eitaa logo
⸤ طلبه نوشت‌ ⸣
263 دنبال‌کننده
374 عکس
29 ویدیو
1 فایل
ا﷽ا 📝کونوا نقاد الکلام...🔍 🔻مسائل تاریخی و فقهی و اعتقادی و سیاسی و طنز و شعر، نقد و تحلیل 🔶ناشناس برای ارسال نظرات و انتقادات و سوالات 🌐https://harfeto.timefriend.net/16739583446503 💠آیدی ارتباطی: @tabrizi_110
مشاهده در ایتا
دانلود
منهج نقد و بررسی عقلی احادیث (۸) 🔺در رابطه با اینکه، این منهج در چه موضوعاتی (فقهیات یا عقاید و...) کاربرد دارد، باید گفت علمای مکتب بغداد چون شیخ مفید (ره) روایات فقهیه را نیز از منظر عقل مورد بررسی قرار دادند. ✍🏼شیخ مفید (ره) می نویسد: 🔹كان ألذي أطلقوه ع من ذلك هو أن تحل المرأة الرجل النظر إلي جاريتها و أن تتولي منه في خدمتها ماتتولاه جاريته بملك يمينه و هذا غيرمنكر في العقل و لامحظور في الشرع لأنه إذاجاز لمالك الجارية أن يهبها ويتصدق بهاجاز أن يهب خدمتها ويبيح ذلك من لايملكها فلو أنه أباحه نكاحها كانت إباحته عقدا عليه داخلا في عقود النكاح مع هبة المهر وإسقاطه. 📚المسائل الصاغانیه ص ۷۳ 🔹 قدحرف مع ذلك قول القوم و لم يفهمه وشنعتك بباطل لم تعلمه. ألذي تذهب إليه الشيعة في هذه المسألة أن للولد الذكر الأكبر من جملة ثياب الرجل مامات وكانت عليه أومعدة للباسه دون جميع ثياب بدنه و من جملة سلاحه سيفه ومصحفه ألذي كان يقرأ فيه وخاتمه ... والعقل يجوز ماذكره القوم و لايمنع منه. 📚المسائل الصاغانیه ص ۱٠۴ ⬆️از آنجا که یکی از علمای اهل سنت فقه شیعه را مردود و مستهجن می بیند، در دو مسأله فقهیه به شیعه اشکال می کند! شیخ مفید نیز آن دو مسأله را از جانب عقل مورد بررسی قرار می دهد: 🔻احلال کنیز توسط مولا برای دیگری برای خدمت کردن و نکاح 🔻ارث منحصر به فرزند بزرگتر نسبت به «ما ترک» خاص پدر مانند سلاح و مصحف و انگشتر و لباس ⬅️بطور خلاصه شیخ مفید می گوید: این دو مسأله مورد انکار و ردّ عقل نیستند و عقل چنین عملی را قبیح و منکر نمی بیند، بلکه عقل این دو مسأله را تجویز هم می کند و احلال کنیز غیر از عاریه دادن فرج (همان زنا) است چرا که در حقیقت این احلال همان زن دادن کنیز به دیگری با بخشش مهریه اش است، در ارث بردن سلاح و مصحف و لباس و انگشتر پدر توسط فرزند بزرگتر نیز به این جهت است که او زحمت زیادی را نسبت به دیگر فرزندان می کشد و نماز های قضا شده پدرش بر گردن او قرار داده شده است. در حقیقت شیخ مفید در بررسی این دو مسأله به نظر عقل بهاء می دهد و لذا می گوید «هذا غير منكر في العقل» و «العقل يجوز ماذكره القوم و لايمنع منه». @Talabeh_nevesht110
🖋فقه الحدیث شیخ صدوق ره (۱۳) 💠تفسیر الحدیث بالقرآن و الحدیث(۵) ❇️همانطور که سابقا گفته شد، این مبنا در حقیقت همان «ارجاع متشابهات به محکمات» است و شیخ صدوق (ره) در موارد بسیاری چنین روشی در فقه الحدیث داشته است و خود به این روش تصریح کرده: 🔰شیخ صدوق (ره) در توحید می نویسد: 📜أنی وجدت قوما من المخالفین لنا ینسبون عصابتنا إلی القول بالتشبیه و الجبر لما وجدوا فی کتبهم من الأخبار التی جهلوا تفسیرها و لم یعرفوا معانیها و وضعوها فی غیر موضعها و لم یقابلوا بألفاظها ألفاظ القرآن فقبحوا بذلک عند الجهال صورة مذهبنا و لبسوا علیهم طریقتنا. 🔹همانا من بعضی از اهل سنت را دیدم که ما شیعیان را متهم به اعتقاد به تشبیه و جبر می کنند به دلیل روایاتی که در کتب حدیثی ما وارد شده و آنان تفسیر صحیح آن روایات را ندانستند و معانی درست روایات را درک نکردند! الفاظ آن روایات را با الفاظ قرآن مقابله ندادند و روایاتی را به جبر و تشبیه ربط دادند که در حقیقت ربط نداشت! با این کار خواستند مذهب ما را در انظار مردم بد نشان دهند. 📚التوحید ص ۱۷ 🔰همو در اعتقادات می نویسد: 📜کل حدیث لا یوافق کتاب اللّه فهو باطل، و إن وجد فی کتب علمائنا فهو مدلّس. و الأخبار التی یتوهّمها الجهّال تشبیها للّه تعالی بخلقه، فمعانیها محمولة علی ما فی القرآن من نظائرها. 🔹هر حدیثی که با قرآن موافقت نداشته باشد باطل و مردود است! اگر هم در کتب علمای ما شیعیان چنین حدیثی پیدا شد قطعا جعلی و ساختگی است. و روایاتی که بعضی جهال از آن توهم «تشبیه» کردند نیز معانی آن را باید بر معانی الفاظ قرآنی حمل کرد. 📚الاعتقادات ص ۲۵ 🔰نیز در الاعتقادات می نویسد: 📜اعتقادنا فی الحدیث المفسّر أنّه یحکم علی المجمل، کما قال الصادق علیه السّلام. 🔹ما امامیه اعتقاد داریم که حدیث مفسّر بر حدیث مجمل حکومت دارد همانطور که این مسأله از امام صادق علیه السلام وارد شده است. 📚الاعتقادات ص ۲۵ 🔺شیخ از این مبنا به «مقابله دادن الفاظ روایی با الفاظ قرآنی» و «حمل معانی روایات بر معانی قرآنی» و «حکومت مفسّر بر مجمل» تعبیر کرده است. @Talabeh_nevesht110
🤦‍♂از نقاط قوت کتاب صحیح بخاری بر کتاب کافی شیخ کلینی (ره) ❓مجبورید پایان نامه بنویسید؟ 😂 @Talabeh_nevesht110
🖋فقه الحدیث شیخ صدوق ره (۱۴) 💠دقت نظر در رابطه با احادیث وارده در طب ✍🏼شیخ در این رابطه می نویسد: 📜اعتقادنا فی الأخبار الواردة فی الطب أنّها علی وجوه: منها: ما قیل علی هواء مکّة و المدینة، فلا یجوز استعماله فی سائر الأهویة. و منها: ما اخبر به العالم-علیه السّلام-علی ما عرف من طبع السائل و لم یتعد موضعه، إذ کان أعرف بطبعه منه. و منها: ما دلّسه المخالفون فی الکتب لتقبیح صورة المذهب عند الناس. و منها: ما وقع فیه سهو من ناقله. و منها: ما حفظ بعضه و نسی بعضه. 📚الاعتقادات ص ۱۱۵ 🔹روایات طبی گوناگون هستند: 1⃣بعضی از آن مختص آب و هوای شهر خاصی چون مکه و مدینه است، لذا آن روایت مختص آن شهر است و نمیتوان برای دیگر شهر ها با آب و هوای مختلف تجویز کرد. 2⃣بعضی از آن روایات مختص سائل است، یعنی امام با توجه به طبع و مزاج خاص آن سائل، برای او دوائی تجویز کرده است و چه بسا استعمال آن دواء برای ما مضرّ باشد. 3⃣بعضی از آن روایات توسط مخالفین مذهب ما به نام ائمه اطهار علیهم السلام جعل شدند تا به این وسیله مذهب ما را در نزد مردم تخریب کنند. 4⃣در بعضی از این روایات، از جانب راوی در نقلش اشتباه و غلط صورت گرفته است. 5⃣در بعضی روایات نیز، راوی تمام آن روایت را (که حاوی مجموعه توصیه های طبی امام بوده) حفظ نکرده است و بعضی را فراموش کرده است. @Talabeh_nevesht110
💠اَلطَّرائف فی مَعْرِفَةِ مَذاهِبِ الطَّوائف💠 🔹 کتاب کلامی سید بن طاووس رحمة الله علیه در اثبات حقانیت مذهب شیعه و در نقد مخالفین است، چند نکته در رابطه با این کتاب جالب است که: 1⃣سید بن طاووس در این کتاب از خود به اسمی دیگر بنام "عبد المحمود بن داوود" تعبیر کرده است که برای بعضی توهم شده که این کتاب پس تألیف سید بن طاووس نیست، در حالی که این همانطور که شیخ حرّ عاملی فرمودند نام مستعار سید بن طاووس من باب تقیه است چون سید بن طاووس در عصر حکام و دولت های اهل سنت زندگی می کرد باید تقیه می کرد و این کتاب را با نام فردی مجهول انتشار می داد و اگر میفهمیدند این کتاب تألیف سید بن طاووس است زنده اش نمی گذاشتند همانطور که وقتی فهمیدند کتاب احقاق الحق تألیف جناب قاضی نور الله شوشتری ره است او را کشتند به جرم نوشتن کتابی در رافضی گری و نقد اهل سنت. 2⃣سید بن طاووس خود را به خوانندگان کتاب یک کافر ذمی معرفی کرده است که تازه مسلمان شده و مانده است که کدام مذهب را اختیار کند، او بعد از تحقیقات فراوان به این رسیده است که مذهب شیعه موافق قرآن و سنت است لذا بر این می آید که برای اثبات این مذهب و در اشکالات و عجایب و غرایب و طرائف مذاهب دیگر از صحاح شان و کتب شان بر آنان احتجاج کند. گفتنی است بعد از انتشار این کتاب از علمای اهل تسنن افرادی شیعه شدند که موجب عصبانیت و خشم سنیان متعصب شد لذا نقل است در همان عصر کتابی با عنوان "النکت و اللطائف فی نقض کتاب الطرائف" در رد بر کتاب سید بن طاووس نوشتند. @Talabeh_nevesht110
📌آيا تفكيك دين از سياست جايز است؟! 🔸سوال ۱۸. آيا تفكيك سياست از دين شرعاً جايز است، آيا مى توان به اسلام نسبت داد كه دين ربطى با مسائل اجتماعى و سياسى ندارد؟ 🔹جواب. تفكيك دين از سياست يعنى نظامات غير عبادى جايز نيست و دين جامع همه مسائل اجتماعى و سياسى است و خلاصه كردن دين در عبادات و تعاليم اخلاقى خلاف تعاليم صريحه قرآن مجيد و دستورات شخص رسول اكرم صلى الله عليه وآله و ائمه طاهرين عليهم السلام است. خداوند مسلمانان خصوص طبقه جوانان عزيز را از شر كسانى كه اين افكار را تبليغ مى نمايند حفظ فرمايد. 📚معارف دین ج ۲ ص ۳۱۷ @Talabeh_nevesht110
✳️جدایی دین از سیاست⁉️ 🔖استفتاء: شما با جدایی دین از سیاست مخالفید یا موافق؟ ✍جواب: باسمه جلت اسمائه; من جداً مخالفم. زیرا بسیاری از احکام اسلام اجرایش متوقف بر حکومت مانند جهاد، قصاص، دیات و غیر این ها از احکامی که بدون حاکم مستولی بر امور ممکن نیست من کتاب مفصلی در نظام حکومت در اسلام نوشته ام و این مطلب را مفصلاً بیان کرده ‌ام. @Talabeh_nevesht110
💠فتوایی جدید و متفاوت از آیت الله کمال حیدری 🔺سوال) نماز خواندن با وجود موی گربه روی لباس نمازگزار چه حکمی دارد؟ 🔹جواب) وجود تعداد کمی موی گربه یا هر حیوان حرام گوشتی که پاک باشد بر بدن یا لباس نمازگزار، موجب بطلان نماز نیست ،اما اگر لباس زیر که پوشاننده عورت هست، از پوست یا اجزای حیوان حرام گوشت طاهر باشد، نماز خواندن با آن مکروه است. البته بهتر است از همه اینها اجتناب شود. لازم به ذکر است حضرت آیت الله حیدری (دام ظله) از فتوای قبلی خود مبنی بر بطلان نماز با وجود اجزاء حیوان طاهر حرام گوشت عدول کرده اند. 🔍منبع: هیأت پاسخگویی به سوالات و استفتائات @Talabeh_nevesht110
🖋شیوه خاصی از گفتگو و جدال با مخالفین 📔کتاب المراجعات که خیلی از این کتاب و مؤلف آن (رحمة الله علیه) سخن گفته می شود، لکن تا بحال شده است این کتاب را بصورت کامل و دقیق بخوانیم؟! 🔺سید عبدالحسین موسوی در این کتاب از عالم اهل سنت طرف مقابل که به همدیگر نامه نگاری می کردند، چقدر تمجید می کند و چقدر از او به عظمت و بزرگی یاد می کند، همین تعظیم و تمجید سید باعث می شود که طرف مقابل سلیم البشری نیز سیّد را به نحوی شگفت انگیز مورد تعظیم و تمجید قرار دهد. 🔺سید شرف الدین در این کتاب علاوه بر این که به اهل سنت و مقدسات شان توهینی نمی کند، بلکه برای خلفای اهل سنت ترضی نیز می کند و در مراجعه ۴۶ می نویسد: إن خلافة الخلفاء الثلاثة رضي الله عنهم ، وهي موضع البحث ومحل الكلام ، فمعارضة الادلة بها مصادرة. (المراجعات ص ۳۸۴) و این بسیار عجیب است! 📔کتاب الفدک آیت الله سید محمد باقر صدر نیز بر همین منوال نوشته شده است. 🔺در این کتاب با اینکه هدف مؤلف اثبات مظلومیت حضرات اهل بیت علیهم السلام و ظلم خلفای ثلاثه به ایشان است، ولی نوع نوشتار کتاب بیشتر به نوشته یک عالم سُنی بی طرف می ماند که در صدد گزارش وقایع تاریخی بدون طعن و کنایه و توهین است، تا حدی که از برای خلفای ثلاثه و عائشة ترضی می کند! 🔺برای مثال ببینیم که سید صدر با چه الفاظی از خلفای اهل سنت و دیگر مقدسات شان تعبیر می کند: 🔹قول أميرالمؤمنين- صلوات اللَّه عليه- للفاروق رضي اللَّه عنه: احلب يا عمر حلباً لك شطره اشدد له اليوم أمره ليرد عليك غداً. (فدك فی التاریخ ص ۷۹) 🔹غير أنّ الأمر الذي لا ريب فيه أنّ شخصيّة الخليفة رضي اللَّه عنه من أهمّ الأسباب التي أدّت إلي فشلها. (فدك فی التاریخ ص ۱۱۸) 🔹وخذ حياه الإمام علي عليه السلام و حياة الصديق وادرسهما، فهل تجد في حياة الأول خمودا في الإخلاص أو ضعفاً في الاندفاع نحو التضيحه أو ركوناً إلي الدعة و الراحه في ساعه الحرب المقدسه؟ فارجع البصر هل تري من فطور (ثم ارجع البصر كرتين ينقلب اليك البصر خاسئا و هو حسير). ثم حدثني عن حياه الصديق (رضي اللَّه تعالي عنه) ايام رسول اللَّه صلي اللَّه عليه و آله و سلم فهل تجد فيها إلا تخاذلا و ضعفا في الحياه المبدئيه، والحياه العسكريه، يظهر تاره في التجائه الي العريش، و اُخري في فراره يوم اُحد و هزيمته في غزوة حنين. (فدك فی التاریخ ص ۱۳٠) 🔹و قد توافقني علي أن مقام الصديق والفاروق رضي اللَّه عنه في الإسلام يرتفع بهما عن الفرار المحرم، فلا بدّ أنهما تأولا و وجدا عذرا في فرارهما و نحن نعلم أن مجال الاجتهاد والتأويل عند الخليفه كان واسعا حتي أنه اعتذر عن خالد لما قتل مسلما متعمدا بأنه «اجتهد فأخطأ». (فدك فی التاریخ ص ۱۳۱) 🔹و هي بعد ذلك كله اُم الفتن هي التي جعلت الخلافة سلطان اللَّه الذي يأتيه البر و الفاجر كما صرحت بذلك السيده عائشه (رضي اللَّه عنها) التي كانت بلا شك تمثل نظريات الحزب الحاكم. و هي التي فتحت للأهواء والأطماع السياسيه ميدانها الواسع، فتولدت الأحزاب و تناحرت السياسات و تفرق المسلمون وانقسموا شر انقسام ذهب بكيانهم الجبار و مجدهم في التاريخ. (فدك فی التاریخ ص ۱۴۴) 🔰⁉️با درستی یا نادرستی این نوع نویسندگی و گفتگو کاری نداریم! چیزی که جای بحث دارد اینکه اساساً چنین نوشتاری و گفتگویی تأثیری در خواننده دارد؟! چه فایده تحت این نوع تمجیدات و ترضی ها است؟! @Talabeh_nevesht110
🟡آیا اجبار بر فروعات اسلامی، جایگاهی در دین دارد؟ (۱۴) ☑️نمونه دیگر از چنین اجباری، اجبار حاکم اسلامی زن زانیه را به ازدواج کردن با مردی است که او را از فحشاء و زنا منع کند. شیخ حرّ عاملی (ره) بابی را در رابطه در وسائل الشیعة منعقد کرده است «بَابُ أَنَّ عَلَى اَلْإِمَامِ أَنْ يُزَوِّجَ اَلزَّانِيَةَ بِزَوْجٍ يَمْنَعُهَا مِنَ اَلزِّنَا». 🔸عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «قَضَى أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي اِمْرَأَةٍ زَنَتْ وَ شَرَدَتْ أَنْ يَرْبِطَهَا إِمَامُ اَلْمُسْلِمِينَ بِالزَّوْجِ كَمَا يُرْبَطُ اَلْبَعِيرُ اَلشَّارِدُ بِالْعِقَالِ» . 🔹محمد بن مسلم از امام‌ باقر علیه السلام نقل می کند که: امیرالمومنین علیه السلام درباره‌ زنی که زنا کرده و نافرمانی می کند، حکم کردند که امام مسلمانان، او را به شوهر مقید می کند، همان‌گونه که شتر سرکش را با عقال و زانوبند می‌ بندند. 📚تهذيب الأحکام ج ۱۰، ص ۱۵۴ @Talabeh_nevesht110
دانى كه چيست دولت، روى امام ديدن در كوى او گدائى، بر خسروى گزيدن گاهى به حضرت او، راز نهفته گفتن گاه از لب شريفش اسرار دين شنيدن گاهى جهاد كردن، با دشمنان ملت سرهاى ناكسان را، در مقدمش بريدن مهرش به دل نهفتن، رازش به كس نگفتن تا بعد از آن بنقشى در دست و خود گزيدن رو چاره اى بينديش، اى فيض در فراقش جان‌ها رسد به لب ها، تا ما به او رسيدن 📚شوق مهدی (عجل الله فرجه) غزل ۱۲۹ اماما پاى نه تا آنكه در پايت سراندازيم نثار خاك راهت را دل و جان و زر اندازيم جهان تيرۀ پر ظلم را از هم بيفشانيم فلك را سقف بشكافيم و طرح ديگر اندازيم يكى از عقل مى لافد يكى طامات مى بافد بيا كين داورى‌ها را به پيش داور اندازيم اگر دشمن بر آن باشد كه خون دوستان ريزد به سيف اللّه دست آريم و بنيادش براندازيم خوش آن روزى كه بينيمت نشسته جاى پيغمبر به دور مجلست گرديم و از دشمن سراندازيم صبا خاك وجود ما بدان عالى جناب انداز بود كان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازيم به خاك درگهش روى نياز آريم همچون فيض از آنجا خويش را شايد به حوض كوثر اندازيم 📚شوق مهدی (عجل الله فرجه) غزل ۱۲۵ اى لقايت آرزوى مؤمنان وز برايت هاى و هوى مؤمنان يا غياث الحق يا قطب الورى التفاتى كه به سوى مؤمنان مو به مو از شوق در رقص آمدند بوى آمد از تو سوى مؤمنان مؤمنان را در حقيقت قبله اى زان به سوى تست روى مؤمنان گفتگويت گفتگوى اهل دل جستجويت جستجوى مؤمنان از قدوم دلكش جان پرورت مژده اى بفرست سوى مؤمنان در دلش مهر شما بلوا گرفت فيض را زانست خوى مؤمنان 📚شوق مهدی (عجل الله فرجه) غزل ۱۲۶ @Talabeh_nevesht110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منظره ای زیبا و شکوهمند از نماز جماعت شیعیان شمال پاکستان در میان رشته کوه های هیمالیا @Sibtayn
💠وجوب تشکیل حکومت برای فقیه جامع الشرائط اعلم در عصر غیبت ⬅️آیت الله شیخ محمد اسحاق فیاض از مراجع تقلید نجف اشرف می نویسد: 🔺حکومت اسلامی در عصر غیبت به فقیه جامع الشرائط اعلم محول شده است 🔺بدیهی است که برای تطبیق دین و اجرای حدود و اقامه عدالت و احقاق حقوق به حکومت و زعامت دینی نیاز است و اساسا امتداد شریعت و احکام آن به امتداد حکومت و ولایت و زعامت دینی وابسته است. 🔺هر چه که برای نبی اکرم و ائمه اطهار (علیهم السلام) ثابت است، برای فقیه جامع الشرائط اعلم در عصر غیبت ثابت است 🔺اگر موانعی نبود بر فقیه مبسوط الید جامع الشرائط اعلم تشکیل حکومت واجب است. @Talabeh_nevesht110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
المرجع السیاسی لا قیمة له ⬅️در فضای مجازی کلیپی بصورت تقطیع شده پخش می شود که در آن آیت الله شیخ محمد اسحاق فیاض می گویند: مرجع تقلیدی که سیاسی باشد هیچ ارزشی ندارد! 🔻در حالی که در کامل این کلیپ که قرار دادیم، ایشان توضیح می دهند که منظور شان از سیاست و سیاسی، سیاست به معنای مذموم مصطلح امروزی که همراه با خدعه و دروغ است می باشد. نیز بیان می کنند که سیاست صحیح اسلامی جزئی از دین است. 🔹سیاست در اصل به معنای تدبیر و حفاظت است و از جمله فضائل و شئونات ائمه اطهار علیهم السلام، سیاست عالمیان است که در زیارت معروفه به ایشان خطاب می کنیم: السلام علیکم یا ساسة العباد. نیز امام صادق علیه السلام فرمود: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِیَّهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَکْمَلَ لَهُ الْأَدَبَ قَالَ- إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ ثُمَّ فَوَّضَ إِلَیْهِ أَمْرَ الدِّینِ وَ الْأُمَّةِ لِیَسُوسَ عِبَادَهُ؛ خداوند پیامبرش صلی الله علیه و آله را به بهترین صورت تأدیب و تربیت کرد و وقتی که ادب و تربیت او را به اکمال رساند به او فرمود: همانا او بر خُلق عظیمی هستی! سپس امر دین و امت را در اختیار او نهاد تا بندگانش را سیاست و تدبیر کند. (الکافی ج ۱ ص ۲۶۶) 🔹سیاست به معنای مذموم که امروزه متعارف شده است که مرادف خدعه و فریب و نیرنگ و دروغ و کلک زدن است. @Talabeh_nevesht110
﷽ ◀️ صفویه و ✍ آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی در تبیین نقش صفویه و روش علمای شیعه در تقویت مذهب تشیع می فرماید: 📝... شاهان صفوی اگر نبودند، شاید هیچ گاه تشیّع در میان مردم ایران فراگیر و رسمی نمی‌شد. شاه سلیمان موقوفه‌ای را برای استنساخ و نشر بحارالأنوار مرحوم مجلسی قرار داده بود  و اینكه كتب مرحوم مجلسی دركشور منتشر و در منازل مردم كتاب‌های مجلسی وارد شده بود، در سایه حمایت همین شاهان بود و اگر آنها نبودند، این كار عملی نبود. در سال 1098 شاه سلیمان تصمیم می‌گیرد مقام شیخ الاسلامی را به مرحوم مجلسی اعطا كند. در «وقائع السنین والأعوام» خاتون آبادی كه در زمان حیات شاه سلیمان نوشته شده، آمده است كه شاه چند مرتبه كلمه التماس را به زبان خود جاری كرد، با اینكه این‌گونه تعابیر از زبان شاهان به‌ندرت خارج می‌شد. همچنین نوشته است كه هندی‌ها در دولتخانه شاهی بت می‌پرستیدند و مجلسی حدود دو ماه بعد از تصدّی شیخ الاسلامی، بتخانه آنها را خراب كرد. در آن زمان مقام شیخ الاسلامی مقام اول روحانی كشور بود كه همه تصرّفات مربوط به امور دینی به دستور او بود و مرحوم مجلسی تصدّی این مقام را پذیرفته بود، مشروط به اینكه مظاهر كفر را از بین ببرد و احكام شرع و تشیّع را بر ایران حاكم كند. در آن اوضاع اگر علمای شیعه و از جمله مرحوم مجلسی شاهان شیعی را تقویت نمی‌كردند، حكومت عثمانی كه متصل به ایران بود، ایران را نابود می‌كرد. شهادت ثالثه هر چند جزء اذان نیست، ولی در عین حال چون شعار شیعه شده، این شعار باید محفوظ بماند. ناصرالدین شاه بعد از اینكه با سختی بسیار شهر هرات را گرفت، همان روز اول دستور داد در آنجا اذان شیعی گفته شود؛ زیرا علامت حیازت آن جا همین اذان شیعی بود. شاهان قاجار و صفویه، بی‌دین نبودند و نباید فسادشان سبب شود كه ما بر تمام اعمال آنها خط بطلان بكشیم. در زمانی كه عثمانی می‌خواست ایران را ببلعد، اگر این علما در صفویه، مقابل حكومت قرار می‌گرفتند یا كوتاه می‌آمدند و حكومت شیعی را تأیید و تأكید نمی‌كردند، عثمانی غلبه می‌كرد. 20 آبان 1383ش   📚جرعه ای از دریا، ج4، ص394 ✅ با وجود این حقایق مسلم و خدمات برجسته علمای زمان صفویه به مذهب تشیع، جریان های «وحدت نامنضبط» با ناسپاسی از این خدمات برجسته، با عبارت های توهین آمیز، سخن از شکل گیری «شیعه قالتاق» می گویند! «سربازان امامین انقلاب» https://eitaa.com/joinchat/4077847026C86bbe18341
🛑 تحریف به زیاده در توسط 🖇 دعا با چاشنی عرفان 🖇 مراقب این جماعت باشید ✅در قسمت آخر این دعای شریف بعد از ذکر و تکرار: یا رب، یا رب، .. یک سلسله کلماتی طولانی به دعا اضافه شده، و از این جمله آغاز میشود 👈«إلهي انا الفقیر فی غنای ...» الی آخر نظرات بعض محقق شیعه درمورد عبارات آخر دعا: 1⃣ ثقه الإسلام رحمه الله در (کتاب مفاتیح الجنان) در پایان اصل دعای روز عرفه امام حسین علیه السلام چنین آورده است: 🔰امام عليه السلام پس از تکرار بسیار از ذکر یا رب، کسانی که در اطراف آن حضرت بودند و همه به دعای آن بزرگوار متوجه بودند و آمین می گفتند و صداهای آنان به گریستن بلند بود تا غروب کرد آفتاب و به جانب مشعرالحرام شدند. 💠اکنون از این بیان که مرحوم شیخ در پایان اصل این دعا آورده معلوم می شود که این دعا تا همین ذکر یا رب در همان غروب روز عرفه بوده و کاروان بعد از‌ ان به سوی مشعرالحرام رهسپار شدند. و دیگر مجالی برای خواندن این اضافات است. 🔆اما مرحوم شیخ گویا اینکه این اضافات را در پیرو این دعا آورده چنین یادآور شده که تنها استناد به کتاب شریف کرده است که آنهم از قول علامه مرحوم رحمه لله رد شده است، و چنین می فرماید که در نسخه کتاب اقبال چنین اضافاتی نیامده و در چاپهای بعد این اضافات اضافه شده! 2⃣ رحمه الله نیز می فرماید: 🔰 در «بلد الأمين» از کفعمی و ابن طاوس (در مصباح الزائر) این دعای شریف را نقل کرده اند و لكن قسمتی که از جمله: 👈إلهي أنا الفقير في غنای...👉 تا پایان اضافات ذکر کرده اند در بعضی از نسخه های اقبال یافت است و عبارات آن موافق بیان علیهم السلام نیست، و همچنین این عبارات بر وفق است که بعضی از مشایخ آنها بر این دعا اضافه کرده اند و با دخالت آنرا به اصل دعا ملحق نموده اند. ✅بنابراین معلوم گردید نه اینکه (ابن طاوس علیه الرحمه) این اضافات را خود در کتاب خود آورده، بلکه بعد که بعضی نسخ آن تجدید چاپ شده افرادی با نظر خصوصی و بدون مسئولیت که رعایت اصول و نداشته اند این اضافات را به اصل دعا پیوست داده اند. 📚بحارالانوار ج۹۵ ص۲۲۷-۲۲۸/علامه مجلسی/مصحح:ابراهیم میانجی/ناشر:دار احیاءِ التراث العربی/بیروت 3⃣ جلال الدین (تصوف پژوه و مفسر مثنوی) کتاب نامه خود در پاورقی می نویسد: 🔰«تمام اين فقرات را عينا و بى‏ كم ‏و زياد در نسخه قديم كتاب «الحكم العطائية» ديده ‏ام شامل دعوات و مقامات «ابن عطاء الله اسكندرانى شاذلى» تاج الدين ابو الفضل احمد بن محمد معروف سده هفتم هجرى كه وفات او را در ۷۰۹ ه. ق نوشته ‏اند؛» 📚مولوی نامه مقدمه ج۲ص۱۸/جلال الدین همایی/ناشر:نشر هما/تهران۱۳۸۵ 💢نکته:با مراجعه به نسخ خطی کتابخانه آستان قدس رضوی مشخص شده که نسخه ای که به تاریخ ۹۵۷ ه ق نوشته شده این ذیل را ندارد 👤آقای نیز در مقدمه کتاب اقبال می نویسد: 🔰نسخه فوق نسخ موجود است. 📚الاقبال بالاعمال ج۱ ص۲۱/سید بن طاووس/مصحح:جواد قیومی اصفهانی/مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی/قم۱۳۷۶ 4⃣ آقای (از بزرگان عرفان مثلا اسلامی) نیز با قبول این که این فقرات مورد بحث متعلق به مناجات تاج الدین ابن عطاء الله اسکندرانی( ) است،عبارات وی را نشانه از نویسنده می داند. جالب است که در مکتب ایشان یک سنی که و است از معارف و دستش از ولایت حجج الهی خالی است به توحید محض می‌رسد !!!! البته وقتی شیخ العارفین باشد و سلطان العارفین حقا که این جماعت عارف مسلک بشوند مرید . 📚الله شناسی ج۱ ص۲۵۳/محمد حسین طهرانی/ناشر:علامه طباطبایی/مشهد۱۴۲۶ الروافض الحيدري @ravafez_alhaydari
💠دو کتاب ناب و کم نظیر از علامه سید هاشم بحراني (علیه الرحمة) در رابطه با غدیر 📔كشف المهم في طريق خبر غدير خم 📔غاية المرام و حجة الخصام في تعيين الإمام من طريق الخاصّ و العام @Talabeh_nevesht110
❤️ 🌼 💐معنای «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» 💠سلمان از رسول خدا صلی الله علیه و آله در رابطه با چگونگی ولایت در حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» پرسی، و حضرت جواب داد: «ولايتى مانند ولايت من؛ هر كس كه من نسبت به او از خودش سزاوارترم، على سزاوارتر از او به خودش است». ⬅️فَقَالَ مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ هَذَا مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ فَقَامَ سَلْمَانُ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَلاَءٌ كَمَا ذَا فَقَالَ وَلاَءٌ كَوَلاَيَتِي مَنْ كُنْتُ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ فَعَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ نَفْسِهِ. 📚کتاب سُليم ج ۲ ص ۶۳۶ 💠از رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله درباره «مَن کنتُ مولاه فعلیٌّ مولاه، اللهم والِ مَن والاه و عادِ مَن عاداه» سوال شد، حضرت فرمود: خدا مولای من است و با وجود او مرا اختیاری از خود نیست؛ و من مولای مؤمنانم و از آن‌ها به خودشان سزاوارترم و با بودن من، آن‌ها را اختیاری از خود نیست؛ و هرکس که من مولای اویم و سزاوارتر از خودش به او هستم و با وجود من اختیاری از خود ندارد، علی بن ابی طالب نیز مولای اوست و با وجود وی، اختیاری از خود ندارد. ⬅️قَال جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام: سُئِلَ وَ اللَّهِ عَنْهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ اللَّهُ مَوْلَایَ أَوْلَی بِی مِنْ نَفْسِی لَا أَمْرَ لِی مَعَهُ وَ أَنَا مَوْلَی الْمُؤْمِنِینَ أَوْلَی بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ لَا أَمْرَ لَهُمْ مَعِی وَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ أَوْلَی بِهِ مِنْ نَفْسِهِ لَا أَمْرَ لَهُ مَعِی فَعَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ مَوْلَاهُ أَوْلَی بِهِ مِنْ نَفْسِهِ لَا أَمْرَ لَهُ مَعَهُ. 📚بشارة المصطفی ص ۶۱ و ۶۲ 💠ابواسحاق گوید: به امام سجاد علیه السّلام گفتم: معنای سخن پیامبر صَلی الله علیهِ و آله که فرمود: «مَن کنتُ مولاه فهذا علیّ مولاه» چیست؟ فرمود: پیامبر آن‌ها را آگاه فرمود که پس از وی، امام اوست. ⬅️عَنْ شَرِیکٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ قَالَ: قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام مَا مَعْنَی قَوْلِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ قَالَ أَخْبَرَهُمْ أَنَّهُ الْإِمَامُ بَعْدَهُ. 📚معانی الأخبار ص۶۵ 💠ابان بن تغلب گوید: از امام باقر علیه السّلام درباره قول رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله: «مَن کنتُ مولاهُ فعلیٌّ مولاه» پرسیدم، فرمود: ای ابوسعید، این چه پرسشی است که می‌کنی؟! روشن است که ایشان را آگاه فرمود که پس از وی، علی علیه السلام جانشین او در میان آن‌ها خواهد بود. ⬅️عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ علیهما السلام عَنْ قَوْلِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ فَقَالَ یَا أَبَا سَعِیدٍ تَسْأَلُ عَنْ مِثْلِ هَذَا أَعْلَمَهُمْ أَنَّهُ یَقُومُ فِیهِمْ مَقَامَهُ. 📚معانی الأخبار ص ۶۶ 💠حسن بن طریف گوید: به امام ابو محمّد (امام حسن عسکری) علیه السّلام نامه ای نوشته و از وی پرسیدم که معنای قول رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله درباره امیر المؤمنین علیه السّلام «مَن کنتُ مولاه فهذا مولاه» چیست؟ فرمود: مقصود وی از این جمله آن بود که علی علیه السّلام را به عنوانی پیشوایی معرفی کند که به هنگام ایجاد تفرقه، حزب خدا به وی شناخته شوند. ⬅️عَنِ الْحَسَنِ بْنِ طَرِیفٍ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی مُحَمَّدٍ علیه السلام أَسْأَلُهُ مَا مَعْنَی قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا مَوْلَاهُ قَالَ أَرَادَ بِذَلِکَ أَنْ جَعَلَهُ عَلَماً یُعْرَفُ بِهِ حِزْبُ اللَّهِ عِنْدَ الْفُرْقَةِ. 📚کشف الغمة ج ۲ ص ۴۲۳ 🆔 @mohadesin_marefat_110
سفیدی مو در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و در این زمان 🔻مرحوم علامه مجلسی در لوامع صاحبقرانی می نویسد: و در روايتى وارد شده است كه در سر و محاسن مبارك آن حضرت هفده تار موى سفيد به همرسيده بود و مىفرمودند كه شيّبتني هود و الواقعة و المرسلات و اذا السّماء انشقّت. يعنى مرا پير كرد هيبت عذاب الهى كه در اين سورها واقع شده است و در آن وقت دير سفيد مىشده است مو و در اين اوقات نادر است كه در شصت سالگى اكثر محاسن سفيد نشود. 📚لوامع صاحبقرانی جلد ۲، صفحه ۵۹ @Talabeh_nevesht110
💠راه های اطباء قدیم برای جلوگیری از سفید شدن موی ✍محمد بن زکریا رازی در برء الساعة ⬅️باب بيست و پنجم در تدبير حفظ كردن موى از سفيد شدن است 🔹بايد دانست كه بهترين تدابير حذر كردن از چيزهاى بارد و رطب است از فواكه و خيار و امثال آنها و بعضى از بقول كه در آنها رطوبت زايد باشد خاصه كاهو اما ادويه كه در اين باب نافع است باتفاق كل حكما هليله جات و آمله و سير و پياز و زنجبيل و دارچينى و باديان و زيره و ميخك و زرچوبه و زرنياد و معاجيتى كه در آنها لعل و ياقوت و مشك و جدوار و عنبر و ورق طلا و نقره و پازهر حيوانى باشد چنانچه در قرآباد يتيات مذكور است صفت روغنى كه طلا نمودن آن مانع از سفيد شدن موى شود بگيرند سياه دانه و سعد و ميخك از هريك هفت مثقال كوبيده و جوشانيده و صاف كنند پس با چهل مثقال روغن زيتون يا روغن پنبه دانه بجوشانند تا آب آن تمام شود و روغن بماند پس در بن موى طلا كنند و طلا نمودن روغن قسط نيز همين خاصيت دهد صفتش اين است كه بگيرند قسط تلخ چهل مثقال و سليخه سه مثقال كوبيده و يك شبانه روز خيسانيده و و با نود مثقال روغن كنجد بآتش ملايم جوشانيده تا آب آن برود و روغن بماند پس صاف نموده استعمال نمايند صفت خضابى كه موى را سياه كند بگيرند حنا و ميخك و خبث الحديد از هريك جزوى و وسمه ده جزو همه را با آب نارنج يا ليمو گرم كرده بسرشند و بكار برند و اگر از اين خضاب خشكى و شكستگى در موى پديد آيد بروغن بنفشه بادام چرب بايد كردن اما اگر موى سفيد را خواسته باشند كه سفيدتر شود برف وارد برنج را مخلوط كرده شب ببندند و صبح با آب عسل بشويند يا با آب نارنج با برف هر صبح بشويند موى را سفيدتر كند و اله اعلم 📚برء الساعة (بهبود آنى)، ص: ۵۳ @Talabeh_nevesht110
✔️جایگاه روایات اهل سنت (۹) 🔺شیخ صدوق (ره) نیز از حدیث شناسانی است که در کتب خود (خصوصا کتاب الخصال) از احادیث اهل سنت نیز تحت شرائطی نقل می کند: 1⃣نقل برای احتجاج بر اهل سنت ✍در الخصال (ج۱ ص ۷۱) بعد از نقل روایاتی از مصادر اهل سنت، می نویسد: 🔺کان مرادی بإیراد هذه الأخبار الرد علی المخالفین لأنهم لا یرون بعد الغداة و بعد العصر صلاة فأحببت أن أبین أنهم قد خالفوا النبی صلّی الله علیه و آله فی قوله و فعله. 🔹مقصود من از آوردن این روایات ردّ بر مخالفین است که آنها خواندن نماز پس از نماز صبح و عصر را روا نمی دارند، خواستم بیان کنم که آنها با قول و فعل پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله مخالفت می‌کنند. ✍یا در الخصال (ج ۱ ص ۷۵) بعد از نقل روایتی از مصادر اهل سنت می نویسد: 🔺هذا يدل على أنه لم يقل آمين بعد فاتحة الكتاب سرا و لا جهرا لأن المتكلم سرا و علانية لا يكون ساكتا و في ذلك حجة قوية للشيعة على مخالفيهم في قولهم آمين بعد الفاتحة. 🔹این روایت دلالت می‌کند که پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله پس از خواندن سوره فاتحه نه با صدای بلند و نه پنهانی «آمین» نمی گفت، چون کسی که آشکارا یا پنهانی سخن بگوید، او ساکت به حساب نمی آید و در این، حجت قوی برای شیعه در برابر مخالفین است که آنها پس از سوره فاتحه «آمین» می‌گویند. 2⃣تأیید و تقویت روایات شیعه و تصحیح نواقص روایت صحیح المضمون از منابع اهل سنت 🔻شیخ صدوق (ره) بسیار می شود که ابتداء روایتی را از منابع شیعه نقل می کند، بعد روایتی دیگر نیز که اهل سنت نقل کردند را روایت می کند به جهت مشابهت لفظی و هماهنگی مضمون و معنایِ روایت سُنی با روایت شیعی. ⬇️مانند این دو روایت که در باب «جمع الله عز و جل الكلام لآدم ع في أربع كلمات‌» و باب «لا هجرة فوق ثلاث‌» آورده است: 🔹مصدر شیعی: عَنْ مِيثَمِ بْنِ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ‌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى آدَمَ ع أَنِّي سَأَجْمَعُ لَكَ الْكَلَامَ فِي أَرْبَعِ كَلِمَاتٍ قَالَ يَا رَبِّ وَ مَا هُنَّ قَالَ وَاحِدَةٌ لِي وَ وَاحِدَةٌ لَكَ وَ وَاحِدَةٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَكَ وَ وَاحِدَةٌ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ‌ النَّاسِ فَقَالَ يَا رَبِّ بَيِّنْهُنَّ لِي حَتَّى أَعْلَمَهُنَّ فَقَالَ أَمَّا الَّتِي لِي فَتَعْبُدُنِي وَ لَا تُشْرِكُ بِي شَيْئاً وَ أَمَّا الَّتِي لَكَ فَأَجْزِيكَ بِعَمَلِكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ‌ وَ أَمَّا الَّتِي بَيْنِي وَ بَيْنَكَ فَعَلَيْكَ الدُّعَاءُ وَ عَلَيَّ الْإِجَابَةُ وَ أَمَّا الَّتِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَ النَّاسِ فَتَرْضَى لِلنَّاسِ مَا تَرْضَاهُ لِنَفْسِكَ. 🔹مصدر سُنی: حَدَّثَنَا صَالِحُ بْنُ بَشِيرٍ أَبُو بِشْرٍ الْمُرِّيُ‌ قَالَ سَمِعْتُ الْحَسَنَ يُحَدِّثُ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِيمَا يَرْوِي عَنْ رَبِّهِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَالَ: أَرْبَعُ خِصَالٍ وَاحِدَةٌ لِي وَ وَاحِدَةٌ لَكَ وَ وَاحِدَةٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَكَ وَ وَاحِدَةٌ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عِبَادِي فَأَمَّا الَّتِي لِي فَتَعْبُدُنِي وَ لَا تُشْرِكُ بِي شَيْئاً وَ أَمَّا الَّتِي لَكَ فَمَا عَمِلْتَ مِنْ خَيْرٍ جَزَيْتُكَ بِهِ وَ أَمَّا الَّتِي بَيْنِي وَ بَيْنَكَ فَمِنْكَ الدُّعَاءُ وَ عَلَيَّ الْإِجَابَةُ وَ أَمَّا الَّتِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عِبَادِي فَأَنْ تَرْضَى لَهُمْ مَا تَرْضَى لِنَفْسِكَ وَ لَمْ يَذْكُرْ آدَمَ فِي هَذَا الْحَدِيثِ. 🔹مصدر شیعی: عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع‌ أَنَّهُ قَالَ مَا مِنْ مُؤْمِنَيْنِ اهْتَجَرَا فَوْقَ ثَلَاثٍ إِلَّا وَ بَرِئْتُ مِنْهُمَا فِي الثَّالِثَةِ. 🔹مصدر سُنی: عَنِ ابْنِ شِهَابٍ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ لَا يَحِلُّ لِلْمُسْلِمِ أَنْ يَهْجُرَ أَخَاهُ فَوْقَ ثَلَاثٍ‌. 🔸نکته عجیب آنکه خود شیخ صدوق (ره) در الخصال روایت می کند سه نفر بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دروغ می بستند که دو نفر از آنان ابوهریره و انس بن مالک است! ولی با این حال می بینیم شیخ صدوق (ره) از «انس بن مالک و ابوهریره» احادیث زیادی را نقل می کند! که بنظر می رسد به جهت صحت محتوای این احادیث بوده است، مثلا از ابوهریره نقل حدیث می کند که: بنده ای به سبب اینکه یک شاخه خاری از سر راه مسلمانان برداشت، وارد بهشت شد.(الخصال ج ۱ ص ۳۲) که طبیعی است سخت گیری در چنین احادیثی با چنین محتوایی مقبول، بیخود است به بهانه اینکه ناقل آن ابوهریره دروغگو است. @Talabeh_nevesht110
💠این زیادت مفیده پس کجاست؟ و قال علیه السلام کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ، وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ، وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ. وَ مَا ابْتَلَی اللّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ. همان گونه که اشاره شد مرحوم سیّد رضی در ذیل این گفتار حکیمانه می‌گوید: «این سخن سابقاً (در حکمت ۱۱۶) گذشت جز این که در این جا اضافه خوب و مفیدی دارد»؛ (قالَ الرَّضِیُ: وَ قَدْ مَضی هذَا الْکَلامُ فِیما تَقَدَّمَ، إِلَّا أنَّ فِیهِ هاهُنا زِیادَةٌ جَیِّدَةٌ مُفیدَةٌ). این در حالی است که هنگام مقایسه این حکمت با آنچه گذشت، کمترین تفاوتی در میان آن دو دیده نمی شود (جز کلمه«سبحانه»که بعد از نام مقدس «اللّه»در این جا آمده است و به یقین منظور مرحوم سیّد رضی این جمله نبوده است، ازاین رو خطیب رحمه الله در مصادر ذیل این حکمت می‌گوید: شاید این جمله اضافاتی داشته که کاتب آن را فراموش کرده و از قلم انداخته است). 📚شرح نهج البلاغه آیت الله مکارم شیرازی @Talabeh_nevesht110
🧐اگر جوابت بدهم کافر خواهی شد أَبِي رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ اَلرَّازِيُّ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ اَللُّؤْلُؤِيِّ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ مِهْزَمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : أَخْبِرْنِي عَمَّا اِخْتَلَفَ فِيهِ مَنْ خَلَّفْتَ مِنْ مَوَالِينَا قَالَ قُلْتُ فِي اَلْجَبْرِ وَ اَلتَّفْوِيضِ قَالَ فَسَلْنِي قُلْتُ أَجْبَرَ اَللَّهُ اَلْعِبَادَ عَلَى اَلْمَعَاصِي قَالَ اَللَّهُ أَقْهَرُ لَهُمْ مِنْ ذَلِكَ قَالَ قُلْتُ فَفَوَّضَ إِلَيْهِمْ قَالَ اَللَّهُ أَقْدَرُ عَلَيْهِمْ مِنْ ذَلِكَ قَالَ قُلْتُ فَأَيُّ شَيْءٍ هَذَا أَصْلَحَكَ اَللَّهُ قَالَ فَقَلَبَ يَدَهُ مَرَّتَيْنِ أَوْ ثَلاَثاً ثُمَّ قَالَ لَوْ أَجَبْتُكَ فِيهِ لَكَفَرْتَ . مهزم از امام صادق عليه السّلام نقل مى‌كند كه آن حضرت فرمودند:به من از اختلافى كه ميان شيعيان ما وجود دارد، خبر بده.عرض كردم:اختلاف در جبر(مجبور شدن مردم در كارها)و تفويض(واگذارى كارها از سوى خداوند به مردم)است.فرمودند:از من(در مورد آنها)بپرس. عرض كردم:آيا خداوند بندگان خود را بر گناه مجبور ساخته است‌؟فرمودند:خداوند، قدرتمندتر از آن است كه چنين كند. عرض كردم:آيا كارها را به خود مردم واگذار كرده است‌؟فرمودند:خداوند بر مردم تواناتر از آن است.عرض كردم:خداوند امور شما را اصلاح فرمايد!پس كدام چيز صحيح است‌؟امام عليه السّلام دو تا سه مرتبه دستان خود را چرخاندند و سپس فرمودند:اگر پاسخ تو را در اين‌باره بگويم،كافر مى‌شوى. 📚التوحيد ج ۱، ص ۳۶۳ @Talabeh_nevesht110