eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbit.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
نمیدانم چه رازی خفته در چشمان زیبایت که عاقل سمت چشمت می‌رود، دیوانه می‌آید @takbitnab 🌹🌹🌹
وقتی باهات قهره و حرف نمیزنه بهش بگو: با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج. @takbitnab 🌹🌹🌹
خبر مرگ مرا هر کسی آورد بخند زنده‌ام می‌کند آخر خبرِ خنده‌ی تو @takbitnab 🌹🌹🌹
تو را هر لحظه به خاطر می‌آورم بی هیچ بهانه‌ای... شاید دوست داشتن همین باشد! @takbitnab 🌹🌹🌹
لمس دست تو به رسوا شدنم می‌ارزد عشق آن است که منجر به حواشی بشود! @takbitnab 🌹🌹🌹
آفتاب رحمت ای آفتاب رحمت و بحر کرم، علی وی طاق چرخ در برِ عدل تو خم،علی از پرتو جمال تو خورشید جان گرفت تابید روی ماه تو چون از حرم، علی ای والی لوای ولایت که در غدیر احمد به انتصاب تو شد ملتزم، علی از خشم ذوالفقار تو در عرصه¬ی جهاد شد زیر و رو بساط و بنای ستم، علی تا برکنی بنای صنم را تو از حرم بر دوش مصطفی بنهادی قدم، علی انگشتری که عالم هستی بهای اوست کردی به فضل خویش به مسکین کرم، علی هر جا که غم بجان نبی رخنه می¬نمود باالحق زدوده ای ز دلش زنگ غم، علی یک شب پی نوازش غمدیدگان نخفت چشم خدای بین تو تا صبحدم، علی ای قهرمان خیبر و خندق که دست تو زد اقتدار دولت حق را رقم، علی جائی که حق به شأن تو فرموده هل اتی قاصر بوصف توست زبان و قلم، علی عشقی که از تو در دل و جان «مقدم» است گـنجی اسـت پربها به ولایت قسـم علـی @takbitnab 🌹🌹🌹
نازنینا رنگِ چشمـت بی قــــرارم می کـند واردِ دنیــــایی از فصــــلِ بهـــارم می کند عمق چشمانت به دنیاهـــای دورم می بَرد تا بـه دریاهـــای دیگـــر ره سپارم می کند از خیالـــم می گــــریزی تا پریشانت شوم غیبتت هـــر ثانیـه چشم انتظـارم می کند بافـــه ی زلفت کتابی از غــزل ها می شود بی نیاز از شعـــرهـــای بی شمـارم می کند غنچه ی سرخِ لبت آتش به جــانم می زند چشم مستت از فـــریبایی خـمارم می کند روی مـاهت می درخشد از مسافتهای دور جلـوه در سر تا سرِ شب های تارم می کند دائماً بـوسیدمت شب ها در آغــوش خیال شیـخ اگـر فهمیده باشد سنگسارم می کند ای عسل بانو قلــم را لحظه ای از من بگیر دارد این زیبـایی ات بی اختیــارم میکند‍ @takbitnab 🌹🌹🌹
تو در آینه نگه کن که چه دل‌بری ولیکن تو که خویشتن ببینی نظرت به ما نباشد :) @takbitnab 🌹🌹🌹
بنازم دامنِ پُرچین تان را بنازم‌ زلف عطرآگین تان را نسیم آورده از باغ بهاران هوای صبح فروردین تان را @takbitnab 🌹🌹🌹
غم و درد دل مو بی حسابه خدا دونه دل از هجرت کبابه بنازم دست و بازوی ته صیاد بکش مرغ دلم بالله ثوابه @takbitnab 🌹🌹🌹
و زخم‌های من همه از عشق است از عشق، عشق، عشق @takbitnab 🌹🌹🌹
گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم داروی دردم گر تویی در اوج بیماری خوشم @takbitnab 🌹🌹🌹
تو همانی که به قصر دل من سلطانی حاکم قلب منی خوب خودت میدانی @takbitnab 🌹🌹🌹
منِ سرما زده را گرم در آغوش بگیر به هوای بغلت بود که سرما خوردم @takbitnab 🌹🌹🌹
وقتی عکسشو که براتون می‌فرسته مثل هلالی براش دلبری کنید و بگید : "تسکین نیابد جان من، صد بار اگر بینم تو را" @takbitnab 🌹🌹🌹
دیگری از نظرم گر برود باکی نیست تو که معشوقی و محبوبی و منظور، مرو @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام میریخت اشکِ شام غریبان به نیمه شب تشییع شد، امامِ امامان به نیمه شب ارثِ شب مدینه، به کوفه رسیده است تکرار شد، شبِ غمِ هجران به نیمه شب بعد از نبی که در دلِ شب دفن شد، چرا گردید دفنِ فاطمه پنهان به نیمه شب؟ گویا که خوفِ فاجعه ی نبشِ قبر بود! شد دفنِ آلِ عترت و قرآن به نیمه شب تنها حسن مشایعتش روز شد، ولی آخر کشاند فتنه ی عدوان به نیمه شب هفتاد تیر بر بدنِ مجتبی زدند تا در بقیع، خاک شد اینسان به نیمه شب از پنج تن، یکی تنَش از زیرِ آفتاب شد تا سه شب، به فاطمه مهمان به نیمه شب طاقت ز دستِ خیلِ ملائک ربوده شد از گریه ی وحوشِ بیابان به نیمه شب اما تمامِ غربتِ زینب، به یک طرف وای از نمازِ شامِ غریبان به نیمه شب با چادری که پاره و خاکی و سوخته است دارد عجب، قنوتِ درخشان به نیمه شب از داغِ نعشِ بی سرِ گودالِ قتلگاه زهرا هنوز مانده پریشان به نیمه شب مهدی بیا که گمشده، گلهای کاروان کِی میرسی بدادِ یتیمان به نیمه شب آتش گرفته خیمه ی اهل حرم، بیا غارت شدند زینتِ طفلان به نیمه شب یک سر، نهان به کیسه ی خورجین و مابقی بر نیزه رفت، راسِ شهیدان به نیمه شب @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام تنها دلت نبود كه شوق شفا نداشت حتي طبيب هم به شفايت رضا نداشت حق ميدهم كه ديده بدوزي به راه مرگ دنياي بعد فاطمه ديگر صفا نداشت باباي مهربان تمام يتيم ها بعد از تو سفره هاي يتيمان غذا نداشت زخم سرت اگر كه دوا داشت باز هم زخم عميق قلب تو هرگز دوا نداشت طوري فراق فاطمه قد تو را شكست سي سال خونجگر شدنت هم صدا نداشت همراه تو فقط حسنينند اي غريب بي شك مدينه غربت دفن تو را نداشت كوفه پس از تو باز هم اهل وفا نشد هرچند اين ديار از اول وفا نداشت با بغض بر حسين تو شمشير مي زدند حتي براي بوسه اي آن جسم جا نداشت @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام میریخت اشکِ شام غریبان به نیمه شب تشییع شد، امامِ امامان به نیمه شب ارثِ شب مدینه، به کوفه رسیده است تکرار شد، شبِ غمِ هجران به نیمه شب بعد از نبی که در دلِ شب دفن شد، چرا گردید دفنِ فاطمه پنهان به نیمه شب؟ گویا که خوفِ فاجعه ی نبشِ قبر بود! شد دفنِ آلِ عترت و قرآن به نیمه شب تنها حسن مشایعتش روز شد، ولی آخر کشاند فتنه ی عدوان به نیمه شب هفتاد تیر بر بدنِ مجتبی زدند تا در بقیع، خاک شد اینسان به نیمه شب از پنج تن، یکی تنَش از زیرِ آفتاب شد تا سه شب، به فاطمه مهمان به نیمه شب طاقت ز دستِ خیلِ ملائک ربوده شد از گریه ی وحوشِ بیابان به نیمه شب اما تمامِ غربتِ زینب، به یک طرف وای از نمازِ شامِ غریبان به نیمه شب با چادری که پاره و خاکی و سوخته است دارد عجب، قنوتِ درخشان به نیمه شب از داغِ نعشِ بی سرِ گودالِ قتلگاه زهرا هنوز مانده پریشان به نیمه شب مهدی بیا که گمشده، گلهای کاروان کِی میرسی بدادِ یتیمان به نیمه شب آتش گرفته خیمه ی اهل حرم، بیا غارت شدند زینتِ طفلان به نیمه شب یک سر، نهان به کیسه ی خورجین و مابقی بر نیزه رفت، راسِ شهیدان به نیمه شب @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام عالم و آدم کند، گریه برای علی حیف که در خاک رفت، قد رسای علی نخل بوَد منتظر، چاه بوَد بی‌قرار حیف که خاموش شد، صوت دعای علی گریه کند صبح و شام، اشک فشانَد مدام تا که عدالت زند، بوسه به پای علی زندگیِ بی‌علی، سخت‌تر از مُردن است کاش که ما می‌شدیم، کشته به جای علی دامنِ محرابِ خون، گشته بر او قتلگاه مسجد کوفه شده، کرب و بلای علی تیغ به دشمن دهد، بذل به قاتل کند گر ببرد کودکی، شیر برای علی مسجدیان یک طرف، جمله گشایید صف تا که یتیمان نهند، سر به سرای علی پیرِ فقیری زند، بر سر و بر سینه‌اش طفل یتیمی شده، نوحه سرای علی بذل و عنایت ببین، لطف و کرامت ببین قسمت قاتل شده، سهم غذای علی می‌دمد از سنگ‌ها، نالۀ «یا سیدی» می‌چکد از نخل‌ها، اشک عزای علی ثروت هر کس همان، مال و منالش بوَد هستی «میثم» بـوَد، مهـر و ولای علی @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام که دیده بی کفنی کفن کند بدنی را که دیده دست حسینی مدد کند حسنی را حسین آب بریزد حسن به اشک بشوید که دیده غسل نهانی به نعش بت شکنی را شده خموش چه آسان زبان ناطق قرآن حسن حنوط ببندد عجب لب و دهنی را سرِ شکسته و خوناب زیر تابشِ مهتاب که دیده در همه عمرش بخود چنین محنی را فدای غربت مردی که خود ز غصه و دردی شبانه غسل و کفن کرد جسم خسته تنی را قسم به سینه شکسته قسم به فرقِ شکسته وصالِ حیدر و زهرا سرود، خوش سخنی را که نیست فاصله باقی میان کوثر و ساقی خدا نداده از اول به عشق، ما و منی را فدای دست شکسته که با تن و دل خسته برای بی کفنِ خود گذاشت پیرهنی را و آن امام اسیری که در میان حصیری گذاشت با تن بی سر غریبِ بی کفنی را به گریه از رگِ پاره گرفت بوسه دوباره شبیه عمه فنا کرد، کاخ خصمِ دنی را دعا ز جود و کرم کرد روی خود به حرم کرد که از قتیلِ قلیلت قبول کن بدنی را @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام تنها دلت نبود كه شوق شفا نداشت حتي طبيب هم به شفايت رضا نداشت حق ميدهم كه ديده بدوزي به راه مرگ دنياي بعد فاطمه ديگر صفا نداشت باباي مهربان تمام يتيم ها بعد از تو سفره هاي يتيمان غذا نداشت زخم سرت اگر كه دوا داشت باز هم زخم عميق قلب تو هرگز دوا نداشت طوري فراق فاطمه قد تو را شكست سي سال خونجگر شدنت هم صدا نداشت همراه تو فقط حسنينند اي غريب بي شك مدينه غربت دفن تو را نداشت كوفه پس از تو باز هم اهل وفا نشد هرچند اين ديار از اول وفا نداشت با بغض بر حسين تو شمشير مي زدند حتي براي بوسه اي آن جسم جا نداشت @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام باز داغِ سینه بی اندازه شد بارِ دیگر کُهنه زخمی تازه شد شب رسید و بامِ كوفه تار شد باز دردی آشنا تكرار شد گرچه شب بود و فلک در خواب بود سینه‌هایی تا سحر بی تاب بود آه فصلِ زخم‌ها آغاز گشت نیمه‌شب آرام دَربی باز گشت میچکد خون از دلی افروخته باز شد در مثلِ دربِ سوخته رختِ مشكی را به تن پوشید و رفت سنگِ غُسلی را حسن بوسید و رفت گریه‌ای بر سینه خنجر میزند باز هم عباس بر سر میزند چشمِ زینب در قَفا مبهوت بود بر سرِ دوشِ دو تَن تابوت بود می‌كِشد آه از جگر از بی كسی می‌رود تابوتی از دِلواپسی روضه‌هایش مانده اما در گلو می‌رود بابایِ زینب پیشِ رو بسكه زد خود را ، نوایَش زخم شد چشم‌ها و گونه‌هایش زخم شد با دلی پُر خون و زار و آتشین ناله زد بر شانه‌ی ام‌البنین دردِ تشییعِ جنازه دیدنیست رویِ سنگی خونِ تازه دیدنیست @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام ای ولی نعمت من، دلبر و دلدار علی می زند هر نفسم نام تو را جار علی هیچ کس جز تو مرا نیست خریدار علی کمکم کن بشوم میثم تمار علی آمدم کار مرا باز تو راه اندازی وقت آن است به این بنده نگاه اندازی از تو یک عمر فقط لطف و محبت دیدم یا علی گفتم و یک عالمه رحمت دیدم دم به دم بر سر این سفره عنایت دیدم از غلامان تو آن قدر کرامت دیدم معجزه می کند آنکه به تو وابسته شود به محب تو محال است دری بسته شود وای از غصه جانسوز جدایی نجف نرود از دل من میل گدایی نجف منم آقا همه ایام هوایی نجف مردم از دوری ایوان ِطلایی نجف کاش من صحن تو را با مژه جارو بکشم سحری در حرمت از ته دل هو بکشم آمدم سوی تو ای شاه به قصد یاری اشک چشمم شده از بی کسی تو جاری ای که بوده روی دوش تو غم بسیاری کمرت تا شده بود از غم بی عمّاری چون تو مظلوم در این ارض و سما نیست علی حق تو این همه غربت به خدا نیست علی از چه بستند ید بت شکنت را ای وای دیده ای سوختن یاسمنت را ای وای پیر کردند تو را و حسنت را ای وای شرم از فاطمه لرزاند تنت را ای وای بین دیوار و دری زندگی ات ریخت بهم زخم شد بال و پری زندگی ات ریخت بهم آسمان ها همه از داغ تو گریان آقا کوفه آورد به روی لب تو جان آقا گفت کافر به شما بنده شیطان آقا وای من کشت تو را حافظ قرآن آقا عرش لرزید به خود تا که شکستند سرت شد همین ضربه ولی مرهم زخم جگرت رفتی و زینب و کلثوم تو دلگیر شدند حسنین تو علی زخمی تقدیر شدند «آن یتیمان که سر سفره تو سیر شدند لب گودال رسیدند، همه شیر شدند» کوفه این بار غلام طمع گندم شد زیر نیزه تن زخمی حسینت گم شد @takbitnab 🌹🌹🌹
شهادت علیه السلام یا علی(ع) علی سرچشمۀ عین الیقین است علی در آفرینش برترین است علی شمس شبستان وجود است علی شیرازۀ حبل المتین است علی شمع و جهان پروانه اوست «علی دست خدا در آستین است» علی خورشید محراب نماز است علی انگشتر دین را نگین است علی جان نبی جانان زهراست علی نور خدایش در جبین است لوای حمد در روز قیامت بد ست آن امام را ستین است ولای او کلید رستگاری است بهای عشق او خلد برین است بروز حشر آتش کارگر نیست هر آن دل را که با عشقش عجین است علی آن قهرمان جبهه عشق ز اشک کودکی زار و غمین است علی خورشید جود و مهربانی است بدریای ولا درّ ثمین است به غیر از دست او خیبرگشا کیست علی فتاح آن فتح المبین است ولی ا... اکبر جز علی نیست یگانه سنگر عرش و زمین است «مقدم» این حقیقت را بگو فاش (فقط حیدر امیرالمؤمنین است) @takbitnab 🌹🌹🌹