چو باشـد فزایــنده نیـکویی
بپرهـیز دارد سر از بدخویی
بیفـزایدش کامگـاری و گنج
بود شادمان در سرای سپنج
#فردوسی
@takbitnab
🌹🌹🌹
تشنه ام امشب،
گر باز خيال لبِ تو
خواب نفرستد و از راهِ سرابم نَبَرَد
كاش از عمر،
شبي تا به سحر چون مهتاب
شبنمِ زُلفِ تو را نوشم و خوابم نَبَرَد
#مهدي_اخوان_ثالث
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو نیستی که ببینی چگونه با دیوار
به مهربانی یک دوست از تو میگویم
تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار ...
جواب می شنوم!
#فریدون_مشیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز
تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچکس نیست!
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
مادرم می گوید:
جمعه ها مقدس ست
پدر
جمعه ها
عاشق می شود
ومن نیز
بدونه تو
چشم هایم بارانی ست
تو
ازکدام دریچه بودی؟؟
که جمعه ها
مراباشعرراضی می کردی
بامنی..ودرمنی
ای تمام بودنم
#پروین_اعتمادی
@takbitnab
🌹🌹🌹
من اندوهگین را قصد جان کردی ، نکو کردی
رقیبان را به قتلم شادمان کردی ، نکو کردی
به کنج کلبهی ویران غم نومیدم افکندی
مرا با جغد محنت همزبان کردی ، نکو کردی
ز کوی خویشتن راندی مرا از سنگ محرومی
ز دستت آنچه میآمد چنان کردی ، نکو کردی
شدی از مهربانی دوست با اغیار و بد با من
مرا آخر به کام دشمنان کردی ، نکو کردی
چو وحشی راندهای از کوی خویشم آفرین برتو
من سرگشته را بیخان و مان کردی، نکو کردی
#وحشی_بافقی
@takbitnab
🌹🌹🌹
در من
غزلی اینک
دنبال تو
می گردد
ای آنکه
تو را دیدن
انگیزه ی گویایی ست...
#محمدعلی_بهمنی
@takbitnab
🌹🌹🌹
تشنه ام امشب، اگـــــر باز خيال لبِ تو
خواب نفرستد و از راهِ سرابم نَبَرَد
كاش از عمر، شبي تا به سحر چون مهتاب
شبنمِ زُلفِ تو را نوشم و خوابم نَبَرَد
#مهدي_اخوان_ثالث
@takbitnab
🌹🌹🌹
یـک لـحٖـظـه نـشـد خـیـالـم آزاد از تـو
یـک روز نگـشـت خـاطـرم شـاد از تـو
دانی که زعشق تو چه شد حاصل من
یـک جـان و هـزار گـونـه فـریـاد از تـو
#فریدون_مشیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو
صدای پایت را به یاد نمی آوری
چون همیشه همراهت است
ولی من آن را به خاطر دارم
چون تو همراه من نیستی
و صدای پایت بر دلم نشسته است...
#بیژن_جلالی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گاه می انديشم
خبر مرگ مرا با تو چه كس می گويد؟
آن زمان كه خبر مرگ مرا
از كسی ميشنوی ، روی تو را
كاشكی می ديدم ؛
شانه بالا زدنت را بی قيد
و تكان دادن دستت
كه مهم نيست زياد
و تكان دادن سر را
كه عجب عاقبت مرد ، افسوس!
كاشكي می ديدم
من به خود می گويم
چه كسي باور كرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاكستر كرد؟
#حمید_مصدق
@takbitnab
🌹🌹🌹
و كیستی !
كه سفر كردن از هوایت را
نمی توانم
حتی به بالهای خیال!
#محمدعلی_بهمنی
@takbitnab
🌹🌹🌹
در انتظار توام
در چنان هوایی بیا
که گریز از تو ممکن نباشد
تو
تمام تنهاییهایم را
از من گرفتهای
خیابانها
بی حضور تو
راههای آشکار
جهنماند...
#شمس_لنگرودی
@takbitnab
🌹🌹🌹
آنان به مرگ وام ندارند
آنان که زندگی را لاجرعه سر کشیدند
آنان که ترس را
تا پشت مرزهای زمان راندند
آنان به مرگ وام ندارند
آنان فراز بام تهور
افراشتند نام
آنان
تا آخرین گلوله جنگیدند
آنان با آخرین گلوله خود مردند
آری به مرگ وام ندارند
آنان
عشاق عصر ما
پویندگان راه بلا راه بی امید
مادر ! بگو که در تک این خانه خراب
گل های آتشین
در باغ دامن تو چه سان رشد می کنند ؟
این خواهر و برادر من آیا
شیر از کدام ماده پلنگی گرفته اند ؟
پیش از طلوع طالع
امشب ستارگان به بستر خون خسته خفته اند
بیدار باش را
#سیاوش_کسرایی
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو را می خواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
توئی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس، مرغی اسیرم...
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای دوست برآور دری از خلق به رویم
تا هیچ کسم واقف اسرار نباشد
میخواهم و معشوق و زمینی و زمانی
کو باشد و من باشم و اغیار نباشد
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد ؟
چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد ؟
گر چشمه ی زمزمی و گر آب حیات
آخر به دل خاک فرو خواهی شد
#خیام
@takbitnab
🌹🌹🌹
من صبورم اما
به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم
یا اگر شادی زیبای تو را
به غم غربت چشمان خودم میبندم
من صبورم اما
چه قدَر با همه ی عاشقی ام محزونم
و به یاد همه ی خاطره های گل سرخ
مثل یك شبنم افتاده ز غم مغمومم
من صبورم اما
بی دلیل از قفس كهنه ی شب می ترسم
بی دلیل از همه ی تیرگی رنگ غروب
و چراغی كه تو را از شب متروك دلم دور كند
من صبورم اما
آه، این بغض گران
صبر چه می داند چیست....
#حمید_مصدق
@takbitnab
🌹🌹🌹
بادیم که آواره دویدیم به هر سوی
اما چو نسیمی به وزیدن نرسیدیم
یک عمر دویدیم و لبِ چشمه رسیدیم
خشکید و به یک جرعه چشیدن نرسیدیم...
#قیصر_امین_پور
@takbitnab
🌹🌹🌹
پای تا سر همه ام در غمت اندیشه شدست
زدن تیشه بر این کوه مرا پیشه شدست
خواهش من دگر و آنچه تو خواهی دگرست
نخل امید مرا غیرت تو تیشه شدست
#فیض_کاشانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
از کشت عمل بس است یک خوشه مرا
در روی زمین بس است یک گوشه مرا
تا چند چو کاه گرد خرمن گردیم
چون مرغ بس است دانهای توشه مرا
#فروغی_بسطامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دنیا حریف سفله و معشوق بیوفاست
چون میرود هر آینه بگذار تا رود
اینست حال تن که تو بینی به زیر خاک
تا جان نازنین که برآید کجا رود
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
آمدم از سرنو بر سر پیوند قدیم
نو شد آن سلسله کهنه و آن بند قدیم
آمدم من به سر گریهی خود به که تو نیز
بر سر ناز خود آیی و شکرخند قدیم
به وفای تو که تا روز قیامت باقیست
عهد دیرین به قرار خود و سوگند قدیم
نخل تو یک دو ثمر داشت به خامی افتاد
من و پروردن آن نخل برومند قدیم
بهر آن حلقه به گوشیم که بودیم ای باد
برسان بندگی ما به خداوند قدیم
خلوتی خواهم و در بسته ویک محرم راز
که گشایم سر راز و گلهای چند قدیم
وحشی آن سلسله نو کرد که آیند ز نو
پندگویان قدیمی به سر پند قدیم
#وحشی_بافقی
@takbitnab
🌹🌹🌹
جان من ، با جان او پیوسته است
زانکه چون من از دو عالم رسته است
ما دو تن در عاشقی پاینده ایم
تا محبت زنده باشد ، زنده ایم
#رهی_معیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹