eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
922 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📘 از ما حرکت از خدا برکت 🔹یکی از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله فقیر شد. محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و شرح حال خود را بیان کرد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: «برو هر چه در منزل داری اگر چه کم ارزش هم باشد بیاور!» 🔹آن مرد انصار رفت و طاقه ای گلیم و کاسه ای را خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آورد. حضرت آنها را در معرض فروش گذاشت و فرمود: « چه کسی اینها را از من می‌خرد؟» مردی گفت: من آنها را به یک درهم خریدارم. حضرت فرمود: «کسی نیست که بیشتر بخرد!» مرد دیگری گفت: من به دو درهم می‌خرم. پیغمبر صلی الله علیه و آله به ایشان فروخت و فرمود: «اینها مال تو است.» آن گاه دو درهم را به آن مرد انصار داد و فرمود: « با یک درهم غذایی برای خانواده ات تهیه کن و با درهم دیگر تبری خریداری کن.» 🔹 و او نیز به دستور پیغمبر صلی الله علیه و آله عمل کرد. تبری خرید و خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آورد. حضرت فرمود: «این تبر را بردار و به بیابان برو و با آن هیزم بشکن و هر چه بود ریز و درشت و تر و خشک همه را جمع کن، در بازار بفروش.» مرد به فرمایشات رسول خدا صلی الله علیه و آله عمل کرد. مدت پانزده روز تلاش نمود و در نتیجه وضع زندگی او بهتر شد. پیغمبر گرامی صلی الله علیه و آله به او فرمود: «این بهتر از آن است که روز قیامت بیایی در حالی که در سیمایت علامت زخم صدقه باشد.» 📚بحار ج۷۴ ص۵۲ 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگین انگشتری در میان یارانشان نشسته بودند. فضای مسجد، با حضور أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام پر از آرامش و عطر شده بود. افراد، سوالات خود را می‌پرسیدند و برترین پاسخ‌ها را می‌شنیدند. 🧩 در این میان شخصی پرسید: منظور خدای سبحان که می‌فرماید: «در آن شب مبارک، هر کار محکم و استواری فیصله داده و تفریق می‌شود.(دخان/۴)» کدام شب است؟ ، یار وفادار حضرت علی نیز همانند دیگران در جمع نشسته بود و تمام حواسش به کلام امیر مؤمنان بود تا گوهر کلام حضرت را با تمام وجودش بخرد. امام علیه‌السّلام در جواب آن مرد فرمودند: «منظور شب * است. قسم به آن که جان علی در دست اوست، هیچ بنده‌ای نیست که ... این شب را زنده بدارد و *دعای خضر* را بخواند؛ مگر این که اجابت شود.» کمیل سخنان حضرت را با گوش جان می‌شنید و پس از آن در خلوت از ایشان خواست تا دعای خضر را به او آموزش دهند. آری، این کمیل بود که در کلام حجّت خدا نقشه گنج یافته بود. گنجی فراتر از عمر کوتاه دنیا ... ☀️آن شب از چشمه‌ی علم علوی، معارف، سیل آسا بیرون می‌ریخت؛ همانگونه که خود وصف کرده بود: «ینهدر عنی السیل: همواره سیل‌ خروشان (علم) از وجودم جاری است.» و کمیل قطرات آن را جمع می‌نمود. علی علیه‌السّلام می‌فرمود و کمیل می‌نوشت. به همین دلیل آن دعای عظیم، «دعای کمیل» نامیده شد. ☀️امیر مؤمنان به او فرمودند: اگر این دعا را در هر شب جمعه بخوانی یا در ماه یکبار، یا سالی یکبار یا در عمرت یکبار، از جانب خدا یاری خواهی شد و خدا رزق تو را خواهد رساند و مشمول مغفرت او خواهی شد. *📚 إقبال الأعمال، ج۲، ص۷۰۶* 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"نظم و نظافت در خانه" یک خانم محترم باید همه‌ی کارهایش سر وقت انجام شود و یک کار عقب افتاده نداشته باشد. در خانه‌اش نباید نقص باشد. اگر کسی وارد خانهٔ او شد, برای او سوالی پیش نیاید که، چرا اتاق او کثیف است، چرا ظرف‌هایش نشسته است، چرا لباس‌های بچهٔ او کثیف است؟ سعی کنید که به نظافت منزل اهمیت دهید. شما می‌گویید: ما برویم نماز شب بخوانیم، صبح خسته‌ایم، نمی‌توانیم نظافت کنیم. اگر قرار است بین و نماز شب یکی را انتخاب کنید، من می گویم نظافت را انتخاب کنید. آلودگی و کثافت تاریکی می‌آورد. روحتان و روح بچه‌هایتان را کسل می‌کند. آثار شومش بیشتر است. ادامه دارد... 💐استاد حاج آقا زعفری زاده 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا» (آل عمران/٢٠٠) خدا فرموده با امام خودت ارتباط برقرار کن. قلبت را مرتبط کن. امام متخلق به اخلاق الله است، آینه‌ی تمام‌نمای صفات الهی است. همین صفات و همین حسن خلق در شما ایجاد می‌شود. صفات حمیده در روح شما شکل می‌گیرد. رفته‌رفته شکل امام خود می‌شوی. حرف‌زدن شما، حرف‌زدن امام می‌شود. نگاه‌کردن شما، نگاه‌کردن امام می‌شود. سیره و رفتار شما مثل سیره و رفتار امام می‌شود. برخوردت امام‌گونه می‌شود و شما مثَلِ امام خود می‌شوی. شما ولیّ امام می‌شوی. امام ولیّ خداست، در نتیجه شما هم ولیّ خدا می‌شوی. جزو اولیاء الله می‌شوید. 💐استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚داستان عبرت انگیز بسیار زیبا حق، حق است ... امام جماعت یکی از مساجد لندن تعریف می کرد : به یکی از مساجد داخل شهر لندن منتقل شدم که کمی از محل زندگی ام دور بود... هر روز با اتوبوس از مسجدم به خانه برمی گشتم... هفته ای می شد که این مسیر را با اتوبوس طی می کردم که یک روز حادثه ی نه چندان مهمی برایم رخ داد… سوار اتوبوس شدم و پول کرایه را به راننده دادم و او هم بقیه اش را به‌ من پس داد، وقتی روی صندلی ام نشستم متوجه شدم راننده 20 پِنی بیشتر پس داده است با خودم گفتم باید این مبلغ را به راننده پس بدهم، اما از یک طرف این مقدار مبلغ را چندان مهم نمی دانستم و با خودم می گفتم این چندان مبلغی نیست که لازم باشد پسش بدهم! همین طور داشتم با خودم یکی به دو می کردم، تا اینکه تصمیم گرفتم بقیه آن پول را پس بدهم چون بالاخره حق، حق است… هنگام پیاده شدن مبلغ اضافی را به راننده دادم و گفتم: ببخشید شما این 20 پنی را اشتباهی اضافی دادید. راننده تبسمی کرد و گفت: ببخشید شما همان امام جماعت جدیدی نیستید که تازه به این منطقه آمده‌اید؟ من مدتی است که دارم درباره اسلام فکر می‌کنم، و این مبلغ را هم عمدا به شما اضافی دادم تا ببینم رفتار یک مسلمان در چنین موقعیتی چگونه خواهد بود؟!!! آن امام جماعت مسجد می گوید: وقتی از اتوبوس پیاده شدم حس کردم پاهایم توانایی نگه داشتن من را ندارند. به نزدیکترین تیر چراغ آن خیابان تکیه دادم… اشکهایم بی اراده سرازیر بودند… نگاهی به آسمان انداختم و گفتم: خدایا! نزدیک بودم دینم را به 20 پِنی بفروشم!!! چنان زندگی کن که....... کسانی که تو را می‌شناسند، اما خدا را نمی‌شناسند، به واسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند... 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیت الله العظمی سید محمد هادی میلانی رضوان الله تعالی علیه می‌فرمودند: روزی پنج دقیقه از وقتتان را اختصاص دهید که با آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صحبت کنید. و این پنج دقیقه را طوری قرار دهید که خودتان را در معرض نوکری و خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار داده باشید. یقیناً مورد تایید قرار خواهید گرفت. حتماً ارتباطتان را با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حفظ کنید، یقیناً وقتی شما با خلوص، ارادت و نیّت پاک خودتان را به آن حضرت نشان بدهید مورد تایید قرار می‌گیرید. و این در زندگی شما، در اخلاق شما، در خانواده شما، حتی در ذریه و نسل شما مؤثر خواهد بود! 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄ ⚫️ آثار شوم گناهان خدای عزوجل در قرآن ميفرمايد : هر مصيبتی که به شما مي رسد برای کاری است که به دست خود کرده ايد و خدا از بسياری (از معصيت ها) هم گذشت ميکند. 📚سوره شوری ،آیه۳۰ امام صادق (ع) فرمودند : هيچ رگی نزند و پائی به سنگ نخورد و سر درد و مرضي پيش نيايدمگر به جهت گناهی که انسان مرتکب شده است. امام (ع) فرمودند : آنچه خدا از آن مي گذرد از آنچه از آن مواخذه ميکند بيشتر است. يعنی آن گناهاني که خدا از آن ميگذرد بيشتر است از آن گناهانی که خدا بوسيله آن گناه عذاب ميکند. مجازات کردن در همین دنیا،نشانه لطف و رحمت خداوند به بندگانش هست که با مجازاتهای دنیایی مارا تنبیه و گناهانمان را ذوب میکند تا بار پرونده برای قیامت سنگین نباشد. 📚اصول کافي،ج۳،ص۳۷۰ 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چقدر می‌توانید روی این زمان، عمر، ارزش بگذارید؟ وقتی دکتر می‌گوید بیشتر از یک ماه دیگر فرصت ندارید، انسان حاضر است هرچه سالیان سال اندوخته است را بدهد و یک ماه دیگر وقت بخرد. خب چطور حالا ما داریم هر روز آن را به بطالت از دست می‌دهیم؟! این را شيطان دارد از دست ما می‌گیرد. داریم بد تجارتی انجام می‌دهیم. هیچ چیزی با وقت و زمان انسان قابل قیاس نیست. این زمان، قابل ارزش‌گذاری نیست. آن کسی می‌فهمد که «حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ، لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ» (مؤمنون/٩٩،١٠٠). اخلاق استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با عصبانیتی که در صدایم موج میزد گفتم : صد بار گفتم الان هم می گویم ، من باید این حسین را از نزدیک ببینم ، من واقعا نمی دونم با این دختری که مثل سنگ سخت و نفوذناپذیر است چطور رفتار کنم ، هرکاری که می کنم ، هر قدمی که برمیدارم ، نتیجه ی عکس می گیرم بازیم میگم ، من باید از نزدیک حسین را ببینم. مایکل که حالا متوجه شده بود خبرهای خوبی ندارم با بی حوصلگی وسط حرفم پرید و گفت : دیدار با حسین ممکن نیست ، خودت باید راهی پیداکنی که وارد قلب این دختر بشی ، ما با این دختر و پدرش کار داریم ، دنیل تو می تونی.... ادامه داستان جذاب پرستوی مهاجر را در لینک زیر پیگیری نمایید: https://eitaa.com/bartaren/4516 🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 انوشيروان عادل وزيرى داشت به‌نام بوذرجمهر که در سياست و عقل لنگه نداشت. اين وزير داراى پنج پسر و پنج دختر بود. يک روز دختر کوچک وزير که خيلى عزيز کرده بود، آمد پيش پدرش و گفت: ‘من در بازار يک گل الماسى ديدم و عاشقش شدم. پول بده تا آن را بخرم.’ بوذرجمهر گفت: ‘اى فرزند پول من کفاف اين خرج‌ها را نمى‌دهد’ . دختر گفت: ‘تو وزير انوشيروان و عقل او هستي، چطور براى يک گل الماسى پول نداري. اگر تا سه روز ديگر، آن‌را برايم نخرى خود را مى‌کشم.’ فردا بوذرجمهر به نزد انوشيروان رفت. انوشيروان ديد بوذرجمهر خيلى ناراحت است. علت را پرسيد. بوذرجمهر آنچه را بين خود و دخترش گذاشته بود براى او گفت. و بعد اضافه کرد که : ‘شما خوب است يک مقدار به معاش من مدد برسانى تا بتوانم جواب بچه‌هايم را بدهم.’ انوشيروان خزانه‌دار را صدا زد و گفت: ‘در اين ماه هر چه بوذرجمهر پول خواست به او بده.’ بوذرجمهر رفت. خزانه‌دار شاه گفت: ‘همهٔ چيزها در دست بوذرجمهر است. ماليات در دست او است. هست و نيست سلطان در دست او است. آن‌وقت براى اين که خودش را به شما پاک نشان دهد، مى‌گويد پول يک گل الماس را ندارم.’ انوشيروان در فکر فرو رفت و با خود گفت: ‘سلطان هم بايد يک خرده عقل داشته باشد، دروغگو را بشناسد، راستگو را بشناسد’ . در آن زمان، انوشيروان يک زنجير به در بارگاه نصب کرده بود که يک سرش به زنگى وصل و در اتاق خودش بود. اگر رعيتى با او حرفى داشت، زنجير را تکان مى‌داد. زنگ صدا مى‌کرد و انوشيروان براى شنيدن حرف‌هاى رعيت نزد او مى‌آمد. انوشيروان با خودش فکر کرد: ‘شايد محافظين نمى‌گذارند کسى به زنجير نزديک شود.’ بوذرجمهر را خواست و گفت: ‘امروز بگو جار بزنند که من بار عام مى‌نيشينم و هر کس مى‌خواهد بيايد’ جار زدند. مردم شهر جمع شدند. انوشيروان بوذرجمهر را دنبال نخود سياه فرستاد. آن وقت رو به جمعيت کرد و گفت: ‘هر کس از وزير من، بوذرجمهر، گله و شکايتى دارد بدون واهمه بگويد.’ از هيچ‌کس صدا درنيامد. انوشيروان با عصبانيت گفت: هيچ‌کس شکايتى ندارد؟’ همهٔ مردم فرياد زدند: ‘شکايتى نداريم’ . پيرمردى بلند شد و گفت: ‘يک نفر در اين شهر هست که روزى يک‌بار براى من آذوقه مى‌آورد. دو روز است که نيامده، من از او شکايت دارم’ انوشيروان گفت: ببين ميان جمعيت هست؟’ پيرمد گفت: ‘نگاه کرده‌ام. اگر بود يقه‌اش را مى‌گرفتم و مى‌پرسيدم که چرا نيامده.’ انوشيروان فرستاد دنبال بوذرجمهر. وقتى بوذرجمهر آمد. پيرمرد گفت: ‘قربان اين همان شخص است’ . سلطان، خزانه‌دار را خواست و به او گفت: ‘اى حرام‌زادهٔ بخيل، هيچ‌کس از بوذرجمهر شکايتى نداشت تو مى‌خواستى وزيرى را که نمى‌گذارد کسى در مملکت گرسنه بخوابد، از من جدا کني؟ خزانه‌دارى مثل تو به درد من نمى‌خورد’ . بعد از بوذرجمهر پرسيد: ‘چرا آذوقهٔ پيرمرد را اين دو روز ندادي؟’ بوذرجمهر گفت: ‘چون مى‌دانستم که اين خزانه‌دار براى من مايه مى‌گيرد، من مخصوصاً آذوقه پيرمرد را نبردم که بدانى چطور مملکت را اداره مى‌کنم. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 باید کاری که شروع کرده‌اید را تمام کنید. باید آنقدر سمج باشید که سختی‌ها در مقابل تلاش شما کم بیاورند. شک نکنید که هر لحظه که کم بیاورید شکست خورده‌اید. فراموش نکنید که برای رسیدن به موفقیت باید با سختی‌ها و دشواری‌ها مبارزه‌ کنید و سد‌ها را از مقابل راه‌تان بردارید. باید مسیر را طی کنید و باید موفق شوید. این شما نیستید که کم می‌آورید، سختی‌ها باید خسته شوند. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟣حتما بخونید و به عشق مولا علی علیه السلام نشر دهید. ✨بنده‌ی خدا غلام علی✨ روزي حجاج بن يوسف ثقفي ، به اطرافيانش گفت : امروز دوست دارم ، يكي از دوستان علي را بكشم و با ريختن خون او، بخدا تقرب جويم . گفتند: امير! كسي بيشتر از قنبر علي را خدمت نكرده است . فوراً دستور داد قنبر را دستگير كرده و بحضور آوردند. حجاج به او گفت : تو براي علي چه خدمتي مي كردي ؟ فرمود: من آب وضو، براي آن بزرگوار مي آوردم . گفت : علي بعداز وضو چه مي خواند؟ قنبر جواب داد: اين آيه شريفه را قرائت مي فرمود: (فَلَمّا نَسُوا ما ذُكِرُّوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ اَبْوابَ كُلِّ شَي، حَتي اِذا فَرِحُوا بِما اُوتُوا اَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَاِذاهُمْ مُبْلِسُونَ.) :(هنگامي كه آنچه را به آنها يادآوري شده بود، فراموش كردند؛ ما هم درهاي تمام نعمتها را به روي آنها گشوديم ، تا كاملاً خوشحال شده و به آن دل بستند. ناگهان آنها را گرفتيم ، در اين هنگام همگي ماءيوس شدند.) حجاج گفت : حتماً اين آيات را بر ما تاويل مي كرده است ؟ قنبر جواب داد: آري ! حجاج گفت : تو بنده علي مي باشي ؟ فرمود: نه ! من بنده خدا هستم و غلام علي، آن آقائي كه با دو شمشير با دشمن مي جنگيد، و با دو نيزه مبارزه مي كرد و به دو قبله نماز خواند، و دوبار هجرت كرد، و يك لحظه به خداوند كافر نشد. من بنده آن آقائي هستم ، كه بهترين اهل ايمان ، و چشم و چراغ رزمندگان ، و يادگار پيامبران ، و پيشواي مسلمانان و زبان گوياي رسول رب العالمين بود. حجاج گفت : از طريقه و روش علي دست بردار. قنبر گفت : تو طريقه اي بهتر از آن نشانم بده ، تا من پيروي كنم . حجاج گفت : چگونه ترا بكشم ؟ قنبر: هر طور كه دوست داري ؟ امّا آقاي من ، به من خبر داده كه تو مرا، مثل گوسفندان ذبح خواهي كرد! حجاج گفت : روش خوبي است . بعد دستور داد، سر از بدن او جدا كرده و آن خدمتگزار آستان مقدس علوي را بشهادت برسانند. 🍃 🦋🍃 @takhooda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا