ، پاک کنید راه من
آب حیات موج زد دوش ز صحن خانه ام
یوسف من فتاد دی همچو قمر به چاه من
چند بزارد این دلم ، وای دلم خراب دل
چند بنالد این لبم پیش خیال شاه من
آن نفس این زمین بود ، چرخ زنان چو آسمان
ذره به ذره رقص در نعره زنان که های من
خرمن من اگر بشد ، غم نخورم چه غم خورم
صد چو مرا بس است و بس خرمن نور ماه من
سیر نمی شوم زتو نیست جز این گناه من
سیر مشو ز رحمتم ای دو جهان پناه من
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
در عالم محبت ، الفت به هم گرفته
نامهربانی او با مهربانی ما !
در عین بیزبانی ، با او به گفتگوییم
کیفیّت غریبی است در بیزبانی ما
#فروغی_بسطامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
داشتم دلقی و صد عیب مرا میپوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند
بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد
که حدیثش همه جا در در و دیوار بماند
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
گنج عشق تو نهان شد در دل ویران ما
می زند زان شعله دایم آتشی در جان ما
ای طبیب از ما گذر، درمان درد ما مجوی
تا کند جانان ما از لطف خود درمان ما
#امیر_خسرو_دهلوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای کاش تو بر من نظری داشته باشی
از کوچهی قلبم گذری داشته باشی
من دردسرِ عشق تو را دارم و ای کاش
اینگونه تو هم دردسری داشته باشی
یک بوسه فرستادهام از دور برایت
تا از لب سرخم اثری داشته باشی
در سختی راهم تو بیا همسفرم باش
شاید نفس تازهتری داشته باشی
از حادثهی عشق و نگاهِ ترِ عاشق
باید که برایم خبری داشته باشی
من عاشق اشعار و غزلهای نجیبم
ای کاش تو هم شعر تری داشته باشی
#مرجان_سلیمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
عشق تو است هر زمان
در خمشی و در بیان
پیش خیال چشم من
روزی و روزگار من
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
پریشان باد زلف او ،
که تا پنهان شود رویش .
که تا تنها مرا باشد،
پریشانی ز پنهانش ...
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
دل در گرهِ زلف تو بستیم دگربار
وز هر دو جهان ، مهر گسستیم دگربار
جام دو جهان پر ز مِیِ عشق تو دیدیم ؛
خوردیم می و جام شکستیم دگربار ...
#عراقی
@takbitnab
🌹🌹🌹
مونس جان و دلم بیرخ تو صبری بود
آتشت صبر و قرارم همه بربود بیا
غرض از هجر گرت شادی دشمن بودست
دشمنم شاد شد و سخت بیاسود بیا
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
به روز حشـــر اگر اختــیار با ما بود
بهشت و هر چه در او از شما و یار از من
سیه تر از سر زلف تو روزگار من است
دگر چه خواهد از این بیش روزگار از من
#شهریار
@takbitnab
🌹🌹🌹
زان کوزه ی مِی که نیست در وِی ضرری
پُر کن قدحی ، بخور به من دِه دگری
زان پیشتر ای صنم که در رهگذری
خاک من و تو کوزه کند، کوزه گری
#خیام
@takbitnab
🌹🌹🌹
امشب از مستیِ شعرت جرعهای سر میکشم
بودنت را در دلم تا مرز باور میکشم
میزنم آتش به جان واژهها از سوز غم
شعله از شیرازهی جان تا به دفتر میکشم
ماندهام در این قفس اما به یاد دیدنت
با نگاهم روی هر دیوار یک در میکشم
از سکوت پنجره تا آسمان چشم تو
روز و شب با بالهای عشق تو پر میکشم
عشق تا افتاد در دل، عقل شد صاحبکمال
پای شک از این جدال نابرابر میکشم
گرچه هرگز دل نبستم جز خودت بر هیچ کس
دست از این رویای نافرجام آخر میکشم
#مرجان_سلیمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دردی نبود تا به دلم پس نیاورند
حرفی نبود از کس و ناکس نیاورند
آنقدر بی توام که ازین شاخههای خشک
جز برگ خشک و میویه نارس نیاورند
از خشتهای له شده در پای روزگار
نقش و نگارهای مقرنس نیاورند
در آسمان مردهی من بعد چشمهات
غیر از هجوم وحشی کرکس نیاورند
تا کی غرور کاذب لبهای کافرت
ایمان به بوسههای مقدس نیاورند؟
امید بستهام که شب عاشقانهها
طعم نجیب چشم تو را گس نیاورند
#زهرا_نعمتی
@takbitnab
🌹🌹🌹