eitaa logo
تک رنگ
9.7هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
86 فایل
یه وقتایی می‌شه به درو دیوار می‌زنی که یه آدم☺️ باشه تا حرفاتو براش بگی من رفیقتم، رفیق🥰 به تک‌رنگ خوش اومدی😉 #حال_خوب_من #کانال_نوجوونی ادمین: @yaranesamimi
مشاهده در ایتا
دانلود
حیفا.jpg.png
192.9K
این داعش هم شده بود بلایی که خانمان سوز است و حیفا داستان نفوذ بچه های اطلاعات ایران و لبنان و عراق در بدنه ی موساد است و در آوردن رگ و ریشه داعش دستگاه های اطلاعاتی آنها نفوذ می کنند در بدنه ما، ماهم، هم. نتیجه اش می شود کتاب حیفا، و الا که نتیجه داعش ویرانی عراق و سوریه است و نا امنی منطقه و قتل عام هزاران هزار مسلمان مقابل چشمان کردم حقوق بشر. حدادپور نویسنده کتاب زحمت سر هم کردن، برش دادن و مرتب کردن پرونده «حیفا» را بر عهده گرفته است.«حیفا» نام مستعار دختری تولیدی اسرائیل و پایه ریز افکار داعشی در ابوبکر البغدادی است. از ورود او به عراق تا جنازه اش، از دستورات اسرائیل تا انجام مأموریتش در ابو غریب، از رد گرفتن بچه های اطلاعات تا دور خوردنشان و تولد مولود نحسی به نام داعش حالا آنها بکش ما کشته بشو. کتاب نه در حد یک پرونده عظیم اطلاعاتی، عملیاتی، جنایی، عقیدتی است و نه در حد یک رمان! آقای حدادپور تنها تنظیم مطالب در حد خوانده شدن را بر عهده گرفته است و الا که کلا این تیپ کتاب ها به علت ترس و هیجان و معماگونه بودنش خودش کشش بالایی دارد و مخاطب را به کوب می نشاند پای مطلب. فقط: 1. کاش آقای حدادپور دلش می آمد بعضی جمله های مستهجن را حذف میکرد. 2. قلمش را می چرخاند تا کمی فضاسازی، شخصیت پردازی و ... هم داشته باشد. 3. دقت بیشتری در انتقال مطالب به کار می برد تا این همه دچار شبهه نشویم، چرا او اما در این4 کتابی که ایشان نوشته اند خیلی ذهنها را اذیت میکند... گاهی به توانمندی نیروهای خودمان شک میکنیم... 🌺@yaran_samimii samimane.blog.ir🌺
#نقد_کتاب #پاییز_فصل_آخر_سال_است 👇👇👇 🌺@yaran_samimii samimane.blog.ir🌺
نوشته ی جوجو مویز ترجمه ی مریم مفتاحی زندگی در را نه آن گونه که تصور ماست، بلکه آن طور که واقعیت است را می توانید در کتاب های داستانی شان ببینید.(البته اگر کسی مایل باشد که ببیند) انسان های غربی پر شده اند از«خودشان». فرقی ندارد، پیر و جوانشان دنبال این هستند که «من» شان را چگونه لذت مند جلو ببرند. داستان دختری که درخانواده متوسط زندگی می کند و برای آنکه بتواند روال معمولی دنیایش را بگذراند باید کار کند. کار کند که بخورد و بپوشد. بخورد که کارکند. چرخه ی حیوانی که دردنیا حاکم شده است. آن طرف یک پسر پولدار که دراوج لذت های دنیا بوده و براثر تصادفی فلج و خانه نشین شده است. پول که باشد می شود با دو مستخدم همه چیز را اداره کرد. یکی دختری که دل به دلش بدهد. یکی هم مردی که تمیز کاری هایش را کند. پدر و مادر غربی اش هم که دنبال «من لذت بر خودشان» هستند. اتفاقاتی که بین این پسر فلج و این دخترمی افتد داستان را جلو می برد و شما را همراه می کند. پسر فلج داستان مغرور است. او خوشگذران، پردرآمد و پر آرزو بوده که باتصادفی تمام آرزوهایش بر باد می رود. حالا به موسسه ای پول داده و روز مرگش را هم تعیین کرده تا در موسسه بستری شود و آنها آنرا به دیار باقی بفرستند. این موسسه هرکس که از زندگی سیر شده باشد را با آرامش می کشنش!!! به اصرار پدر و مادرش (که هر دو پی عشقشان هستند سوا سوا !) قبول می کند زمان خودکشی اش را عقب بیندازد . عشق دختر به خودش را می فهمد اما چون اینطور زندگی کردن را بی فایده می بیند باز هم سر موعدش در موسسه بستری می شود و با کمک آنها می میرد. محبت در غرب انگار که مرده است. من به غرب و آمریکا سفر نداشته ام اما کتاب های داستانی ای که نوشته خودشان هست زیاد می خوانم. مبنای زندگی شان انگار فقط است لذت. حالا در این میان اگر کسی از بین برود یا آسیب ببیند و یا هرچیز دیگر،چندان تو را نباید اذیت کند. خودت را دریاب بقیه چیزها به جهنم. رمان جذابی که تو را با خودش امیدوارانه می کشد و همین هم باعث می شود که تو زندگی دختر ورزشکار را ندیده بگیری که بخاطر نان و جا و شهوت با هم همخوانه می شوند. همچنین پدرو مادرهای خودخواه دختر و پسر فلج را ندیده بگیری، به امید پایان خوش داستان. ولی مواجه می شوی با یک ناکامی بزرگ و اندوه آور برای دختر و یک خودکشی وحشتناک قانون مند و با کلاس برای پسر فلج . خلاصه اگر رمان را با چشم باز بخوانی،یه دور کامل سبک زندگی خانوادگی و سبک زندگی جوانان اروپا و آمریکا را درخواهید یافت. خیلی از رمان های اینترنتی همین مدل دستمایه را دارند. 🌼 @yaran_samimii samimane.blog.ir🌼
هدایت شده از نمکتاب
📙 ازدواج 💑یعنی همین: امنیت، گرما، راحتی… . این جمله ی شخصیت اول داستان است که آخر رمان می گوید: زنی که بار روایت زندگی تمام زنان اروپایی و آمریکایی را بر دوش کشیده است.🚶‍♀ شاید شهرت این کتاب به خاطر واقعی بودن ان و جریان زندگی عادی زنان در غرب است. زنانی که به این کتاب عکس‌العمل مثبت نشان میدهند انگار که دارند داستان زندگی خودشان را میخوانند و یا اینکه دارد نقاط جدیدی میخوانند و پنجره‌ای نو برایشان از فضای زندگی در غرب باز میشود!⚡️ در کل رمان، زنان نه احساس امنیت دارند و نه می توانند دل به گرمای واقعی محبت خانواده دهند تا طعم راحتی را بچشند.😕 ترس و دلهره، بی پناهی و تنهایی، تنها و تنها کادوی زندگی به سبک غرب است 🤭که باعث می شود آن ها به دروغ و شراب و خیانت و….. پناه ببرند تا شاید برای لحظاتی آرام بگیرند! کتاب؛ داستان زندگی سه زن است.👩‍🌾👩‍🎓👩‍🍳 -ریچل؛ که بخاطر بچه دارنشدن به شراب پناه می برد و همسرش تام که یک دروغگوی متهجر است با زنان دیگر روزگارِ شهوانی خودش را می گذراند.🤐 -آنا؛ که همان معشوقه و هم خوابه تام است، در آخر بجای ریچل، زن تام می شود.😧 -مگان؛ زنی که از شوهرش اسکات خسته است. پرستاری بچه ی تام و آنا را قبول می کند و در آخر به دست تام کشته می شود. در پایان داستان تام نیز بخاطر خیانت های مکررش به دست آنا و ریچل به چنگال مرگ می افتد و نفله می شود.😮 👇👇👇👇👇👇👇👇
هدایت شده از نمکتاب
♨️ 📚 رمان: ­نوشم ✍ نویسنده: خودشان می­ گویند که ما اهل دردیم😫. یعنی دوست داریم رنج بکشیم، اما❗️ راست نمی ­گویند.❗️ چون وقتی این حرف را می ­زنند و تو نگاهشان 👀می­ کنی، در چشم­ هایشان اشک شوق نیست، اشک بی­چارگی😢 است. 📖رمان­ های اینترنتی 📱 نقش بزرگی در الگوسازی ایفا می­ کند. به قول بچه­ ها، وقتی در رمان می ­خوانیم که دختری کتک می­ خورد یا فحش می­ شنود و تحقیر می­ شود، از کسی که دوستش❤️ دارد، حس می­ کنیم که فحش و کتک هم عشق است 🚶‍♂🚶‍♂ اما وقتی می­ رویم سر زندگی­مان یک اخم همسرمان می­ شود غصه و قهر😭😠. رمان همیشه تلخ می­نوشم… رمانی است از زندگی دختری🙍🏻‍♀ که می­ خواهد انتقام خودکشی دوستش پریا 👩‍💼را بگیرد. پریا👩‍💼 به خیانت حسام 👱🏼‍♂پی می ­برد و خودکشی می­ کند و حالا یکتا خودش را به حسام نزدیک می ­کند تا انتقام بگیرد. او تن به هر خفت و خواری می­ دهد فقط برای انتقام، در این میان، شهاب👱‍♂، همکار حسام اول تحقیر و تهدیدش می­ کند و بعد هر دو عاشق ❤️هم می­ شوند. سراسر رمان پر از صحنه­ های «نفهمی» یک دختر 🙍🏻‍♀است. صحنه­ ی «لجبازی» و «غدگری» جنس زن. 🔸تا آخرش هم همین است و جنس مرد که می­ خواهد این دختر وحشی را رام کند. 🔸حتی شهاب هم که بعدا عقدش💍 می­ کند بارها می­ گوید که از رام کردن یکتا لذت می­ برد. ⚠️زن­ های داستان طور خاصی هستند: مادر یکتا 🧓خودخواه است، زن بابایش دیوانه شده، پری و عمه­ اش ضعیف هستند و خودکشی می­ کنند، نوشین بی عفت است و حسام را کش می­ رود. یکتا لجباز و بی حیا است و برای رسیدن به هدفش… ⁉️چرا زن­ های ما این­ قدر عقب­ گرد کرده ­اند. ضعیف، حسود، بی­ حیا، لجباز، دزد زندگی، غیر قابل اعتماد… زندگی­ ها، همه­ اش سختی و دل­شکستگی😢 است. حتی یکتا🙍🏻‍♀ لذت بودن با شهاب را با حماقت­ های کاری تبدیل به فشار و دوری می­ کند… می­ دانم🤫 نسل امروز دنبال عشق است اما هوس ­ها دارد می­ کشدشان. واقعا چطوری می­ شود به شهابی👱🏼‍♂ که تا چند هفته قبل با دختری دیگر بوده اعتماد کرد و یکتا🙍🏻‍♀ هم همین­ طور… باور کنید که زندگی­ های امروز ان­قدر لذتش کم شده است که باید به زور از لابه ­لای بدبختی­ ها یک روزنه درآورد که شاید لذت باشد. هر چند که سراسر این رمان تلخ بود😵 … ✅حالا ایمان آوردم به اینکه هر کس از یاد و نام خدا دوری کند، زندگی ­اش در سختی است … ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗   ♨️ @namaktab_ir ╚════ ✾" ✾" ✾
♨️ 📚 رمان: ✍ نویسنده: سیر 📖داستان: زندگی دختری که بین خیر ✅و شر ❌بزرگ می شود. بین خاله و معلمی👩‍🏫 که یکی ضرر است و یکی منفعت و سرآخر نتیجه ای که دختر می گیرد و سرانجام خاله و معلم را به تصویر می کشد. 📨پیام داستان: روال خلقت آزادی و اختیاراست و سرانجام هر کس بسته به خودش است. ⚪️شخصیت اصلی: 🔸دختری که آزاد است و 🔸هم خوبی ها را می بیند 🔸هم بدی ها را و 🔸انتخابش با خودش است که چگونه زندگی اش را جلو ببرد. 🔵شخصیت دوم: معلم👩‍🏫 است که نماد خوبی هاست اما در انتقال مثبت ها اصلا اهل زور نیست. روشش در انتقال خوبی ها آرامش و پیوستگی است. پایه ی کارش بر مبنای محبت و ادب🤩 است. یعنی هم حرمت فرد را نگه می دارد و هم او را ازمحبتش سیراب می کند. البته حق را هم منتقل می کند هرچند که در زندگی اش سختی های😫 زیادی می بیند. 🔴شخصیت سوم: خاله است که دلش رهایی🕊 می خواهد و همین کار را هم انجام می دهد؛ هرچند که خودش را اسیر هوس ها و غرب زدگی می کند. یک مقلد است که ‼️همه چیز را نمی خواهد و همه چیز می خواهد. ‼️هرچه خدا می خواهد نمی خواهد وهرچه‌نفسش‌وشیطان میخواهند، می خواهد.اهل هرکاری هست ؛ هرچند که خدا هم حاضر نیست او را محروم کند، اما او رویگردان😠 است. ♦️تبصره: یک داستان واقعی که نویسنده قدرت قلمش📝 را بکار نبرده و تنها یک راوی🗣 بوده است. در نتیجه: داستان📖 ضعیفی نوشته شده است که جای کار بسیاری دارد.😐 ولی 📖تاثیر گذاری خوبی روی خواننده دارد و خوب هم نشان می دهد که این گونه نیست که اگر معلم فرد مثبتی➕ است پس زندگی اش بی مشکل✔️ باشد. قائده ی «لقد خلقنا الانسان فی کبد» کلا اینجا نمایش داده می شود. نمایشگر محبت خدا 💞به بندگانش که نمود خوبی دارد؛ که خدا حتی بنده ی عاصی اش را هم دوست دارد و برایش راه  باز می کند، هرچند که او رویگردان باشد 😠. دیگر اینکه👇👇👇 روال تغییر و تحول یک نوجوان را هم خوب به تصویر می کشد. جوانی که از کودکی خوب ها و بد ها✅❌ را می بیند، عملکرد ها و کلام ها را می بیند . هم او همه را می بیند👀 هم دیگران او را 🧐. و او با اختیار خودش انتخاب می کند. آزادانه مسیرش🛣 را انتخاب می کند در حالی که همه چیز در مقابلش است از ثروت💵 و مکنت و قدرت و زیبایی👱🏻‍♀ و حق حق حق … او، آنی را انتخاب می کند که با روحش نزدیک است💯 و البته سختی هایی که پای این حق تحمل می کند را،هم خوب‌توصیف می کند. 👌کتاب خوبی است👌 ⚠️هرچند که یکی دو جای کتاب با تاریخ📖 باید تطبیق بیشتری داده شود و مشکل رفع شود. ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗   ♨️ @namaktab_ir ╚════ ✾" ✾" ✾
هدایت شده از نمکتاب
♨️ 📚رمان: ✍نویسنده : کتاب ارتداد و خواننده اش: ارتداد یک نقطه سیاه می نشاند در مسیر راهی که روشن است.🧐 یک چاله‌ی خیالی میان میدانی که صاف است و یک انتهای سرد بر ابتدای نورانی! نمی خواهم نظر شخصی ام را درباره ارتداد بنویسم، چون آن را مختص شخص خودم می دانم؛ اما دریافتی که میان داستان کتاب نهفته بود، همه آن چیزی نبود که آقای یامین پور می خواست در طول داستان کتاب به خواننده القا کند بلکه بر عکس چیزی نصیب خواننده می شود که آقای یامین پور نمی خواهد🤔: یاًس و پوچی!😕 خلاصه و روند داستان کتاب ارتداد: داستان ارتداد یک سوال مطرح می کند: اگر انقلاب ایران پیروز نمی شد چه می شد؟🧐 و یک جواب: خمینی و یارانش شهید می شدند، کشتارهای وسیع رقم می خورد و … و می ماند خامنه ای و یارانی که دیگر نمی توانستند کاری از پیش ببرند.🙄 ایران از هم گسسته می شد، دیکتاتور حاکم می ماند و ما باید از فراسوی مرزهای ایران می جنگیدیم!🤐 البته معادله ی داستان چند غلط هم دارد: یکی همین است که اگر انقلاب ایران پیروز نمی شد، فراسوی مرزها که همان لبنان و فلسطین منظور است هم، نابود می شد و فراسویی نمی ماند🤧، که کسی بخواهد بجنگد… البته با این منطقی که کتاب ارتداد در پی گرفته است!🤫 کاش آقای یامین پور می نوشت که چه می شود یک انقلاب به شکست می رسد؟🤔 ایشان فرضیه را بر شکست گذاشته و نوشته است… ! اما آن چیزی را که داری نباید نفی کنی تا عظمتش را نشان دهی!🙁 آنقدر انقلاب های شکست خورده در طول تاریخ وجود داشته است که بتواند آینه ی عبرت بشود،😜 که اگر آنها را در قالب رمان به رشته ی تحریر در بیاوریم، کفایت می کند تا مردم ایران قدر و قیمت انقلاب ایران و خمینی کبیر و شهدا را دریابند!😇 چند نکته دیگر: آقای یامین پور کنار مباحث فلسفی انقلاب و چرائی اش که چون در لفاف کلمات سنگین پیچیده شده است، چندان برای ذهن ها راهگشا نیست و در کنار مناظره های عاشقانه دختر و پسر انقلابی،🙃 بعد هم پدر و دختر انقلابی -که کمی هم رنگ و بوی جلف به خود گرفته-😣 و با جملات و کلمات نازیبا و غیرمتعارف که همراه نوشته های عفیفانه آمده است، کنار نکات دیگر کتاب مطرح شده. نتیجه این کتاب: ارتداد نه آنی بود که انتظار می رفت و نه نتیجه ای را رقم زد که خواننده می خواست!😥 جامعه ما، خصوصا قشر مذهبی اش نیاز دارد تا نوشته هایی را مطالعه کند که هم او را با اصل و حکمت اندیشه انقلاب آشنا کند، هم وظیفه و راهش را برای رسیدن به تمدن اسلامی مشخص کند،🙂 هم راه را باز کند تا با همت و امید قدم بردارد و کار را پیش ببرد.✊ خوانندگان باید مطمئن باشند، انقلاب اسلامی دیگر فرصت پیش آمده را باز نخواهد گشت و حتی به این امر فکر هم نخواهد کرد! 🤞 روزهای پیش رو بسیار چشم نوازتر از گذشته ای خواهد بود که گذرانده ایم.🍃 نکته آخر: نویسندگان باید سنگ ها را نشان دهند تا خوبان سگ ها را نشانه بروند و راه را از لوث وجود دشمنان پاک کنند🌱☄. ╔ ✾" ✾ "✾ ════╗   ♨️ @namaktab_ir ╚════ ✾" ✾" ✾
‌• • •〖🎈.✿.🎈〗• • • +رنگ خوشبختیـ🌱' یا رنگین‌ڪمانِ محو شدنے...؟ 📙| 🔗| 📘| ✾"✾"✾"═══════╗ ‌‌‌🌈 @yaran_samimii ╚═══════"✾"✾"✾
هدایت شده از نمکتاب
27.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیاید کتاب‌ها رو رنگی رنگی ببینیم! چون . . . . . . این کتاب چرا این رنگیه؟!😳🤨🤯 ♨️•• 📚•• ✍•• ╭┅──────┅╮ ♨️ @namaktab_ir ╰┅──────┅╯