هدایت شده از سیدالعلماء
از ما که گذشت ولی شما #جوان ها سعی کنید انشاءالله شیرینی #روحانیت را دریابید؛ که دیگر [در این صورت] تا آخر عمر منتظر #شهریه، منتظر #سهم_امام و #خمس و اینها نیستید؛ خودتان پایهریز هستید؛ خودتان کسب میکنید و خرج میکنید. برای دین #اسلام مادر میشوید، نه آنکه از دین اسلام استفاده کنید. انسان حکم مادری پیدا میکند. یک #مسجد میسازد و در اطراف آن #فکر میکند که چه #موقوفه هایی برای مسجد درست کند، #روحانی از کجا بیاورد، #مداح از کجا پیدا کند. همهاش در این فکر است. و تا آخر عمر خرج مسجد میکند چون نتیجهی آن را یافته است؛ عین مادری که #فرزند خود را به #دانشگاه میفرستد و برای او زحمت میکشد، قرض میگیرد تا او را اداره کند.
بنابراین مسجدداری اینگونه است نه آنکه مسجدداری این باشد که خداینخواسته مثلاً بگوید: فلان مسجد درآمدش بیشتر است! -نعوذ بالله، چنین کسی ما نداریم-. بنده در یک مسجدی بودم که یک حاج آقایی از بازاریها با همین طرز تفکر بود که گفته بود که: فلانی مسجدش سرقفلی دارد. من روی منبر گفتم: آن مسجدی که سرقفلی داشته باشد پارکینگ است، مسجد نیست. پارکینگ سرقفلی دارد. مسجد که سر قفلی نمیشود داشته باشد.
اینکه انسان بخواهد در خدمت دین اسلام قرار بگیرد، منصب و #توفیق بالایی است. فکر کسب درآمد -خدای نخواسته- از #حماقت و نفهمی است. از این است که از روحانیت چیزی نفهمیده است؛ بله، انسانی که محتاج هست، احتیاجات او را خداوند متعال به وسیلهی #بیتالمال یا امور دیگر رفع میکند. دستگاه حضرت #صاحبالامر (علیهالسلام) در معنا مواظب است، حضرت دفتر دارد. رفت و آمد افراد تحت نظر است که کجا میروند، چگونه خدمت میکنند، از کجا سواد و #علم کسب میکنند، و در کجا خود را خرج میکنند، چند نفر را تا حالا #هدایت کرده، حمد و سوره چند نفر را تصحیح نموده، چقدر #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر کردهاند. تمام اینها در دفتر ثبت میشود. وارد شده که در ایام قدر ماه #رمضان و در #شب_قدر، پروندهی اعمال را خدمت حضرت میآورند. در روز ۲۳ رمضان در #خواب مرحوم علامه #عسکری را دیدم که پروندهای را در دست داشت و مشغول صحبت بودند، در خواب به من گفت: فلانی دوم شد و چه شد و... . در #باطن [ عالم] اینگونه است. در زمان جوانی دوستی به من گفت که من ماه رمضان به فلان آبادی نزدیک #اراک برای #تبلیغ میروم، امسال نمیتوانم بروم، شما بهجای من بروید. من هم گفتم انشاءالله میروم. در خواب دیدم که مثل ماشین ژاندارمری که هرکس را از سر پست خودش پیاده میکند، من هم جزء آنها هستم [ که سر پست پیاده میشوند]. خدمتها همگی در دفتر ثبت میشود، و مدیر دارد. شناخته میشود، حقوق دارد.
۹۱٫۱۱٫۱۶
☑️ مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama