eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
دلش هرلحظه لرزان است،زِ گرما آدمِ برفی ولی لب را فرو بسته،نمانده عاقبت حرفی چنان لبخندبه لب دارد،که هرگزتونمی دانی هراس ازمرگ خوددارد،زِ گرما آدمِ برفی @takbitnab 🌹🌹🌹
دو چشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران دو خواب آلوده بربودند عقل از دست بیداران چه بویست این که عقل از من ببرد و صبر و هشیاری ندانم باغ فردوسست یا بازار عطاران @takbitnab 🌹🌹🌹
در طواف شمع می‌گفت این سخن پروانه‌ای سوختم زبن آشنایان ای خوشا بیگانه‌ای بلبل از شوق گل و پروانه از سودای شمع هریکی سوزد به نوعی در غم جانانه‌ای @takbitnab 🌹🌹🌹
عطر دل انگیزصبح،رایحه ی موی تو....... آمده ام تا زنم،بوسه بر آن روی تو....... @takbitnab 🌹🌹🌹
بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید از یار آشنا سخن آشنا شنید ای شاه حسن چشم به حال گدا فکن کاین گوش بس حکایت شاه و گدا شنید @takbitnab 🌹🌹🌹
وقتی که صدای عشق آواز شود در قلب زمین دریچه ای باز شود رود از لب دریای تو جان میگیرد آن لحظه که شعر از لبت آغاز شود @takbitnab 🌹🌹🌹
چه سازم که سوی تو راهی ندارم کجایی که جز تو پناهی ندارم به رویم نگه کن که بر درد عشقت به جز اشک خونین گواهی ندارم @takbitnab 🌹🌹🌹
بگو آخر گناهم چیست،بجز دلدادگی برتو همه دنیای من عشقت، فقط آسودگی درتو دوچشمت ساحل امنم،دلت دریای آرامست بگوآیا که این جرم است،منو دلدادگی برتو؟؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
بى تو به سامان نرسم ، اى سر و سامان همه تو.. @takbitnab 🌹🌹🌹
عشق همدیگر را فهمیدن و حس کردن است نه یکی شدن ما نیمه‌ی مکمل می‌خواهیم نه سایه‌ی خود را وقتی انگیزه عشق باشد و هدف دوام بخشیدن محصول همیشه عمیق و زیبا است @takbitnab 🌹🌹🌹
دیدار تو صبح را زیبا می کند حتی اگر فلاخُن رگبار سنگسار بکند شیشه های پنجره را حتی اگر صبح با کسوف بدمد خیره خواهد شد چشم من از طلوع گلوی تو از مقنعه دیدار تو روز را سبز و خوانا می سراید حتی اگر برف نام های تمام درختان و پرندگان را بپوشاند @takbitnab 🌹🌹🌹
چون درختی در صمیم سرد و بی ابر زمستانی هر چه برگم بود و بارم بود هر چه از فر بلوغ گرم تابستان و میراث بهارم بود هر چه یاد و یادگارم بود ریخته ست چون درختی در زمستانم بی که پندارد بهاری بود و خواهد بود دیگر اکنون هیچ مرغ پیر یا کوری در چنین عریانی انبوهم آیا لانه خواهد بست؟ دیگر آیا زخمه‌های هیچ پیرایش با امید روزهای سبز آینده خواهدم این سوی و آن سو خست؟ @takbitnab 🌹🌹🌹
آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس گله ئی کردم و از یک گله بیگانه شدی آشنایا گله دارم ز تو چندان که مپرس مسند مصر ترا ای مه کنعان که مرا ناله هائی ست در این کلبه احزان که مپرس سرونازا گرم اینگونه کشی پای از سر من ات آنگونه شوم دست به دامان که مپرس گوهر عشق که دریا همه ساحل بنمود آخرم داد چنان تخته به طوفان که مپرس عقل خوش گفت چو در پوست نمی گنجیدم که دلی بشکند آن پسته یِ خندان که مپرس بوسه بر لعل لبت باد حلال خط سبز که پلی بسته به سر چشمه حیوان که مپرس این که پرواز گرفته ست همای شوقم به هواداری سرویست خرامان که مپرس دفتر عشق که سر خط همه شوق است و امید آیتی خواندمش از یاس به پایان که مپرس شهریارا دل از این سلسله مویان برگیر که چنانم من از این جمع پریشان که مپرس @takbitnab 🌹🌹🌹
اول وفا نمودی چندان که دل ربودی چون مهر سخت کردم سست آمدی به یاری عمری دگر بباید بعد از وفات ما را کاین عمر طی نمودیم اندر امیدواری @takbitnab 🌹🌹🌹
‏محبوب من! تمام چیزی که ذهنم را مشغول کرده این است که حال تو و حال چشمهایت خوب باشد... @takbitnab 🌹🌹🌹
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گـل آدم بسرشتنـد و به پیمانه زدند ساکنـان حرم ستـر و عفاف ملکوت با من راه نشیـن بـاده مستانه زدند آسمان بــار امـانت نتوانست کشید قرعه کار به نـام مــن دیوانه زدند @takbitnab 🌹🌹🌹
شوق دیدار توام هست چه باک به نشیب آمدم اینک ز فراز به تو نزدیک ترم، می دانم یک دو روزی دیگر از همین شاخه لرزان حیات پرکشان سوی تو می آیم باز دوستت دارم بسیار هنوز @takbitnab 🌹🌹🌹
پرندگان پشت بام را دوست دارم دانه‌هایی را که هر روز برایشان می‌ریزم در میان آن‌ها یک پرنده‌ی بی‌معرفت هست که می‌دانم روزی به آسمان خواهد رفت و برنمی‌گردد من او را بیشتر دوست دارم ...! @takbitnab 🌹🌹🌹
خنده دارترین اتفاق "عشق" است وقتی سالها بعد مرورش می کنی... @takbitnab 🌹🌹🌹
دلم میخواست سقف معبد هستی فرو میریخت پلیدی‌ها و زشتی‌ها به‌زیر خاک می‌ماندند بهاری جاودان آغوش وا میکرد جهان در موجی از زیبایی و خوبی شنا میکرد بهشت عشق می‌خندید به روی آسمان آبی آرام پرستوهای مهر و دوستی پرواز می‌کردند به روی بام‌ها ناقوس آزادی صدا می‌کرد @takbitnab 🌹🌹🌹
یارب تو مرا به روی لیلی هر لحٖظه بده زیاده میلی از عمر من آنچه هست بر جای بستان و به عمر لیلی افزای گرچه شده‌ام چو مویش از غم یک موی نخواهم از سرش کم از حلقه او به گوشمالی گوش ادبم مباد خالی بی‌باده او مباد جامم بی‌سکه او مباد نامم جانم فدی جمال بادش گر خون خوردم حلال بادش گرچه ز غمش چو شمع سوزم هم بی غم او مباد روزم @takbitnab 🌹🌹🌹
کاش چون یاد دل انگیز زنی می خزیدم به دلت پر تشویش ناگهان چشم ترا می دیدم خیره بر جلوهٔ زیبایی خویش کاش در بستر تنهایی تو پیکرم شمع گنه می افروخت ریشهٔ زهد تو و حسرت من زین گنه کاری شیرین می سوخت @takbitnab 🌹🌹🌹
از گردش افلاک کجا دل گله دارد این خانه ویران چه غم زلزله دارد هرچند شکستن پر و بالی ست گهر را یوسف ز دل آزاری اخوان گله دارد @takbitnab 🌹🌹🌹
می‌روی و دل اگر زنده بمانم با توست ور نمانم ، همه جا روح و روانم با توست چون چراغی که فرا راه تو سوزد همه شب به سلامت برو ای دوست که جانم با توست @takbitnab 🌹🌹🌹
بارها مى خواستم از دل فغانى بركشم در بيابان ها ، ولى پيدا نكردم چاه را چاه ها را نيز پُركرده ست توفانها و سيل شاكرم امّا كه در خود گم نكردم راه را كوه ها گاهى صدايم را جوابى مى دهند مغتنم دانم همين غمگين صداى ِ گاه را @takbitnab 🌹🌹🌹