در خدمت لیلا ثمرم زخم زبان است
بی زخم زبان باطن دلدار، نهان است
مستفعلُ مستفعلُ مستفعلُ مستف
#امیرعباس_زاداکبری
#تک_بیتی
@takbitnab
🌹🌹🌹
در طلب عشق چو پروانهٔ سرمست
گرد رخ یار به پرواز درآیم
در ره گرمای وجودش تن خود را
در وسط آتش عشقش به سر آرم
مفتعلن مفتعلن مفتعلن فع
#امیرعباس_زاداکبری
@takbitnab
🌹🌹🌹
رنج عشق اَر بردهای، از روزگار ما مپرس
روز هجر اَر دیدهای، از شام تار ما مپرس
میرود عمری که در غمخانهی عجز و نیاز
چشم بر در ماندهایم، از انتظار ما مپرس
تا نشان زآن بینشان جوییم، چون پیک صبا
خانه بر دوشیم، از شهر و دیار ما مپرس
تا مگر روزی نشیند گَرد ما بر دامنش
خاکِ ره کردیم خود را، از غبار ما مپرس
چشم بینوریم، فرق روز و شب از ما مخواه
شاخ خشکیم، از خزان و از بهار ما مپرس
منتهای عزّت ما حاصل از بیعزّتیست
ذلّت اینجا دولت است، از اعتبار ما مپرس
هر کجا شاخ گلی همرنگ خون روید ز خاک
کشتهی عشقیست مدفون، از مزار ما مپرس
نیستی رُجحان به هستی دارد اَندر کیش ما
ای اسیر حرص! از دار و ندار ما مپرس
از "کلیمم" این غزل سرمشقشد «پرتو!» کهگفت
"دیده را کردی سفید، از انتظار ما مپرس..."
#پرتو_بیضایی
@takbitnab
🌹🌹🌹
نبودنت مرا دوره کرده
چونان طنابی بر گردنی،
چونان دریا،
هنگامی که آدمی را غرق میکند...
#خورخه_لوئیس_بورخس
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای دل تو و درد او اگر خود مردی
جان بندهٔ تست اگر تو صاحب دردی
صد دولت صاف را به یک جو نخری
گر یک دردی ز دست دردش خوردی
#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۷۳۰
@takbitnab
🌹🌹🌹
نفس افسونگر
میخوری ایدل فریب نفس افسونگر چرا؟
بر نمی داری دمی از خواب غفلت سر چرا؟
باب رحمت را به شوق دوست دق الباب کن
می¬زنی از روی نادانی دری دیگر چرا؟
گر که عقلت سالم است و ریگ در کفش تو نیست
می شماری خویش را از دیگران برتر چرا؟
راه را می بینی و از روی لج کج می روی
طی کنی از روی لجبازی ره دیگر چرا
مرگ تنها قسمت همسایه و بیگانه نیست
مُردن خود را نداری ای بشر باور چرا؟
چشم خود را باز کردی لطف حق را دیده¬ای
گوش را با پنبه غفلت نمودی کر چرا؟
با خداجویان رفیق نیمه ر اهی تا بکی؟
کم نکردی این مرام زشت را از سر چرا؟
گرگ غفلت در کمین است و بدنبال شکار
مانده ای بازیچه¬ی این گرگ افسونگر چرا؟
ریشه های دوستی را قطع کردی از چه رو
در عوض هستی اسیر بند سیم و زر چرا؟
یاد و نام حق «مقدم» بهترین آرامش است
بسته ای دل بهر آرامش به جز داور چرا؟
@takbitnab
🌹🌹🌹
این سینه نیست، مرکز اجماع دردهاست
دیگر قدَم خمیدهتر از پیرمردهاست
قلبی شکسته، قامت خسته؛ تمام من
این شهر، بازماندهی بعد از نبردهاست
جان میکَند دلم، همه سرگرم میشوند!
چون رقصِ تاس در وسط تختهنردهاست
توفان بکن! مرا بشِکن! دل نمیکنم
دریا تمام هستی دریانوردهاست
جای گلایه نیست اگر درد میکشم
صد قرن آزگار، همین رسم مردهاست...
#حسین_دهلوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
آنکه میگوید دوستت میدارم
خنیاگر غمگینیست
که آوازش را از دست دادهاست
ایکاش عشق را
زبانِ سخن بود
هزار کاکلی شاد
در چشمان توست،
هزار قناری خاموش
در گلوی من
عشق را ایکاش
زبانِ سخن بود
آنکه میگوید دوستت میدارم
دلاندُهگینشبیست
که مهتابش را میجوید
ایکاش عشق را
زبانِ سخن بود
هزار آفتاب خندان در خرام توست،
هزار ستارهی گریان در تمنّای من
عشق را ایکاش
زبانِ سخن بود...
#احمد_شاملو
@takbitnab
🌹🌹🌹
کسی که روی تو را دید، مبتلای تو شد
هرآنکه بوی تو بشنید، در هوای تو شد
کسی که یافت وصالت ز دولتِ ازلی
ز خانمان شده بیگانه، آشنای تو شد
هرآنکه چهرهی گلگون تو نظاره نمود
مثالِ بلبل، هر لحظه در دعای تو شد
به روز حشر، کجا طالب جَنان باشد
کسی که ازل آن طالب لقای تو شد
ز قید جملهی غمها همیشود آزاد
کسی که بستهی گیسوی مشکسای تو شد
تویی به کشور خوبی، شهنشهِ دوران
هزار شاهجهان بر دَرت گدای تو شد
به حال «عاجزِ» مسکین نظر ز بهرِ خدا
که مدّتیست که آن بر درِ سرای تو شد...
#عاجز_مهارمی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دل به هیچ عشقی نمیبندم، خیالت جمعِ جمع
از تمام شهر دل کندم، خیالت جمعِ جمع
بال پرواز مرا خواهی بچین، خواهی نچین
تا ابد بر خویش پابندم، خیالت جمعِ جمع
آینه، گاهی برایم نقش بازی میکند
من به رویش هم نمیخندم، خیالت جمعِ جمع
جمع ما با هم عددهایی حسابی نیستند
کم شدن را آرزومندم، خیالت جمعِ جمع
گُر گرفته پیرهن از داغ دل، امّا ببین!
لب فرو بستم؛ دماوندم، خیالت جمعِ جمع
تیشه را از ریشهام بردار، لازم نیست که!
پاره شد زنجیرِ پیوندم، خیالت جمعِ جمع
گرچه چشمان مرا در اشک غلتان کرد و رفت
من در این برکه نمیگَندم، خیالت جمعِ جمع...
#رسول_ادهمی
@takbitnab
🌹🌹🌹
من دل نفرین ندارم، پس دعایت میکنم
بعدِ من دلدادهی یاری شوی، مثل خودت
#کامروا_ابراهیمی
@takbitnab
🌹🌹🌹
بعد هر بوسهی دلچسب کمی میمیرم،
توی ترکیب لبت هم نکند سم داری...
#مریم_صفری
@takbitnab
🌹🌹🌹
#امام_زمان عج
#سال_جدید
اى كاش كه زينت بهارش باشيم
در شادى و غم، هميشه يارش باشيم
اندازهی يکروز در اين #سال_جديد
آرامش قلب بى قرارش باشيم
#محمدمهدى_عبداللهى
@takbitnab
🌹🌹🌹
#امام_زمان عج
#سال_جدید
این شامِ سیاهِ ما سحر میگردد
میآیی و گوش کُفر کَر میگردد
بی روی تو سالِ نو ندارد دنیا
هی سال به سال، کهنهتر میگردد
#شهریار_سنجری
@takbitnab
🌹🌹🌹
#سال_جدید مبارک
با هر دم و بازدم "علی" میگوییم
بی حسرت و بیش و کم، "علی" میگوییم
یک عُمْر "علی" گفته و إنشاءالله
در #سال_جدید هم "علی" میگوییم
#حسن_لطفی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#سال_جدید
برای ما که همه عمر در پی وصلیم
همین که ختم شود انتظار، نوروز است
#مجتبی_خرسندی
@takbitnab
🌹🌹🌹
بهمناسبت تقارن #سال_جدید و #ماه_مبارک_رمضان
ای دلشدگان! وقت قرار است یقین
اَسرار قیامت آشِکار است یقین
هم سال جدید و هم شَمیم رمضان
اِمسال بهار در بهار است یقین
#هاتف_فومنی
@takbitnab
🌹🌹🌹
بهمناسبت تقارن #سال_جدید و #ماه_مبارک_رمضان
این خاکِ نجیب، سبزهکاری شده است
بر هر دل خسته، عشق جاری شده است
لبخندِ زمین و عطر قرآن با هم
بَه بَه! چه بهار در بهاری شده است
#محمود_مربوبی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#امام_زمان عج
تحویل میگیرد مرا دنیا به لطف تو
وقتی به نامت میکنم تحویل، سالم را
#منصوره_محمدی_مزینان
@takbitnab
🌹🌹🌹
بهمناسبت تقارن #سال_جدید و #ماه_مبارک_رمضان
در کاسهی ما شیر و عسل ریخته شد
انگیزهی بندگی برانگیخته شد
یکسو رمضان و یکطرف فروردین
یعنی دو بهار با هم آمیخته شد
#ابراهیم_سنائی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#مناجات_با_خدا
#ماه_مبارک_رمضان
ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم
آن قدر به عمرم رمضان آمده رفته...
#محمدمهدی_سیار
@takbitnab
🌹🌹🌹
#مناجات_با_خدا
عمری به گناه پافشردم یارب
بارِ دل خود به دوش بردم یارب
تو ناز مرا کشیدی و من غافل
سیلی زهوای نفسْ خوردم یارب
#غلامرضا_سازگار
@takbitnab
🌹🌹🌹
#امام_زمان عج #سال_جدید
عید ما دلشدگان، لحظهی دیدار شماست
سال ما ساعت تحویل خودش را دارد
#محمدعلی_مجاهدی
@takbitnab
🌹🌹🌹
#امام_زمان عج #سال_جدید
دراین هوای بهاری، شدم دوباره هوایی
بهار میرسد، اما... بهارِ من! تو کجایی؟
#قاسم_صرافان
@takbitnab
🌹🌹🌹
#امام_زمان عج #سال_جدید
راهی که به تو ختم نگردید کج است
بی مرحمت تو کار عالم فلج است
هرسال، بدون تو شده طی، ای کاش
امسال بگویند که #سال_فرج است
#سیدهاشم_وفایی
@takbitnab
🌹🌹🌹