#امام_رضا
وقتی آب #گلهای_ضریحش ، کار پیراهن یوسف میکند...
مرحوم آیت اللَّه العظمی اراکی فرمودند: در سال 1402 به مشهد مشرّف شدم. در این سفر آقای سلیمانی که شخص موثّقی است، داستانی از اعجاز حضرت رضاعلیه السلام بدین صورت نقل کرد: کارگری از اهالی قائمشهر در حالی که یک #چشمش_کور بود، با پدرش برای شفای چشمش به مشهد آمده بود. در عالم خواب حضرت رضاعلیه السلام را دید که به او فرمودند: برو پیش سلیمانی و از او #قطره بگیر! وی از خواب بیدار شده نزد اینجانب آمد، خواب را نقل کرد و از من تقاضای قطره چشم نمود.
با خود گفتم: من که دکتر نیستم و قطره ندارم. عاقبت به ذهنم آمد که روی ضریح مطهّر، گاهی گلهای تازهای را در #گلدانها میگذارند که برای حفظ تازگی آنها، مقداری در آن گلدانها آب میریزند. من مقداری از آب گلدانها را نزد خویش داشتم، با خود گفتم: خوب است از آب آن گلدانها، قطراتی را به وی بدهم تا به وسیله آن استشفا کند، لذا قدریاز آب آن گلدانها به او دادم، او آب را گرفت و به سوی حرم شتافت. در حرم به قصد استشفا مقداری از آن آب را در چشم کور خویش میریزد، به ناگاه چشم او #شفا مییابد. در این هنگام دیدم در حرم مطهّر سر و صدای عجیبی برخاست. با جستجو دریافتم کارگر مذکور شفا یافته است. من برای اطمینان از نابینا بودن چشم او و شفا یافتنش به واسطه قطرات آب گلدانهای ضریح، به قائمشهر تلفن کردم و وضع او را از کارخانهای که در آنجا کار میکرد پرسیدم، صاحب کارخانه که خیال میکرد من این پرسش را برای ازدواج از او میکنم، بدون معطّلی گفت: بله، جوان متدینی است، ولی از یک چشم نابیناست.
#کرامت
#مقام_ائمه
برنامه روزنه هایی از عالم غیب (اثر ایت الله سید محسن خرازی ) را از بازار دریافت کنید...
@mahdijalalian
#امام_رضا
وقتی آب #گلهای_ضریحش ، کار پیراهن یوسف میکند...
مرحوم آیت اللَّه العظمی اراکی فرمودند: در سال 1402 به مشهد مشرّف شدم. در این سفر آقای سلیمانی که شخص موثّقی است، داستانی از اعجاز حضرت رضاعلیه السلام بدین صورت نقل کرد: کارگری از اهالی قائمشهر در حالی که یک #چشمش_کور بود، با پدرش برای شفای چشمش به مشهد آمده بود. در عالم خواب حضرت رضاعلیه السلام را دید که به او فرمودند: برو پیش سلیمانی و از او #قطره بگیر! وی از خواب بیدار شده نزد اینجانب آمد، خواب را نقل کرد و از من تقاضای قطره چشم نمود.
با خود گفتم: من که دکتر نیستم و قطره ندارم. عاقبت به ذهنم آمد که روی ضریح مطهّر، گاهی گلهای تازهای را در #گلدانها میگذارند که برای حفظ تازگی آنها، مقداری در آن گلدانها آب میریزند. من مقداری از آب گلدانها را نزد خویش داشتم، با خود گفتم: خوب است از آب آن گلدانها، قطراتی را به وی بدهم تا به وسیله آن استشفا کند، لذا قدریاز آب آن گلدانها به او دادم، او آب را گرفت و به سوی حرم شتافت. در حرم به قصد استشفا مقداری از آن آب را در چشم کور خویش میریزد، به ناگاه چشم او #شفا مییابد. در این هنگام دیدم در حرم مطهّر سر و صدای عجیبی برخاست. با جستجو دریافتم کارگر مذکور شفا یافته است. من برای اطمینان از نابینا بودن چشم او و شفا یافتنش به واسطه قطرات آب گلدانهای ضریح، به قائمشهر تلفن کردم و وضع او را از کارخانهای که در آنجا کار میکرد پرسیدم، صاحب کارخانه که خیال میکرد من این پرسش را برای ازدواج از او میکنم، بدون معطّلی گفت: بله، جوان متدینی است، ولی از یک چشم نابیناست.
#کرامت
#مقام_ائمه
#وقت_مطالعه
📖 کتاب: روزنههایی از عالم غیب ( تالیف عالم معاصر آیت الله سید محسن خرازی )
@Takhteh_siah