هوای امروز
چقدر کم دارد بودنت را
چشم هایت را
نگاه های تب دارت را
نم باران
روی طره های پریشان پیشانیت را...
تکیه دادن به شانه هایت را
گم شدن میان
چهارخانه های پیراهنت را
دست های گرم شده ام
از گرمای آغوشت را...
و چقدر کاپشن مردانه
به شانه های زنانه ام می آید...
فکر کن...
بوی عطرت بماند
روی گل گلی های پیراهنم
و حبس شوم میان آغوشت...
#سپیده_کاظمی_راد
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو را میخواهم
وقتی باران است
برای راه رفتنهای آهستهی دوتایی
نیمکت های سراسر پارکهای شهر
برای پنجرهی بسته
برای وقتی که سرما بیداد میکند
#نادر_ابراهیمی
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای آرزوی گمشده، مهمان کیستی؟
درد منی؛ بگو که درمان کیستی؟
#عماد_خراسانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
از من سلام بَر تو
ای باران تمام قد،
ایستاده بر اِنحنای خیالت
ای آتش،
وامدارِ نگاهت
ای چون من،
هزار شاعر در بندِ رویایت
ای چون خدا خودی!
ای معجزه،قِداسَتِ مستیِ شراب
از من سلام بر تو،
که معشوقهی منی!
#حامد_نیازی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دادم به ره عشق تو از جان و دل خویش
سرمایهی یک عمر که اندوخته بودم
#باقر_شهرکردی
@takbitnab
🌹🌹🌹
دلم یک صبح میخواهد به بوی زلفت آغشته
کند عطرش جهان مست و
مرا هم زندگی بخشد....
#هماکشتگر
@takbitnab
🌹🌹🌹
دلبری هایت کارم را ساخت
دلگیر بودم که نگاهت
مرا ساخت
چه پریشان بودم تا که خنده هایت
وجودم را ساخت
میل دارم که ببوسمت
خنده که بر لب داری
دست که بر دستانم می سپاری
روح و جانم را می سازی
داشتن یک “تو” الزامیست
برای جانم
‘جان به جان نیاز دارد و من به تو’
#مهدی_رستم_زاده
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو
واقعيت دارى
مثل قهوه مثل بى خوابى
و يا شايد خيال باشی مثل فال، مثل خواب
تو چه واقعيت باشى چه خيال كامم
از نبودن تو تلخ مى شود...!
#كامران_رسول_زاده
@takbitnab
🌹🌹🌹
تو که غمگین باشی
شادی از خانهی من پر میکشد و میمیرد،
انگار که من در من یخ میزند
بمان در این اندوههای من
بمان و من را به جهانی ببر که در آن
عشق حاکم است
که در آن هیچ سرزمینی جز آغوشِ امن تو
نیست
که آغوش تو
بهشتِ ناب و بیمانند من است!
#محمدعلی_خشنو
@takbitnab
🌹🌹🌹
عاشقانه بنویس
تا دنیا ، دنیاست
مردم این شهر، از خواندن
شعرهایت مست شوند
تا قِلقِ بوسیدن را بلد شوند
عاشقانه، دوستم داشته باش
تا هوای نفسم
خلاصهِ نفسهایت باشد
تا جهانم ،
شاعر شود از چهار ستون بدنت
چقدر وجود میخواهد
دوست داشتن
#پریناز_ارشد
@takbitnab
🌹🌹🌹
هر جراحت که دلم داشت، به مرهم به شد
داغ دوریست که جز وصل تو درمانش نیست
#نظیری_نیشابوری
@takbitnab
🌹🌹🌹
دست نمیدهد مرا بی تو نفس زدن دمی
زانکه دمی که با توام قوت من است عالمی
صبح به یک نفس جهان روشن ازآن همی کند
کز سر صدق هر نفس با تو برآورد دمی
#عطار
@takbitnab
🌹🌹🌹
آخرين لحظه تلخ ديدار
سر به سر پوچ ديدم جهان را
باد ناليد و من گوش كردم
خش خش برگهاي خزان را
باز خواندي
باز راندي
باز بر تخت عاجم نشاندي
باز در كام موجم كشاندي
گر چه در پرنيان غمي شوم
سالها در دلم زيستي تو
آه هرگز ندانستم از عشق
چيستي تو؟
كيستي تو؟
#فروغ_فرخزاد
@takbitnab
🌹🌹🌹
کوچه، وقتی کوچه بود
که عبورِ تو بود
سلام، نگاهِ تو بود
کوچه، وقتی کوچه بود
که باران بود
پرستو بود
هزار رویایِ بر زبان نیامده بود،
وگرنه کوچه چه بود؟
جز راهی اندک،
با آدمهایی اندک...!
#اکبر_اکسیر
@takbitnab
🌹🌹🌹
آن عشق
که در پرده بماند به چه ارزد؟
عشق است و
همین لذت اظهار و دگر هیچ...
#شفایی_اصفهانی
@takbitnab
🌹🌹🌹
خوشم به بند تو
صیدت رها ز دام مکن ...
#حسین_منزوی
@takbitnab
🌹🌹🌹
و پاییز
زنی اصیل و عاشق بود
که برای معشوق
گیسوان خود را طلایی کرده بود
و معشوقِ بی اعتنا
نه عشق اورا دید
نه موهای تازه رنگ شده را...
سالهاست که از مرگ پاییز می گذرد
اما هنوز هم
از هر تار موی طلایی رنگِ پاییز
درختانی می روید به وسعت تنهایی و عشق
و از هرکدامشان
غربتی میریزد
به اندازه ی احساسی مدفون شده
#مبینا_حریفی
@takbitnab
🌹🌹🌹
خدا ...
خودش
تو را آفرید....!
باور کن به من
حق می دهد
دور چشمهایت
شبی هفت بار
بگردم....!
#مهين_رضوانى_فرد
@takbitnab
🌹🌹🌹
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی
نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی
#مولانا
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای خوش آن صبح که با عطر ﺗو بیدار شدن
سرخوش از هرم نفسهای ﺗو دلدار شدن
خوش بود عاشقی و خواستنت از دل و جان
باده از جام تو نوشیدن و خمار شدن
#اقبال_لاهوری
@takbitnab
🌹🌹🌹
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی "ولی شناسان" رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خون ریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آ ای "کوکب هدایت"
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر، کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
#حافظ
@takbitnab
🌹🌹🌹
از من رمقی، به سعی ساقی ماندست
وز صحبتِ خلق، بیوفایی ماندست
از بادهی دوشین، قدحی بیش نماند
از عمر، ندانم که، چه باقی ماندست
#خیام
@takbitnab
🌹🌹🌹
دیر است
آنقدر دیر که دیگر
به سختی گریهام می گیرد،
آنقدر دیر که دیگر نمیدانم
چقدر دوستت داشتهام
آنقدر دیر شده
که قاب عکس شکست
لبخندت، ترک برداشت
اما نگرانم نکرد...
#امیرمحمد_مصطفیزاده
@takbitnab
🌹🌹🌹
ای سفیهان بهر خود هم اندکی غوغا کنید
حال خود را دیده، واغوثا و واویلا کنید
کشته شد شاه شهیدان تا شما گیرید پند
پیش ظالم پافشاری یکه و تنها کنید
خودکشی باشد قمه برسرزدن، آن تیغ تیز
بر سر دشمن زنید و خویش را احیا کنید
ای جوانان مدارس، بیسوادان حاکمند
این گروه بینوا و سفله را رسوا کنید
ای رفیقان اداری، رفت قانون زیر پای
حفظ قانون را قیامی سخت و پابرجا کنید
ای دیانتپیشگان دین رفت و دنیا نیز رفت
چشمپوشی بعد از این از دین و از دنیا کنید
رفته حس مردمی از مرد و زن، من باکیم
نیست گوشی تا نیوشد این سخن، من با کیم؟
بیست سال افزون زدم داد وطن، نشنید کس
تازه از نو میزنم داد وطن، من با کیم
هیعلی و هیحسین و هیحسن گویم،چو نیست
نی علی و نی حسین و نی حسن، من با کیم
گویم این قداره را بر گردن ظالم بزن
لیک شیطان گویدش بر خود بزن، من باکیم
گویم این زنجیر بهر قید دزدانست و او
هی زند زنجیر را بر خویشتن، من با کیم
گویم ای نادان به ظلم ظالمان گردن منه
او بخارد گردن و ریش و ذقن، من با کیم
گویمش باید بپوشانی کفن بر دشمنان
باز میپوشد به عاشورا کفن، من با کیم
گویم ای واعظ دهانت را لئیمان دوختند
او همی بلعد ز بیم آب دهان، من با کیم
گویمش دین رفت از کف، گوید این باشد دلیل
بر ظهور مهدی صاحب زمن، من با کیم
گویم ای کلاش، آخر این گدایی تا به کی
گویدم: چیزی به نذر پنج تن، من با کیم
پس همان بهتر که لب بربندم از گفت و شنید
مستمع چون نیست باری، خامشی باید گزید.
#ملک_الشعرای_بهار
@takbitnab
🌹🌹🌹
خوش آنکه در صف خوبان نشسته باشی و من
نظر کنم به تو نازم به انتخاب خودم...
#بهجت_دهلوی
@takbitnab
🌹🌹🌹