8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اميرالمؤمنين علي عليهالسلام در وصیت خود به فرزندش میفرمايند:
فدارها علي كل حال واحسن الصحبة لها فيصفو عيشك
در همه حال با همسرت مدارا كن، با او به نيكی همنشینی كن تا زندگيت باصفا شود.
کتاب من لا یحضره الفقیه: ج ۳ ص ۵۵۶ ح ۴۹۱۱.
@talabehtehrani
#اطلاعیه
امروز ۱۵ مهر ۱۴۰۳ قرعهکشی کتاب داریم.
#داستان_بریده_بریده
#داستان_فاطمه
نتیجهٔ قرعهکشی از طریق همین کانال به اطلاع میرسد.
انشاءالله
🌺🙏🌸
کانال 👈
@talabehtehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به لطف خدا
قرعهکشی ۱۵ مهر ۱۴۰۳ برای اهدای کتاب #داستان_بریده_بریده و #داستان_فاطمه سلاماللهعلیها انجام پذیرفت.
قرعه به نام سرکار خانم پریسا صادقی از شیراز افتاد. مبارک این بزرگوار باشد. 🌺🌸
از همهٔ عزیزانم تشکر میکنم.
قرعهکشی بعدی ۱ آبان ۱۴۰۳ انشاءالله.
#قرعهکشی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شهید_سید_حسن_نصرالله
@talabehtehrani
سرگذشت قرآن
قسمت یازدهم
سخنگفتن خدا
حالا که صحبت از وحی شد ناچارم دربارهٔ حرفزدن خدا با پیامبر چیزهایی بنویسم. ظاهرا جدّیترین جایی که خدا با پیامبر صحبت کرده توی معراج بوده. داستان عروج پیامبر چیزی نیست که الان من از پسِ گفتنش بربیام. یعنی مناسبتی نداره. همین مقدار بگم که رسول خدا طیّ تشریفاتی خاص برای تماشای ملکوت آسمونها از مکه به فلسطین و از اونجا به بالاها برده شده. در جایی به نام افق اعلی توقفی کوتاه داشتند. از اونجا ادامهٔ مسیر داده و به خدا نزدیک و نزدیکتر شدند. تا اینکه به یکقدمی پروردگار رسیدند. یا حتی نزدیکتر.
البته منظورم نزدیکیِ مکانی نیست. این رو که همه میدونیم خدا نه مکان داره و نه جسم. در اونجا گفتگویی با خدا انجام داد. اونچه قرار بود، به ایشون وحی شد. با ملائکه هم دیداری داشتند.
همینجا بگم که پیامبر یهبارِ دیگه هم با خدا ملاقات داشته. حرفهایی هم بین خدا و ایشون ردّ و بدل شده. این ملاقات دقیقا جایی، کنار درخت سِدر در انتهای آسمونها اتفاق افتاده. هرگز چشم پیامبر بهاشتباه، کم و زیاد نمیدید. در اون ملاقات، چند نشانۀ بزرگ خدا رو مشاهده کرد. حضرت علی منظور از دوبار دیدن خدا توسط پیامبر رو دوبار دیدن جبرئيل در چهره واقعی معنا کرده. من فعلا با حوادث شگفتانگیز معراج کاری ندارم.
در رابطه با ارتباط خدا و پیامبر لازمه بگم که بیشتر وقتها جبرئیل واسطه میشد. هرجایی نیاز بود این دیدار انجام میشد. یهبار در مقابل چشمهای بهتزدۀ اصحاب، حالتی عجیب به پیامبر دست داد. رسول خدا با حیرت، سر بلند کرد و نگاهش رو به آسمون دوخت. سپس سر به پايين انداخت. به راست و چپ خودش نگاه کرد. شبیه کسی که حرف یهنفر رو با حرکت سر تایید میکنه سرش رو تکون میداد. کاملا پیدا بود که داره چيزى بهش، الهام میشه. صورتش سرخ شده بود. عَرَق از پیشونی جاری بود. از دوروبریها سوال کرد: "شما هم متوجّه شدید؟! جبرئيل بود. تمام حواسم، متوجّه او شده بود".
صداى وحی شبیه صداى افتادن آهن روى تخته سنگ میمونه. الله اعلم، اما اینطور میگن. قرآن بر لوحى محفوظ قرار داشت. این لوح دو طرف داره. يهطرف، سمت راست عرش. طرف ديگه هم متصل به پیشونی حضرت اسرافيل. هرگاه پروردگار میخواست سخن بگه، لوح به پيشونی اسرافيل برخورد آرومی میکرد. جناب اسرافیل از این حالت میفهمید باید به لوح نگاه کنه. اونچه در لوح بود به اطلاع جبرئيل میرسوند. جبرئیل هم بلافاصله خدمت رسولالله میرسید و حرفهای خدا رو عیناً در اختیار پیغمبر میگذاشت.
گاهی وقتها جبرئيل به شکل آدمیزاد درمیومد. امامعلی بارها فرشتۀ وحی رو به شکل یکی از اهالی حجاز در حضور پیامبر دیده بود. حتی یهبار جبرئیل، امامعلی رو با عبارت امیرالمومنین خطاب قرار داد. بعد از رفتن جبرئیل حضرت محمد به امامعلی فرمود که او جبرئیل بود. این فرشتهٔ بزرگ خدا یهبار به شکل ناشناس وارد جمع یاران پیامبر شد. ابتدا حضرت تصوّر کرد یکی از مسلمونها وارد شده. جبرئیل سلام کرد و دست به زانوهای پيامبر گذاشت. پرسش و پاسخهایی بین ایندو رد و بدل شد. حاضرین میشنیدند. بعد اینکه جبرئیل از نظرْ ناپديد شد پيامبر روکرد به اصحاب و فرمود: "جبرئيل بود. اومده بود با این گفتگو درواقع دين خدا رو به شما یاد بده. تا به امروز پیش من، ناشناس نمیومده بود. به صورتهاى گوناگون میبینمش. گاهی در شکل زنى زيبا، با چهرهاى سفيد و خال بر گونه".
اینم بگم که بعضی وقتها خدا بیواسطه با پیامبر حرف میزد که معمولا با بیهوشی رسولالله همراه میشد. چیزی که قرآن، تعبیر به القا کرده. اینطور وقتها پیامبر عرق زیادی میريخت. از هوش میرفت. وقتی به خود میومد میگفت: خداوند چنين و چنان فرمود. بعدها وقتی از امامصادق در این رابطه سؤال شد در جواب فرمود که این حالت ربطی به دیدار پیامبر با جبرئيل نداره. جبرئیل هیچوقت بدون اجازه وارد نمیشد. پیش پیغمبر شبیه نوکرها دوزانو مینشست. اين حالتِ غَش، تنها زمانى رُخ میداد كه خدا بدون واسطه، با پیامبر حرف میزد.
گاهی هم خدا با نشوندادن نوشتهای منظورش رو به پیامبر میرسوند. رسولالله در سفر ماوراییِ معراج، هروقت به مجاور درِ هر آسمون میرسیدند نوشتهای نشونش میدادند. یا اینکه پردههاى نور بود. روی هر پرده، پیغامی نوشته بودند
بههرحال اینهایی که نوشتم هرچند عجیب به نظر میرسن اما همگی طرز و شکل حرفزدنهای خدا با پیامبر بوده.
سعد السعود: ص ۱۲۲، تفسير القمّي: ج ۲ ص ۲۰۲، ص ۴۱۴، اليقين: ص ۳۱۴ ، مسند ابن حنبل: ج ۶ ص ۸۸ ح ۱۷۱۶۷، إمتاع الأسماع: ج ۳ ص ۴۴، مستدرك الوسائل: ج ۶ ص ۶۲ ح ۶۴۳۳، كمال الدين: ص ۸۵، بحار الأنوار: ج ۲۷ ص ۱۲ ح ۲۸.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/talabehtehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِسْتَعِدَّ لِسَفَرِكَ
خود را برای سفرت آماده کن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک روز آخرین کسی که تو را میشناخت خواهد مرد و خاطره تو فراموش خواهد شد.
#قرعهکشی
کتاب #داستان_بریده_بریده بااحترام به سرکار خانم پریسا صادقی تقدیم گردید.
مبارکشان باشد.
🌺🌸🌹🌻🌷🌼
https://eitaa.com/talabehtehrani