سالهاست رفتهای
و من
هنوز به خودم میلرزم
درست مثلِ شاخه ای
که چند لحظه قبل
پرندهاش پریده باشد!
#رضا_کاظمی
@takbitnab
🌹🌹🌹
گر تو انکار کنی مستی ما را چه عجب
کافران کفر شمارند مسلمانی را
ابر چشمم چو شود سیل فشان از لاله
کوه در دوش کشد جامهی بارانی را
کام درویش جزین نیست که بر وفق مراد
باز بیند علم دولت سلطانی را
چشم خواجو چو سر طبلهی در بگشاید
از حیا آب کند گوهر عمانی را
دل این سوخته بربود و بدربان گوید
که بران از درم آن شاعر کرمانی را
#خواجوی_کرمانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
امشٖب کنار غزلهای من بخواب
شاید جهان تو آرام تر شود!
#افشین_یداللهی
@takbitnab
🌹🌹🌹
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست...
#سهراب_سپهری
@takbitnab
🌹🌹🌹
گفتا کجاست ایمن گفتم که زهد و تقوا
گفتا که زهد چه بود گفتم ره سلامت
گفتا کجاست آفت گفتم به کوی عشقت
گفتا که چونی آن جا گفتم در استقامت
خامش که گر بگویم من نکته های او را
از خویشتن برآیی نی در بود نه بامت
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
من كه مشغولم به كار دل ، چه تدبیری مرا
منكه بیزارم ز كار گِل ، چه تزویری مرا
منكه سیرابم چنین از چشمه ی جوشان عشق
خلق اگر با من نمی جوشد ، چه تاثیری مرا
#رحیم_معینی_كرمانشاهی
@takbitnab
🌹🌹🌹
هزار دشمنم ار مي کنند قصد هلاک
گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باک
مرا اميد وصال تو زنده مي دارد
و گر نه هر دمم از هجر توست بيم هلاک...
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
تشنه ام امشب، اگر باز خيال لبِ تو
خواب نفرستد و از راهِ سرابم نَبَرَد
كاش از عمر، شبي تا به سحر چون مهتاب
شبنمِ زُلفِ تو را نوشم و خوابم نَبَرَد
#مهدي_اخوان_ثالث
@takbitnab
🌹🌹🌹
در دل ِ تاریک ِ این شبهای سرد
ای امید نا امیدی های من!
برق چشمان تو،
همچون آفتاب
میدرخشد، بر رخ ِ فردای من!
#فریدون_مشیری
@takbitnab
🌹🌹🌹
يک جام با توخوردن ، يکعمر مي پرستي
يک روز با تو بودن ، يک روزگار مستي
در بندگي عشقت ، از دست رفت کارم
اي خواجهء زبردست،رحمي به زير دستي
بر باد ميتوان داد ، خاک وجود ما را
تا کار ما به کويت ، بالا رود ز پستي
با مدعي ز مينا ، مي در قدح نکردي
تا خون من نخوردي ، تا جان من نخستي
گفتي دهم شرابت ، ازشيشه ي محبت
پيمانه ام ندادي ، پيمان من شکستي
صيد ضعيف عشقم ، با پنجه ي توانا
بيمار چشم يارم ، در عين ناتواني
با صد هزار نيرو ، ديدي فروغي آخر
از دست او نرستي ، وز بند او نجستی
#فروغی_بسطامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
خطّی نمی نویسی و یادی نمی کنی
شمعی فرست عاشق شب زنده دار را
پروانگان هوای طوافی نمی کنند
اشگ است و آه شمع سیه روزگار را
#شهریار
@takbitnab
🌹🌹🌹
چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم
گه از آن سوی کشندم گه از این سوی کشندم
بزن ای مطرب قانون هوس لیلی و مجنون
که من از سلسله جستم وتد هوش بکندم
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای دوست برآور دری از خلق به رویم
تا هیچ کسم واقف اسرار نباشد
میخواهم و معشوق و زمینی و زمانی
کو باشد و من باشم و اغیار نباشد
#سعدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای خوشا سودای دل از دیده پنهان داشتن
مبحثِ تحقیق را در دفتر جان داشتن
روز را با کشت و زرع و شخمآوردن بهشب
شامگاهان در تنور خویشتن نان داشتن
سربلندی خواستن در عین پستی، ذرّهوار
آرزوی صحبت خورشید رخشان داشتن
#پروین_اعتصامی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ناڪرده گنه دراین جهان ڪیست بگو
آن ڪس ڪہ گنه نڪرد چون زیست بگو
من بد ڪنم و تو بد مڪافات دهي
پس فرق میان من وتو چیست بگو
#خیام
@takbitnab
🌹🌹🌹
من به آغوشِ تو محتاج تر از نان شبم !
چون یکی ماهی افتاده به خاک
بی تو در تاب و تبم !
#محمدسبحان_جلیلیان
@takbitnab
🌹🌹🌹
نظر پاک تواند رخ جانان دیدن
که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد
مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست
حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد
غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن
روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف
تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد
بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست
طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
شب همه بی تو كار من شكوه به ماه كردنست
روز ستاره تا سحر تیره به آه كردنســت
متن خبر كه یك قلم بــــی تو ســـیاه شد جهان
حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه كردنســت
نو گل نازنـــیـن من تــا تــــو نگـــاه مــــیكنــــی
لطف بهار عارفان در تو نگاه كردنســت...
#شهریار
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو چه دانی
که پسِ هر نگهِ ساده ی من ...
چه جنونی،
چه نیازی،
چه غمی است؟
#مهدی_اخوان_ثالث
@takbitnab
🌹🌹🌹
مرا دل سوزد و سینه
تو را دامن ولی فرق است
که سوز از سوز
و دود از دود و
درد از درد می دانم...!
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
هر گل که شمٖیم مشکـبار آید ازو
بی روی تو خاصیت خار آید ازو
جانی که گرامیتر از آن چیزی نیست
ای جان جهان بی تو چکار آید ازو
#هاتف_اصفهانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دیدی کٖه یار جز سر جور و ستم نداشت
بشکست عهد وز غـم ما هیچ غم نداشت
یا رب مگـیـرش ار چـه دل چون کبوترم
افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای پسر هیچ ندانمٖ که چگونه پسری
هر زمان با پدر خویش به خوی دگری
با چنین خو که تو داری پسرا، گربه مثل
صـبر ایوب مـرا بـودی گشتی سپری
#فرخی_سیستانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
رفتم، مرا ببخشٖ و مگو او وفا نداشت
راهـی بجـز گریز بـرایم نمانـده بود
این عشق آتشین پر از درد بی امید
در وادی گناه و جنونم کشانده بود
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
من آن شمعم که با سوز دل خویش
فروزان می کنم ویرانه ای را
اگر خواهم که خاموشی گزینم
پریشان می کنم کاشانه ای را
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹