eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.5هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbitnab.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
بهترین کانال کانال سروش در کنارش می کشم شعرم بدوش در کنار شاعران زیبا کلام می سرایم شعر من با احترام @takbitnab 🌹🌹🌹
باید بدانی اینجا، غیر از خودت دوا نیست دیگر ندیدن تو، در این حد روا نیست در نامه های ما هم، هر روز می توان دید عزمی برای اینکه، باشی تو بین ما نیست در راه مانده باقی، موسی برای اینکه باور ندارد این قوم، راهی بجز خدا نیست آرایشی که ابلیس، این روزها گرفته یعنی زمان کافی، دیگر در این ردا نیست یعنی به زعم او هم، از مهلتی که دارد جز یک مجال کوتاه، دیگر در این سرا نیست این نکته سخت باید، ما را به فکر می برد اینکه زمان موعود، دور از همین نما نیست پس با تمام نیرو، آماده شو که این راه در آخرین مدارش، غیر از من و شما نیست @takbitnab 🌹🌹🌹
بدنبال شعرم بدنبال یار شده شعر کارم در این روزگار شده شعر کارم برای دلم برای بزرگان خوب عاقلم @takbitnab 🌹🌹🌹
دلم یک دوست میخواهد که وقتی ابر دلتنگی نمی باران زند بر این دل سنگی بسان کهکشان باشد برای بغض هایم برای گریه هایم خنده ی رنگین کمان باشد @takbitnab 🌹🌹🌹
درد دل!!!! دیرگاهی گشته ام ساکت، ولی آرام، نه گفته بودم تو دلارامی، درین هنگام، نه بود عمری درد هجران هر کجا همراه من سرزدم میخانه را، دیدم فقط در جام نه زندگی بی عشق، یعنی درد بی درمان، مرا عاشقی زیباست، اما عشق بی فرجام نه دل ز تنهایی به تنگ آید، نمی دانی مگر ترس از مردن ندارد، منتها گمنام، نه ناز چشمانت بود زنجیر، در بندت، شدم دام ها من دیده ام، زیباتر از این دام، نه دل اگر با دل نشیند، عشق غوغا، می‌کند شرط اول دل بود جانا، کلوخی خام، نه دل به تنگ آید گهی، بازم تمنایت، کند، من که مشتاقم تو برگردی، ولی ابرام، نه عشقبازی هم فریبا می‌شود، با همدلی یک طرف حاکم، دلی دیگر، مطیع و، رام نه مرگ عاشق در ملاقاتی پر از، شوریدگی بار فرقت بر دل و، در ساحلی آرام، نه دل به وجد آید، اگر، نجوا کند با همنفس نازنینا، باغ دل بی همنفس، پدرام، نه بی وفا یکبار آیی پیش من هم، قانعم، دل که می‌میرد زهجرانت، ولی، ناکام نه، کرج اردیبهشت نود و نه @takbitnab 🌹🌹🌹
ز من بُرد اندک‌اندک زندگانی خلافِ وعده‌ی بسیارِ جانان @takbitnab 🌹🌹🌹
دلم یک دوست میخواهد فقط یک دوست میخواهد که عالم گر صبو باشد دو دستم جام او باشد زمانی میکند با زلف خود بازی بریزم من به جامش شهد انگور و شراب ناب شیرازی @takbitnab 🌹🌹🌹
چراپرواز کردی ازبرم صحرا مندم همچو بلبل درقفس تنها تو سلطانی منو درویشم مریضم من بیاپیشم @takbitnab 🌹🌹🌹
گفتند از حوالی اینجا گذشته است زیبایی‌اش ز حد تماشا گذشته است از من مخواه خشم خودم را فرو خورم دیگر مجال صبر و مدارا گذشته است وقتی که از خطای تو جای گذشت نیست باید قبول کرد که فردا گذشته است ای جام می که وسوسه‌ام می‌کنی مدام ما را معاف دار که از ما گذشته است میراث‌دار سلسله‌ای پادشاهی‌ام دوران باشکوه من اما گذشته است ای عشق نوح باش و به فریاد ما برس حالا که آب از سر دنیا گذشته است @takbitnab 🌹🌹🌹
حالی که خوش است بی قرارش نکنید عشق است ولی باز قمارش نکنید حرفی نشده باز زمین گیر شدی حرف از دل ما بود شعارش نکنید @takbitnab 🌹🌹🌹
قصد، قصد زیارت است اما، مانده اول دلم کجا برود حال و روز مرا هرآنکس دید، گفت باید به کربلا برود -نجف و کربلا-دلم لرزید، -مشهد و کاظمین، خوب آمد یازده بار استخاره زد دل من، تا بفهمد به سامرا برود ابتدای مسیر،الله است، انتهایش بقیه الله است سامرا وعده گاه آخر ماست، جاده باید به انتها برود همه یک روح و یک بدن هستید، پس تمام شما حسن هستید دل من با تو سامرایی شد، تا به دیدار مجتبی برود تو بقیع پر از مخاطره ای،کربلایی و در محاصره ای یا که باید جگر به زهر دهی، یا سرت روی نیزه ها برود دل به غم هرچه مبتلا می شد، پیش تو سُرَ مَن رَءا می شد بعد تو بار غم گرفته به دوش، دل که تا ساء من رءا برود... @takbitnab 🌹🌹🌹
چون بودی همش باد صبا بود همش رحمت ونعمت از خدا بود تو رفتی دگر باره هوا رفت رحمت رفت نعمت از خدا رفت @takbitnab 🌹🌹🌹
هرچند که در حسن و ملاحت، فردی از تو بنماند، در دل من دردی سویت نکنم نگاه، ای شمع اگر پروانهٔ من شوی و گردم گردی @takbitnab 🌹🌹🌹
فردا اگر بدون تو باید به سر شود فرقی نمی‌کند شب من کی سحر شود شمعی که در فراق بسوزد سزای اوست بگذار عمر بی تو سراپا هدر شود رنج فراق هست و امید وصال نیست این «هست و نیست» کاش که زیر و زبر شود رازی نهفته در پس حرفی نگفته است مگذار درددل کنم و دردسر شود ای زخم دلخراش لب از خون دل ببند دیگر قرار نیست کسی باخبر شود موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است بگذار گفتگو به زبان هنر شود @takbitnab 🌹🌹🌹
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌@takbitnab 🌹🌹🌹
بیا ای مهربون تا باز نعمت ببارد از خدا باران رحمت بیا تا بشکفد گلهای زیبا معطر می کند دلهای مارا @takbitnab 🌹🌹🌹
آب و جارو میکنیم میدان شهر. تا بیاید ناجی این بر و بحر. میکنم از جان و از دل آرزو. تا که این غیبت رسد آخر بسر. @takbitnab 🌹🌹🌹
من که دائم با خیالِ یار، گرمِ صحبتم جز سرِ زانو نمی‌باشد مرا سرمنزلی♡ @takbitnab 🌹🌹🌹
با محبت شعر من اغاز شد درب رحمت هم برایم باز شد یا محبت درب رحمت گشته باز تا بگویم شعر زیبا ودراز @takbitnab 🌹🌹🌹
حکیم از قول من بنما سلامی اگر مردم بود اخر کلامی اگر مردم بود یک بار دیگر کلامی گفته باشم سوی دلبر @takbitnab 🌹🌹🌹
دوباره عطرِ تو پیچید و شد نشانِ سکوت نشسته دردِ عمیقی به استخوان سکوت صدای شُرشُر باران،صدای خِش خِش برگ صدایِ پایِ تو آمد در این خزانِ سکوت سکوت معنی تلخ نگفته های دل است کسی نگفته چرا شعرِ بی زبانِ سکوت دوباره نیمه شب و رَدِّ اشکِ خشکیده نشسته باز دلم پایِ گفتمانِ سکوت صدایِ ساعتِ شماطه دار می‌گوید... تمام ثانیه ها هم شد امتحانِ سکوت دلم برای خودم تنگ میشود گاهی... ز سخت جانی من هم بُرید امانِ سکوت قلم به واسطه ی دل نوشته واژه ی نو ولی نخوانده کسی واژه ی نهانِ سکوت سکوت می‌کنم و درد می‌کشم شاید رسد صدایِ پیامم به کهکشانِ سکوت تمامِ عشق و جنونم نشسته در غزلم و شاه بیتِ غزل هم که شد بیانِ سکوت (روژان) @takbitnab 🌹🌹🌹
دنیا طلبان ز حرص مستند همه موسی کش و فرعون پرستند همه هر عهد که با خدای بستند همه از دوستی حرص شکستند همه @takbitnab 🌹🌹🌹
قلم به دست گرفتم، ولی چه بنویسم؟ که شرحِ بی‌کسی‌ام درخطوط پیشانی‌ست @takbitnab 🌹🌹🌹
چون خدای با توست بیم از که داری و اگر خدای با تو نیست امید به که داری @takbitnab 🌹🌹🌹
هر صبح ز روی تو هم خانهٔ خورشیدم هر شام ز اشک خود همسایهٔ پروینم @takbitnab 🌹🌹🌹