🖋فقه الحدیث شیخ صدوق ره (۵)
💠انکار در قالب اخبار (۲)
📜وَ سَأَلَ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ أَخَاهُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ : عَنِ اَلْمُكَاتَبِ هَلْ عَلَيْهِ فِطْرَةُ شَهْرِ رَمَضَانَ أَوْ عَلَى مَنْ كَاتَبَهُ وَ تَجُوزُ شَهَادَتُهُ قَالَ «اَلْفِطْرَةُ عَلَيْهِ وَ لاَ تَجُوزُ شَهَادَتُهُ» .
🔹علىّ بن جعفر از برادرش امام کاظم عليه السّلام در بارۀ شخص مكاتب سؤال كرد كه آيا فطرۀ ماه رمضان بر او تعلّق ميگيرد يا بر كسى كه با او مكاتبه كرده؟ و آيا شهادت او جايز و نافذ است؟ امام عليه السّلام فرمود: فطره بر عهدۀ او است، و شهادتش نافذ نيست.
🔰فقه الحدیث
🔺شیخ صدوق (ره) جواب امام علیه السلام «اَلْفِطْرَةُ عَلَيْهِ وَ لاَ تَجُوزُ شَهَادَتُهُ» را که در قالب اخبار از حکم الهی است، انکار می داند، به این معنا که این جمله را به دو صورت میتوانیم معنا کنیم: ۱) بصورت اخباری: فطره بر او واجب است با اینکه شهادتش نافذ نیست. ۲)بصورت انکاری: فطره بر او واجب باشد در حالی که شهادتش نافذ نیست ؟!! پس شهادتش نافذ است، همانطور که فطره بر او واجب است. لذا شیخ در ذیل روایت می نویسد: هَذَا عَلَی الْإِنْکَارِ لَا عَلَی الْإِخْبَارِ یُرِیدُ بِذَلِکَ أَنَّهُ کَیْفَ تَجِبُ عَلَیْهِ الْفِطْرَةُ وَ لَا تَجُوزُ شَهَادَتُهُ أَیْ أَنَّ شَهَادَتَهُ جَائِزَةٌ کَمَا أَنَّ الْفِطْرَةَ عَلَیْهِ وَاجِبَةٌ. (کتاب من لا یحضره الفقیه ج ۲، ص ۱۷۹) ناگفته نماند این نوع اجتهادات شیخ صدوق (ره) در متن روایت مورد اعتراض اخباریین واقع شده است.
@Talabeh_nevesht110
✔️جایگاه روایات اهل سنت (۳)
💠آیت الله بروجردی (ره) و تسلط بر روایات و فتاوی اهل سنت (۱)
📜هذا كلّه فيما إذا كان الانحراف الى اليمين و اليسار. و أمّا إذا كان فيما بينهما فظاهر قوله عليه السلام في صحيحتي زرارة و معاوية بن عمّار «۳»، و كذا في رواية أبي هاشم الجعفري عن الرضا عليه السلام في كيفيّة الصلاة على المصلوب «۴» أنّ ما بين المشرق و المغرب قبلة، شموله للناسي و الغافل أيضا من باب العموم حتّى بالنسبة إلى العامد. و بهذا المضمون قد روى العامّة أيضا بسندين، عن أبي هريرة عن النبي صلّى اللّٰه عليه و آله و كذا في موّطإ ابن مالك، عن النافع، عن عمر روى بهذا المضمون و ان كانت الرواية الأخيرة مرفوعة لأنّ النافع يروى عن ابن عمر لا عن عمر فروايته عن عمر مرفوعة، و موقوفة أيضا لعدم اتصال السند الى المعصوم عليه السلام «۱». و لكن المقصود تأييد الروايات الخاصّة بها.
📚تقرير علی پناه الاشتهاردی از بحث سيد بروجردي (فی القبله، الستر و الساتر، مکان المصلی) ج ۱، ص ۴۳
🔺همانطور که اهل علم می بینند ایشان ابتدا روایات شیعه را ذکر می کند و بعد روایاتی از اهل سنت نیز در مضمون روایات شیعه ذکر کرده و به بررسی سندی (موقوعه و مرفوعه و...) آن روایات می پردازد(که خود حاکی از تسلط ایشان بر اصطلاحات رجالی اهل سنت است) و در آخر بیان می کند غرض از آوردن روایات اهل سنت، تأیید و تقویت روایات شیعه است.
@Talabeh_nevesht110
✔️جایگاه روایات اهل سنت (۴)
💠آیت الله بروجردی (ره) و تسلط بر روایات و فتاوی اهل سنت (۲)
📜(أما الأولى) [حرمته على الرجال تكليفا مطلقا]:
فلا خلاف بين العامة و الخاصة في حرمته على الرجال، و الدليل على الحرمة عند العامة انهم رووا عن النبي صلى اللّٰه عليه و آله انه أخذ يوما الذهب بإحدى كفيه و الحرير بالأخرى و قال: انهما محرمان على ذكور أمتي «۱». و عند الخاصة الروايات عن الأئمة عليهم السلام «۲».
📚تقرير علی پناه الاشتهاردی از بحث سيد بروجردي (فی القبله، الستر و الساتر، مکان المصلی) ج ۱، ص ۲۴٠
🔺در مسأله حرمت پوشیدن لباس حریر محض نیز آیت الله بروجردی به روایت عامه نیز استناد می کند و می فرماید آنان از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کردند که فرمود طلا و لباس حریر محض برای مردان امتم حرام است، سپس به روایات خاصه از اهل بیت علیهم السلام در تأیید این روایت اهل سنت از پیامبر استناد می کند.
@Talabeh_nevesht110
✔️جایگاه روایات اهل سنت (۵)
💠آیت الله بروجردی (ره) و تسلط بر روایات و فتاوی اهل سنت (۳)
📜و المشهور بينهم دخول وقتها بعد سقوط الحمرة المغربيّة أيضا، و دليلهم عليه أمران (أحدهما) العمل المستمر من زمن النبي صلّى اللّٰه عليه و آله الّا ما شهد من إتيانه صلّى اللّٰه عليه و آله لها بعد سقوط الشفق (ثانيهما) حديث إتيان جبرئيل عليه السلام أوقات الصلوات و قد أتى بالعشاء في اليوم الأوّل عند سقوط الشفق، و في الثاني عند ذهاب ثلث الليل «۱». و يرد (على الأوّل) أنّه لا يدل على تعيّنه لذلك سيّما بعد روايتهم من فعله صلّى اللّٰه عليه و آله صلاة العشاء قبل سقوط الشفق «۲» (و على الثاني) عدم دلالته على انحصار الوقت فيما بينهما.
مضافا الى ما سيأتي من الروايات الدالّة على جواز إتيان العشاء قبل سقوط الشفق رواها أصحابنا عن الأئمّة عليهم السلام الذين هم أدرى بما في البيت، فمقتضى أصول المذهب عدم الإشكال في سقوط دليلهم ... و حيث أنّ اعتبار سقوط الشفق كان من الأمور المسلّمة عند العامّة فالأرجح حمل الروايات الدالّة على ذلك على التقيّة، نعم لا مانع من حملها على امتداد وقت الفضيلة إلى كونه أوّل وقت الفضيلة.
📚تقرير علی پناه الاشتهاردی از بحث سيد بروجردي (فی القبله، الستر و الساتر، مکان المصلی) ج ۲، ص ۳۱۹
🔺آیت الله بروجردی روایات اهل سنت را به چالش می کشد و با مقایسه روایات شان با روایات شیعه (در اعتبار یا عدم اعتبار سقوط شفق برای خواندن نماز عشاء) از ائمه هدی علیهم السلام، روایات آنان را تضعیف می کند و آن دسته از روایات شیعه که موافق روایات شان باشد را بر تقیه حمل می کند، ایشان با تذکر به اینکه ائمه هدی علیهم السلام از هر کسی بیشتر و بهتر به جزئیات سیره و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله علم دقیق داشتند، بیان می کند که روایت اهل سنت در اینکه پیامبر بعد از سقوط شفق نماز عشاء می خواند مردود است چرا که «اهل البیت ادری بما فی البیت» و آنان (علیهم السلام) بیان کردند که قبل از سقوط شفق نماز عشاء را خواندن جائز است.
@Talabeh_nevesht110
🖋فقه الحدیث شیخ صدوق ره (۶)
💠انکار در قالب اخبار (۳)
📜وَ قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : فِي اَلْمُحْرِمِ يَشْهَدُ نِكَاحَ مُحِلَّيْنِ قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ «لاَ يَشْهَدْ » ثُمَّ قَالَ «يَجُوزُ لِلْمُحْرِمِ أَنْ يُشِيرَ بِصَيْدٍ عَلَى مُحِلٍّ » .
🔹و از امام صادق عليه السّلام سؤال شد كه: آيا مُحرِم نكاح دو مُحِل را شاهد مىشود؟ پس امام گفت: شاهد نميشود. سپس امام فرمود: براى مُحرِم جايز است كه شكارى را به مُحِل نشان دهد.
🔰فقه الحدیث
🔺شیخ صدوق (ره) در ذیل این حدیث نیز می نویسد: هَذَا عَلَی الْإِنْکَارِ لِذَلِکَ لَا عَلَی أَنَّهُ یَجُوزُ. (کتاب من لا یحضره الفقیه ج ۲ ص ۲۳٠) اینکه سخن امام (علیه السلام) به دو صورت اخباری و انکاری می شود خواند: ۱)اخباری: براى مُحرِم جايز است كه شكارى را به مُحِل نشان دهد. ۲)انکاری: برای براى مُحرِم جايز است كه شكارى را به مُحِل نشان دهد (؟!) یعنی محرم شاهد نکاح برای دو محل نمی شود همانطور که حتی اشارتاً برای مُحِل در صید کمک نمی کند. معنای اول که اخبار از «جواز اشاره مُحرِم در صید برای مُحِل» است و این معنا در تعارض با روایات دیگر از اهل بیت علیهم السلام است که فرمودند مُحرِم برای صید کردن مُحِل به او حتی اشارتا و دلالتا هم کمک نمی کند.
@Talabeh_nevesht110
✔️جایگاه روایات اهل سنت (۶)
💠آیت الله بروجردی (ره) و تسلط بر روایات و فتاوی اهل سنت (۴)
📜و لكن المشهور هو التفصيل، و استدلّ المحقّق في المعتبر للسيّد رحمه اللّٰه برواية زرارة «۱». و اما العامّة: فعن الشافعي و مالك وجوب القيام مطلقا، و عن احمد بن حنبل و ابن حنيفة وجوب القعود، و عن ابن جريح، التخيير على ما في المعتبر .... و الحقّ قول المشهور للرواية المفصلة بين ان يراه أحد، و بين ان لم يره أحد، و هي و ان كانت مرسلة الّا ان المرسل لما كان عبد اللّٰه ابن مسكان، و هو من أجلّاء الطائفة المحقّة، و من الجماعة الذين صرّح الكشي بإجماع الطائفة على تصحيح ما يصح عن جماعة، مع كون العمل بها مشهورا بين الإمامية، الموجب لجبران ضعف سندها، لا مانع من العمل على طبقها، و حمل روايات القيام على عدم وجود الناظر المحترم و القعود على وجوده.
و استند الشافعي، و مالك على ما في المعتبر بقول النبي صلّى اللّٰه عليه و آله: صلّ قائما فان لم تستطع فجالسا «۲». و احمد الى ما روى، عن عبد اللّٰه بن عمر انّ قوما انكسرت سفينتهم فخرجوا عراة؟ قال: يصلّون جلوسا يؤمنون إيماء «۳» و لم يخالفه أحد من الصحابة. و الأوّل مردود بما روى عن الأئمة الأطهار عليهم السلام. و الثاني: بما في المعتبر بعدم حجيّة قول الصحابي في فتواه و مجرد عدم إنكار الباقين لا يثبت الإجماع، و لو سلّمناه، فسكوت الباقين غير حجّة لاحتمال عدم الرضا.
📚تقرير علی پناه الاشتهاردی از بحث سيد بروجردي (فی القبله، الستر و الساتر، مکان المصلی) ج ۱، ص ۸۱
🔺در بحث کیفیت نماز فرد عریان نیز آیت الله بروجردی ابتدا اقوال علمای شیعه و سُنی(از قبیل شافعی و مالک و احمد و...) را نقل می کند، سپس بیان می کند که: سخن شافعی و مالک که گفته اند چنین شخص عریانی واجب است بصورت ایستاده نماز بخواند به روایتی از پیامبر استناد کرده اند که فرمود: ایستاده نماز میخواند! و احمد بن حنبل که گفته است نشسته نماز میخواند به فتوای عبد الله بن عمر استناد کرده است! هم شافعی و مالک و هم احمد سخن شان و دلیل شان مردود است، روایت شافعی و مالک از پیامبر مردود است چرا که ائمه هدی علیهم السلام خلاف آن را فرمودند (بیان کردند که اگر کسی آن عریان را می بیند نشسته می خواند و اگر کسی نمی بیند ایستاده می خواند) و اهل بیت بهتر از هر کسی به سنت پیامبر عالم اند! دلیل احمد بن حنبل هم مردود است چرا که فتوای صحابی حجیتی ندارد و سکوت باقی صحابه نیز نسبت به فتوای عبد الله بن عمر کاشف از اجماع نیست!
@Talabeh_nevesht110
✔️جایگاه روایات اهل سنت (۷)
🔺مرحوم ملا فیض کاشانی (ره) در «تفسیر الصافی» خود بیان می کند:
🔹در تفسیر آیات قرآن اگر حدیث معتبری از ائمه (اهل بیت علیهم السلام) که منقول در کتب علمای شیعه رضوان الله علیهم باشد، یافتیم آن را نقل خواهیم کرد
🔹اگر حدیثی در کتب شیعه نیافتیم، روایاتی که اهل سنت در کتاب هایشان از معصومین علیهم السلام نقل کردند را در تفسیر آیات قرآن خواهیم آورد چرا که این روایت گرچه منقول از طرق اهل سنت اند لکن چون سند آن به معصوم علیه السلام (مانند پیامبر و امیرالمومنین علیهما السلام) می رسد و در کتب شیعه نیز در تعارض با آن روایت، چیزی وجود ندارد به این دلیل نقل می کنیم.
☑️فیض کاشانی (ره) نیز به روایت شیخ طوسی (ره) در العدة استناد می کند.
📜فان ظفرنا فیه بحدیث معتبر عن أهل البیت علیهم السلام فی الکتب المعتبرة من طرق أصحابنا رضوان اللّٰه علیهم أوردناه،و الا أوردنا ما روینا عنهم علیهم السلام من طرق العامّة لنسبته إلی المعصوم و عدم ما یخالفه،نظیره فی الأحکام ما روی عن الصادق علیه السلام: : إذا نزلت بکم حادثة لا تجدون حکمها فیما یروی عنا فانظروا إلی ما رووه عن علیّ علیه السلام فعملوا به. رواه الشیخ الطوسیّ رضوان اللّٰه علیه فی العدة .
📚تفسیر الصافی ج ۱ ص ۷۵
@Talabeh_nevesht110
✔️جایگاه روایات اهل سنت (۸)
🔺مرحوم شیخ حرّ عاملی (ره) نیز در «الفصول المهمه فی اصول الائمه علیهم السلام» در ابواب اصول فقه باب ۲۹ را چنین منعقد کرده:
💠جواز العمل بما روته العامة عن علی علیه السّلام فی حادثة لا نص فیها من طریق الشیعة خاصة
🔹جواز عمل کردن به روایاتی که اهل سنت از امیرالمومنین علیه السلام نقل کردند در مواردی که روایتی از طریق شیعه، در آن مورد نباشد.
⬅️ظاهرا منظور شیخ حرّ عاملی از قید «خاصة» دو احتمال می تواند باشد: ۱)خاصة قید برای «لا نص» باشد ۲)خاصة قید برای «ما روته العامة عن علیّ علیه السلام» باشد و این احتمال بعید نیست، از آنجا که مسلک شیخ حرّ عاملی (ره) اقتصار به مورد منصوص در روایت است لذا می توان گفت قائل است تنها به روایات منقوله از امیرالمومنین علیه السلام در کتب عامه جائز است عمل شود (دیگر این حکم را به روایات رسول خدا صلی الله علیه و آله و دیگر ائمه علیهم السلام سرایت نمی دهد).
@Talabeh_nevesht110
🖋فقه الحدیث شیخ صدوق ره (۷)
💠انکار در قالب اخبار (۴)
📜رَوَی عَمْرُو بْنُ خَالِدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلّم یَصُومُ شَعْبَانَ وَ شَهْرَ رَمَضَانَ یَصِلُهُمَا وَ یَنْهَی النَّاسَ أَنْ یَصِلُوهُمَا وَ کَانَ یَقُولُ هُمَا شَهْرُ اللَّهِ وَ هُمَا کَفَّارَةٌ لِمَا قَبْلَهُمَا وَ مَا بَعْدَهُمَا مِنَ الذُّنُوبِ.
🔹و عمرو بن خالد از امام باقر عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله شعبان و ماه رمضان را پيوسته بيكديگر روزه مىداشت، و مردم را از پيوستن آن دو نهى مىفرمود. آن دو، ماه خدايند، و آن دو كفارۀ گناهان قبل و بعد خويشند.
🔰فقه الحدیث
🔺شیخ صدوق در ذیل این روایت می نویسد: وَ یَنْهَی النَّاسَ أَنْ یَصِلُوهُمَا هُوَ عَلَی الْإِنْکَارِ وَ الْحِکَایَةِ لَا عَلَی الْأَخْبَارِ وَ کَأَنَّهُ یَقُولُ کَانَ یَصِلُهُمَا وَ یَنْهَی النَّاسَ أَنْ یَصِلُوهُمَا فَمَنْ شَاءَ وَصَلَ وَ مَنْ شَاءَ فَصَلَ. (من لا يحضره الفقيه ج ۲، ص ۹۳) شیخ در این روایت نیز «مسأله انکار در قالب اخبار» را مطرح می کند و در رابطه با فقره «یَنْهَی النَّاسَ أَنْ یَصِلُوهُمَا» چنین توضیح می دهد که این سخن اخبار از حکم شرعی نیست بلکه حکایت از فتاوی و اقاویل اهل سنت برای انکار است، به این معنا که امام باقر علیه السلام در صدد این است که بیان کند رسول خدا صلی الله علیه و آله روزه ماه رمضان و شعبان را وصل می کرد، مردم را از این کار وصل نهی می کند(؟!!) یعنی رسول خدا وقتی خودش چنین روزه ای می گیرد بیاید مردم را از آن نهی کند؟!!! این پندار غلط اهل سنت است که فکر می کنند رسول خدا از وصل روزه ماه رمضان و شعبان نهی می کرد.
@Talabeh_nevesht110
⭕️اعتراض علامه محمّد تقی مجلسی (ره) بر شیخ صدوق (ره)
⬅️از جمله بزرگانی که به سبب تسلط بر آثار شیخ صدوق (ره) نتیجه گرفته است صدوق یک مجتهد است و اخباری به آن معنای حقیقی محض نیست! علامه محمد تقی مجلسی (ره) است که در روضه المتقین و لوامع صاحبقرانی مرارا و کرارا متذکر اجتهادات شیخ صدوق و تخلف او از طریقه اخباری گری می شود! و او را مجتهد می نامد!
🔻در بحث «انکار در قالب اخبار» که از مبانی اجتهادی شیخ صدوق (ره) برای فهم و حل احادیث است نیز علامه محمد تقی مجلسی (ره) به شیخ صدوق اشکال می کند که اگر قرار باشد با چنین تأویل هایی احادیثی را بر معنای انکار حمل کنیم دیگر حدیثی سالم نمی ماند! هر حدیثی را با چنین تأویلاتی می توان حمل بر انکار کرد.
@Talabeh_nevesht110
📍 #کتاب_شناسی #چرایی_تألیف
📓الکافي فی الاصول و الفروع و الروضة
♦️شیخ کلینی ره می نویسد:
🔹أما بعد، فقد فهمت یا أخی ما شکوت من اصطلاح أهل دهرنا علی الجهالة و توازرهم و سعیهم فی عمارة طرقها، و مباینتهم العلم و أهله، حتّی کاد العلم معهم أن یأزر کلّه و ینقطع موادّه، لما قد رضوا أن یستندوا إلی الجهل، و یضیّعوا العلم و أهله. سألت: هل یسع الناس المقام علی الجهالة و التدیّن بغیر علم، إذا کانوا داخلین فی الدین، مقرّین بجمیع أموره علی جهة الاستحسان، و النشوء علیه ، و التقلید للآباء، و الأسلاف و الکبراء، و الاتّکال علی عقولهم فی دقیق الأشیاء و جلیلها.
🔹فأحقّ ما اقتبسه العاقل، و التمسه المتدبّر الفطن، و سعی له الموفّق المصیب، العلم بالدین، و معرفة ما استعبد اللّه به خلقه من توحید، و شرائعه و أحکامه، و أمره و نهیه و زواجره و آدابه، إذ کانت الحجّة ثابتة، و التکلیف لازما، و العمر یسیرا، و التسویف غیر مقبول، و الشرط من اللّه جلّ ذکره فیما استعبد به خلقه أن یؤدّوا جمیع فرائضه بعلم و یقین و بصیرة، لیکون المؤدّی لها محمودا عند ربّه، مستوجبا لثوابه، و عظیم جزائه.
🔹فمن أراد اللّه توفیقه و أن یکون إیمانه ثابتا مستقرّا، سبّب له الأسباب التی تودّیة إلی أن یأخذ دینه من کتاب اللّه و سنّة نبیّه صلوات اللّه علیه و آله بعلم و یقین و بصیرة، فذاک أثبت فی دینه من الجبال الرواسی، و من أراد اللّه خذلانه و أن یکون دینه معارا مستودعا- نعوذ باللّه منه- سبّب له أسباب الاستحسان و التقلید و التأویل من غیر علم و بصیرة.
🔹ذکرت أنّ أمورا قد أشکلت علیک، لا تعرف حقائقها لاختلاف الروایة فیها، و أنّک تعلم أنّ اختلاف الروایة فیها لاختلاف عللها و أسبابها، و أنّک لا تجد بحضرتک من تذاکره و تفاوضه ممّن تثق بعلمه فیها، و قلت: إنّک تحبّ أن یکون عندک کتاب کاف یجمع [فیه] من جمیع فنون علم الدین، ما یکتفی به المتعلّم، و یرجع إلیه المسترشد، و یأخذ منه من یرید علم الدین و العمل به بالآثار الصحیحة عن الصادقین علیهم السّلام و السنن القائمة الّتی علیها العمل، و بها یؤدّی فرض اللّه عزّ و جلّ و سنّة نبیّه صلّی اللّه علیه و آله.
🔻خلاصه سخن شیخ کلینی آن است که مردم این زمان بدون هیچ بصیرت و یقین و علمی از روی تقلید و استحسان و اتکاء به عقل دینداری می کنند و چنین دینداری ضلالت است و بر مردم لازم است از روی علم و یقین معالم دین خود را از جای محکمی اخذ کنند و دینداری کنند تا مستحق ثواب گردند، از طرف دیگر یکی از برادران دینی شیخ کلینی از او میخواهد تا کمکش کند چرا که او با مشکل اختلاف الحدیث برابر است و نمی داند چکار کند؟ و فقیه موثقی نیز در نزدش نیست به او مراجعه کند! لذا از شیخ کلینی برای پر کردن جای خالی فقیه موثق میخواهد کتابی بنویسد که جمیع فنون علم الدین در آن باشد و برای طالب هدایت و متعلم کافی باشد و هر کس خواست معالم دینی را از روایات صحیحه اهل بیت علیهم السلام بدست بیاورد و بر اساس آن دینداری کند به آن کتاب مراجعه کند.
@Talabeh_nevesht110
🖋فقه الحدیث شیخ صدوق ره (۸)
💠انکار در قالب اخبار (۵)
📜عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ فَرَضَ اللَّهُ الْوُضُوءَ وَاحِدَةً وَاحِدَةً وَ وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلّم لِلنَّاسِ اثْنَتَیْنِ اثْنَتَیْنِ.
🔹از امام صادق عليه السّلام كه آن حضرت فرمود: خداوند وضو را يكى يكى واجب ساخته و رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله براى مردم دو دو مقرّر فرموده است؟!
🔰فقه الحدیث
🔺شیخ صدوق (ره) ذیل این روایت می نویسد: هَذَا عَلَی جِهَةِ الْإِنْکَارِ لَا عَلَی جِهَةِ الْإِخْبَارِ کَأَنَّهُ علیه السلام یَقُولُ حَدَّ اللَّهُ حَدّاً فَتَجَاوَزَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلّم وَ تَعَدَّاهُ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ. (من لا يحضره الفقيه ج ۱، ص ۳۸) به این معنا که سخن امام صادق علیه السلام «وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلّم لِلنَّاسِ اثْنَتَیْنِ اثْنَتَیْنِ» را به دو حالت اخباری و انکاری میتوان برداشت کرد: ۱)اخباری: رسول خدا وضو را دو دو برای مردم مقرر کرد. ۲)انکاری: خداوند وضو را یکی یکی قرار داده است و حال رسول خدا بیاید وضو را برای مردم دو دو کند؟! رسول خدا از حدّی که خداوند قرار داده است تجاوز نمی کند پس وضو همان یکی یکی است. از آنجا که در این مسأله اختلاف روایات است و شیخ صدوق (ره) از میان شان، روایاتی که فرمودند وضوء یکی یکی است را ترجیح داده، برای حل دلالت این روایت که هم در تأیید هر دو دسته از روایات است، راه حل «انکار در قالب اخبار» را بیان می کند و آخر روایت را انکار می داند.
@Talabeh_nevesht110
هدایت شده از ●|مَــعـMAREFATـرِفَـةُ الـحُـHOJATـجَّـةِ|●
🔰گزارشات روایی از دوره امام صادق علیه السلام و وضعیت شیعه در آن عصر
💠همانطور که مشهور است، در دوره امام صادق علیه السلام پیروان مذهب تشیع کثرت یافت و مقام علمی و فقهی امام صادق علیه السلام و زعامت او مورد توجه خاص و عام بود، لذا می بینیم بزرگان معتزله برای بیعت گرفتن از امام صادق علیه السلام برای محمّد بن عبد الله بن حسن می گویند: قَدْ أَحْبَبْنَا أَنْ نَعْرِضَ ذَلِکَ عَلَیْکَ فَتَدْخُلَ مَعَنَا فَإِنَّهُ لَا غِنَی بِنَا عَنْ مِثْلِکَ لِمَوْضِعِکَ وَ کَثْرَةِ شِیعَتِکَ. (۱)
💠با زعامت و رهبری امام صادق علیه السلام و کثرت شیعه، دیگر این مذهب و پیروانش مورد توجه پیروان مذاهب دیگر بود و پیروان مذهب تشیع به شیعیان جعفری شناخته می شدند و «شیعه جعفری» تعبیری است که قدمت دارد و در روایات بسیاری این تعبیر از زبان امام صادق علیه السلام نقل شده است. (۲)
💠طبق بعضی از گزارشات روایی، مخالفین مذهب تشیع از شیعیان امام صادق علیه السلام به «جعفری خبیث» یاد می کردند (۳) در این دوره بود که دستوری عام از امام صادق علیه السلام صادر گردید که هر کسی که نام خود را شیعه گذاشت ولی عفت و تقوا و صداقت و اداء امانت نداشت و اهل نماز و روزه نبود شیعه جعفری نیست و به شیعیان دستور داده شد تا برای دفع اتهامات پیروان مذاهب دیگر، در رعایت امور عبادی و اخلاقی و حسن معاشرت از پیروان دیگر مذاهب سبقت بگیرند (۴) با چنین کاری نشان دهند که این ادب شیعه جعفری است که از امام جعفر صادق علیه السلام یاد گرفتند (۵) و در نماز های اهل سنت و مساجد شان شرکت کنند و به تشییع جنازه شان بروند (۶) و با چنین اعمالی مردمان مذاهب دیگر را به مکتب جعفری جذب کنند و از آن نزاعات مذهبی که دفع دارد و جذب ندارد و موجب اهانت مخالفین به اهل بیت علیهم السلام می شود اجتناب کنند (۷) چرا که طبق فرموده امام صادق علیه السلام وقتی مردمان مذاهب و ادیان دیگر تقوا و نماز و تلاش شما شیعیان را در امور خیر و عبادات ببینند این برای آنان موجب جذب و دعوت به مذهب حق است (۸) و در این دستور امام صادق علیه السلام آمده است که نباید پیروان هیچ از یک مذاهب دیگر از شما در امور خیر سبقت بگیرند، پس کار هایی کنید تا زینت ما شوید نه موجب آبرو ریزی ما! چرا که مردم پدر را بخاطر فرزند نا صالح او سر زنش می کنند (۹)
📚منابع:
۱. کافی ج 5 ص 24 ح 1
۲. کافی ج 2 ص 233 و ج 2 ص 636 و تحف العقول ج 1 ص 513
۳. الکافي ج 2 ص 77
۴. الکافي ج 2 ص 635 و صفات الشیعة ص 11 و
۵. الکافي ج 2 ص 636
۶. صفات الشیعة ص 28 و مشکاة الأنوار ص 67 و السرائر ج 3 ص 599
۷. شرح الأخبار ج 3 ص 506 و الکافي ج 1 ص 166 و المحاسن ج 1 ص 136
۸. الکافي ج 2 ص 78 و صفات الشیعة ص 28 و شرح الأخبار ج 3 ص 506 و دعائم الإسلام ج 1 ص 58
۹. الکافي ج 2 ص 77 و 219
🆔 @mohadesin_marefat_110
🖋فقه الحدیث شیخ صدوق ره (۹)
💠تفسیر الحدیث بالقرآن و الحدیث(۱)
♦️یکی دیگر از مبانی شیخ صدوق (ره) در فقه الحدیث تفسیر احادیث بوسیله آیات قرآنی و احادیث دیگر است، به نوعی میتوان از این مبنا به «ارجاع متشابهات قرآنی و حدیثی به محکمات قرآنی و حدیثی» تعبیر کرد.
📜عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِیِّ بِإِسْنَادِهِ یَرْفَعُهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام قَالَ: ثَلَاثٌ لَمْ یَعْرَ مِنْهَا نَبِیٌّ فَمَنْ دُونَهُ الطِّیَرَةُ وَ الْحَسَدُ وَ التَّفَکُّرُ فِی الْوَسْوَسَةِ فِی الْخَلْقِ.
🔹امام صادق علیه السّلام فرمود: سه چیز است که هیچ پیامبری و افراد پایین تر از او، از آن خالی نیستند: تطیر (فال بد زدن) و حسد و اندیشیدن وسوسه آمیز در آفرینش.
🔰فقه الحدیث
🔺از آنجا بودن این صفات مذمومه (تطیر و حسد و تفکر وسوسی) چه بسا منافی اندیشه عصمت تلقی گردد، شیخ صدوق (ره) این روایت را اینگونه با مبنای «تفسیر حدیث به قرآن» توجیه و حمل می کند و می نویسد:
🔸تطیر و فال بد زدن را پیامبران نمی کنند، بلکه در اینجا منظور این است که قوم پیامبران به پیامبرشان تطیر می زنند و می گویند مصائبی که به ما می رسد بخاطر شومی وجود فلان پیامبر است. همانطور که خداوند همین را در قرآن از قوم صالح و از اقوام دیگر پیامبران حکایت کرده است:«قالُوا اطَّیَّرْنا بِکَ وَ بِمَنْ مَعَکَ قالَ طائِرُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ» گفتند ما به تو و کسانی که با تو هستند فال بد میزنیم، گفت: فال بد زدن شما نزد خداوند است. (نمل ۴۷) و «إِنَّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ» ما به شما فال بد میزنیم اگر دست برندارید شما را سنگسار میکنیم. (یس ۱۸)
🔸اما حسد نیز مانند تطیر است یعنی خود پیامبران حسد نمی ورزند بلکه مورد حسد قرار می گیرند کما اینکه خداوند در قرآن فرموده است «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً» آیا آنان به مردم - انبیاء و اوصیاء - به سبب آنچه خدا از فضل خود به آنان داده، حسد میورزند؟ ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آنان ملکی بزرگ دادیم. (النساء ۵۴)
🔸اما تفکرات وسوسه آمیز در آفرینش نیز ابتلای پیامبران است یعنی آنان به افراد وسوسه آمیز مبتلا می شوند همانطور که خداوند از ولید بن مغیره مخزومی نقل می کند «إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ إِنْ هذا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ» یعنی: او اندیشید و حساب کرد، پس کشته شده باد، چگونه حساب کرد! - یعنی در باره قرآن فکر های وسوسه آمیز کرد - گفت: این چیز جز یک سحر که انتخاب شده نیست، این چیزی جز سخن بشر نیست. (المدثر ۱۸ - ۲۴)
📚الخصال ج ۱ ص ۸۹ (باب الثلاثة)
@Talabeh_nevesht110
🟤نفوذ و تأثیر شیعه در حکومت (۶)
✅نفوذ شیعه در مناصب حکومتی ظلمه بنی العباس (علیهم اللعنة و العذاب)
🔺لا یخفی که شیعه در دوره بنی عباس بیشترین نفوذ را در حکومت داشته است بطوری که بزرگانی از روات و علمایِ شیعه در دولت بنی عباس صاحب منصب و قاضی و وزیر بودند.
🔺علی بن نایف که از دانشمندان اهل سنت است در کتاب «من مخازی الرافضة عبر التاریخ» می نویسد: خلیفه مهدی عباسی نتوانست فتنه رافضیان را از بین ببرد! از آنجا که دائما در تقیه و تستر و کتمان بودند و با نفاق شان به بزرگان دولتی در دوره بنی عباس نزدیک شده و نظرشان را جلب می کردند تا اینکه به مناصب دولتی و وزارت دست پیدا می کردند و بسیاری از خلفای بنی عباس وزیران شان رافضی شیعه بود! (من مخازي الرافضة عبر التاريخ ص ۳۲)
🔺گرچه این دانشمند اهل سنت این سیاست تقیه شیعیان را در طول تاریخ از حیله ها و نفاق شان عنوان کرده است، لکن باید توجه داشت که تقیه از دشمنان خدا و کمک به ضعفای مومنین با تقرب به سلطان ظالم به هیچ وجه نفاق نیست بلکه همان کاری است که افرادی مانند یوسف نبی و مؤمن آل فرعون و اصحاب کهف و ابو طالب انجام داده اند و شواهد بسیار تاریخی وجود دارد که شیعیان از ظلمه قبول عمل و منصب کردند بلکه وزیر خلیفه ظالم زمان شدند.
🔺این «نفوذ شیعه در دوره بنی عباس» از سخن شیخ صدوق (ره) نیز قابل استفاده است از آنجا که مرحوم صدوق از مخالفین شبهه ای حکایت می کند که خلاصه شبهه این است: چطور امام دوازدهم شما شیعیان غائب شد با اینکه اگر قرار بود امامی غائب شود باید امام های قبل از او غائب می شدند چرا که حال و وضعیت شما شیعیان در دوره امام دوازدهم که دوران بنی عباس بود بسیار خوش و راحت بود از دوره بنی امیه که شیعیان را گرفته و از آنان می خواستند از امیرالمومنین (علیه السلام) بیزاری بجویند و انواع قتل و بلا ها سرشان می آمد! با اینکه امروزه دیگر امامان تان، شیعیان شان زیاد شده و یاران شان فراوان! و مذهب شان آشکار گشته با دوستی کردن با بزرگان دولتی از بنی عباس و صاحبان سلطنت از ایشان! (کمال الدین ج ۱ ص ۴۶) با اینکه شیخ صدوق این سخن را در قالب شبهه مخالفین آورده است لکن از آنجا که مضمون شبهه (در راحتی حال شیعیان در دوره بنی عباس و دوستی تقیه ای شیعه با بزرگان دولتی بنی عباس) را قبول کرده و انکار نکرده است نشان می دهد که واقعیت چنین بوده است.
@Talabeh_nevesht110
🖋فقه الحدیث شیخ صدوق ره (۱٠)
💠تفسیر الحدیث بالقرآن و الحدیث(۲)
📜أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ عَنْ أَنَسٍ عَنِ النَّبِیِّ صلّی الله علیه و آله قَالَ: حُبِّبَ إِلَیَّ مِنْ دُنْیَاکُمُ النِّسَاءُ وَ الطِّیبُ وَ جُعِلَ قُرَّةُ عَیْنِی فِی الصَّلَاةِ.
🔹رسول خدا(صلّى الله عليه و آله)فرمود: از دنياى شما آنچه خوش آيند و محبوب من است: زنانند و عطر! و روشنى چشمم در نماز قرار داده شده است.
🔰فقه الحدیث
🔺شیخ صدوق (ره) در ذیل این روایت می نویسد: ملحدین به این خبر استناد کرده و می گویند پیامبر شما گفت از دنیای شما سه چیز خوشایند من است و زنان و عطر را گفت ولی وقتی خواست سومی را بگوید پشیمان شد و نگفت! دروغ گفتند! همانا مقصود پیامبر از این سخنان تنها نماز بوده است چرا که خود آن حضرت صلی الله علیه و آله در جای دیگر فرموده است «دو رکعتی که متزوج زن دار بخواند برتر است از هفتاد رکعت نماز کسی که مجرد است و همسر ندارد» و نیز فرموده است «دو رکعت نمازی که عطر زده بخواند برتر است از هفتاد رکعت نماز کسی که عطر نزده نماز بخواند» پس خداوند زنان و عطر را نزد پیامبر بخاطر نماز محبوب قرار داده است. (الخصال ج ۱ ص ۱۶۶ ح ۲۱۸)
@Talabeh_nevesht110
🪐 #علم_النجوم (۶)
🟢سید مرتضی (ره) در رساله ای که در رد بر منجمین نوشته است حمله شدیدی به منجمان و کسانی که آنان را قبول دارند، می کند و می نویسد:
🔹و من أدل الدلیل علی بطلان أحکام النجوم، أنا قد علمنا أن من جملة معجزات الأنبیاء علیهم السلام الاخبار عن الغیوب، و عد ذلک خارقا للعادات، کإحیاء المیت و إبراء الأکمه و الأبرص. و لو کان العلم بما یحدث طریقا نجومیا، لم یکن ما ذکرناه معجزا و لا خارقا للعادة. و کیف یشتبه علی مسلم بطلان أحکام النجوم؟ و قد أجمع المسلمون قدیما و حدیثا علی تکذیب المنجمین، و الشهادة بفساد مذاهبهم و بطلان أحکامهم. و معلوم من دین الرسول صلی اللّه علیه و آله ضرورة التکذیب بما یدعیه المنجمون و الإزراء علیهم و التعجیز لهم. و فی الروایات عنه علیه السلام من ذلک ما لا یحصی کثرة. و کذا عن علماء أهل بیته علیهم السلام و خیار أصحابه، فما زالوا یبرؤن من مذاهب المنجمین، و یعدونها ضلالا و محالا.
🔻برهان خلف: بزرگ ترین دلیل در رد بر قواعد و احکام نجومی این است که ما بصورت قطعی و یقینی می دانیم «اخبار از غیب» از معجزات انبیاء علیهم السلام است و اگر قرار بود غیر انبیاء از منجمین هم از آینده و امور غیبی بتوانند خبر دهند دیگر مسأله اخبار از غیب به عنوان معجزه و خارق العادة نمی بود! در حالی که معجزه و خارق العادة است.
🔻دلیل اجماع: مسلمانان قدیما و جدیدا بر این اجماع داشتند که منجمین را باید تکذیب کرد و مذهب شان و احکام نجومی شان فاسد و باطل است.
🔻ضروری دین و مرام و کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله: از ضروریات و واضحات دین رسول خدا صلی الله علیه و آله مسأله تکذیب ادعا های منجمین و رد بر آن ها است، روایات بسیاری که از جهت کثرت قابل شمارش نیستند از رسول خدا صلی الله علیه و آله در رد بر منجمین و تکذیب شان نقل شده است.
🔻مقابله اهل بیت علیهم السلام و سیره متشرعه در مرآی معصوم: امامان از اهل بیت علیهم السلام و اصحاب و شیعیان شان همیشه از مسلک و طریقت منجمین بیزاری می جستند و مذهب منجمین را ضلالت می دانستند.
📚رسائل الشریف المرتضی ج ۲، ص ۳۱٠ (فی الرد علی المنجمین)
@Talabeh_nevesht110
🟣 #فکاهیات
☑️يجهل ما في بيته
و حكي: إنّه حضر منجم في مجلس بعض الملوك وأخذ يخبر عن أحوال السماوات فبلغه في المجلس إنّ امرأته وجدت مع شخص یزنی بها، فانشد بعض الظرفاء:
حدیث المنجم في حكمه
يحل لدينا محلّ الحدث
يخبر عن حادثات السماء
و يجهل في بيته ما حدث
📚زهر الربیع للسید نعمة الله الجزائری ره
@Talabeh_nevesht110
🟡شیعه و اندیشه بداء (۱)
✔️مؤلفات اصحاب امامیه در رابطه با بداء
📚کتاب البداء
🖌محمد بن أبي عمير من اصحاب أبي الحسن موسى و الرضا عليهما السلام
📚کتاب البداء
🖌يونس بن عبد الرحمن من اصحاب أبي الحسن موسى و الرضا عليهما السلام
📚کتاب البداء
🖌يعقوب بن يزيد بن حماد الأنباري السلمي من اصحاب ابی جعفر الثانی علیه السلام
📚کتاب البداء
🖌أحمد بن أبي زاهر اشعری قمی
📚كتاب البداء والمشيئة
🖌علي بن أبي صالح بزرج کوفی
📚کتاب البداء والمشيئة
🖌محمد بن علي الشلمغاني
📚كتاب البداء
🖌محمد بن مسعود عیاشی
📚کتاب المعرفة والبداء
🖌محمد بن الحسين بن أبي الخطاب أبو جعفر الزيات الهمداني
📚كتاب التوحيد والبداء
🖌عبد الله بن جعفر الحميري أبو العباس القمي
@Talabeh_nevesht110
🟡شیعه و اندیشه بداء (۲)
🔺اهل سنت که شدیدا با اعتقاد بداء مخالفت دارند، این اعتقاد را محصول یهود می دانند و در کتب شان ریشه تاریخی اعتقاد بداء را اینگونه توضیح می دهند که:
🔹مخترع و مبدع عقیده بداء یهودیان بودند
🔹کسی که آن را از یهود به اسلام داخل کرد و میان شیعیان مطرح کرد عبد الله بن سبأ یهودی بود
🔹کسی که این عقیده را ترویج داد مختار ثقفی و کیسانیه بودند
✍ناصرقفاری در «اصول مذهب الشیعه» می نویسد:
🔸وهذا المعنى المنكر يوجد في كتب اليهود، فقد جاء في التوراة التي حرفها اليهود وفق ما شاءت أهواؤهم نصوص صريحة تتضمن نسبة معنى البداء إلى الله سبحانه. ويبدو أن ابن سبأ اليهودي قد حاول إشاعة هذه المقالة، التي ارتضعها من «توراته» في المجتمع الإسلامي الذي حاول التأثير فيه باسم التشيع وتحت مظلة الدعوة إلى ولاية علي، ذلك أن فرق السبيئة "كلهم يقولون بالبداء وأن الله تبدو له البداوات. ثم انتقل هذه المقالة إلى فرقة "الكيسانية" أو "المختارية" أتباع المختار بن أبي عبيد الثقفي وهي الفرقة التي اشتهرت بالقول "بالبداء" والاهتمام به، والتزامه عقيدة.
📚 أصول مذهب الشيعة الإمامية الإثني عشرية ج ۲ ص ۹۳۹
✍در «فرق معاصرة تنتسب إلى الإسلام» نیز غالب عواجی می نویسد:
🔸يبدو أن أول ادعى البداء على الله تعالى هم اليهود، قالوا: إن الله تعالى خلق الخلق، ولم يكن يعلم هل يكون فيهم خير أو شر، وهل تكون أفعالهم حسنة أم قبيحة. فالبداء عقيدة يهودية مدوّنة في كتبهم المحرفة، ونفس هذه الأفكار مدونة عند الشيعة. ويذكر الكثير من العلماء أن أشد من تزعم القول بالبداء في الإسلام هو المختار بن أبي عيبد الثقفي تغطية لكذبه!
📚فرق معاصرة تنتسب إلى الإسلام وبيان موقف الإسلام منها ج ۱ ص ۴۴۹
@Talabeh_nevesht110
🟡شیعه و اندیشه بداء (۳)
🔺تعریفی که اهل سنت از بداء دارند و بر اساس آن شیعیان را تکفیر می کنند هیچ مناسبتی با اعتقاد شیعیان چه قدیما چه جدیدا ندارد.
✍شحاته صقر از علمای اهل سنت در کتاب «الشيعة هم العدو فاحذرهم» بداء را اینگونه تعریف می کند که:
🔹يدّعون أن الله كان يريد الإمامة لأبي جعفر ثم لما مات قبل أن يصبح إمامًا حينئذ بدا لله العلي القدير أن يكون الإمام أبو محمد ففعل، وذلك كما أنه قد كان يريد الله أن يجعل إسماعيل إمامًا ثم (والعياذ بالله) بدا لله الرأي الجديد فغيَّر رأيَه السابق فجعل موسى الكاظم إماما للناس، وهكذا يفترون علَى الله الكذب سبحانه اتباعًا لأهوائهم. ونسوا ـ قاتلهم الله ـ أنه ينتج من أكاذيبهم هذه نسبة الجهل إلى الله العليم الخبير الحكيم الجليل، وهذا كفر بواح. ولنا سؤال: يعتقد الشيعة عقيدة (البداء) فيصفون الله - عز وجل - بالجهل، ثم يدّعون أن أئمتهم يعلمون الغيب!! فهل الأئمة أعظم من الله - عز وجل - حيث يعلمون الغيب ولا يغيِّرون رأيهم بينما الله - عز وجل - يغيِّر رأيه؟!
📚الشيعة هم العدو فاحذرهم ص ۷۴
✍حامد ادریسی نیز در الفاضح لمذهب الشيعة الإمامية می نویسد:
🔹إن من العقائد الباطلة التي ابتدعها اليهود، وافتروها في دينهم، قولهم بالبداء على الله عز وجل، وأنه يبدو له الشيء فيغير ما كان قد سبق له تقديره! ولعله تم استيراد هذه العقيدة للمذهب الشيعي بدافع الحاجة، إذ أن من أصوله التي اطلعتَ عليها، أن الإمام يعلم الغيب، فكانت أخبار أئمتهم ترِد ببشارة قريبة، أو نصر متوقع، أو ظهور للمهدي، فيتخلف الوعد، ولا يحصل المأمول، فيعتذر الإمام بأن الله قد بدا له شيء فغير أمره، أما الإمام فقد أخبر على نحو ما كان قبل البداء.
📚الفاضح لمذهب الشيعة الإمامية ص ۵۱
⬆️خلاصه مدعایشان اینست که عقیده بداء که شیعه به آن معتقد است به این معناست که خداوند نظری یا امری یا نهیی را که داشته است را بعد از آشکار شدن وجه مصلحت و مفسده محو و نسخ کند و نظر و امری جدید جایگزین آن کند و این سخن مساویست با قول به اینکه خداوند جاهل است و رأی و امر و نهی خود را بعد از بداء (آشکار شدن) برای او تغییر می دهد و برای مثال اول اسماعیل فرزند امام جعفر صادق را امام انتخاب می کند بعداً بداء (آشکار شدن مورد بهتر) برای اتفاق می افتد و امام را عوض می کند! این چنین اعتقادی کفر است. در حالی که هیچ یک از علمای شیعه اثنی عشریه چنین اعتقادی نداشتند و بداء را به معنای علم پیدا کردن خداوند بعد از جهل معنی نکردند، بلکه در روایات شان صریحا چنین سخنی را رد کردند، کما اینکه شیخ صدوق (ره) در باب البداء کتاب الاعتقادات از امام صادق علیه السلام روایت می کند که: هر کس اعتقاد داشته باشد که بداء چنین است که خداوند تا دیروز چیزی را نمی دانسته و بعد علم پیدا می کند و از روی ندامت از حکم و امر و نهی قبلی اش تغییر حکم قبلی می دهد چنین فردی کافر به خداوند است و از او بیزاری بجویید! (الاعتقادات ص ۴۱) اما تغییر و تبدیل حکم ثابت سابق به حکم جدید - فرق نمی کند در تکوین باشد یا تشریع - از روی علم و حکم به اصلح عقلا و شرعا هیچ منعی ندارد و واقع شده است، کما اینکه اهل سنت که نسخ را قبول دارند تعریف کردند به رفع حکم ثابت به خطاب جدید.
@Talabeh_nevesht110
🟡شیعه و اندیشه بداء (۴)
🔺کتاب المحاسن شیخ برقی که یکی از اصول معتبره است و از آن دسته از منابع حدیثی که شیخ کلینی و شیخ صدوق و دیگر علماء از آن روایت می کنند.
🔹شیخ برقی (ره) در المحاسن در باب «ما لايسع الناس جهله» در رابطه با بداء روایت می کند:
✔️عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْكُوفِيِّ أَخِي يَحْيَى قَالَ سَمِعْتُ مُرَازِمَ بْنَ حُكَيْمٍ يَقُولُ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: مَا تَنَبَّأَ نَبِيٌّ قَطُّ حَتَّى يُقِرَّ بِخَمْسَةٍ بِالْبَدَاءِ وَ اَلْمَشِيَّةِ وَ اَلسُّجُودِ وَ اَلْعُبُودِيَّةِ وَ اَلطَّاعَةِ .
🔸امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ پیغمبری به نبوت مبعوث نشد مگر آنکه قبل از آن از او خواسته شد تا به عقیده بداء اقرار کند.
✔️عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ اِبْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَا بَعَثَ اَللَّهُ نَبِيّاً قَطُّ حَتَّى يَأْخُذَ عَلَيْهِ ثَلاَثاً اَلْإِقْرَارَ لِلَّهِ بِالْعُبُودِيَّةِ وَ خَلْعَ اَلْأَنْدَادِ وَ أَنَّ اَللَّهَ يَمْحُو مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ مَا يَشَاءُ .
🔸در روایتی دیگر که صحیحه است امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند هیچ پیغمبری را مبعوث نکرد مگر اینکه قبل از آن از او خواست به این اقرار کند که «أَنَّ اَللَّهَ يَمْحُو مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ مَا يَشَاءُ: خداوند هر چه را که بخواهد محو و حذف می کند و هر چه را که بخواهد اثبات می کند».
⬅️محو ما یکون (آنچه سابقا بود) و اثبات ما لم یکن (آنچه سابقا نبود) از روی علم (نه از روی جهل) بهترین تعریف برای بداء است که ائمه هدی علیهم السلام بیان کردند و شیخ برقی با نقل این روایت موضع خود را نسبت به بداء روشن می کند.
@Talabeh_nevesht110
🟡شیعه و اندیشه بداء (۵)
🔍بداء لله در احادیث اهل سنت
🔘سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: «إِنَّ أَوَّلَ الْآيَاتِ خُرُوجًا طُلُوعَ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا، وَخُرُوجُ الدَّابَّةِ ضُحًى، فَأَيَّتُهُمَا كَانَتْ قَبْلَ صَاحِبَتِهَا فَالْأُخْرَى عَلَى أَثَرِهَا» ثُمَّ قَالَ عَبْدُ اللَّهِ - وَكَانَ يَقْرَأُ الْكُتُبَ -: " وَأَظُنُّ أُولَاهَا خُرُوجًا طُلُوعَ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا، وَذَلِكَ أَنَّهَا كُلَّمَا غَرَبَتْ أَتَتْ تَحْتَ الْعَرْشِ فَسَجَدَتْ، وَاسْتَأْذَنَتْ فِي الرُّجُوعِ، فَأُذِنَ لَهَا فِي الرُّجُوعِ، حَتَّى إِذَا بَدَا لِلَّهِ أَنْ تَطْلُعَ مِنْ مَغْرِبِهَا، فَعَلَتْ كَمَا كَانَتْ تَفْعَلُ: أَتَتْ تَحْتَ الْعَرْشِ فَسَجَدَتْ، وَاسْتَأْذَنَتْ فِي الرُّجُوعِ...
📚مسند أحمد ج 11 ص 469
🔘عَنْ أَبِي مُوسَى الْأَشْعَرِيِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " يَجْمَعُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ الْأُمَمَ فِي صَعِيدٍ وَاحِدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، فَإِذَا بَدَا لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ يَصْدَعَ بَيْنَ خَلْقِهِ مَثَّلَ لِكُلِّ قَوْمٍ مَا كَانُوا يَعْبُدُونَ، فَيَتْبَعُونَهُمْ حَتَّى يُقْحِمُونَهُمُ النَّارَ...
📚مسند أحمد ج 32 ص 423
🔘أَنَّ أَبَا هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، حَدَّثَهُ: أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، يَقُولُ: " إِنَّ ثَلاَثَةً فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ: أَبْرَصَ وَأَقْرَعَ وَأَعْمَى، بَدَا لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ يَبْتَلِيَهُمْ، فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ مَلَكًا، فَأَتَى الأَبْرَصَ، فَقَالَ: أَيُّ شَيْءٍ أَحَبُّ إِلَيْكَ؟ قَالَ: لَوْنٌ حَسَنٌ، وَجِلْدٌ حَسَنٌ، قَدْ قَذِرَنِي النَّاسُ، قَالَ: فَمَسَحَهُ فَذَهَبَ عَنْهُ، فَأُعْطِيَ لَوْنًا حَسَنًا، وَجِلْدًا حَسَنًا، فَقَالَ: أَيُّ المَالِ أَحَبُّ إِلَيْكَ؟ ...
📚صحيح البخاري ج 4 ص 171
@Talabeh_nevesht110
🟡شیعه و اندیشه بداء (۶)
🔍جایگاه بداء در جوامع روایی شیعه
📘شیخ کلینی (ره) در کافی «باب البداء» ۱۶ روایت در تأیید بداء نقل می کند.
📘شیخ صدوق (ره) در کتاب توحید «باب البداء» ۱۱ روایت در تأیید بداء نقل می کند.
📘علامه محمد باقر مجلسی (ره) در بحارالانوار «باب البداء و النسخ» چهار آیه و ۷٠ روایت در تأیید بداء نقل می کند.
@Talabeh_nevesht110
🖋فقه الحدیث شیخ صدوق ره (۱۱)
💠تفسیر الحدیث بالقرآن و الحدیث(۳)
📜عَنْ عَبْدِ الْمُؤْمِنِ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْبَرَکَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةُ أَعْشَارِهَا فِی التِّجَارَةِ وَ الْعُشْرُ الْبَاقِی فِی الْجُلُودِ.
🔹امام باقر(عليه السّلام) از پيامبر خدا(صلّى الله عليه و آله) روايت كرده كه آن حضرت فرمود: بركت ده جزء دارد كه نه قسمت آن در تجارت و يك دهم باقى مانده در پوست است.
🔰فقه الحدیث
🔺شیخ صدوق (ره) ذیل این روایت می نویسد: مراد به «جلود و پوست ها» غنم (گوسفند) است و از اغنام ذات الجلود به جلود و پوست شان کنایه آورده شده و دلیل این سخنم نیز روایتی است که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که: تِسْعَةُ أَعْشَارِ الرِّزْقِ فِی التِّجَارَةِ وَ الْجُزْءُ الْبَاقِی فِی السَّابِیَاءِ یَعْنِی الْغَنَمَ؛ نه جزء روزى در تجارت است و يك جزء ديگرش در سائبه یعنی گوسفند است. (الخصال ج ۲، ص ۴۴۵) همانطور که می بینید شیخ صدوق به صرف شباهت سیاق و متن دو حدیث، معنای جلود در حدیث را با غنم در حدیث دیگر معنا می کند تا اثبات کند مقصود معصوم علیه السلام از جلود در حدیث، غنم در حدیث دیگر است!
@Talabeh_nevesht110