eitaa logo
آرامش حس حضور خداست
5.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
929 ویدیو
77 فایل
آرامش در زندگی نبودن جدال نیست بلکه تجربه حضور خداست!♥ کپی برداری با لینک کانال خودتون با افتخار حلال اندر حلال وثواب آن را تقدیم میکنم به ساحت مقدس آقا صاحب الزمان (عج ) التماس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•🕊️• به من آموختی پریدن را، رسم شیرین پر کشیدن را...🕊️ آه! ای مرد آسمانی، زندگی بعد تو نفس گیر است🥺 کجایی شهید همیشه جاویدان، آسمان را خدا به نامت زد...🍃☘️🍃 تا ابد ما اسیر پایینیم، تا ابد جایگاه تو بالاست... شهیدحاج قاسم سلیمانی🌱 🍃 🌺🍃 @takhooda 🕊
موانع استجابت_31.mp3
16.13M
۳۱ ⛓ گناه، شبیه زنجیر است .... پای دعاهایمان را به زمین، بند می‌کند، و مانع اجابتش می‌شود؟ مکانسیم تأثیر گناه، در عدم استجابت دعاهای ما، چگونه است؟ شجاعی 🎤 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(مولا و غلام مشتبه شدند) در زمان خلافت امیر مومنین (ع) مردی کوهستانی با غلام خود به حج می رفتند، در بین راه غلام مرتکب تقصیری شده و مولایش او را کتک زد، غلام برآشفته و به مولای خود گفت تو مولای من نیستی بلکه من مولا و تو غلام من می باشی، و پیوسته یکدیگر را تهدید می کردند و به هم می گفتند: ای دشمن خدا بر سخنت ثابت باش تا تو را نزد امیرالمؤمنین (ع) ببرم، چون به کوفه برگشتند هر دو با هم نزد علی (ع) رفته و مولای «ضارب» گفت این شخص غلام من است و خلافی کرده او را زدم بدین سبب از اطاعت من سر بر تافته و مرا غلام خود می خواند. دیگری گفت: به خدا سوگند دروغ می گوید و او غلام من می باشد و پدرم وی را به منظور راهنمایی و تعلیم مسائل حج با من فرستاده و او به مال من طمع کرده و مرا غلام خود می داند تا از این راه اموالم را تصرف کند، امیرالمؤمنین (ع) به آنان فرمود: بروید و امشب با هم صلح و سازش کنید و بامدادان به نزد من بیایید و حقیقت حال را بیان نمایید، چون صبح شد امیرالمؤمنین (ع) به قنبر فرمود: دو سوراخ در دیوار مهیا کن و آن حضرت عادت داشت همه روزه پس از آنکه نماز صبح به جای می آورد به خواندن تعقیب و دعا مشغول می شد تا خورشید به اندازه ای در افق بالا می آمد، آن روز هنوز از تعقیب نماز صبح فارغ نشده بود که آن دو مرد حاضر شدند و مردم دور ایشان ازدحام کرده و می گفتند امروز قضیه ای برای امیرالمؤمنین روی داده که نمی تواند آنرا حل نماید، آن حضرت پس از فراغ از عبادت برخاسته و جلو آمد و به آن دو فرمود چه می گویید: آنان مجدداً شروع کردند به قسم خوردن که من مولا هستم و دیگری غلام! علی (ع) به آنان فرمود: سرتان را در سوراخ داخل کنید، و به قنبر فرمود : زود باش شمشیر رسول خدا (ص) را برایم بیاور تا گردن غلام را بزنم، غلام از شنیدن این سخن بر خود لرزید و بدون اختیار سر را بیرون کشید، و آن دیگ سرش را همچنان نگهداشت. امیرالمؤمنین (ع) رو به غلام کرده و فرمود: مگر تو ادعا نمیکردی غلام نیستم، گفت آری ولکن این مرد به من ستم نمود و من مرتکب چنین خطایی شدم! پس آن حضرت از مولایش تعهد گرفت که دیگر او را آزار ندهد و غلام را به وی تسلیم نمود. قضاوت های حضرت علی (ع) 🍃 🌸🍃 @takhooda 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐💓💐💓 💐💓💐💓 قسمت 8 زندگینامه حضرت آدم علیه السلام ________________________ بدین جهت شيطان با چهره دوستانه و خیرخواهانه نزد آدم و حوا آمد و آنها را به خوردن میوه درختی که از آن نهی شده بودند ، دعوت کرد . 💐💞💐💞 آدم و حوا با توجه به نهی خداوند ، سخن او را نپذیرفتند ، و لب به آن میوه ممنوعه نزدند ، ولی شیطان دست بردار نبود ، دیگر باز آمد و سخنش را با لحنی دلسوزانه مطرح کرد . 💐💞💐💞 باز هم موثر واقع نشد برای آنها قسم یاد کرد که من خیر خواه شما هستم و از این پیشنهاد جز سعادت شما چیزی نمیخواهم 💐💞💐💞 خداوند شما را از خوردن میوه این درخت نهی کرده ، زیرا اگر از آن بخورید ، همانند فرشتگان خواهید شد و عمری جاودانه و بی پایان خواهید یافت . 💐💞💐💞 اینجا شیطان ، مطلبی را مطرح کرد که برای آدم و حوا فوق العاده مهم بود ، خلود و ابدیت . 💐💞💐💞 علاقه به جاودانگی جز ذات همه انسانهاست و هر انسانی علاقه دارد نابود نشود و از عمر جاودانه بهره مند گردد . 💞💐💞💐 آدم و حوا نیز از این قاعده کلی مستثنی نبودند . لذا وقتی شیطان گفت اگر از میوه این درخت بخورید ، جاودانه خواهید شد ، بر روی نقطه ضعف آنها انگشت گذاشت و محکم ترین ضربه را بر اراده آنها فرود آورد و آنچه نباید ، اتفاق افتاد . ادامه داستان در قسمت بعد ... _____________________ منابع : دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی سوره اعراف آیه 21 ________________________ 🍃 🌼🍃 @takhooda 🕊