فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایستگاه صلواتی خاص 😍
@talabehtehrani ✨
داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت صد و نود و دو
شیوۀ حکمرانی ۷
شاید جذابترین پرسش این باشه که اماممهدی چطور میخواد فقر و نداری مردم رو برطرف کنه؟ دونستن این مطلب برام خیلی مهم بود. اینشد که رفتم سروقتِ نوشتههای قدیمی. چیزهایی که مینویسم از کتابهای درجهیک شیعهس.
گویا گنجهایی در اعماق زمین وجود داره که در زمان حکمرانی اماممهدی جاشون توسط حضرت معلوم میشه. گنجها استخراج شده و مردم به چشم میبینن. امام سالی دوبار به همه از این گنج بطور مساوی سهم میده. انقده وضع مردم خوب میشه که دیگه فقیری برای کمککردن پیدا نمیکنن. به هرکی میگن بیا و سهمی از زکات بردار، جواب میده که خودم به اندازهٔ کافی دارم و به این پولها احتیاجی نیست.
همهجا آباد و خُرّم میشه. چشمهسارهای زیبا و روان در هرجایی به چشم میان. تخمگذاری پرندهها و ماهیها افزایش پیدا میکنه. طول رودخونهها بیشتر و آب چشمهها سرازير میشه و زمين، دو برابر محصول میده. مردم غرق در ناز و نعمت میشن. به هر دشت و دَمنی که نگاه میکنی گلّهٔ گاو و گوسفند به چشم میخوره. زمینها و اموال عمومی که به ناحق دست این و اونه، ازشون پسگرفته میشه. البته غیر از چیزهایی که در اختیار شیعیانه. با اونها کاری ندارن. فقط باید مالیات پرداخت کنن. از اونجایی که در دورۀ غیبت اماممهدی بر اساس فتوای نایبان عام امام زندگی میکردن حالا هم هرچی دارن حلاله و مال خودشونه.
لازم میبینم دربارۀ پسگرفتن اموال از مردمِ غیر شیعه مقداری شرح بدم. خیلیها در طول زمانهای مختلف، زمينهای بايرى كه صاحبانشون رهاكردهبودن رو آباد نموده و حتی مالياتش رو هم پرداخت کردند. اما بههرحال این زمینها و ثروتی که از زمینها به دست اومده مال خودشون نیست و هنگام ظهور قائم باید به صاحبان اصلی پس بِدن. جالبه که امام از این ثروتهای نامشروع در راه مبارزه با دشمنان استفاده میکنه.
مطلب دیگهای که دیدم اینکه امروزه مشکلی نیست مؤمن به مؤمن چیزی بفروشه و در قبالش سود دریافت کنه اما در دورۀ حکمرانی اماممهدی سودگرفتن مؤمن از مؤمن ممنوع میشه.
در پایان باید بگم بعد از اونکه همهٔ آدمها سهم میبرن و زندگیها گل و بلبل میشه حضرت به جارچی دستور میده تا جار بزنه: آیا کسی مال و ثروت میخواد؟ در اینجا سر و کلّهٔ مرد دندونگردی پیدا میشه. مرد جلو میاد و به امام عرض میکنه بله من میخوام. امام میگه پیش خزانهدار برو و بهش بگو: مهدى دستور داده مالى به من بِدى!
مرد پیش خزانهدار میره و پولی دریافت میکنه. اما طولی نمیکشه پشیمون میشه و با خودش میگه: من حريصترين آدم امّت محمّدم. واقعا اونچه به من رسيده بود كافى نبود؟! مرد بعد از مقداری کلنجار با خود، نهایتا به داخل برمیگرده تا پولها رو پس بده اما از خزانهدار اماممهدی میشنوه: چيزى كه بخشيديم، پس نمیگيريم.
اینها که نوشتم شرح اوضاع و احوال اقتصادی روزگار ظهور اماممهدی بود که در کتابهای کهن شیعه و بعضا سُنّی اومده.
الإرشاد: ج ۲ ص ۳۸۱ و ۳۸۴، بحارالأنوار: ج ۵۲ ص ۳۹۰ ح ۲۱۲.
ادامه دارد...
داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت صد و نود و سه
شیوۀ حکمرانی ۸
اصلیترين یا بهتره بگم محوریترین برنامهٔ اماممهدى برپایی عدالته. بنابراین امام برای رسیدن به این مهم، نیاز به عدلیهای قوى و سالم داره تا از پسِ این کار دشوار بهخوبی بربیاد.
اولین چیزی که توجهام رو به خود جلب کرد تفاوت روش قضاوت اماممهدی با شيوۀ پیامبر و امامعلى بود. آخه این دو بزرگوار به ظاهر داورى میکردن و اماممهدی به واقع قضاوت میکنه. در اینجا ناچارم مقداری شرح بدم.
مبنای قضاوت توی مَحاکم اسلامی از زمان پیامبر تا پیش از ظهور اماممهدی براساس بیّنه و قسَم انجام میگیره. اما با اومدن اماممهدی، دادرسی دستخوش تحول و دگرگونی میشه. از اون بهبعد داوری بر پایۀ علم قاضی صورت میگیره. این اتفاق، برجستهترین نوآوری قضایی در حکومت اماممهدی به حساب میاد.
حضرت حجّت توی مَحاکم قضایی به شيوۀ دو پیامبر الهی یعنی داوود و سليمان قضاوت میكنه و از طرفین دعوا هیچ بيّنهای نمیطلبه. خداوند مستقیما حکم رو به ذهن و قلب امام، الهام میكنه و حضرت با نگاه به چهرۀ آدمها تا تَهِ ماجرا رو میخونه.
توی مطالعاتم به اینجا که رسیدم، پرسش مهمّی ذهنم رو به خود مشغول کرد. ناچار باید پاسخ مناسبی برای این خطور ذهنی، پیدا میکردم. با خودم گفتم: مگه اماممهدی میتونه یهتنه به همهٔ دعاوى رسيدگى كنه؟! خیلی ایندر و اوندر زدم تا جوابی به دست بیارم. تا اینکه در یکی از فرمایشات امامباقر متوجه راز مسئله شدم. اماممهدی هنگام ارسال قاضی به چهارگوشهٔ جهان، بهشون میگه: پيماننامهتون كفِ دستتونه، وقتی كارى پیشآمد کرد که نفهميدید چیکار باید کنید، به كف دستتون نگاهی بندازین!
اتفاقا لشكرى رو به قسطنطنيّه روانه میكنه. سپاهیان وقتی به دریا میرسن با نگاه به اون پیماننامه، به پاهاشون چيزى مینويسن و پا روی آب میگذارن. اروپاییها وقتی از دور میبینن فرستادههای اماممهدی روى آب راه میرن با شگفتی میگن: واعجبا! ياران مهدی اینجورن، پس خودش دیگه چیه؟! اين میشه که جنگ و جدال رو کنار گذاشته و تسلیم میشن.
حساس شدم ببینم منظور از این حرف که "پيماننامهتون كفِ دستتونه" یعنی چی؟! خیلی با خودم کلنجار رفتم. به کتابهای مختلف نگاه کردم. با کسانی که در این رابطه چیزی میدونستند مشورت کردم.
شاید مراد این باشه که اماممهدی دستورالعمل كامل و جامعى به قضات میده كه پاسخ هر سؤالى داخلش وجود داره و با مراجعه بهش میتونن از حكم صحيح، سر در بیارن.
و امّا در اینکه ماهيت اين دستور العمل چیه و چطوری در اختيار قضات قرار میگيره دو احتمال گفتن.
یکی اینکه خداوند به برکت اماممهدی، دانش ویژهای به قلب قضات افاضه میکنه که دیگه نيازى به بيّنه و قَسَم نداشته باشن.
احتمال دوم هم اینه که دستگاه قضايى اماممهدی، مجهّز به سامانۀ اطّلاعرسانى بسيار پيشرفتهاى هست كه قادره اطّلاعات مورد نياز قضات رو با دقّت كامل و برخط در اختيارشون قرار بده.
اینها احتمالات بود. خدا بهتر میدونه که حقیقت ماجرا چیه. بیشتر از این، چیزی در دست ما نیست.
كمالالدين: ص ۶۷۱ ح ۱۹، بصائر الدرجات: ص ۲۵۹ ح ۳، الكافى: ج ۱ ص ۳۹۷ ح ۲ ص ۵۰۹ ح ۱۳.
ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 طلوع آفتاب در تالش 😍
اللهم عجل لولیک الفرج
⛅️🤲⛅️🤲⛅️🤲
@talabehtehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در لگدکوب حوادث جان دیگر یافتم....
📢📣🔔🔔
#دعوتنامه
از شما دعوت میکنم برای مطالعهٔ داستانوار زندگینامه اماممهدی علیهالسلام به کانال "یادداشت های یک طلبه" مراجعه بفرمایید
#داستان_دنبالهدار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لطفا آدرس کانال در پیامرسان ایتا را به دوستان خود معرفی بفرمایید. سپاسگزارم 👇
@talabehtehrani
ترفندی برای عزاداری
شاید بتوان چنین گفت که از سختترین دورهها در طول تاریخ برای عزاداری امامحسین علیهالسلام عصر سلجوقی بوده است.
با رویکار آمدن سلجوقیان در سال ۴۴۷ قمری عزاداری شیعیان در رثای ابا عبدالله الحسین علیهالسلام میتوان گفت تقریباً تعطیل شد!
با اين همه، گزارشى تاریخی وجود دارد كه شيعيان بغداد، علیرغم ممنوعیت عزاداری، با ترفندی جالب در روز عاشوراى سال ۴۵۸ قمری به اقامۀ عزا برای سالار شهیدان پرداختهاند.
ابنجوزی، فقیه، محدّث، متکلّم و تاریخنگار حنبلی شهر بغداد در سدۀ ششم هجری از این ماجرا در صفحۀ ۹۴ از جلد ۱۶ کتاب "المنتظم في تاريخ الأمم والملوك" اینگونه گزارش میکند:
سال ۴۵۸ رسيد و از جمله رويدادهاى آن اینکه مردم کَرْخ (منطقۀ شیعه نشین بغداد) مغازههايشان را در روز عاشورا بستند (أغلقوا دكاكينهم يوم عاشوراء) و زنان را به همراه خود به کوچه و خیابانها آوردند (وأحضروا نساء)
تا براى حسين عليهالسلام بر اساس رسم گذشتگان، نوحهسرايى كنند (على ما كانوا قديما يستعملونه).
شگرد جالب آنها این بود که جنازۀ مردى را (حملت جنازة رجل) با نوحهخوانی و مرثيهسرايى به همان شيوۀ عزاداری بر امامحسين عليهالسلام، تشییع كرده (و ناح الرجال بحجتها على الحسین) و با این کار در حقیقت عزای حسین علیهالسلام را اقامه کردند.
راپُرتچیهای حکومتی پی به ترفند شیعیان برده و خلیفه را در جریان گذاشتند.
خليفه از این اتفاق خشم گرفته و دستور داد تا سید طاهر، نقیب و رئیس علویان بغداد را احضار کنند.
خلیفه این حرکتِ قانونشکنانۀ شیعیان را به سیّد طاهر گوشزد کرد (و أنكر الخليفة على الطاهر) سید طاهر نیز در پاسخ میگوید كه از نقشۀ شیعیان خبر نداشته و بعداً خبردار شده است و زمانیكه متوجّه شده، برخورد كرده و جلوی آن را گرفته است.
قم/ ۱۴ مهر ۹۶
@talabehtehrani
داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت پایانی (صد و نود و چهارم)
شیوۀ حکمرانی ۹
اولین کارِ اماممهدی برای اصلاح قوّۀ قضائیّه اینه که شرّ قاضیهای ناشايست رو از سر دستگاه عدلیه کوتاه میکنه. جالبه که در روایت یه عبارت دلخنککنی پیدا کردم که حیفم اومد اینجا نگم. من عقبتر نوشتم اماممهدی دمار از روزگار قاضیهای فاسد و رشوهبگیر درمیاره. اما اینجا میخوام دقیقتر بگم که چیکار میکنه.
توی حدیثی که میگه اماممهدی با قاضیهای فاسد اِل میکنه و بِل میکنه واژهٔ "لينزعنّ" اومده. این کلمه از ريشۀ "نزع" به معنى كَندن چيزى از جاى خودشه. وقتی بر سر کلمۀ "لينزعنّ" حرف "لام" و آخرش هم حرف "نون" تاکید اومده باشه به زبان ساده یعنی اماممهدی از دُم قُضات ناشایست میگیرن و پرتشون میکنن بیرون و جاشون قضات صالح و خداترس میارن.
جالبتر اینکه در حكومت اماممهدى، از خود امام و اون سیصد و سیزده نفر یاران حضرت، با عنوانِ قاضى یاد شده.
برام خیلی جالب بود وقتی جایی خوندم که در مرتبۀ بعد از اماممهدی، حضرت عیسی قضاوت میکنه. خدا بهتر میدونه اما بعضیها گفتن که رئیس دستگاه قضایی، حضرت عیسی هستن. انگار که اون سیصد و سیزده نفر زیر نظر حضرت عیسی عمل میکنن.
این افراد به اعجاز اماممهدی، نسبت به مسائل قضايى احاطه علمى پيدا میكنن. به این شکل که امام، دستى بر سينه و پشتِ این سیصد و سیزده نفر میكشن و از برکت این دستکشیدن، قضات حتی در یک حكم هم اشتباه نمیکنن.
اماممهدى بدون هیچ مماشاتی، رشوه و باجسبیل رو نه فقط توی دستگاه عدلیه بلکه در تمام ارکان حکومت از بین میبره. البته نه به سادگی. با دردسرهایی در راه مبارزه با فساد موجه میشن اما حضرت کوتاه نمیاد.
در پایان لازمه بگم که فقیهان شیعه بر اين باورند كه خانومها نمیتونن قاضی بشن. اما از برخی روایات اینطور برمیاد که اماممهدى اجازه میده زنها هم قضاوت کنن. ظاهرا خانومهایی که توان قضاوت دارن از توی خونههاشون میتونن بر اساس كتاب و سنّت، دادرسی و حکم صادر کنن.
البته بعضیها زیر بار این حرف نرفته و احتمال دادن كه مراد از قضاوت زنها توی خونه، تدبير امور بچهها و حكمكردن بین اونهاست. امّا یه عدّه هم در جواب اینها گفتن که این چه حرفیه و ادامه دادن که اين احتمال علاوه بر اين كه خلاف ظاهرِ حديثه، اختصاصى به دولت اماممهدى ندارد و خانومها همیشه میتونن از این کارها بکنن و این، گفتن نداره. پس واقعا خانومها میتونن قاضی بشن. اللهاعلم.
و اما آخرین چیزی که اینجا مینویسم دربارهٔ داورىِ ويژهٔ اماممهدی براى پيروان اديان ابراهیمی هست. البته من قبلتر نوشتم که براساس گزارشی از شیخ صدوق، اماممهدی به غاری در شهر انطاکیه تشریف میبرن و بعد از خارجکردن کتابهای آسمانی از داخل غار به کوفه برمیگردن و بین پیروان انبیای پیشین براساس کتابهای خودشون داوری میکنن!قضاوت ايشون بر اساس احكام كتابهاى اصيل آسمانى خواهد بود و نه كتابهای دستکاری شده. همین، سبب میشه به مرور همه يا اكثر قاطع پيروان اديان، به آيين اسلام، گرايش پيدا كنن.
داستان اماممهدی همینجا به پایان رسید. امیدوارم مورد رضا و پسند حضرت واقع شده باشه. انشاءالله.
شرح نهج البلاغةلابن ميثم: ج۳ ص ۹ خطبه ۹۹، صحيح البخارى: ج ۲ ص ۷۷۴ ح ۲۱۰۹، سنن ابن ماجة: ج ۲ ص ۱۳۵۹، الغيبةللنعمانى: ص ۲۲۸ ح ۳۰.
پایان
الحمدلله نگارش داستان اماممهدی علیهالسلام به پایان رسید.
بزودی نگارش داستان دنبالهدار دیگری را آغاز میکنم. انشاءالله
@talabehtehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به لطف خدا
قرعهکشی ۱ مرداد ۱۴۰۳ برای اهدای کتاب #داستان_بریده_بریده و کتاب #داستان_فاطمه سلاماللهعلیها انجام پذیرفت. امروز یک هدیه داشتیم.
قرعه به نام جناب آقای سید رضا میرزائیان از شهرستان صغاد استان فارس افتاد.
مبارک این بزرگوار باشد. 🌺🌸
از همهٔ عزیزانم تشکر میکنم.
قرعهکشی بعدی ۱۵ مرداد ۱۴۰۳ انشاءالله.
#قرعهکشی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@talabehtehrani
کتاب #داستان_فاطمه بااحترام به جناب آقای سید رضا میرزائیان تقدیم گردید.
مبارکشان باشد.
🌺🌸🌹🌻🌷🌼
@talabehtehrani
عمر بن خطاب دم نزد
در کتاب مجمعالبیان خواندم که مسلمانان برای فتح مکه به تکاپو افتاده بودند. مسلمانی به نام حاطب با کمک رقاصهای به اسم ساره، نامۀ خطرناکی برای سران مکه ارسال کرد. متن نامه این جملۀ خیانتآمیز بود: چه نشستهاید که پیامبر اسلام میخواهد به سوی شما قشونکشی کند. سلاح برداشته و آمادۀ رویارویی با او شوید.
حاطب با پرداخت لباسی فاخر و ده سکه طلا سبیل نداشتۀ ساره را چرب کرد تا نامه را به سران مکه برساند. اما از اقبال بدش، فرشتۀ وحی کاسه کوزهاش را به هم ریخت و پیامبر را در جریان نامه گذاشت. حضرت علی علیهالسلام ساره را دستگیر و همراه نامه به خدمت پیامبر آورد.
پیامبر نامه را به حاطب که در آن مجلس حاضر بود، نشان داد و فرمود: نامه را میشناسی؟ حاطب که گمان میبرد با این خیانت، سبیلش را دود میدهند در پاسخ گفت: آری! حضرت به او فرمود: چرا این کار را کردی؟ حاطب پاسخ داد: هجرتکنندههای به مدینه در مکه کسانی دارند که در برابر مشرکان از خانوادههایشان دفاع کنند. اما من کسی را ندارم. با این کار خواستم تا برای قبیلهام کاری کرده باشم.
پیامبر عذر حاطب را پذیرفت. عمر بن خطاب به اعتراض بلند شد و به پیامبر گفت: اجازه بدهید تا گردن این عنصر منافق را بزنم!
پیامبر به عمر اشاره کرد که نه، هرگز. او از پیشگامان نهضت بوده و سابقۀ مجاهدت و حضور در جنگ بدر را دارد. تو چه میدانی شاید خداوند به مجاهدان بدر لطف ویژهای داشته و از لغزش آنها گذشته و آنان را آمرزیده است. عمر به ناچار ساکت شد و دم نزد.
قم/ ۲۱ اردیبهشت ۹۶
هدیهٔ کتاب #داستان_فاطمه بااحترام برای جناب آقای بهرام رونقی از تهران ارسال گردید.
مبارکشان باشد.
🌺🌸🌹🌻🌷🌼
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@talabehtehrani
هدیهٔ کتاب #داستان_فاطمه بااحترام برای جناب آقای سید رضا میرزائیان از شهرستان صغاد فارس ارسال گردید.
مبارکشان باشد.
🌺🌸🌹🌻🌷🌼
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@talabehtehrani
دوستان عزیزم!
منتظر باشید.
بزودی نگارش داستان دنبالهدار دیگری را آغاز میکنم. انشاءالله
🕋🖌📙📚📙
@talabehtehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 یک دنیا حرف...
بیشتر به یاد هم باشیم
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@talabehtehrani
سرگذشت قرآن
قسمت یکم
مقدمه
میخوام شرح احوالی از قرآن بنویسم، یهچیزی شبیه زندگینامه. دنبال این هستم تا از چند و چون قرآن یا به اصطلاح علمی از کم و کیف این کتاب سر دربیارم. از اینکه حقیقتش چیه و از کجا و چهجوری و برای چی اومده؟! میخوام بدون اینکه دستخوش احساسات گوناگون یا تعصبات باشم اطلاعاتی از مخالفین قرآن بهدست بیارم. حس کنجکاویم تحریک شده. بهویژه این سالها که شاهد قرآنسوزی بودم. البته اونها خیلی داخلِ آدم، حساب نمیشن. قصد ندارم به کسی توهین کنم اما من به دنبال اون دسته از مخالفین این کتابم که حرف دارند و مطلب نوشتند. میخوام ببینم اینها چی میگن و حرفشون چیه؟! نه اینکه به دنبال گرفتن انتقام یا فرونشاندن آتش خشم خودم باشم. نه، به هیچ وجه! البته من یهروحانی شیعی هستم و طبیعتا گرایشات تعصبآمیزی به قرآن دارم. اما اینجا میخوام با دقت به حرفهای خاورشناسها گوش کنم. دنبال این هستم تا ببینم واقعا چی از جون این کتاب مقدس میخوان؟! و اما مهمتر از همه برای خودم مینویسم. الان که در حال نوشتنم حال غمگینی دارم. از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان در این خلوت با خودم میگم خودت چه نسبتی با این کتاب داری؟! بویژه وقتی این آیه از قرآن رو دیدم که پیامبر با ناراحتی به خدا گِله میکنه که قوم من قرآن رو رها كردند، یه لحظه پشتم لرزید و با دلهره به خودم تشر زدم که فلانی! نکنه پیامبر از تو هم دلخور باشه! نکنه فردای قیامت اونجایی که خداوند به قرآن میگه: بندگانم رو چطور دیدی و قرآن از برخی گله میکنه، تو هم سرافکنده باشی؟! با ترسِ همراه با دلشوره به خودم نهیب زدم: نکنه اونجایی که قرآن در جواب خدا میگه مردم پايمالم كردند و حقّم رو سبُک شمردند و دروغم دونستند، خداینکرده پای من هم گیر باشه؟! با خودم میگم چه اشکالی داره فردای قیامت، من هم جزو کسانی باشم که قرآن با لحن ملایم و رویِ خوش بهشون میگه: من رو میشناسید؟ من هم با خیال آسوده در جواب بگم: بله که میشناسم! قرآن ادامه میده: من بودم که تو رو به فلان کارِ خوب کشوندم، من بودم که زندگیت رو از اینرو به اونرو کردم. بعدش، دستم رو میگیره و پیش خدا میبره و میگه: خدایا! این بندۀ تو در دنیا به خاطر من به رنج افتاد، به خاطر من باهاش دشمنی کردند و ... خدا هم بعد از شنیدن این حرفها فرمان میده حالا که اینجوره ببریدش داخل بهشت و از لباسهای بهشتی تنش کنید و روی سرش تاج بهشتی بگذارید. بعدش در اون اوضاع و احوال قرآن رو صدا میزنن که بیا ببین راضی شدی؟ قرآن با خوشحالی جواب میده: اينها كمه، هرچی خوبی هست بهش ببخشید. خداوند هم به احترام حرف قرآن میگه: به عزّت و جلالم و والايىِ مقام و بلندىِ جايگاهم سوگند كه امروز پنج چيز دیگه هم بهش میدم...
همینطور که با یادآوری این حدیث نورانی، دهانم آب افتاده بود با خودم گفتم: واقعا حیف نیست فردای قیامت بهجای این کیفکردنها شرمنده باشم و پاسخِ درخوری برای بیمحلّی به قرآن نداشته باشم؟! پس باید کاری کنم.
این هم باید اضافه کنم، مطالبی که در ادامه تا پایان مینویسم درواقع بخشی از زندگی خودم به حساب میاد. در اینجا ناچارم به خاطرات پژوهشگاه دارالحدیث در سالهای قبل اشارهای داشته باشم. حوالیِ سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ هجری خورشیدی. اون روزها در کنار محققانی نامدار برای نگارش کتاب "معرفة القرآن" کمر به همکاری بسته بودم. امروز در این نوشتهها قصد دارم آموختهها و یافتههای اون روزگارم رو به شکلی ساده و صمیمی و البته همهفهم بنویسم.
مثل همیشه اعتراف میکنم که خودم رو قادر نمیبینم ریز و درشت همۀ ماجراهایی که دربارۀ قرآن گفته و نوشته شده رو بتونم شرح بدم. اما تلاش میکنم چیزهایی بنویسم که برای خودم تاثیر ماندگاری داشته. بنابراین لازم میبینم پیشاپیش از این بابت عذرخواهی کنم. امیدوارم شما هم هنگام مطالعه توجه داشته باشید که من هرچه از دستم براومده انجام دادم و کمکاری نکردم.
الكافي: ج ۲ ص ۵۹۶ ح ۱.
ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... بگو کجایی؟!
🥀🍁💔🥺😢
اللهم عجل لولیک الفرج
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
⛅️🌸⛅️🌺⛅️🌸⛅️🌺
@talabehtehrani✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پندی از مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی
⛅️🌺
@talabehtehrani ✨