eitaa logo
تک رنگ
9.7هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
86 فایل
یه وقتایی می‌شه به درو دیوار می‌زنی که یه آدم☺️ باشه تا حرفاتو براش بگی من رفیقتم، رفیق🥰 به تک‌رنگ خوش اومدی😉 #حال_خوب_من #کانال_نوجوونی ادمین: @yaranesamimi
مشاهده در ایتا
دانلود
تک رنگ
#نقد_رمان #سمفونی_مردگان👇👇👇👇👇👇👇👇
نویسنده: عباس معروفی 📕⭕️ بهترین برداشت از کتاب: مرگ تمدنِ یک جامعه، مرگ ایران اسلامی با تمام افکار و اندیشه­ هایش... جمله­ ی کلیدی رمان هم این است: به نفع شماست که زیر نظر ما باشید.😈 نبض شما در دست ماست💀 بالاخره باد این پنکه های لردیک روز همه ما را خواهد برد؛☄️ و این­ها جملات تأکیدی است که به ظاهر در هذیان ­های فصل آخر کتاب سمفونی مردگان گفته می ­شود؛ اما در حقیقت فصل آخر ترسیم پیچیده ­ای از جهان در هم تنیده امروزی است که حق و باطل و کفر و واقعیت، چنان با هم قاطی شده­ اند که نه می ­توانی حق را تشخیص بدهی و نه می ­توانی از باطل گریزان باشی. چون به نفع توست زیر نظر باطل باشی و …😞 نویسنده در رمان سمفونی مردگان دقیقا می­ دانسته که می­ خواهد چه بگوید و تیرش را با مهارت به سمتِ نشانه فرستاده است. او با قلمی توانمند، با ذهنی هدف مند و با ایده­ ای بیمارگونه دست به نوشتن این رمان زده است... او زمان حمله روس­ ها به آذربایجان و اوضاع سیاسی آن را به تصویر می­ کشد و پر رنگ­ تر از آن خانواده ­ای با سه پسر و یک دختر را به صحنه­ ی داستان می­ آورد. پدر مسلمانی خشک مغز و متعصب، مغازه ­ی تخمه ­فروشی دارد و مادرزنی تو سری خور و سر در آخور زندگی.😐 آیدین پسری که دل به افکار و عقاید توده ای ­ها می ­دهد و می­ خواهد که مقابل پدر بایستد و پدر او را آن­قدر خُرد می ­کند که فراری می­ شود و عاطل و باطل و دیوانه. زندگی این خانوده بدبختی محض است، پسر اول در خود تنیده و فلج، دومی گریزان، سومی عقده­ ای و دخترشان که دنبال راه فرار است و سر آخر خودش را آتش می ­زند. پدر به بدبختی می­ میرد، مادر هم پسر سوم برادر فلجش را می ­کشد، آیدین را آن­قدر آزار می ­دهد که گمش می­ کند و خودش هم به جفت می ­رود. معروفی نماز و چادر و عبا و تربت و قبله و … را در ردای این خانواده و پدر آن به تصویر می­ کشد پدری که بی رحم است، کم فهم و کم شعور است، پدری که یک ظالم است و …. و انصاف و تدبیر و امنیت و … را در سایه لرد انگلیسی...! 📕🔴 حرف آخر: به هر حال گاهی قلمی، قد علم می­ کند و فرهنگ و آدابی را به سر بلندی می­ رساند، و گاهی قلمی می ­نویسد که ویران کند و… نویسنده خود می ­داند که چه نوشته است و کاش خوانندگان هم می ­دانستند!...😓 🌼 @yaran_samimii samimane.blog.ir🌼
#نقد_رمان #چشم_هایش اثر بزرگ علوی👇👇👇👇👇👇👇👇
تک رنگ
#نقد_رمان #چشم_هایش اثر بزرگ علوی👇👇👇👇👇👇👇👇
نوشته ی بزرگ علوی 🔆 بعضی خیلی زود پشیمان می شوند و بعضی خیلی دیر. پشیمانی ا‌ز کاری که مردود بوده و بد، خیلی خوب است.  اما خیلی ها از کار خوب هم پشیمان می شوند. شاید چون به آن کار خوب، راه درست، عقیده و باور نداشتند. وقتی عمر و سرمایه شان را سر آن کار می گذارند با اندک مخالفتی یا برخورد تندی، یا تبعید و رنجی پشیمان می شوند. 🔆رمان چشم هایش، سرگذشت مبارزه نقاشی به نام ماکان همراه با مریدانش بر علیه رضاخان است و از زبان زنی روایت می شود که روزی معشوقه ی همین نقاش سن بالا بوده و البته خودش نیز با اینکه خیلی کوچک تر از نقاش بوده عاشق و دل باخته ی او می شود. طوری که از تمام زیبایی، دارایی و حتی آینده اش به خاطر نجات نقاش از دست نیروی امنیه می گذرد. 🔅 نقاش و یارانش نه به خاطر عقیده ی دینی خاصی بلکه به دلیل ایران پرستی شان و مقام و جایگاه والای ایران با رضاخان در می افتند و به خاطر این امر از انگلیس و فرانسه تا خود ایران همبستگی پیدا می کنند، هرچند که به ناکامی می انجامد. 🔅 داستان از نکات ویژه ای برخوردار است. یکی اینکه این نهضت ضد رضاخانی رهبری دارد که نقاشی شجاع است، اما رویه و منش مشخصی ندارد و در نتیجه نمی تواند چه زمان بودنش و چه پس از دستگیری و تبعیدش، موجی در دل مردم ایجاد کند. به نظر می رسد مردم آن زمان دیندار بوده اند و ماکان نقاش، دل در گرو سبک زندگی غربی داشته و این مانع پیشرفت او می شود هر چند که به نفع مردم قدم برمی دارد. 🔆 دیگر این که رمان بیش تر واگوی های درونی خود نویسنده، آقای علوی ست، که در دوران زندگی اش مبارزه ی سیاسی را پی می گیرد که به زندان و فرارش به اروپا و مهجور ماندنش از نوشتن می انجامد. بزرگ علوی اقرار می کند که از مبارزه سیاسی اش پشیمان است، چرا که از دوستان نویسنده اش عقب مانده است و حسرت کتاب هایی که می توانست چاپ کند و نکرده را می خورد. این ناکامی در زمان هم اثر گذار بوده است. 🔆 کل دویست و خورده ای صفحه رمان به صورت گفت و گو و بازگفت روحی و فکری دو شخصیت نقش آفرین است که هر دو در مقابل تابلویی که نقش زنی با نگاهی ویژه دارد با فکر و درون خود به بیان احساسات، افکار و اندیشه هایشان می پردازند و قسمت زیادی از رمان سپری می شود تا به نقل داستان که باز هم بیشتر بیان حالات درونی فرد است برسد. 🔅 به هرحال باز هم می گویم که رمان تاثیر زیادی ازحالات بزرگ علوی به خاطر مبارزه اش و پشیمانی اش و شکست ها و مهجوریت هایش گرفته است. شاید بزرگ علوی اگر می خواست می توانست نقش انگلیس خبیث را در ظلمی که به ایران کرده با آوردن رضاخان و قتل و غارت و کشتار بیشتر بیان کند که متاسفانه بسیار کمرنگ بوده و با خواندن رمان حالت یاس از مبارزه جلوه ی بیشتری دارد تا تشجیع به مبارزه، که باز هم از روحیه ی بزرگ علوی برمی خیزد. 🔅 نویسنده ی توانمند کتاب، به مبارزه اش اعتقادی ندارد و این یاس را در کتاب چشمهایش هم القا می کند. کتابی که خواندنی ست اما به خاطر سپردنی و ماندنی نیست. یعنی الگوی خوبی برای روحیه ی پیش برنده و مشتاق نخواهد بود. 🔆 قلم بزرگ علوی زیبا بود هرچند که خیلی جاها آن قدر موضوع را با توصیفات حالات و روحیه ی تکراری کش داده بود. کاش بزرگ علوی از مبارزه اش به بزرگی یاد می کرد نه این که پشیمان و واخورده باشد. چون معلوم بود که برپایه ی اعتقاد و آرمان خاصی نمی جنگیده و همین هم می شود که حسرت روزهای گذشته در مبارزه اش را می خورد و راهکاری و تدبیری بهتر برای آن نمی یابد. بزرگ علوی در رمانش هم همین سرخوردگی از مبارزه را جا می دهد و رمان با گرفتگی خاصی پایان می پذیرد. 🔆 قلم ها می توانند روح ها را زنده کنند و شاداب وحرکت بدهند؛ می توانند به سستی بکشانند و از ترس حسرت خوردن سر به آخور بکشانند. قلمش زنده نمی کند...🍂🍂🍂 🌼 @yaran_samimii samimane.blog.ir🌼
#نقد_رمان #از_رویا_هایت_برایم_بگو 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
تک رنگ
#نقد_رمان #از_رویا_هایت_برایم_بگو 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔹نویسنده: سیدنی شلدون 🔹مترجم: میترا معتضد داستان دختری که سه شخصیتی است شخصیت خودش آرام و دو شخصیت دیگر یکی پرخاشگر و دیگری هنرمند. سیدنی در کودکی مورد آزار و اذیت جنسی پدرش که پزشک متخصصی است، قرار می‌گرفته و این حالت چند شخصیتی برایش ایجادشده است که باعث می‌شد در بزرگی چند مرد را به طرز فجیعی به قتل برساند. در دادگاه با اثبات مریض بودنش تبرئه می‌ شود و طی پنج سال درمان می شود. 🔴 کتاب چند ویژگی دارد: ✖️ نگاه به جنس زن در غرب و آزارها و اذیت‌هایی که روان و روح زن‌ها را له و خورد می‌کند. ✖️ بی­ پناهی زن در غرب و عدم حمایت او حتی از طرف خانواده. ✖️ جوانان غربی ظاهرا مستقل و آزاد هستند اما در سیر کتاب­هایشان متوجه می­ شوید که چقدر در آپارتمان­ها و سوییت­هایشان گرد تنهایی و افسردگی و بی کسی ریخته شده است. ✖️ زنان غربی با تمام فریادهای آزادی حتی در محل کارشان هم آزاد نیستند و دائم تحت فشار درخواست­های کثیف مردان قرار می­ گیرند. در حالیکه مدام به ما القا می­ کنند چون حجاب دارید مردها را حریص کرده ­اید.آنجا هم که حجابی نیست و مردها منعی ندارند پس چرا بازهم حریص ­تر از همیشه اند… ✖️ شاید در فیلم­های غربی امکانات شهری و دارایی­های رفاهی و زیبایی­های جسمانی به تصویر کشیده شود اما در این رمان عمق واقعیت را می­ خوانید! ✖️ کودکان و نوجوانان در خانواده هم امنیت ندارند! سند بیست،سی که در آمریکا و اروپا اجرا می‌شود و می‌شده، پس چرا باز هم خشونت نسبت به کودک و زن کم که نشده، بیشتر هم شده است. معلوم می‌شود با توجه به این کتاب و آمارهایی که در انتهای کتاب نوشته شده است، روال آن‌ها رو به رشد نیست و زن‌ها با هر چند جنبش فمینیست هم که بخواهند نمی‌توانند حقشان را بگیرند. 🔰 یک فرهنگی باید در جهان حاکم شود که جایگاه زن را درست نشان دهد. فرهنگ نگاه خدا به زن!🌸 به هرحال خواندن این کتاب به دوستان و شیفتگان آزادی و رهایی زن، به مسیح علی نژاد توصیه می‌شوند و البته به مردانی که دلشان برای خودشان نمی‌سوزد و اما برای زن‌ها می‌سوزد؛ که چرا راحت نمی‌گذارید زن‌ها را… درحقیقت این‌ها زن را برای بهره‌کشی خودشان می‌خواهند!🙃 پ.ن: 😐😥😓😰😰 🌼 @yaran_samimii samimane.blog.ir🌼
#نقد_رمان 🔍📖🧐 #جای_خالی_خالی_سلوچ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
تک رنگ
#نقد_رمان 🔍📖🧐 #جای_خالی_خالی_سلوچ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
🔍📖🧐 نویسنده: محمود دولت آبادی جالی خالی سلوچ پدری را به تصویر می­ کشد که بعد از رفتنش جایش چون چاهی عمیق در زندگی خانواده­ اش سرباز می­ کند و بار مشکلات را می ­آورد و درماندگی را چنان در درون خودش جای می­ دهد که رهایی از آن ممکن نیست. چنان که مادر هاجر به زور عروس💍 شده و عباس پیر شده و ابرام وامانده را رها می­ کند و به دنبال سلوچ گم و گور روان می­ شود و تو می­ مانی که پس از چند صد صفحه زجر و رنج و سختی، هیچ گشایشی که نشد تازه خانواده از هم پاشید به یک امید واهی.🙁 شاید عمق فاجعه، نبودن ستون یک خانه🏚 یعنی پدری آرام و فقیر آن هم در فضای فقر فرهنگی و دینی قبل از انقلاب را هیچ کس جز دولت آبادی نتواند به تصویر بکشد اما حقیقت جامعه غیر از این است❌ که زنی توانمند چون مردان نتواند زندگی را بچرخاند. بگذریم دولت آبادی است و توانمندی قلمش و غورش در دل جامعه­ ای پر از بدی . و من این تصویرسازی را دوست ندارم چون کتاب می­ خوانم تا یاد بگیرم، تا قدرتمند شوم.... تا امیدوار باشم و.... نه خسته و ناامید و....🙃 کتاب­های دولت ­آبادی را هر وقت دست می­ گیرم می­ دانم که پا بر دامنه کوه بلند توصیفات می­ گذارم. یا نباید خسته بشوم، یا باید که قید بسیاری از پاراگراف­ها را بزنم، یا در جایی باید تندخوانی کنم، و یا نه یکباره، که چند روز یا هفته­ ای به آرامی کتاب📘 را تمام کنم، و حتما آخر کتاب هم کمی سردرگم و ناامید و دِپرس خواهم بود.😔 کنار تمام جملات توصیفی زیبا و گاه حکمت­ آمیز و کلماتی که دولت­ آبادی مثل نانوایی با مهارت؛ که خمیر در دستش، آسوده چپ و راست و گلوله و پهن می­ شود؛ دولت آبادی هم چیدن و گزیدن تکرارهای بدون حس تکرار و چسباندن و قید زدن و مضاف کردن و وصف کردن و استعاره و تشبیه و ایهام مثل خمیر است برایش، می­ چیند و جلو می­ برد داستان را. هر چند که ترجیح می­ دهم چندان دور و بر دولت آبادی نچرخم تا از غم­ها و مشکلات وحشتناک و بی­ پایان انسان­های سردرگم🥺 و آواره­ ی از درون و خسته و نابود، دچار افسردگی😟 نشوم. 🌼 @yaran_samimii samimane.blog.ir 🌼
#نقد_رمان #آب_نبات_هل_دار 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
تک رنگ
#نقد_رمان #آب_نبات_هل_دار 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
نوشته ی مهرداد صدقی رمان طنز گونه که خنده را به لب ها می نشاند و علامت سوال زیادی❓❓❓ را در ذهن ایجاد می کند. شاید باید مثل اسمش آب نبات🍭 می بود یعنی شیرین و خوشمزه و مناسب برای سوغات. اما هر چه که بیشتر جلو می روی تلخی یک چیز آزارت می دهد و آن هم ترسیمی از فرهنگ پایین مردم در خلال داستان… این رمان بیان زندگی مردم از زبان نوجوانی ۱۱،۱۰ ساله است که از دیدگاه خودش👁👁 همه چیز را صادقانه و درست تعریف می کند درباره: پدر، مادر، خواهر، برادر، مادر بزرگ، فامیل ها، همسایه ها، دوستان، معلم و مدیر، مغازه دار و … کتاب آب نبات هل دار داستان نوجوانی است که تنبل و دروغگو و بد دهن🗣 است. پدر و مادر بزرگش انسان های عوام پول دوستی🤑 هستند. مادربزرگ علاوه برخصلت پول دوستی بدبین است و البته کمی هم بد جنس و … هر چه شخصیت از کوچک و بزرگ و پیر و جوان هست غالبا از لحاظ فرهنگی ضعیف است الا: برادرش محمد که او هم به قول داستان سرش پایین است و الا او هم بله…😬 خلاصه این که به زبان طنز به وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مردم منطقه ای از ایران می پردازد و منصف هم باشیم طنز را شیرین جلو می برد. نویسنده در ۵۰،۴۰ صفحه ی آخر تلاش می کند که همه چیز را به صلاح برساند و به خواننده بگوید که با تلاش فراوان، نوجوان داستان شاگرد دوم شد و مودب و مهربان😇 و خلاصه همه چیز به خوبی و خوشی⛱ تمام شد. شاید تنها دلیلی که باعث شده است این کتاب را انتشاراتی مثل سوره مهر چاپ و خندوانه آن را معرفی کند، قالب طنز آن است و الا ۵۰ صفحه ی آخر هم، ذهن را از بی شعوری عامه ی مردم پاک نمی کند. به هر حال برای یکبار خواندن هم توصیه نمی شود.🙃🙃🙃 🌼 @yaran_samimii samimane.blog.ir 🌼
🥀 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
‌• • •〖🎈.✿.🎈〗• • • +رنگ خوشبختیـ🌱' یا رنگین‌ڪمانِ محو شدنے...؟ 📙| 🔗| 📘| ✾"✾"✾"═══════╗ ‌‌‌🌈 @yaran_samimii ╚═══════"✾"✾"✾
. • ♦️ ❲ ‌نقدِرمـٰان‌ِقرار‌نبـود! ❳ رمانـۍ‌که‌من‌و‌شماهایِ‌زیادی‌را پای‌خود‌نشانده‌و . .‼️ • . 📕 | 🔖 | ⌈🌿° @Takrang1 ○°.⌋