eitaa logo
اشعار ناب (شعر ، دوبیتی)
3.4هزار دنبال‌کننده
9 عکس
1 ویدیو
0 فایل
گزیده ای کم نظیر از ناب ترین اشعار بزرگان شعر پارسی – تک بیتی – دوبیتی - مشاعره - شعر ناب - شب شعر آدرس وبلاگ ما http://takbit.blogfa.com @takbitnab تاریخ ساخت کانال 1397/01/14 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
ای مرا آزرده از خود ! گر پشیمانی بیا نغمه‌های ناموافق گر نمی‌خوانی بیا تا که سر پیچیدی از راه وفا ، گفتم برو جز وفا اکنون اگر راهی نمی‌دانی بیا یک نفس با من نبودی مهربان ای سنگدل ! زآن همه نامهربانی گر پشیمانی بیا تاب رنجوری ندارم ؛ در پی رنجم مباش گر نمی‌خواهی که جانم را برنجانی بیا خود تو دانی دردها بر جان من بگذاشتی تا نفس دارم اگر در فکر درمانی بیا دشمن جانم تو بودی ، درد پنهانم ز توست با همه این شکوه‌ها گر راحتِ جانی بیا @takbitnab 🌹🌹🌹
آشفته دلان را هوس خواب نباشد شوری که به دریاست به مرداب نباشد هرگز مژه برهم ننهد عاشق صادق آنرا که به دل عشق بود خواب نباشد در پیش قدت کیست که از پا ننشیند یا زلف تو را بیند و بیتاب نباشد چشمان تو در آینه ی اشک چه زیباست نرگس شود افسرده چو در آب نباشد گفتم شب مهتاب بیا نازکنان گفت آنجا که منم حاجت مهتاب نباشد @takbitnab 🌹🌹🌹
آسمان دلت كه گرفت، باران ميشوم برايت، روى گونه هايت جا خوش ميكنم، اشكهايت را قطره قطره همراه ميشوم تا كنارِ انحناى لبهايت... بوسه، باران، بوسه بارانت ميكنم @takbitnab 🌹🌹🌹
ديدارِ تو را نشئه‌ى خاصي‌ست كه در بزم من باده ننوشيدم و پيش از همه مستم @takbitnab 🌹🌹🌹
محبوب من ! پاییز مصرع سوم رباعی دوری از شماست. محبوب من ! پاییز میراث فرهنگی عاشق است. شما نباشی، همه ی بغض‌های جهان در گلوی من است. کوچه‌ها را یکی یکی ورق میزنم. از پاییز راهی به شما پیدا میکنم. باران های درونم آغاز میشود... محبوب من؛ بی تو پاییز دوران سختی‌ست... @takbitnab 🌹🌹🌹
کافی‌ست تورا به نام بخوانم تا ببینی لکنت، عاشقانه‌ترینِ لهجه‌هاست و چگونه لرزش لب‌های من دنیا را به حاشیه می‌بَرد دوستت دارم با تمام واژه‌هایی‌که در گلویم گیرکرده‌اند و تمام هجاهای غمگینی ‌که به‌خاطر تو شعر می‌شوند... @takbitnab 🌹🌹🌹
تو خودت هاله‌ی نوری، تو خود مهتابی این همه منّت و شرمندگی از ماه نکش! @takbitnab 🌹🌹🌹
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها به بویِ نافه‌ای کآخر صبا زان طُرّه بگشاید ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش چون هر دَم جَرَس فریاد می‌دارد که بَربندید مَحمِل‌ها به مِی سجّاده رنگین کن گَرت پیرِ مُغان گوید که سالِک بی‌خبر نَبوَد ز راه و رسمِ منزل‌ها شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحل‌ها همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر نهان کِی مانَد آن رازی کزو سازند محفل‌ها حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ مَتٰی ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْها @takbitnab 🌹🌹🌹
در کوی خرابات بسی کوشیدیم تا جمله شراب میکده نوشیدیم تا رهبر رندان جهانی باشیم رندانه قبای عاشقی پوشیدیم - رباعیات - رباعی شمارهٔ ۱۹۴ @takbitnab 🌹🌹🌹
یا رب چو بر آرندهٔ حاجات تویی هم قاضی کافهٔ مهمات تویی من سّر دل خویش چه گویم با تو چون عالم سر و الخفیات تویی - رباعیات - رباعی شمارهٔ ۱۹۱ @takbitnab 🌹🌹🌹
یک نظر دیدیم دیدارت وز آن عمری گذشت دیده‌ها برهم نمی‌آید زِ حیرانی هنوز @takbitnab 🌹🌹🌹
خوش برآمد آن گل صَدبرگ من سبزتر شد سبزه زارم اندکی صُبحدم آن صبح من زد یک نفس زان نفس من برقرارم اندکی... @takbitnab 🌹🌹🌹
از .... گوشه چشمانت که ابتدای جهان من است، تا گندم موهایت که آخر دنیا، هزار بوسه بدهکارم..! کنارم بمان... که فصل خرمالو از لبهات اغاز و پاییز با اشارہ انگشتت به زمین می‌ریزد، و من از هیچ پرتگاهی سقوط نمیکنم تا بر شانه‌ات پرندہ‌ام و آغوشت خانه‌ام... @takbitnab 🌹🌹🌹
از چشمهای تو آغاز میشود این صبح دلپذیر - وقتی نگاه میکنی ام همچو آفتاب بیرون بیا تو از پس شب مست و خوش خرام - چون آفتاب ناب به جانم کمی بتاب @takbitnab 🌹🌹🌹
تو خودت هاله‌ی نوری، تو خود مهتابی این همه منّت و شرمندگی از ماه نکش! @takbitnab 🌹🌹🌹
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها به بویِ نافه‌ای کآخر صبا زان طُرّه بگشاید ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش چون هر دَم جَرَس فریاد می‌دارد که بَربندید مَحمِل‌ها به مِی سجّاده رنگین کن گَرت پیرِ مُغان گوید که سالِک بی‌خبر نَبوَد ز راه و رسمِ منزل‌ها شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحل‌ها همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر نهان کِی مانَد آن رازی کزو سازند محفل‌ها حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ مَتٰی ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْها @takbitnab 🌹🌹🌹
در کوی خرابات بسی کوشیدیم تا جمله شراب میکده نوشیدیم تا رهبر رندان جهانی باشیم رندانه قبای عاشقی پوشیدیم - رباعیات - رباعی شمارهٔ ۱۹۴ @takbitnab 🌹🌹🌹
یا رب چو بر آرندهٔ حاجات تویی هم قاضی کافهٔ مهمات تویی من سّر دل خویش چه گویم با تو چون عالم سر و الخفیات تویی - رباعیات - رباعی شمارهٔ ۱۹۱ @takbitnab 🌹🌹🌹
یک نظر دیدیم دیدارت وز آن عمری گذشت دیده‌ها برهم نمی‌آید زِ حیرانی هنوز @takbitnab 🌹🌹🌹
خوش برآمد آن گل صَدبرگ من سبزتر شد سبزه زارم اندکی صُبحدم آن صبح من زد یک نفس زان نفس من برقرارم اندکی... @takbitnab 🌹🌹🌹
از .... گوشه چشمانت که ابتدای جهان من است، تا گندم موهایت که آخر دنیا، هزار بوسه بدهکارم..! کنارم بمان... که فصل خرمالو از لبهات اغاز و پاییز با اشارہ انگشتت به زمین می‌ریزد، و من از هیچ پرتگاهی سقوط نمیکنم تا بر شانه‌ات پرندہ‌ام و آغوشت خانه‌ام... @takbitnab 🌹🌹🌹
از چشمهای تو آغاز میشود این صبح دلپذیر - وقتی نگاه میکنی ام همچو آفتاب بیرون بیا تو از پس شب مست و خوش خرام - چون آفتاب ناب به جانم کمی بتاب @takbitnab 🌹🌹🌹
تو آفتاب و من آن ذره‌ام ز پرتو مهرت که از دریچه درآیم، گرم ز کوچه برانی @takbitnab 🌹🌹🌹
من غرق در سکوت من غرق در بغض اما تو بخوان الف بای زمردین چشمانم را تا قلبم سوسو بزند اتاق دربسته ذهنم باز شود پچ پچم گویاتر شود بوسه هایم خوابهای سیاه و سفیدت را رنگین کند و باورت بشود که من بی حد و مرز تو را دوست دارم... @takbitnab 🌹🌹🌹
جمعه... تنهایی نمیچسبد، جمعه یار میخواهد، باران میخواهد، دلبر و دلدار میخواهد، جمعه کسی را میخواد که همراه تمام عاشقانه هایت شود اگر دلت گرفت کسی را میخواهد که روزت را شیرین کند.. جمعه هیچ وقت تنهایی نمیچسبد.. @takbitnab 🌹🌹🌹