eitaa logo
مجله هنری طلعت
1.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
186 ویدیو
9 فایل
بسم‌رب‌العشق♥️ . کمی طنز فقط،نه چپ نه راست 😉
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بارگاهت بابِ رحمت ڪربلايت جنت است خستہ دل از رنجِ هجرانیم،در را باز ڪن...🌸🍃 بھ نیت زیارتش هرصبح مۍخوانیم♥ 💫 | صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟ @asheghaneh_talabegi 🍃🌸
🌷🦋 🦋🌷 یـک نـفرهـایی هستـند تـو دنـیا کـه بـه هـزار نفـر می ارزنـد🙃🌷 🍃🌸 @asheghaneh_talabegi
😍 هماݧ جلسہ ے اول گفت: _مݧ تو دار دنیـا چیزے ندارم! برام مهم نیست ماشین🚗 ، خونه 🏡، مبل🛋 و این جور چیزا داشتـہ باشیـم یا نہ!!😊 در عوض دوسـت دارم توے زندگـے مشترکموݧ💞، 😌باشــہ..."💚 🌺 🍃🌸 @asheghaneh_talabegi
[آخرینْ مَرحله‌ی عِشق♥️، همین یڪ‌سُخن است؛ بِگُذارید خدا، کارِ خودش را بُکُند!😇🤞🏼] @asheghaneh_talabegi 🍃
از وقتی ازدواج کردید "مال من" ، "مال تو" باید از دایره لغاتتان حذف شوند❌ شما "ما" هستید👌 ➕ ما باهم را میسازیم! 🔴 💖 @asheghaneh_talabegi 💖
مجله هنری طلعت
#عشـق_با_معجـزه_او #قسمت_صـدوهفدھم تا شب با مادرم در راهرو نشستیم. مادرم‌ قرآن میخواند و من
_خانوم. پرستار بخش بود. +بله؟ _همراه بیمارید؟ +بله... با نگاهش پرسید: 《کدام بیمار؟》 +محمد سهرابی، همراه محمد سهرابی ام. سری تکان داد. _میخوایید برید داخل؟ +اگه بشه خوشحال میشم. _فقط طولانی نشه. لبخندی زدم و همراه پرستار رفتم. لباس سبز مخصوص را به تن کردم و کنار محمد نشستم. دستانش را بین دستانم گرفتم و بوسیدم. چقدر کم‌دیدمت...به صورت مردانه اش نگاه کردم، چقدر بزرگ شده بود....از موقعی که امیر رفت محمد را زیاد ندیدم و الان که می دیدم، دیر بود....بین موهایش چند تار سفید بود..!! برادر بیست و سه ساله ی من موهایش سفید شده بود...نمیدانم چه بر دلش گذشته بود که موهایش سفید شده بود..هنوز هم شباهت های زیادی داشتیم، مثل بچگی ها؛ من موهای سفید داشتم و او هم چند تار سفید... نذر کردم اگر چشمانش را باز کند خودم میبرمش مشهد...سرم‌را کنار تخت تکیه دادم و با محمد حرف زدم: 《هم بازی بچگی هام، چشماتو باز کن. داداش ببین دل آجیت شکسته، پاشو مثل قبل شوخی کن، بشین کنارم؛ اصلا اگه اینا برات سخته فقط چشماتو باز کن.》 بغض این چند سال قصد داشت امشب خودش را رها کند و من هم این فرصت را دریغ نکردم؛ آنقدر گریه کردم که سرم درد میکرد. در میان گریه حرف هم میزدم: 《امیر رفت، شد رفیق نیمه راه؛ تو چرا؟ تو هم میخوای بری؟ مگه نگفتی مرگ‌آدم باید حیات باشه؟ میدونم اینطوری هم بری حیات میشه ولی...اخه تو اگه بری من پیر میشم، موهام مثل دندونام میشه...》 انگاری عنان از کف ربوده بودم و آرام نمیگرفتم. _عزیزم وقت تمومه. با چشمانی که تار میدید بلند شدم و بیرون رفتم. روی صندلی نشستم و چشمانم را بستم. نویسنده: هرگونه کپی برداری بدون اجازه نویسنده است 🙃 ادامه دارد... 🌱| @asheghaneh_talabegi |🌱
تعبیرزیبای‌مقام‌معظم‌رهبری ازازدواج: 💍ازدواج💍 💐پیوندجان‌ها💐 و 💐پیونددل‌ها💐 و 💐پیوندسرنوشت‌ها💐 است. @asheghaneh_talabegi 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 🍃با مِهرِ تو در جهان پدیدار شدم لبخندِ تو را شنیده، بیدار شدم 🍃مانندِ‌غریبه‌ای‌که‌ازوطن‌دورشده بیش ازهمه دلبستهٔ دیدار شدم @asheghaneh_talabegi 🎀
✅ وقتی تصمیم می گیری یک احساس را به سرانجامی به نام " " 💍 برسانی، اولین حرکت مفید این است که از خودت بپرسی آیا واقعاً باور داری که تا سنین پیری از سخن گفتن با این زن، لذت خواهی برد؟ 🌹 سخن گفتن؛ تمامی مسائل دیگر در ازدواج موقت و گذرا است. تا زمانی که دو نفر حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن دارند، می شود به عمر ارتباطشان امید داشت... @asheghaneh_talabegi 🌱
꧁༼﷽༽꧂ ☝️❤️شبی یه ❤️☝️ 🔑راهکارهایی برای ایجاد روابط صمیمی با همسر 💚به همسرتان و احساسات او توجه کنید . 💜هنگام صحبت با او ، از نگاه مستقیم بی بهره اش نگذارید . 💓محبت خودتان را به او ، بر زبان آورید . 💖عشق خودتان را به او اثبات کنید ! 💙گاهی وقتها لازم است که خودمانی و عاشقانه او را صدا بزنید . 💗گاهی برایش یادداشت و پیامک و جملات عاشقانه بنویسید . 💚همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید . 💖به او فرصت حرف زدن بدهید . 💙حرف هایش را با دقت گوش کنید . 💜معانی حرف هایش را بفهمید ، شاید با کنایه و غیر صریح حرف می زند . 💚از همسرتان مدام عکس بگیرید و تعریف کنید 💛بدون مناسبت بهم هدیه دهید . 🧡برخی کارها را با مشارکت هم انجام دهید . ❤️گاهی‌خوشگذرانی دو نفری ، داشته باشید. ❣ @asheghaneh_talabegi