eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدمت لرزید دستم ، چادر اُفـتــاد از سرم یک نفر پرسید:خوبی؟!گفتم:اکنون بهترم زیر لب با اخم گفتی: چادرت را جمع کن خنده رو،آهسته تر گفتم:اطاعت سرورم عاشق ایـــن غیرت و مردانگی هایت شدم عشق پاکت مردِ بـا احساسِ من! شد باورم عشقِ تو رنگین کمان پاشیده بر دنیایِ مـن هم تــو عشقِ اولم هستی،هــم عشقِ آخرم هرچــه در انکار کوشیدم نشد؛ناممکن است آخرش هم عشقِ مــن! فهمید گویــــا مادرم کــرده شاعر دختری مغرور را چشمت عزیز تا نگاهم بــــــاز کردی، چادر افتاد از ســـرم @takbitnab 🌹🌹🌹
بی تو بی تاب ترین پنجره این شهرم بی تو ای کاش ترین حسرتِ یک دیدارم سوگ هر قاصدکی آنقَدَر آزارم داد روزگاریست که از پنجره ها بیزارم بی تو بی شانه ترین گریه یک مَردَم که دلخوش از شانه بی منّت یک دیوارم سرد و مایوس ترین آه ، که غمباد شدم بی تو مغموم ترین حالت گندمزارم با خودت برده ای از من ، منِ بی حاصل را سالیانیست به خود عزم رسیدن دارم در فراقت غزلم حال وخیمی دارد آفت ، افتاده از این قائله بر افکار‌م درد جانکاه مرا هیچ نفهمید‌ کسی مرحبا باز به عِرق و شَرَفِ سیگارم بی توئی درد خماری مرا می افزود شده ام نشئه ی دردی که دهد آزارم آنچنان از ستم خاطره ها پیر شدم که خودم را بخدا زنده نمی پندارم عاقبت درد غزل های مرا می فهمی وقتی از من اثری نیست بجز آثارم @takbitnab 🌹🌹🌹
پر ڪن گوش تمام پروانه‌هاۍ شهر را از عطرت دلم میخواهد هر صبح ڪـــــه بیدار میشوم بوۍ تو دنیا را برداشته باشد ... @takbitnab 🌹🌹🌹
نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم منم و هزار حسرت که در آرزوی رویت همه عمر من برفت و بنرفت هیچ کارم اگر به دستگیری بپذیری اینت منت واگر نه رستخیزی ز همه جهان برآرم چه کمی درآید آخر به شرابخانهٔ تو اگر از شراب وصلت ببری ز سر خمارم چو نیم سزای شادی ز خودم مدار بی غم که درین چنین مقامی غم توست غمگسارم ز غم تو همچو شمعم که چو شمع در غم تو چو نفس زنم بسوزم چو بخندم اشکبارم چو زکار شد زبانم بروم به پیش خلقی غم تو به خون دیده همه بر رخم نگارم ز توام من آنچه هستم که تو گرنه‌ای نیم من که تویی که آفتابی و منم که ذره‌وارم اگر از تو جان عطار اثر کمال یابد منم آنکه از دو عالم به کمال اختیارم @takbitnab 🌹🌹🌹
خانه ی دلم صبحها وبه پنجره ی نگاهت باز میشود در آغوشم بگیر و مرا از جامِ لبانت سیراب کن بگذار طعمِ لبانت مرا غرق در اندامِ موزونت نماید و من سوار بریالِ خورشید اسبِ صبح را زین کنم برای یک روزنابِ عاشقانه @takbitnab 🌹🌹🌹
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم راحت جان طلبم و از پی جانان بروم گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب من به بوی سر آن زلف پریشان بروم دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم چون صبا با تن بیمار و دل بی‌طاقت به هواداری آن سرو خرامان بروم در ره او چو قلم گر به سرم باید رفت با دل زخم کش و دیده گریان بروم نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی تا در میکده شادان و غزل خوان بروم به هواداری او ذره صفت رقص کنان تا لب چشمه خورشید درخشان بروم تازیان را غم احوال گران باران نیست پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم ور چو حافظ ز بیابان نبرم ره بیرون همره کوکبه آصف دوران بروم @takbitnab 🌹🌹🌹
چندان بگردم گرددل کز گردش بسیار من نی تن کشاندبار من نی جان کند پیکارمن چندان طواف کان کنم چندان مصاف جان کنم تا بگسلد یک بارگی هم پودمن هم تارمن @takbitnab 🌹🌹🌹
🌺🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌺 سلام علیکم محضر همه ي بزرگواران اینجانب مالک کانال به همراه همسر خود گرفتار ویروس منحوس کرونا شده ایم و در قرنطینه منزل بسر می بریم از شما عزیز خواهشمندم جهت شفای همه بیماران و ما آیه شریفه «امن یجیب» رو پنج بار بخوانید. اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ 🌺🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌺
صُبحدم ، دل را مقیم خلوتِ جان یافتم ؛ از نسیم ِصبح بوی زلف جانان یافتم ... @takbitnab 🌹🌹🌹
وای از آن روز که خیری نرسد شر بشود حاصل زحمت تو یک شبه پرپر بشود زندگی ساز بدآهنگ برایت بزند چشمت از عالم و آدم به خودش تر بشود غصه از هر طرفی سمت دلت پر بکشد هر چه دیوار محیا بکنی در بشود سنگ سهم سر تو باشد و گل سهم رقیب دلت از غصۀ دلدار مکدر بشود از خودت کم بکنی بال و پر او بشوی برود جلد هوای کس دیگر بشود آنچه داری و نداری بدهی دستش و بعد سینه ویران همان شاه ستمگر بشود @takbitnab 🌹🌹🌹
فدای تو دو چشم من، که چشم‌های تو را خواب دیده‌اند... ببینمت تو کجایی که چهره‌ات باغی‌ست، که از هزار پنجره نور می‌وزد هر صبح! @takbitnab 🌹🌹🌹
تو بگو وصف لب یار ، گناهش با من تو بخوان نغمه ی دلدار ، گناهش با من تو بیا مست در آغوش من ودل خوش دار مستی ت با بغلت هر دو گناهش با من تو مرا گرم بخوان گرم بگیرم در بر مردمان هر چه بگویند ، گناهش با من تو بمان در بر من محرم اسرارم باش گر بگویند گناه است ، گناهش با من روز محشر که خدا نامه ی ما می بیند به شعف گویداز این عشق گناهش بامن @takbitnab 🌹🌹🌹
سلامٌ علی آل طاها و یاسین سلامٌ علی آل خَیرِ النَّبِیِّین سلامٌ علی روضة حَلَّ فیها امامٌ یُباهِی بِهِ المُلکُ وَ الدّین امام به حق، شاه مطلق که آمد حریم دَرَش، قبله‌گاه سلاطین شه کاخ عرفان، گل شاخِ احسان دُرِ دُرج امکان، مه برج تمکین علی بن موسی الرّضا، کز خدایش رضا شد لقب، چون رضا بودش آیین ز فضل و شرف، بینی او را جهانی اگر نَبْوَدَت تیره، چشم جهان‌بین اگر خواهی آری به کف دامن او برو دامن از هر چه جز اوست، بر چین @takbitnab 🌹🌹🌹
مثلِ هر صبح تـو خورشیدی و من مشتری ات در مدارِ تو و چشمت، همه دنیـاست! @takbitnab 🌹🌹🌹
من و خورشید ساعت را میخکوب میکنیم تا صبح از چشمان پر فروغ تو آغاز شود @takbitnab 🌹🌹🌹
زندگی شاید یڬ خیابان دراز است .. ڪه هر روز زنی با زنبیل از آن میگذرد یا عبور گیج رهگذری ڪه کلاه از سر بر می دارد و به یڬ رهگذر دیگر میگوید؛ صبح_بخیـر .. @takbitnab 🌹🌹🌹
شب به رنگ زلفانت،از عشق غزل دارد آن چشم سیاه تو،شعری بی بدل دارد من همیشه خواهم ماند،عاشقِ مَهُ مهتاب عشق باتمامِ دشواری،شبهایی بی مَثَل دارد @takbitnab 🌹🌹🌹
زلالِ چشمه ی جوشیده از دل سنگی الا که آینه ی صبحِ بی غبار تویی دلم هوای تو دارد، هوای زمزمه ات بخوان که جاریِ آواز جویبار تویی... @takbitnab 🌹🌹🌹
شکوهمندترین عاشقانه هاست وقتی ک هر صبح قهرمان شعرهایم می شوی من پر از عشق توآم هر صبح مراااا نفس بکش؛؛؛؛!!!!! @takbitnab 🌹🌹🌹
عاشقی پیداست از زاری دل نیست بیماری چو بیماری دل علت عاشق ز علتها جداست عشق اصطرلاب اسرار خداست عاشقی گر زین سر و گر زان سرست عاقبت ما را بدان سر رهبرست هرچه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن گرچه تفسیر زبان روشنگرست لیک عشق بی‌زبان روشنترست چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت @takbitnab 🌹🌹🌹
بانگ زدم صبح دمان ڪیست در این خانه‌ے دل گفت منم ڪز رخ من شد مه و خورشید خجل @takbitnab 🌹🌹🌹
خنده بر لب دارم و اما درونم شاد نیست دل اگر دربند باشد ، روح هم آزاد نیست وصف حالم عاشقی تنهاست کز بخت بدش سهمش از معشوق جز دلتنگی و غمباد نیست فصل های زندگی وقتی زمستانی شوند فرق بین آذر و اسفند یا مرداد نیست مرغِ پیغامِ دعا حتما کر و کور است یا گریه های ما به گوشش جز صدای باد نیست گر "اذا زلزال" عشق آید ، همه ویران شوند خانه اش آباد ! کز او خانه ای آباد نیست "دیو" در دل ها به پیکار "ملائک" رفته است حضرت حافظ ! بگو ؛ این ها مگر اضداد نیست ازدحام میله ها شور مرا از من گرفت درد بسیار است اما فرصت فریاد نیست @takbitnab 🌹🌹🌹
تکلیف من و عشق تو روشن شدنی نیست رفتن شدنی نیست وَ ماندن شدنی نیست شاید بروم دور شوم تا تو بفهمی من نیستم و هیچکسی "من" شدنی نیست باید بروم تا که کمی مثل تو باشم نه ! قلب بلورین من آهن شدنی نیست خودخواه شدم در اثرِ خواستن تو این عاشق مغرور ، فروتن شدنی نیست در حرف چه ساده ست جداییّ من و تو سخت است بفهمیم که اصلا شدنی نیست تکلیف من و عشق تو ، تکلیف من و عقل تکلیف من و چشم تو روشن شدنی نیست @takbitnab 🌹🌹🌹
فدای قاصد جانان کز او آسوده شد جانم بشارت های خوش داد از اشارت‌های جانانم به عالم هیچ عیشی را از این خوش‌تر نمی‌دانم که جام از من تو بستانی و من کام از تو بستانم @takbitnab 🌹🌹🌹
قصه‌ے روز و شب من سخنے مختصر است روز در "خوابِ خیالاتم" و "شب بیدارم" ... @takbitnab 🌹🌹🌹