eitaa logo
☘🌸... تا خدا 🌸☘
127 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
19 فایل
ارتباط با ادمین👇👇👇 @s_alimoh 🌠به کانال ... تا خدا خوش آمدید.😍 ⏪️استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات برای سلامتی و تعجیل در امر فرج حلال و جایز می باشد. ❣️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❣️
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ (علیه السلام) : 🏴 کسی که در عزایِ (علیه السلام) بگرید ، یا بگریاند ، و یا آن که خود را به حالتِ اندوه و عزا در آورد ، بهشت بر او واجب است . ⬛️ @takhoda135961
💧گریه کنندگان بر امام علیه‌السلام در روز قیامت ⚫️ هيچ بنده‌اى نيست كه روز قيامت محشور شود مگر آن‌كه چشمانش گريان است؛ غير از گريه كنندگان بر جدّم حضرت حسين بن على علیهماالسلام؛ 💖 چرا كه ايشان محشور می‌گردند در حالى كه شادمان هستند و بشارت به آنان رسد و آثار سرور و شادى در صورت‌شان نمايان می‌باشد. ♨️ مردم در فزع و ناراحتى بوده ولى ايشان از هر غم و محنتى در امان هستند. 📜 مردم در حال عرضۀ (اعمال)، ولى ايشان در زير عرش و سايه آن با حسين علیه‌السلام هم کلام بوده و با آن حضرت به گفتن حديث مشغولند! 🌀 از ناملايمات و ناراحتيهاى روز حساب هيچ خوف و هراسى ندارند. 📚 کامل الزیارات ، ص ۱۶۸ . بحار الأنوار ، ج ۴۵ ، ص ۲۰۷ . ◼️ @takhoda135961
(ع ) آیت الله اراکی رحمة الله عليه فرمودند: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم. چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضالّه را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم؛ پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه مولایم علیه السلام است! گفتم: چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد؛ سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم: «میرزا تقی خان! 2 تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه ؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود!» از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.. منبع: کتاب آخرین گفتارها . @takhoda135961
༻﷽༺ اِمشب شبِ تَجدیدِ پیمانْ با حُسین اَسٺ این آخریــن شــامِ امــامِ عالَمیــن اَسٺ اِمشب اَز ڪوفیان گرفتہ اَز یڪ یڪِ خود گرفتہ دلهـاےِ مُشتــاقِ بے قـَــرارَند حَــقّ سَر در گریبـانْ نالـِہ دارَند هَرڪَس ڪه فَردا دارَد مَشغولِ تَسبیح اسٺ و و اِمشب حُسین تَسڪین‌دهد برقلبِ خواهَر فَــردا میانِ دَر شِـــناوَر اِمشب‌حُسین با درسوزُ وآه اَسٺ بہ زیرِ سم اسبان سِپاه اَسٺ @takhoda135961
31.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 مَن زارَ عَبدالعَظیمِ الحَسَنی(ع) بِرِی کَمَن زارَ الحُسَین(ع) بِکَربَلا... ☀️امام هادی علیه السلام به مردی از اهالی ری فرمودند : اگر قبر را در شهر زیارت کنید چنان است که گویی امام علیه السلام را در کرده اید. 📚 مستدرک الوسائل٬ ج سوم٫ ص ۶۱۶ «سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام تسلیت» @takhoda135961
که با قصد جنگ وارد شده بود، از بن زیاد امان نامه‌ای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت (ع) گرفته بود. شمر نزدیک خیام امام (ع) آمد و عباس، ، و (فرزندان امام علی(ع) که مادرشان (س) بود) را طلبید. آنها بیرون آمدند و همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟! در این روز اعلان جنگ شد. ☀️ امام حسین(ع)فرمود: ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس که چه قصدی دارند؟ 🔅حضرت عباس(ع) گفتند اینان میگویند: یا حکم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید. ☀️امام حسین(ع) به عباس فرمودند: اگر می‌توانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگذاریم. خدای متعال می‌داند که من بخاطر او و را دوست دارم. 🔅حضرت عباس(ع) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست. فرستاده نزد عباس(ع) آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت می‌دهیم. 📚 ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۹۱ @takhoda135961
سلام علیکم هر چند که خسته از گناه آمده ام با حال بد و روی سیاه آمده ام امشب است ،یقین می بخشی با ذکر و اشک و آه آمده ام از تمامی شما دوستان عزیز التماس دعا دارم.🙏
📣📣📣📣📣 🔴 وداع جانسوز امام سجاد (ع)با امام حسین (ع) 🔴 امام حسین(علیه‌السلام) لحظات آخر چه پیام مهمی برای فرستاد؟ در روايتى آمده است:هنگامى كه امام (ع) تنها شد به خيمه هاى برادرانش سر كشيد، آنجا را خالى ديد. آنگاه به خيمه هاى فرزندان عقيل نگاهى انداخت، كسى را در آنجا نيز نديد؛ سپس به خيمه هاى يارانش نگريست كسى را نديد، امام در آن حال ذكر «لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ» را فراوان بر زبان جارى مى ساخت. آنگاه به خيمه هاى زنان روانه شد و به خيمه فرزندش امام (عليه السلام) رفت. او را ديد كه بر روى پوست خشنى خوابيده و عمّه اش (س) از او پرستارى مى كند. چون حضرت (عليه السلام) نگاهش به پدر افتاد خواست از جا برخيزد، ولى از شدّت بيمارى نتوانست، پس به عمّه اش زينب گفت: «كمكم كن تا بنشينم چرا كه پسر پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمده است» زينب(عليها السلام) وى را به سينه اش تكيه داد و امام حسين(عليه السلام) از حال فرزندش پرسيد: او حمد الهى را بجا آورد و گفت: «يا أبَتاهُ ما صَنَعْتَ الْيَوْمَ مَعَ هؤُلاءِ الْمُنافِقِينَ»؛ (پدر جان! امروز با اين گروه منافق چه كرده اى؟). امام(عليه السلام) در پاسخ فرمود: «يا وَلَدِي قَدِ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَاَنْساهُمْ ذِكْرَ اللّهِ، وَ قَدْ شُبَّ الْقِتالُ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ، لَعَنَهُمُ اللّهُ حَتّى فاضَتِ الاَْرْضُ بِالدَّمِ مِنّا وَ مِنْهُمْ»؛ (فرزندم! شيطان بر آنان چيره شده و خدا را از يادشان برده است و جنگ بين ما و آنان چنان شعله ور شد كه زمين از خون ما و آنان رنگين شده است!). حضرت (عليه السلام) عرض كرد: «يا أبَتاهُ أَيْنَ عَمِّىَ الْعَبّاسُ»؛ (پدر جان! عمويم عبّاس كجاست؟). در اين هنگام اشك بر چشمان زينب حلقه زد و به برادرش نگريست كه چگونه پاسخ مى دهد ـ چرا كه امام(ع) خبر شهادت را به وى نداده بود زيرا كه مى ترسيد بيمارى وى شدّت پيدا كند! ـ امام(عليه السلام) پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِنَّ عَمَّكَ قَدْ قُتِلَ، وَ قَطَعُوا يَدَيْهِ عَلى شاطِىءِ الْفُراتِ»؛ (پسر جان! عمويت كشته شد و دستانش كنار فرات از پيكر جدا شد!). على بن الحسين(ع) آن چنان گريست كه بى هوش شد. چون به هوش آمد از ديگر عموهايش پرسيد و امام پاسخ مى داد: «همه شهيد شدند». آنگاه پرسيد: «وَ أَيْنَ أَخي عَلِيٌّ، وَ حَبيبُ بْنُ مَظاهِرَ، وَ مُسْلِمُ بْنُ عَوْسَجَةَ، وَ زُهَيْرُ بْنُ الْقَيْنِ»؛ (برادرم على اكبر، حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و زهير بن قين كجايند؟). امام(ع) پاسخ داد: «يا بُنَىَّ إِعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ في الْخِيامِ رَجُلٌ إِلاّ أَنَا وَ أَنْتَ، وَ أَمّا هؤُلاءِ الَّذِينَ تَسْأَلُ عَنْهُمْ فَكُلُّهُمْ صَرْعى عَلى وَجْهِ الثَّرى»؛ (فرزندم! همين قدر بدان كه در اين خيمه ها مردى جز من و تو نمانده است، همه آنان به خاك افتاده و شهيد شده اند). پس على بن الحسين(ع) سخت گريست. آنگاه به عمّه اش زينب(س) گفت: «يا عَمَّتاهُ عَلَىَّ بِالسَّيْفِ وَ الْعَصا»؛ (عمّه جان! شمشير و عصايم را حاضر كن). پدرش فرمود: «وَ ما تَصْنَعُ بِهِما»؛ (مى خواهى چه كنى؟). عرض كرد: «أمَّا الْعَصا فَأَتَوَكَّأُ عَلَيْها، وَ أَمَّا السَّيْفُ فَأَذُبُّ بِهِ بَيْنَ يَدَىْ إِبْنِ رَسُولِ اللهِ(ص) فَإِنَّهُ لاَ خَيْرَ فِي الْحَياةِ بَعْدَهُ»؛ (بر عصا تكيه كنم و با شمشيرم از فرزند رسول خدا(ص) دفاع نمايم، چرا كه زندگانى پس از او ارزش ندارد). امام حسين(ع) او را باز داشت و به سينه چسباند و فرمود:(فرزندم! تو پاك ترين ذريّه و برترين عترت منى و تو جانشين من بر اين بانوان و كودكانى. آنان غريب و بى كس اند كه تنهايى و يتيمى و سرزنش دشمنان و سختى هاى دوران آنان را فرا گرفته است. هر گاه كه ناله سر دادند آنان را آرام كن، و چون هراسان شدند مونسشان باش و با سخنان نرم و نيكو، خاطرشان را تسلّى بخش. چرا كه كسى از مردانشان جز تو نمانده است تا مونسشان باشد و غم هايشان را به وى باز گويند. بگذار آنان تو را ببويند و تو آنان را ببويى و آنان بر تو گريه كنند و تو بر آنان آنگاه امام(ع) دست فرزندش را گرفت و با صداى رسا فرمود: اى زينب! اى ! اى ! اى ! و اى ! سخنم را بشنويد و بدانيد كه اين فرزندم من بر شماست و او است كه پيروى از او واجب است سپس به فرزندش فرمود: «يا وَلَدي بَلِّغْ شيعَتي عَنِّيَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ: إِنَّ أَبي ماتَ غَريباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى شَهيداً فَابْكُوهُ»؛ فرزندم! سلامم را به شيعيانم برسان و به آنان بگو: پدرم به رسید پس بر او بريزيد. 📚معالى السبطين، ج 2، ص 20 - 21. @takhoda135961
🔒نعل تازه #‌ ابوریحان_بیرونى مى گوید: ستمهایى که به بن على علیه السلام کردند. در هیچ ملتى با بدترین افراد انجام ندادند. او را با شمشیر و نیزه و سنگ باران از پا درآوردند و سپس اسب بر بدنش تاختند. بعضى از این اسب ها به مصر رسیدند. گروهى از مردم نعل این اسب ها را کندند و براى تبرک بر دَر خود نصب کردند و این عمل در مردم مصر سنتى شد که بعد از آن هر کس بالاى در خانه خود نعل نصب مى کرد. : 📚 چهره ی خونین، ص ۳۶۸، به نقل از آثار الباقیه، ص ۳۱۹. @takhoda135961
🔸 نوشیدن آب و لعنت بر قاتلین امام حسین علیه‌السلام 🔰داوود رَقِّى گويد: نزد حضرت امام صادق عليه السّلام بودم كه ایشان آب خواستند. هنگامى كه آب نوشيدند، ديدم حالت گریه در حضرت پیدا شد و چشمان ايشان غرق اشك شد. آن‌گاه به من فرمود: 🔺️اى داوود! خداوند قاتل حسين عليه السّلام را لعنت كند! شخصی كه آب بنوشد و به ياد عليه السّلام و اهل بيتش بيفتد و قاتل او را لعنت كند، خداوند صد هزار حسنه برايش مى‌نويسد، صد هزار گناه از او محو می‌کند، صد هزار درجه مقامش را بالا مى‌برد و مانند آن است كه صد هزار برده آزاد كرده است، و خداوند او را در روز قيامت با قلب خنک [و آرام و مطمئن] محشور مى‌كند. [ يَا دَاوُدُ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَيْنِ ع وَ مَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَكَرَ الْحُسَيْنَ ع وَ أَهْلَ بَيْتِهِ وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَيِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ كَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَاد] : 📚 کافی ج۶ ص۳۹۱، ح6 @takhoda135961