تک رنگ
#نقد_رمان #سمفونی_مردگان👇👇👇👇👇👇👇👇
#نقد_رمان
#سمفونی_مردگان
نویسنده: عباس معروفی
📕⭕️ بهترین برداشت از کتاب:
مرگ تمدنِ یک جامعه، مرگ ایران اسلامی با تمام افکار و اندیشه هایش...
جمله ی کلیدی رمان هم این است:
به نفع شماست که زیر نظر ما باشید.😈
نبض شما در دست ماست💀
بالاخره باد این پنکه های لردیک روز همه ما را خواهد برد؛☄️
و اینها جملات تأکیدی است که به ظاهر در هذیان های فصل آخر کتاب سمفونی مردگان گفته می شود؛
اما در حقیقت فصل آخر ترسیم پیچیده ای از جهان در هم تنیده امروزی است که
حق و باطل و کفر و واقعیت،
چنان با هم قاطی شده اند که نه می توانی حق را تشخیص بدهی
و نه می توانی از باطل گریزان باشی.
چون به نفع توست زیر نظر باطل باشی و …😞
نویسنده در رمان سمفونی مردگان دقیقا می دانسته که می خواهد چه بگوید
و تیرش را با مهارت به سمتِ نشانه فرستاده است.
او با قلمی توانمند، با ذهنی هدف مند
و با ایده ای بیمارگونه دست به نوشتن این رمان زده است...
او زمان حمله روس ها به آذربایجان و اوضاع سیاسی آن را به تصویر می کشد
و پر رنگ تر از آن خانواده ای با سه پسر و یک دختر را به صحنه ی داستان می آورد.
پدر مسلمانی خشک مغز و متعصب،
مغازه ی تخمه فروشی دارد و مادرزنی تو سری خور و سر در آخور زندگی.😐
آیدین پسری که دل به افکار و عقاید توده ای ها می دهد و می خواهد که مقابل پدر بایستد
و پدر او را آنقدر خُرد می کند که فراری می شود و عاطل و باطل و دیوانه.
زندگی این خانوده بدبختی محض است،
پسر اول در خود تنیده و فلج،
دومی گریزان،
سومی عقده ای و دخترشان که دنبال راه فرار است و سر آخر خودش را آتش می زند.
پدر به بدبختی می میرد، مادر هم پسر سوم برادر فلجش را می کشد، آیدین را آنقدر آزار می دهد که گمش می کند و خودش هم به جفت می رود.
معروفی نماز و چادر و عبا و تربت و قبله و … را در ردای این خانواده و پدر آن به تصویر می کشد پدری که بی رحم است،
کم فهم و کم شعور است،
پدری که یک ظالم است و ….
و انصاف و تدبیر و امنیت و …
را در سایه لرد انگلیسی...!
📕🔴 حرف آخر:
به هر حال گاهی قلمی،
قد علم می کند و فرهنگ و آدابی را به سر بلندی می رساند،
و گاهی قلمی می نویسد که ویران کند و…
نویسنده خود می داند که چه نوشته است
و کاش خوانندگان هم می دانستند!...😓
🌼 @yaran_samimii
samimane.blog.ir🌼
تک رنگ
#نقد_رمان #چشم_هایش اثر بزرگ علوی👇👇👇👇👇👇👇👇
#نقد_رمان
#چشم_هایش
نوشته ی بزرگ علوی
🔆 بعضی خیلی زود پشیمان می شوند و بعضی خیلی دیر.
پشیمانی از کاری که مردود بوده و بد، خیلی خوب است.
اما خیلی ها از کار خوب هم پشیمان می شوند.
شاید چون به آن کار خوب، راه درست، عقیده و باور نداشتند. وقتی عمر و سرمایه شان را سر آن کار می گذارند با اندک مخالفتی یا برخورد تندی، یا تبعید و رنجی پشیمان می شوند.
🔆رمان چشم هایش، سرگذشت مبارزه نقاشی به نام ماکان همراه با مریدانش بر علیه رضاخان است و از زبان زنی روایت می شود که روزی معشوقه ی همین نقاش سن بالا بوده و البته خودش نیز با اینکه خیلی کوچک تر از نقاش بوده عاشق و دل باخته ی او می شود. طوری که از تمام زیبایی، دارایی و حتی آینده اش به خاطر نجات نقاش از دست نیروی امنیه می گذرد.
🔅 نقاش و یارانش نه به خاطر عقیده ی دینی خاصی بلکه به دلیل ایران پرستی شان و مقام و جایگاه والای ایران با رضاخان در می افتند و به خاطر این امر از انگلیس و فرانسه تا خود ایران همبستگی پیدا می کنند، هرچند که به ناکامی می انجامد.
🔅 داستان از نکات ویژه ای برخوردار است.
یکی اینکه این نهضت ضد رضاخانی رهبری دارد که نقاشی شجاع است، اما رویه و منش مشخصی ندارد و در نتیجه نمی تواند چه زمان بودنش و چه پس از دستگیری و تبعیدش، موجی در دل مردم ایجاد کند. به نظر می رسد مردم آن زمان دیندار بوده اند و ماکان نقاش، دل در گرو سبک زندگی غربی داشته و این مانع پیشرفت او می شود هر چند که به نفع مردم قدم برمی دارد.
🔆 دیگر این که رمان بیش تر واگوی های درونی خود نویسنده، آقای علوی ست، که در دوران زندگی اش مبارزه ی سیاسی را پی می گیرد که به زندان و فرارش به اروپا و مهجور ماندنش از نوشتن می انجامد. بزرگ علوی اقرار می کند که از مبارزه سیاسی اش پشیمان است، چرا که از دوستان نویسنده اش عقب مانده است و حسرت کتاب هایی که می توانست چاپ کند و نکرده را می خورد. این ناکامی در زمان هم اثر گذار بوده است.
🔆 کل دویست و خورده ای صفحه رمان به صورت گفت و گو و بازگفت روحی و فکری دو شخصیت نقش آفرین است که هر دو در مقابل تابلویی که نقش زنی با نگاهی ویژه دارد با فکر و درون خود به بیان احساسات، افکار و اندیشه هایشان می پردازند و قسمت زیادی از رمان سپری می شود تا به نقل داستان که باز هم بیشتر بیان حالات درونی فرد است برسد.
🔅 به هرحال باز هم می گویم که رمان تاثیر زیادی ازحالات بزرگ علوی به خاطر مبارزه اش و پشیمانی اش و شکست ها و مهجوریت هایش گرفته است. شاید بزرگ علوی اگر می خواست می توانست نقش انگلیس خبیث را در ظلمی که به ایران کرده با آوردن رضاخان و قتل و غارت و کشتار بیشتر بیان کند که متاسفانه بسیار کمرنگ بوده و با خواندن رمان حالت یاس از مبارزه جلوه ی بیشتری دارد تا تشجیع به مبارزه، که باز هم از روحیه ی بزرگ علوی برمی خیزد.
🔅 نویسنده ی توانمند کتاب، به مبارزه اش اعتقادی ندارد و این یاس را در کتاب چشمهایش هم القا می کند. کتابی که خواندنی ست اما به خاطر سپردنی و ماندنی نیست. یعنی الگوی خوبی برای روحیه ی پیش برنده و مشتاق نخواهد بود.
🔆 قلم بزرگ علوی زیبا بود هرچند که خیلی جاها آن قدر موضوع را با توصیفات حالات و روحیه ی تکراری کش داده بود. کاش بزرگ علوی از مبارزه اش به بزرگی یاد می کرد نه این که پشیمان و واخورده باشد. چون معلوم بود که برپایه ی اعتقاد و آرمان خاصی نمی جنگیده و همین هم می شود که حسرت روزهای گذشته در مبارزه اش را می خورد و راهکاری و تدبیری بهتر برای آن نمی یابد. بزرگ علوی در رمانش هم همین سرخوردگی از مبارزه را جا می دهد و رمان با گرفتگی خاصی پایان می پذیرد.
🔆 قلم ها می توانند روح ها را زنده کنند و شاداب وحرکت بدهند؛ می توانند به سستی بکشانند و از ترس حسرت خوردن سر به آخور بکشانند.
قلمش زنده نمی کند...🍂🍂🍂
🌼 @yaran_samimii
samimane.blog.ir🌼
تک رنگ
#نقد_رمان #از_رویا_هایت_برایم_بگو 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#نقد_رمان
#از_رویا_هایت_برایم_بگو
🔹نویسنده: سیدنی شلدون
🔹مترجم: میترا معتضد
داستان دختری که سه شخصیتی است شخصیت خودش آرام و دو شخصیت دیگر یکی پرخاشگر و دیگری هنرمند. سیدنی در کودکی مورد آزار و اذیت جنسی پدرش که پزشک متخصصی است، قرار میگرفته و این حالت چند شخصیتی برایش ایجادشده است که باعث میشد در بزرگی چند مرد را به طرز فجیعی به قتل برساند. در دادگاه با اثبات مریض بودنش تبرئه می شود و طی پنج سال درمان می شود.
🔴 کتاب چند ویژگی دارد:
✖️ نگاه به جنس زن در غرب و آزارها و اذیتهایی که روان و روح زنها را له و خورد میکند.
✖️ بی پناهی زن در غرب و عدم حمایت او حتی از طرف خانواده.
✖️ جوانان غربی ظاهرا مستقل و آزاد هستند اما در سیر کتابهایشان متوجه می شوید که چقدر در آپارتمانها و سوییتهایشان گرد تنهایی و افسردگی و بی کسی ریخته شده است.
✖️ زنان غربی با تمام فریادهای آزادی حتی در محل کارشان هم آزاد نیستند و دائم تحت فشار درخواستهای کثیف مردان قرار می گیرند. در حالیکه مدام به ما القا می کنند چون حجاب دارید مردها را حریص کرده اید.آنجا هم که حجابی نیست و مردها منعی ندارند پس چرا بازهم حریص تر از همیشه اند…
✖️ شاید در فیلمهای غربی امکانات شهری و داراییهای رفاهی و زیباییهای جسمانی به تصویر کشیده شود اما در این رمان عمق واقعیت را می خوانید!
✖️ کودکان و نوجوانان در خانواده هم امنیت ندارند!
سند بیست،سی که در آمریکا و اروپا اجرا میشود و میشده، پس چرا باز هم خشونت نسبت به کودک و زن کم که نشده، بیشتر هم شده است.
معلوم میشود با توجه به این کتاب و آمارهایی که در انتهای کتاب نوشته شده است، روال آنها رو به رشد نیست و زنها با هر چند جنبش فمینیست هم که بخواهند نمیتوانند حقشان را بگیرند.
🔰 یک فرهنگی باید در جهان حاکم شود که جایگاه زن را درست نشان دهد.
فرهنگ نگاه خدا به زن!🌸
به هرحال خواندن این کتاب به دوستان و شیفتگان آزادی و رهایی زن، به مسیح علی نژاد توصیه میشوند و البته به مردانی که دلشان برای خودشان نمیسوزد و اما برای زنها میسوزد؛
که چرا راحت نمیگذارید زنها را…
درحقیقت اینها زن را برای بهرهکشی خودشان میخواهند!🙃
پ.ن:
😐😥😓😰😰
🌼 @yaran_samimii
samimane.blog.ir🌼
تک رنگ
#نقد_رمان 🔍📖🧐 #جای_خالی_خالی_سلوچ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#نقد_رمان 🔍📖🧐
#جای_خالی_خالی_سلوچ
نویسنده: محمود دولت آبادی
جالی خالی سلوچ پدری را به تصویر می کشد که بعد از رفتنش جایش چون چاهی عمیق در زندگی خانواده اش سرباز می کند و بار مشکلات را می آورد و درماندگی را چنان در درون خودش جای می دهد که رهایی از آن ممکن نیست. چنان که مادر هاجر به زور عروس💍 شده و عباس پیر شده و ابرام وامانده را رها می کند و به دنبال سلوچ گم و گور روان می شود و تو می مانی که پس از چند صد صفحه زجر و رنج و سختی، هیچ گشایشی که نشد تازه خانواده از هم پاشید به یک امید واهی.🙁
شاید عمق فاجعه، نبودن ستون یک خانه🏚
یعنی پدری آرام و فقیر آن هم در فضای فقر فرهنگی و دینی قبل از انقلاب را هیچ کس جز دولت آبادی نتواند به تصویر بکشد اما حقیقت جامعه غیر از این است❌ که زنی توانمند چون مردان نتواند زندگی را بچرخاند.
بگذریم دولت آبادی است و توانمندی قلمش و غورش در دل جامعه ای پر از بدی .
و من این تصویرسازی را دوست ندارم چون کتاب می خوانم تا یاد بگیرم،
تا قدرتمند شوم....
تا امیدوار باشم و....
نه خسته و ناامید و....🙃
کتابهای دولت آبادی را هر وقت دست می گیرم می دانم که پا بر دامنه کوه بلند توصیفات می گذارم.
یا نباید خسته بشوم،
یا باید که قید بسیاری از پاراگرافها را بزنم،
یا در جایی باید تندخوانی کنم،
و یا نه یکباره، که چند روز یا هفته ای به آرامی کتاب📘 را تمام کنم،
و حتما آخر کتاب هم کمی سردرگم و ناامید و دِپرس خواهم بود.😔
کنار تمام جملات توصیفی زیبا و گاه حکمت آمیز و کلماتی که دولت آبادی مثل نانوایی با مهارت؛ که خمیر در دستش، آسوده چپ و راست و گلوله و پهن می شود؛ دولت آبادی هم چیدن و گزیدن تکرارهای بدون حس تکرار و چسباندن و قید زدن و مضاف کردن و وصف کردن و استعاره و تشبیه و ایهام مثل خمیر است برایش، می چیند و جلو می برد داستان را.
هر چند که ترجیح می دهم چندان دور و بر دولت آبادی نچرخم تا از غمها و مشکلات وحشتناک و بی پایان انسانهای سردرگم🥺 و آواره ی از درون و خسته و نابود، دچار افسردگی😟 نشوم.
🌼 @yaran_samimii
samimane.blog.ir 🌼
تک رنگ
#نقد_رمان #آب_نبات_هل_دار 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#نقد_رمان
#آب_نبات_هل_دار
نوشته ی مهرداد صدقی
رمان طنز گونه که خنده را به لب ها می نشاند و علامت سوال زیادی❓❓❓ را در ذهن ایجاد می کند.
شاید باید مثل اسمش آب نبات🍭 می بود یعنی شیرین و خوشمزه و مناسب برای سوغات.
اما هر چه که بیشتر جلو می روی تلخی یک چیز آزارت می دهد و آن هم ترسیمی از فرهنگ پایین مردم در خلال داستان…
این رمان بیان زندگی مردم از زبان نوجوانی ۱۱،۱۰ ساله است که از دیدگاه خودش👁👁 همه چیز را صادقانه و درست تعریف می کند درباره:
پدر، مادر، خواهر، برادر، مادر بزرگ، فامیل ها، همسایه ها، دوستان، معلم و مدیر، مغازه دار و …
کتاب آب نبات هل دار داستان نوجوانی است که تنبل و دروغگو و بد دهن🗣 است.
پدر و مادر بزرگش انسان های عوام پول دوستی🤑 هستند.
مادربزرگ علاوه برخصلت پول دوستی بدبین است و البته کمی هم بد جنس و …
هر چه شخصیت از کوچک و بزرگ و پیر و جوان هست غالبا از لحاظ فرهنگی ضعیف است الا:
برادرش محمد که او هم به قول داستان سرش پایین است و الا او هم بله…😬
خلاصه این که به زبان طنز به وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مردم منطقه ای از ایران می پردازد و منصف هم باشیم طنز را شیرین جلو می برد.
نویسنده در ۵۰،۴۰ صفحه ی آخر تلاش می کند که همه چیز را به صلاح برساند و به خواننده بگوید که با تلاش فراوان، نوجوان داستان شاگرد دوم شد و مودب و مهربان😇 و خلاصه همه چیز به خوبی و خوشی⛱ تمام شد.
شاید تنها دلیلی که باعث شده است این کتاب را انتشاراتی مثل سوره مهر چاپ و خندوانه آن را معرفی کند، قالب طنز آن است و الا ۵۰ صفحه ی آخر هم، ذهن را از بی شعوری عامه ی مردم پاک نمی کند.
به هر حال برای یکبار خواندن هم توصیه نمی شود.🙃🙃🙃
🌼 @yaran_samimii
samimane.blog.ir 🌼
• • •〖🎈.✿.🎈〗• • •
+رنگ خوشبختیـ🌱'
یا رنگینڪمانِ محو شدنے...؟
📙| #نقد_رمان
🔗| #جز_از_کل
📘| #نقد_کتاب
✾"✾"✾"═══════╗
🌈 @yaran_samimii
╚═══════"✾"✾"✾
.
•
♦️ ❲ نقدِرمـٰانِقرارنبـود! ❳
رمانـۍکهمنوشماهایِزیادیرا
پایخودنشاندهو . .‼️
•
.
📕 | #نقد_رمان
🔖 | #قرار_نبود
⌈🌿° @Takrang1 ○°.⌋