eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.7هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
910 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
موسی(علیه‌السلام) که تک و تنها همراه برادرش هارون(علیه‌السلام) بود، ترس خفیفی در دلش بوجود آمد،که نکند طاغوت‌های گمراه، پیروز شوند، در این هنگام خداوند به موسی(علیه‌السلام) وحی کرد: نترس! قطعاً برتری و پیروزی با توست. عصایی که در دست داری بیانداز، که تمام آنچه را ساحران ساخته‌اند می‌بلعد. موسی(علیه‌السلام) عصای خود را افکند، آن عصا به اژدهای عظیمی تبدیل شد و به جان مارها و اژدهاهای مصنوعی ساحران افتاد و همه را بلعید، حتی یک عدد از آن‌ها را به عنوان نمونه باقی نگذاشت. تماشاچیان آن‌چنان هولناک و وحشت زده شده بودند که پا به فرار گذاشتند، جمعیت بسیاری در زیر دست و پای فرار کنندگان ماندند و کشته شدند، فرعون و هواداران او مات و مبهوت شدند و جادوگران دانستند کاری را که موسی(علیه السلام) انجام داده از نوع سحر نیست. چون اگر سحر می‌بود وسایل آن‌ها را نمی‌بلعید و نابود نمی‌کرد، بلکه آن قدرت الهی است که چنین کرده است. از این رو ساحران به خاک افتاده و خدا را سجده کردند و گفتند: ما به پروردگار جهانیان، پروردگار موسی و هارون (علیهماالسلام) ایمان آوردیم. فرعون یقین حاصل کرد که موسی(علیه‌السلام) را مغلوب نساخته، بلکه این موسی (علیه‌السلام) است که بر او پیروز گشته و برای اینکه بر شکست خود پوشش نهد، به جادوگران گفت: موسی(علیه‌السلام) بزرگ و استاد شما بود و او به شما جادوگری آموخت و به همین دلیل بر شما پیروز شد. بزودی پی خواهید برد که دست و پاهای شما را بر عکس یکدیگر (پای راست و دست چپ) قطع می‌کنم و همه شما را به دار می‌آویزم. جادوگران ایمان آورده، گفتند: مهم نیست، هر کار از دستت ساخته است بکن، ما به سوی پروردگارمان باز می‌گردیم! ما امیدواریم پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد، که ما نخستین ایمان آورندگان بودیم. پایداری و مقاومت موسی(علیه‌السلام) و قومش پس از ماجرای پیروزی موسی (علیه‌السلام) بر جادوگران، گروه‌های زیادی از بنی اسرائیل و دیگران به وی ایمان آوردند و موسی(علیه‌السلام) طرفداران زیادی پیدا کرد و از آن پس بین بنی اسرائیل (پیروان موسی علیه السلام) و قبطیان (فرعونیان) همواره درگیری و کشمکش بود. سران قوم، فرعون را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند، که چرا موسی(علیه‌السلام) و پیروان او رها و آزاد گذاشته، تا خدای یگانه را بپرستند و دست از پرستش فرعون و خدایانش بردارند و این کار به نظر آنان، فساد در زمین بود. فرعون آنان را مطمئن ساخت و با این وعده به آنان گفت: «پسران آنان را می‌کشیم و زنانشان را برای بردگی زنده نگاه خواهیم داشت و سپس به عملی کردن تهدید پلید خود پرداخت». طبیعی بود که بنی اسرائیل از ظلم و ستمی که بر آن‌ها رفته بود، نزد موسی (علیه السلام) شکایت ببرند و آن حضرت، آنان را بر گرفتاری بوجود آمده و کمک گرفتن از خدا برای تحمل آن به صبر سفارش کرد و گفت: از خدا یاری بجویید و شکیباییی کنید و... . فرعون با به کار بستن تمام توان خود برای جلوگیری از فعالیت موسی(علیه‌السلام) و طرفدارانش، باز موفق نشد و از مقاومت و ایستادگی در برابر موسی(علیه‌السلام) ناتوان گردید. لذا با قوم خود نقشه کشتن موسی(علیه‌السلام) را کشید، تا از دعوتش و به گمان آن‌ها از فساد او رهایی یابند. فرعون گفت: مرا واگذارید تا موسی(علیه‌السلام) را به قتل برسانم. بیم آن دارم که آیین شما را تغییر و تبدیل دهد و یا در سرزمین ایجاد فساد نماید. در حالی که برای عملی کردن نقشه کشتن او به تبادل نظر می پرداختند، مردی مؤمن از آل فرعون که ایمان خویش را نهان می‌داشت، به گونه‌ای پسندیده و بی پروا به دفاع از موسی(علیه‌السلام) پرداخت و به آنان گفت: شایسته نیست، مردی را که می‌گوید پروردگار من خداست بکشید، به ویژه که او معجزاتی دال بر صدق گفتارش برای شما آورده و... . دارد... 🍃 🦋🍃 @takhooda