#عاشقانه_شهدا ❤️🍃
روز عروسیش خیلی خسته شده بود😓 مدام درگیر کارها بود و رفت و آمد. #شوخی میکرد و به هرکسی که میرسید میگفت: زن نگیری😄 ببین به چه روزی افتادم ، زن نگیری.
حتی به ما #خواهرها هم میرسید میگفت: آبجی زن نگیری...😅
💓 #سبک_زندگی_شهدا
#شهید_محمدتقی_سالخورده
#شهید_مدافع_حرم
@asheghaneh_talabegi 🎀
💠گزیده ای از کتاب #قصه_دلبری:
✍به روایت همسر شهید
💟وسط دفتر بسیج جیغ کشیدم، شانس آوردم کسی آن دور و بر نبود. نه اینکه آدم جیغ جیغویی باشم، ناخودآگاه از ته دلم بیرون زد. بیشتر شبیه #شوخی بود.
💟خانم ابویی که بزور جلوی خنده اش را گرفته بود، گفت: «آقای محمدخانی منو واسطه کرده برای #خواستگاری از تو! »
💟اصلا به ذهنم خطور نمیکرد #مجرد باشد. قیافه جا افتاده ای داشت. اصلا توی باغ نبودم. تاحدی که فکر نمیکردم مسئول بسیج دانشجویی ممکن است از خود #دانشجویان باشد. میگفتم تهِ تهش کارمندی چیزی از نهاد رهبری است.
💟بی محلی به #خواستگارهایش را هم از سر همین موضوع می دیدم که خب، آدم متاهل دنبال دردسر نمیگردد!
📌توصیه میکنم حتما کتاب عاشقانه و بسیارزیبای #قصه_دلبری رو مطالعه بفرمایید
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مدافع_حرم🌷
@asheghaneh_talabegi
°\💕/°
°/ #همسفرانه \°
.
.
از اول نامزدیمون💍
با خودم کنار اومده بودم که من ،
اینو تا ابد ڪنارم نخواهم داشت💔
یه روزے از دستش میدم😞
اونم با #شهادت ...
وقتی كه گفت میخواد بره🚶
انگار ته دلم ، آخرین بند پاره شد💔
انگار میدونستم ڪہ دیگه برنمیگرده ...
اونقد ناراحت بودم ...
نمیتونستم گریه کنم ...
چون میترسیدم اگه گریه ڪنم ،
بعداً پیش ائمه(ع) #شرمنده شمـ 😞
يه سمت #ايمانم بود و
يه سمت #احساسم ...
احساسم ميگفت جلوش وایسا نذار بره❌
ولی ایمانم اجازه نمیداد ...
یعنی همش به این فکر میکردم
که #قیامت ...
چطور میتونم تو چشماے #امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و ...
انتظار شفاعت داشته باشم😕
در حالےکه هیچ کاری تو این دنیا نکردم
اشکامو که دید😢😭
دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت😭
" دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیـــــا "😭
راحت کلمه ی
❤... دوستت دارم ...❤
💕... عاشقتم ...💕
رو بیان میڪرد ...
روزی که میخواست بره
#عاشقت_هستم_شدیدا_دوستت_دارم_ولی …
#دلبری_ها_یت_بماند_بعد_فتح_سوریه …
گفت : "من جلو دوستام ،
پشت تلفن نمیتونم بگم
❤ #دوستت_دارم ❤
میتونم بگم ...
دلم برات تنگ شده ...💔
ولی نمیتونم بگم #دوستت_دارم ...
چیکار کنم ...؟!"
گفتم ...
" تو بگو یادت باشه ،
من یادم میفته ...☺️
از پله ها که میرفت پایین ...
بلند بلند داد میزد ...
❣یادت باشـه ...
❣یادت باشـه ...
منم میخندیدم و میگفتم :
💕یادم هسسست ...
💕یادم هسسست ...😭
#همسر_شهید
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
.
.
°/🕊\° بازآۍ دلبرا
کھ دلم بۍقرار توست
💙@asheghaneh_talabegi💙