eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.7هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
940 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷مرحوم حاج اسماعـــــیل دولابـــــــی : 🦋 علیه السلام یعنی ﻣﺤﺒﺖ و ﻣﺤﺒﺖ یعنی "علـــــی" علیه السلام 🌸ﯾـﮏ ذره از ﻣﺤﺒـﺖ "ﻋﻠــــــی" علیه السلام اﮔﺮ ﺑﻪ ﻗﻠــــــــــﺒﺘﺎن ﺑﯿﻔﺘﺪ ﺷﻤﺎ را دﮔﺮﮔﻮن میکند و ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ وسیله ی ﻧﺠﺎت ﺷﻤﺎﺳـﺖ ... 🦋ﻣﻘﺒـﻮل واﻗﻊ ﺷﺪن اﻋﻤﺎل، ﻣﻨﻮط ﺑﻪ ﻣﺤﺒﺖ اﺳﺖ. اﮔﺮ ﻧﻤﺎز ﺑﺪون ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺨﻮانی، ﻣﻼﺋﮑﻪ آن را ﺑﻮ میکنند و ﭼﻮن ﻋﻄﺮ ﻣﺤﺒﺖ "علی" علیه السلام راﻧﺪارد، آن را ﺑﺮ می ﮔﺮداﻧﻨﺪ و اﺟﺎزه نمی دﻫﻨـﺪ ﺑﺎﻻ ﺑﺮود. 🦋اﻣﺎ اﮔﺮ ﻣﺤﺒﺖ ﻫﻤﺮاه ﻧﻤﺎز ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻼﺋﮑﻪ ی ﻫﻔﺖ آﺳﻤﺎن که آﺳﻤﺎن ﺑﻪ آﺳـﻤﺎن را رﺳﯿﺪگی میکنند، آن را ﺑﻪ ﺑﺎﻻ میﻓﺮﺳﺘﻨﺪ ... 📚منبع : کتاب مصـــــباح الهدی 🍃 🌸🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•🕊️• به من آموختی پریدن را، رسم شیرین پر کشیدن را...🕊️ آه! ای مرد آسمانی، زندگی بعد تو نفس گیر است🥺 کجایی شهید همیشه جاویدان، آسمان را خدا به نامت زد...🍃☘️🍃 تا ابد ما اسیر پایینیم، تا ابد جایگاه تو بالاست... شهیدحاج قاسم سلیمانی🌱 🍃 🌺🍃 @takhooda 🕊
موانع استجابت_31.mp3
16.13M
۳۱ ⛓ گناه، شبیه زنجیر است .... پای دعاهایمان را به زمین، بند می‌کند، و مانع اجابتش می‌شود؟ مکانسیم تأثیر گناه، در عدم استجابت دعاهای ما، چگونه است؟ شجاعی 🎤 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(مولا و غلام مشتبه شدند) در زمان خلافت امیر مومنین (ع) مردی کوهستانی با غلام خود به حج می رفتند، در بین راه غلام مرتکب تقصیری شده و مولایش او را کتک زد، غلام برآشفته و به مولای خود گفت تو مولای من نیستی بلکه من مولا و تو غلام من می باشی، و پیوسته یکدیگر را تهدید می کردند و به هم می گفتند: ای دشمن خدا بر سخنت ثابت باش تا تو را نزد امیرالمؤمنین (ع) ببرم، چون به کوفه برگشتند هر دو با هم نزد علی (ع) رفته و مولای «ضارب» گفت این شخص غلام من است و خلافی کرده او را زدم بدین سبب از اطاعت من سر بر تافته و مرا غلام خود می خواند. دیگری گفت: به خدا سوگند دروغ می گوید و او غلام من می باشد و پدرم وی را به منظور راهنمایی و تعلیم مسائل حج با من فرستاده و او به مال من طمع کرده و مرا غلام خود می داند تا از این راه اموالم را تصرف کند، امیرالمؤمنین (ع) به آنان فرمود: بروید و امشب با هم صلح و سازش کنید و بامدادان به نزد من بیایید و حقیقت حال را بیان نمایید، چون صبح شد امیرالمؤمنین (ع) به قنبر فرمود: دو سوراخ در دیوار مهیا کن و آن حضرت عادت داشت همه روزه پس از آنکه نماز صبح به جای می آورد به خواندن تعقیب و دعا مشغول می شد تا خورشید به اندازه ای در افق بالا می آمد، آن روز هنوز از تعقیب نماز صبح فارغ نشده بود که آن دو مرد حاضر شدند و مردم دور ایشان ازدحام کرده و می گفتند امروز قضیه ای برای امیرالمؤمنین روی داده که نمی تواند آنرا حل نماید، آن حضرت پس از فراغ از عبادت برخاسته و جلو آمد و به آن دو فرمود چه می گویید: آنان مجدداً شروع کردند به قسم خوردن که من مولا هستم و دیگری غلام! علی (ع) به آنان فرمود: سرتان را در سوراخ داخل کنید، و به قنبر فرمود : زود باش شمشیر رسول خدا (ص) را برایم بیاور تا گردن غلام را بزنم، غلام از شنیدن این سخن بر خود لرزید و بدون اختیار سر را بیرون کشید، و آن دیگ سرش را همچنان نگهداشت. امیرالمؤمنین (ع) رو به غلام کرده و فرمود: مگر تو ادعا نمیکردی غلام نیستم، گفت آری ولکن این مرد به من ستم نمود و من مرتکب چنین خطایی شدم! پس آن حضرت از مولایش تعهد گرفت که دیگر او را آزار ندهد و غلام را به وی تسلیم نمود. قضاوت های حضرت علی (ع) 🍃 🌸🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا