🌸🍃🌸🍃
والنون مصري که از عرفاي بزرگ است، گفت: روزي به کنار رودي رسيدم، قصري ديدم در نزديکي آب. از آب طهارتي کردم چون فارغ شدم چشمم بر بام قصر افتاد که دختري بسيار زيبا بر آن ايستاده بود. خواستم او را بشناسم گفتم اي دختر تو که هستي؟ گفت اي ذوالنون چون از دور تو را ديدم فکر کردم ديوانهاي، چون طهارت کردي و به نزديک آمدي فکر کردم عالمي، و چون نزديکتر آمدي فکر کردم عارفي. و اکنون به حقيقت نگاه ميکنم ميبينم نه ديوانهاي، نه عالمي و نه عارف. گفتم چطور؟ گفت اگر ديوانه بودي طهارت نکردي و اگر عالم بودي به زني نگاه نميکردي و اگر عارف بودي دل تو به غير حق به کسي ميل نميکرد و غير از حق را نميديد. اين را بگفت و ناپديد شد. فهميدم که او انسان نبود بلکه فرشتهاي بود براي تنبيه من که آتش در جان من اندازد.
و از سخنان اوست:
"دوستي با کسي کن که به تغيير تو متغير نگردد."
"بنده خدا باش در همه حال، چنان که او خداوند توست در همه حال."
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
شیخ اجل سعدی میگوید:
نقل است یک بار عبد الله مبارک - از عرفا - که به غزا (جنگ) رفته بود، با کافری جنگ میکرد، وقت نماز درآمد از کافر مهلت خواست و نماز کرد. چون وقت نماز کافر درآمد، مهلت خواست تا نماز کند. چون روی به بت آورد عبد الله گفت: «این ساعت بر وی ظفر یابم». با تیغ کشیده به سر او رفت تا او را بکشد. آوازی شنید که: یا عبد الله! «وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا» [۱] عبد الله بگریست. کافر سر برداشت، عبد الله را دید با تیغی کشیده و گریان. گفت: تو را چه افتاد؟ عبد الله حال بگفت که از برای تو با من عتابی [۲] چنین رفت. کافر نعره ای بزد، گفت: ناجوانمردی بود که در چنین خدای عاصی و طاغی بود که با دوست از برای دشمن عتاب کند! » در حال، مسلمان شد و عزیزی گشت در راه دین! [۳] پسری را پدر وصیت کرد که ای جوانمرد یادگیر این پند هر که با عهد خود وفا نکند نشود نیک نام و دولتمند
[۱]: اسراء / ۳۴، ترجمه: و به عهد خود وفا کنید که از عهد، سؤال میشود.
[۲]: ناب: سرزنش
[۳]: تتمة المنتهی / ۱۲۵.
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
#یک سوال قرآنی
هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلیٰ مَنْ تَنَزَّلُ اَلشَّیٰاطِینُ
آیا به شما خبر بدهم، شیاطین بر چه کسی نازل میشوند؟
اینم جوابِ خود قرآن؛
تَنَزَّلُ عَلیٰ کُلِّ أَفّٰاکٍ أَثِیمٍ (شعرا/۲۲۱ و ۲۲۲)
آنها بر هر دروغگوی گنهکاری نازل میگردند.
دروغگو نباشیم که شیاطین نتونن بر ما نازل بشن.
چون اگر شیاطین بر ما تسلط پیدا کنند دیگه خبری از سعادت و عاقبت بخیری نیست.
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
✨اِن صٓمٓت لٓم یٓغُمّٓه صٓمْته ✨
هرگاه سکوت کند سکوتش وی را غمگین نمی سازد
#نهج_البلاغه_خطبه_متقين
پرهیزکاران از سکوت خود غمگین نمی شوند
( با اینکه سکوت در بسیاری از مواقع سبب پژمردگی و اندوه است )
زیرا سکوت مایه نجات از بسیاری از آفات لسان است به علاوه سبب تفکر در امور دین و دنیاست
پیامبر خدا (ص) می فرماید :
"خوشا بحال کسی که فزونی مالش را انفاق کرده است و زیاده گویی را از سخنش فرو گرفته است"
#كافي_جلد٢ص١٤٤
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
زنده یاد مرحوم کافی نقل می کرد که:
شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.
می خواست کمکش کنم.
لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین.
رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم...
فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟
آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند...
وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛
ولو به جواب دادن سوال رهگذری..
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
روزگاری سرزمین جایگاه لاله بود..
عطرشان، حق و حقیقت ...
برسمن ها می نمود..
من ندیدم لاله را...
لٰکن شنیدم وصفشان...
شیرمردانی که غریبدند...
بر خصمشان...
لاله های انقلاب...
در کوچه ها پر پر شدند
تا سمن ها..
شاد و خرم زندگی از سر کنند
غنچه ها رویید از خونشان...
در این دیار...
رشد کردند و گلشن ساختند...
از لطف یار...
لیک چشمان تیز دیو ،آنان بدید...
با دو دست شیطنت...
گلها بچید...
حال، ما ماندیم و دریایی زخون...
عشقشان ما را کشیده...
در جنون...
عشق را داریم و اما تنها مانده ایم..
قافله سالار داریم...
از قافله جامانده ایم...
پس در این دنیای تاریک و زبون...
رو به سوی نائبش کن رهنمون..
تا مبادا...
دین حق را واگذاریم...
نائب مولایمان؛
تنها گذاریم...
#دلگویه:ط_حسینی
@bartaren
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
🔴 مطیع بودن نسبت به اوامر ولی، ملاک ایمان
🔵 آیت الله حائری شیرازی(ره):
🌕 مردم کشور ما منتظر ظهور بودند. منتها میدانستند وقتی که شاه می رود، یک دفعه امام زمان نمیآید. حسین بن علی علیه السلام هم وقتی میخواهد وارد کربلا شود، با اینکه عشق و علم به شهادت دارد، اما چون تشکیل حکومت جزء اصول و برنامهاش است، قبلاً مسلم بن عقیل را میفرستد.
🔹 طبیعی است که امام زمان(عج) هم یکباره خودش برای آزمایش وارد قضایا نشود. از فقیه نزدیکتر به او، احدی نیست که حکومت به دست او بیافتد تا مردم ببینند میتوانند از حکومت فقیه حمایت کنند یا نه؟
🔹 این همه شهید نشان میدهد امت آن حالت بی اعتنایی که در صدر اسلام نسبت به اولیاء خدا بود را ندارند. این شهدا نمایشی از فروکش کردن آن طوفان بی اعتنایی و خودخواهیها است.
🔹 امروزه میگویید ببینیم رهبر چه میگوید. ملاک ایمان را مطیع بودن نسبت به اوامر ولی میدانیم. حال ولی فقیه باشد یا امام عصر(عج) باشد یا خود نبی اکرم صلی الله علیه و آله.
ملاک اطاعت اوست.
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🌸🍃🌸🍃
در یک شب سرد زمستانی، تاجر ثروتمندی به زیارت امام رضا (ع) مشرف شد. هر روز به حرم می آمد؛ اما دریغ از یک قطره اشک؛ دل سنگین بود و هیچ حالی نداشت. با خودش فکر کرد که دیگر فایده ای ندارد؛ برای همین، برای برگشت بلیط هواپیما گرفت. هنوز تا پرواز، چند ساعتی وقت داشت. در کوچه ای راه می رفت که دید پیرمردی بار سنگینی روی چرخ دستی اش گذاشته و آن را به سختی می برد. تاجر کمکش کرد و همزمان به او گفت: «مگر مجبوری این بار سنگین را حرکت بدهی؟» پیرمرد گفت: «ای آقا! دست روی دلم نگذار دختر دم بختی دارم که برای جهیزیه اش مانده ام. همسرم گفته است تا پول جهیزیه را تهیه نکرده ام به خانه برنگردم. من مجبورم بارهای سنگین را جابه جا کنم تا پول بیشتری در بیارم.»
تاجر ثروتمند، همراه پیرمرد رفت و بارش را در مقصد خالی کرد و بعد هم به خانه او رفت. وقتی در خانه پیرمرد رسید، فهمید که زندگی سختی دارند. یک چک به اندازه تمام پول جهیزیه و مقداری هم برای سرمایه به پیرمرد داد. وقتی از آن خانه بیرون می آمد خانواده پیرمرد با گریه او را بدرقه می کردند. پیرمرد گفت: من چیزی ندارم که برای تشکر به تو بدهم؛ فقط دعا می کنم که عاقبت به خیر شوید و از امام رضا (ع) هدیه ای دریافت کنی.تاجر برای زیارت وداع به حرم مطهر برگشت تا بعد از آخرین سلام، به فرودگاه برود. وقتی به حرم وارد شد، چشم هایش مثل چشمه جوشید و طعم زیارت با حال خوش و با معرفت را چشید.
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
📔#راز_مثلها🤔🤔🤔
✍️معنی اصطلاح #گرگ_بالان_دیده رو میدونین⁉️
به کار بردن واژه ی باران در این اصطلاح اساسا نادرست است، زیرا همهی گرگ ها باران دیده هستند و اتفاقا در روزهای زمستانی و بارانی بیشتر از لانه خارج می شوند و به شکار می پردازند و اگر باران دیدن علت با تجربه شدن گرگ باشد، این شامل تقریبا همه ی حیوانات است نه فقط گرگ ها.
شکل درست این اصطلاح" گرگ بالان" دیده است و معنی "بالان"، دام و تله مخصوص گرگ است و گرگی که چند بار از دشواری و خطر بالان نجات یافته باشد پختگی و آزمودگی لازم را در شکار پیدا کرده است.
افراد آزموده و سرد و گرم چشیده نیز آنانی هستند که با اندیشه های عاقلانه ازهمه ی دشواری ها و بلاها رهایی یافته و راه و رسم زندگی را فرا گرفته اند.
عامه ی مردم چون معنی واژهی "بالان" را نمی دانستند آن را به باران و بدین ترتیب اصطلاح را به " گرگ باران دیده " تبدیل کرده اند.
📕برگرفته از فرهنگ دهخدا
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
شخصی نزد سقراط آمد و گفت: میدانی راجع به شاگردت چه شنیده ام؟
سقراط پاسخ داد: لحظه ای صبر کن
آیا کاملا مطمئنی که آنچه که می خواهی بگویی حقیقت دارد؟ مرد: نه، فقط در موردش شنیده ام
سقراط: آیا خبرخوبی است؟ مرد پاسخ داد: نه، برعکس.
سقراط: آیا آنچه که می خواهی بگویی، برایم سودمند است؟ مرد: نه واقعا
سقراط: اگر می خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد، نه خبر خوبی است و نه حتی سودمند است، پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟
مراقب نقل قولهایمان باشیم.
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
#قوم عاد، ثمود و رأس را بشناسیم.
🍃قوم عاد، همان قوم هود نبی (ع) است که در سرزمین احقاف یا در سرزمین یمن کنونی زندگی میکردند.
🍂قوم ثمود، همان قوم حضرت صالح (ع) است که در سرزمین وَادیالقُری بین مدینه و شام (عراق کنونی) زندگی میکردند.
🍃اصحاب قوم الرأس قومی بودند که درخت صنوبری که "یافث" پسر نوح غرس کرده بود را میپرستیدند. خداوند پیامبری از بنیاسرائیل فرستاد تا آنها را اصلاح کند، او نفرین کرد و آن درخت خشک شد. پیامبر را در چاهی انداختند و این قوم در 12 شهر در کنار رودی به نام رأس" زندگی میکردند.
🌏هر سه قوم به فرمایش قرآن به سبب نافرمانیشان در برابر خدا و پیامبرشان نابود شدند.
#داستان ها و پندهای اخلاقی
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
#یک_آیه_یک_درس 1
✍در آیه 6 سوره منافقون دقت کنیم:
✨📖✨ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ (6 - منافقون)
⚡️فرقی برایشان نمیکند (ای پیامبر) چه تو برایشان استغفار کنی و چه نکنی، خداوند هرگز آنها را نمیبخشد، بدرستی که خدا گروه فاسقین را هدایت نمیکند.
❄️حضرت حق بجای اینکه بگوید، ای پیامبر! اگر برای فاسقین دعا کنی من ردّ میکنم و نمیپذیرم، چه جمله زیبایی بکار برده است که با بکاربردن کلمه مساوی، هم احترام مخاطب و احترام متکلّم را حفظ کرده است.
🔥برخی عادت دارند کلمه منفی بکار ببرند. جایی با دوستی مهمان رفتیم، سؤال کردم فلانی چطور بود؟ لب و لوچهای ترش کرد و گفت: بد نبود. این جمله معنی میدهد خوب بود، ولی برخی عادت دارند کلمه خوب را بر زبان نمیتوانند بیاورند.
🌖روزی با دوستی به خانه دوست دیگر مهمان رفتیم، میزبان ماشین را در کوچه تنگی پارک کرد. دوستم گفت: اینجا خطر داره، احتمال هست کسی به ماشین ما در هنگام ردّشدن بزند. اما میزبان گفت: نگران نباش من همیشه این کار را میکنم. وقتی بعد شام خواستیم از منزل خارج شویم، دیدیم آینه ماشین را شکستهاند. میزبان گفت: از بس تو نفوس بد زدی و به دلت بد راه دادی این اتفاق افتاد. به میزبان گفتم: نظر تو خوب است ولی به نظر من این اتفاق میخواست بیفتد و ایشان به اندازهای دل پاکی دارند که این اتفاق بر دلشان افتاده بود. پس باید مثبتاندیشی را یاد بگیریم.
#داستان ها و پندهای اخلاقی
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
🔴ذبح شدن ابلیس به دست حضرت مهدی (عج) در مقابل مسجد کوفه:
«الکاظم (علیه السلام)- عن إِسْحَاقَبْنِعَمَّارٍ قَال: سَأَلْتُهُ عَنْ إِنْظَارِ اللَّهِ تَعَالَی إِبْلِیسَ وَقْتاً مَعْلُوماً ذَکَرَهُ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ* إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ قَالَ الْوَقْتُ الْمَعْلُومُ یَوْمُ قِیَامِ الْقَائِمِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) فَإِذَا بَعَثَهُ اللَّهُ کَانَ فِی مَسْجِدِ الْکُوفَهًِْ وَ جَاءَ إِبْلِیسُ حَتَّی یَجْثُوَ عَلَی رُکْبَتَیْهِ فَیَقُولُ یَا وَیْلَاهُ مِنْ هَذَا الْیَوْمِ فَیَأْخُذُ بِنَاصِیَتِهِ فَیَضْرِبُ عُنُقَهُ فَذَلِکَ یَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ مُنْتَهَی أَجَلِهِ.»
«امام کاظم (علیه السلام)- اسحاقبنعمّار گوید: از امامکاظم (علیه السلام) دربارهی زمان معیّنی که خداوند متعال به ابلیس مهلت داده است و آن را در کتابش بیان کرده و فرموده: «فَإِنَّکَ مِنَ المُنْظَرِینَ* إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمعْلُوم» پرسیدم. حضرت فرمود: «آن زمان معیّن، روز قیام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؛ زمانیکه خداوند او را بر میانگیزد، در مسجد کوفه است و ابلیس آمده و درحالیکه به دو زانو نشسته میگوید: «وای از اینروز»! در آنروز حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) موی جلویپیشانی ابلیس را گرفته و گردنش را خواهد زد. آنروز، روز و وقت معیّن و پایان زندگی ابلیس است».
📗تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۴۹۸
📗بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۷۶
📗العیاشی، ج۲، ص۲۴۲
📗دلایل الإمامهًْ، ص۲۴۰
📗منتخب الأنوارالمضییهًْ، ص۲۰۳
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨
📚#پاداش_به_قدر_خلوص
مردی میگوید: برای جهاد و جنگ با کفار از خانه خارج شدم، در راه به مردی برخوردم که توبره میفروخت. با خود گفتم: خوب است این توبره را بخرم، هم از آن استفاده کنم و هم به فلان محل که رسیدم میفروشم و سودی نیز خواهم برد. شب در عالم خواب دیدم دو فرشته از آسمان فرود آمدند، یکی به دیگری گفت: اسامی مجاهدان را ثبت کن و شروع کرد به نوشتن، گفت: بنویس این مرد به تماشا آمده، دیگری را گفت بنویس برای تجارت آمده. یک نفر دیگر را نیز دستور داد که بنویسد از روی ریا و خودنمایی در جنگ حاضر شده، در این هنگام به من رسید، گفت: بنویس این مرد هم برای تجارت آمده. من التماس کردم و گفتم: به خدا قسم من سرمایه ای ندارم که تجارت کنم، تجدید نظری در تشخیص خود بدهید. گفت: مگر آن توبره را برای سود نخریدی؟! گفتم: من تاجر نیستم، منظورم جهاد بود نه تجارت، شروع کردم به گریه. گفت: پس بنویس به عنوان جهاد آمده؛ اما بین راه توبره ای برای سود خریده، خداوند هر طور خواست درباره اش حکم خواهد کرد.
📙پند تاریخ ۲۰۵/۵-۲۰۶ ؛ به نقل از: نزهة المجالس ۴/۱.
🍃
🦋🍃 @takhooda ✨