eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbit.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم کسی دگر نتوانم که بر تو بگزینم @takbitnab 🌹🌹🌹
من نهان درد دلی دارم و آن دل بر توست ظاهرا با خبر از درد نهانم باشی جان برون کرده‌ام از دل همگی داده به تو جای دل تا تو بجای دل و جانم باشی @takbitnab 🌹🌹🌹
هزار توبه ی مرا، شکسته غمزه های تو به هر رهی که می روم، تو راهزن به راهمی..... @takbitnab 🌹🌹🌹
رفته هوشم ز سر و صبر ز دل، از تو مرا تا به سر شوری و در دل هوسی افتاده‌ست @takbitnab 🌹🌹🌹
چه فریادها، که خفته در گلوی سکوتم.. چه دردها، که به نایِ ناله هم، نرسید.. چه روزها، که پشت ابر شبانگاه ماند و نیامد.. چه شعرها ، که واژه‌ واژه تولد عشق بود و غزل نشد.. چه آه ها ، که فروماند در حصار سینه و سنگ شد.. تمام غصه ها و تمام دردها ، بدان همه از دوری تو بود..! @takbitnab 🌹🌹🌹
کاری با تو نداشتم! گوشه دنج کافه همیشگی خلوت کرده بودم آمدی قهوه ات را خوردی چشم هایت را جا گذاشتی و رفتی حالا من ماندم با ازدحام کافه ای شلوغ با تقدیر و فال همیشگی ام چشم هایت... @takbitnab 🌹🌹🌹
مرا آزردی و گفتم که خواهَم رفت از کویَت بلی رفتم ولی هر جا که رفتم دربدَر رفتم @takbitnab 🌹🌹🌹
هزار بار و هرگونه راه بیفتم به هم نمی‌رسیم هزار بار از هر جا در هندسه‌ی عشق خط‌ها یا متوازی‌اند یا متقاطع یا تنها رها در هوا @takbitnab 🌹🌹🌹
صبح است وصبوح است بر این بام برآییم از ثور گریزیم و به برج قمر آییم پیکار نجوییم و ز اغیار نگوییم هنگام وصال است بدان خوش صور آییم @takbitnab 🌹🌹🌹
مرا پیکری‌ست تا چشم انتظارِ تو باشم تا از دروازه‌های صبح تا از دروازه‌های شب در پى تو بشتابم مرا پيكرى‌ست بهر آنكه عمرم را با عشق تو سر كنم @takbitnab 🌹🌹🌹
دور از منی ، نه ک دلتنگ نباشم !!! نه!!! اما تو را نزدیک می خواهم ، به من!!! مثلِ لباسِ تنگ ، چسبیده به تن ، مثلِ جریانِ خون ، در رگ ، مثلِ نفسِ گرم ، بر لب ، مثلِ قلبِ تپنده ، در بدن . آری ،،، من تو را آغوش در آغوش ، جان بر جان ، نفس نفس ، نزدیک می خواهمت . @takbitnab 🌹🌹🌹
ربود دل ز من و شد رقیب ازین بی‌دل چه خوش بُوَد که بر‌آید به یک کرشمه دو کار @takbitnab 🌹🌹🌹
روی درخت،چند خط کج روی زمین، چند برگ زرد در دلم هزار حرف، هزار خاطره هزار پائیز، هزار درخت بی برگ آه ای بغض هزار ساله بر خطِ ناخوانای این غریب بر خیابانِ این شعر ببار ... @takbitnab 🌹🌹🌹
مرا ببوس باغ در باغ ..! کلاغ ها را بیخیال چهل سال دیگر خواهی فهمید حادثه سیب دروغی بیش نبود ... ! @takbitnab 🌹🌹🌹
ای صبح دمی به خنده بگشای لبی تا باز رهم من از چنین تیره شبی چون از خورشید ، در دل آتش داری گر درگیرد دَمِ تو ، نبْود عجبی ... @takbitnab 🌹🌹🌹
سوگند به تیغه‌ ی آفتاب و قسم به غرابتِ چشمانت ، بی یادت هیچ طلوعی را ندیدم که آخرین کلامِ شب‌هایم و اولین واژه در صبح‌هایم نام توست..... سَرِ عـاشقی سلامت باز هم "سلام ات" میکنم....!! @takbitnab 🌹🌹🌹
تو که تعبیر شوی در من هیچ اتفاقی دور نیست مثلِ دیشب که به خوابم آمدی و بوسه هایت را جا گذاشتی رویِ تنم امروز صبح بی هیچ دلیلِ موجهی خوشحالم.. @takbitnab 🌹🌹🌹
گربوسه میخواهی بیا،یک نه دوصدبستان برو این جا تن بی جان بیا، زین جا سراپا جان برو صد بوسه ی تر بَخْشَمَت،ازبوسه بهتر بَخْشَمَت اما ز چشم دشمنان، پنهان بیا، پنهان برو @takbitnab 🌹🌹🌹
من در این لحظه ناب هیجان بر در و دیوار دلم میکوبد روی برگ گل احساس دلم واژه ها می بارند من و تو یک هستیم هر دو از وادی عشق هر دو‌ ازجنس غریب چون عطش می روئیم راستی چه شکوهی دارد واژه هایی که به ساز هیجان می رقصند دانهٔ عشق زتسلیم و رضا می کارند. @takbitnab 🌹🌹🌹
شَوَم خوشبخت روزی که، بگیرم در دو دست خود... به ظاهر دست هایش را، ولی در اصل دنیا را ! @takbitnab 🌹🌹🌹
ای دل به کمال عشق آراستمت وز هرچه به غیر عشق پیراستمت یک عمر اگر سوختم و کاستمت امروز چنان شدی که میخواستمت @takbitnab 🌹🌹🌹
. هیچ چیز سر جایش نیست یک نفر منتظر و یک نفر همیشه غایب بوی عطری اینجا جاری ست اما صاحبش نیست و یادی همیشه در خیال است اما خودش نیست"دلبر جان" اینجا همه چیز هست الا خودِ تو... @takbitnab 🌹🌹🌹
هرچند کان آرامِ دل، دانم نبخشد کامِ دل نقشِ خیالی می‌کشم، فالِ دوامی می‌زنم @takbitnab 🌹🌹🌹
هُرم آغوشت به وقت صبح غوغا می‌کند چشم دل را در طلوع عشق شیدا می‌کند یک شروع تازه" می‌سازد برای دل‌خوشی با تو بودن عشق را پیوسته معنا می‌کند @takbitnab 🌹🌹🌹
اما امروز در محاصره پنجره‌های پاییز می‌خواهم تو را به نام بخوانم آتش کوچکی روشن کنم چیزی بپوشم و تو را ای پیراهن بافته از گل پرتقال و شکوفه های شب بو صدا کنم @takbitnab 🌹🌹🌹