eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbit.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
ای دوست! زِ رحمت دلِ آگاهم ده در ماه دعا، سیرِ الی اللهم ده ماه رمضان و ماه مهمانی توست در محفلِ مهمانی خود راهَم ده @takbitnab 🌹🌹🌹
از اشک، ترم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! شوقم، شررم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! گفتند "پذیرایی" و مهمان داری من پشت درم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! @takbitnab 🌹🌹🌹
آوای خوشی از آسمان می‌آید مهمانی یارِ مهربان می‌آید برخیز که با نسیم جان‌افزایی بوی خوش ماهِ رمضان می‌آید @takbitnab 🌹🌹🌹y
آمد رمضان و نور، راه افتاده افطار و سحر، حالِ دعا، سجاده این‌ها همه آماده که بالا برویم اما چه کنیم نیستیم آماده @takbitnab 🌹🌹🌹
غافل بودم اگر چه ماه شعبان یک بار دگر خدا فرستاد اَمان تا خواست زمینم بزند عصیانم اینبار به یاریِ من آمد رمضان @takbitnab 🌹🌹🌹
با سوز دل و ناله و با آه بيا با شرم حضور و دل آگاه بيا اكنون كه خدا سفره‌ی رحمت چيده‌ست ای بنده! سـوی ضيــافت الله بيا @takbitnab 🌹🌹🌹
حیف است که راه اشتباهی برویم در جاده‌ی تیره و تباهی برویم برگرد از این مسیر و روکن به خدا باید به ضیافت الهی برویم @takbitnab 🌹🌹🌹
ای چرخ فلک پایهٔ پیروزهٔ تو زنبیل جهان گدای دریوزهٔ تو صد سال فلک خدمت خاک تو کند نگزارده باشد حق یکروزهٔ تو - رباعی شمارهٔ ۱۵۴۴ @takbitnab 🌹🌹🌹
عطر بهار یار نسیم دلکش فصل بهار می آید بهار و رائحه مشکبار می آید به عشوه مرغ چمن با هزار شوق و شعور ترانه خوان بدل لاله زار می¬آید بیا ببین که پی خنده و تبسم گل چگونه تودۀ ابر اشکبار می¬آید بیا دمی بخودت آی و شادمانی کن که از نسیم صبا بوی یار می آید به صد شکوه و شرافت در این سرای دودر زخواجۀ دو سرا یادگار می آید برای بسط عدالت گری و آزادی ز سوی کعبه یکی تک سوار می¬آید مکن ز غصه شکایت که از کرامت حق به این چمن گل دائم بهار می آید زشام تیره هجران مباش دل نگران که نور صبح پس از شام تار می¬آید زپشت پردۀ غیبت یگانه خورشیدی که بوده است نهان آشکار می آید پی گرفتن حق و حقوق آل الله عزیز فاطمه با ذوالفقار می آید بگو به منتظرانش که یوسف زهرا زگرد راه پس از انتظار می آید زهجر یار «مقدم» زیاد شکوه مکن که یار آیــد و بر دل قرار می¬آید @takbitnab 🌹🌹🌹
به این امید که شاید به دیدنم آیی ، به رغم حرف پزشکان ، مریض مانده دلم ! @takbitnab 🌹🌹🌹
از بهر خدا اگر خدا می ‌جویی می دان که خدا را به هوا می ‌جویی او را بطلب تا که بیابی او را غیرش چه کنی غیر چرا می ‌جویی - رباعی شمارهٔ ۳۲۱ @takbitnab 🌹🌹🌹
من من نیم و اگر دمی من منمی این عالم چو ذره بر هم زنمی گر آن منمی که دل ز من برکنده است خود را چو درخت از زمین برکنمی - رباعی شمارهٔ ۱۹۶۶ @takbitnab 🌹🌹🌹
ای در طلب علوم، در مدرسه چند؟ تحصیل اصول و حکمت و فلسفه چند؟ هر چیز به جز ذکر خدا وسوسه است شرمی ز خدا بدار، این وسوسه چند؟ - رباعی شمارهٔ ۲۹ @takbitnab 🌹🌹🌹
کامل ز یکی هنر ده و صد بیند ناقص همه جا معایب خود بیند خلق آینهٔ چشم و دل یکدگرند در آینه نیک نیک و بد بد بیند - رباعی شمارهٔ ۲۶۵ @takbitnab 🌹🌹🌹
زنده در عالم تصویر، همین نقّاش است همه را خوابِ عدم برده و بیدار یکی‌ست @takbitnab 🌹🌹🌹
کوهم و هستی من بنیاد اوست ور شوم چون کاه بادم یاد اوست جز به باد او نجنبد میل من نیست جز عشق احد سرخیل من _دفتر_اول @takbitnab 🌹🌹🌹
وقتی بیایی دل فارغ ازغم میشودوقتی بیایی ایجادخرم میشودوقتی بیایی صدق وصفادرسایه مهرومحبت همگام وهمدم میشودوقتی بیایی محوتجلای توای مهردلارا خورشیدعالم میشودوقتی بیایی گلبوسه تاازروی زیبایت بچیند طاق فلک خم میشودوقتی بیایی بیت خدابگشایداغوش ومهیا برخیرمقدم میشودوقتی بیایی بادست توای نقطه پرگارهستی هستی منظم میشودوقتی بیایی ان روزنزدیکست ودنیای پراشوب خلدمجسم میشودوقتی بیایی گلزاردین باهمت جانانه تو سرسبزوخرم میشودوقتی بیایی دل های شیدایی که ازهجرتوخونست از شوق مرهم میشودوقتی بیایی اماده ازبهرنماز عشق بستن عیسی ابن مریم میشودوقتی بیایی درجبهه حق گستری بیت خداوند خط مقدم میشود وقتی بیایی @takbitnab 🌹🌹🌹
هر جاده‌ای به روی زمین، خطّ باطلی‌ست بر صفحه‌ی زمانه سراپا گذشته‌ایم @takbitnab 🌹🌹🌹
نازنینا! گوش کن؛ شعر حقیر تازه‌ای‌ست در گلوی این نِیِ تنها، نَفیرِ تازه‌ای‌ست شعر می‌گویم به امّیدی که می‌دانی خودت تا به آن مقصد رسم، این هم مسیر تازه‌ای‌ست هر که می‌بیند مرا احوال‌پُرست می‌شود نام ما شاید مراعات‌النظیر تازه‌ای‌ست من به خود می‌گویم "او"، او نیز می‌گوید به خود این زبان اختصاصی را ضمیر تازه‌ای‌ست هر که را می‌بینم اینجا کشته‌ی عشقِ کسی‌ست یک بلای دیگر آمد، مرگ و میر تازه‌ای‌ست راه دل‌های گره‌گیرِ بدن‌ها بسته‌است عشق در این دوره اما دستگیر تازه‌ای‌ست... @takbitnab 🌹🌹🌹
بشنو به ارادت سخن پیر کهن تا کار جهان را تو بدانی سر و بن خواهی که کسی را نرسد بر تو سخن تو خود بنگر آنچه نه نیکوست مکن - رباعی شمارهٔ ۴۳ @takbitnab 🌹🌹🌹
می‌پنداری که از غمانت رستم یا بی‌تو صبور گشتم و بنشستم یارب مرسان به هیچ شادی دستم گر یک نفس از غم تو خالی هستم - رباعی شمارهٔ ۱۳۵۷ @takbitnab 🌹🌹🌹
با آینه، آب و آسمان هم کیشم آرامم و گاه گاه در تشویشم ای خوب تر از خوب خودت می دانی غیراز تو به هیچکس نمی اندیشم @takbitnab 🌹🌹🌹
باز امشب چشم خیسم بی قراری می کند در کنار پنجره چشم انتظاری می کند خاطر آشفته ام در حسرت دیدار تو تا سحرگاهان فقط شب زنده داری می کند گریه هایم شانه ی مردانه می خواهد ز تو بغضهایم اشک را بر چشم جاری می کند بارها پیشم قسم خوردی که پابند منی عهد و پیمان تو هم بی اعتباری می کند گرچه می خواهم که از فکرت رها گردم ولی عشق تو در سینه ی من پایداری می کند بعد تو خالی شده دستان من از اشتیاق عقل دور اندیش من احساس خواری می کند عاقبت آتش زده چشمان تو بر خرمنم وقت رفتن لعنتی با من چه کاری می کند @takbitnab 🌹🌹🌹
بشنو اگرت تاب شنیدن باشد پیوستن او ز خود بریدن باشد خاموش کن آنجا که جهان نظر است چون گفتن ایشان همه دیدن باشد - دیوان شمس - رباعیات - رباعی شمارهٔ ۵۸۶ @takbitnab 🌹🌹🌹
وصف فروردین عید نوروز شد و شو کت فروردین است که جهان از نفس باد صبا مشکین است هفت سین است اگر میمنت سفرۀ عید عالم از فرش زبرجد همه جا رنگین است چشمه ساران شده جاری ز دل و دامن کوه کوه و صحرا همه از سبزه و گل تزئین است از شکوفه چمن آراسته گردید کزان کِلک استاد سزاوار بسی تحسین است بر تن دشت ببین حلّه استبرق را بستر خاک پر از نسترن و نسرین است موسم قهقهه و چهچهۀ چلچله هاست کبک و تیهوی خرامان به لب پرچین است غرش تندر و انوار شفق تنگ غروب مثل شمعی است که در مجمرۀ سیمین است از نسیم سحری غنچه دهن باز کند بر دل مرغ چمن خندۀ گل تسکین است قطره ها زابر سیه دانه¬ی مرواریدند کز پی بارش آن جان زمین تضمین است چتر گل سایه فکندست بعالم چو بهشت گوئیا خیره به آن دیدۀ حورالعین است مزرع سبز فلک دامن گندم زار است خوشه ها خرمنی از دایرۀ پروین است بس که پیچیده در آفاق و فضا نفخۀ گل گوئیا رائحه¬ی نافه و مشک از چین است ابر ساقی و زمین از کرمش شادابست همه ی دهر گل افشانی و گل آذین است گر معطّر شده ایجاد چو فردوس برین همه از کوکبۀ دولت فروردین است این همه حُسن و صفا را به سراپای وجود بیند آن کس که در او چشم حقیقت بین است شک مکن نظم «مقدم» پی توصیف بهار در بــر ذائقه اهــل ادب شیرین است @takbitnab 🌹🌹🌹