شد جمعه و دیگر خبری از سفرت نیست
دیگر خبری از سفر پُرثمرت نیست
ای خادم ایران! نکند خسته شدی تو
در گوشه ی دِهکوره چرا پس گذرت نیست؟
برخیز و ببین بتکده ها هلهله دارند
ای بت شکن ناب،نشان از تبرت نیست
افتاده چرا روی زمین تاج سیادت؟
عمّامه ی خاکی ز چه رو، روی سرت نیست؟
در جنّتِ حق هستی و صد شکر که دیگر
بی معرفتی ، طعنه زنی، دُور و بَرَت نیست
ای مرثیه خوانِ پسر فاطمه برخیز
ایران همه روضهست ولی چشم ترت نیست
✍اکبر_اسماعیلی_وردنجانی_زائر
۱۴۰۳/۳/۴
#شعر
#سید_شهیدان_خدمت
#عالم_مبارز_مجاهد