داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت صد و شصت و پنج
علائم ظهور ۸
فکر میکنم صحبت دربارۀ سفیانی به همین مقدار کافی باشه. لازم میبینم کمی هم به نشانۀ عجیب و البته غیرمتعارف طلوع خورشيد از مغرب بپردازم. علامتی که ازش به عنوان یکی دیگه از نشانههای حتمی ظهور اماممهدی یاد کردند. راستش! با این موضوع خیلی کلنجار رفتم و بالا و پایینش کردم. نهایتا به این نتیجه رسیدم که طلوع خورشید از مغرب بیشتر از اینکه نشانۀ ظهور اماممهدی باشه از علائم آغاز قیامته. قبلتر چیزهایی در رابطه با آميختگى علائم ظهور با اشراط الساعة نوشتم. بههرحال همه میدونیم كه حركت خورشيد در نظام كهكشانی به اندازهاى دقيق و حسابشدهست كه تغيير جهت بهاینشکل رو نمیپذيره. خدا بهتر میدونه اما علامتبودن طلوع خورشيد از مغرب، نشانۀ پايان دنیاست و نه ظهور اماممهدی. ازقضا بیشتر احادیث هم این رو تایید میکنن. فقط چندتا دونه روایت داریم که طلوع خورشيد از مغرب رو جزو علائم حتمى ظهور اماممهدى دونستن. توی این هاگیرواگیر بعضیها هم آسمون ریسمون به هم بافتن و حرفهای عجیب و غریبی زدند. از جملۀ اونها همین آقای قاضى نُعمان مغربى، تاریحنویس اسماعيلى مذهبِ سدۀ چهارم هجریه! ایشون نه گذاشته و نه برداشته، یهدفعه اومده و این نشونه رو به حساب پيشگويی دربارۀ مهدى فاطمى گذاشته و گفته: "تا حالا خورشيد از مغرب طلوع نكرده و بعد از اين هم نمیکنه. منظور از این حرف، قيام مهدى از مغربه. اتفاقا همینطور هم شد و مهدى توی سال ۲۹۷ قمری ظهور کرد".
منظور آقای قاضى نُعمان مغربى از این حرف، عُبيداللَّه مهدى اسماعيلى هست كه به مغرب رفت و پس از جنگ و درگیری توی سال ۲۹۷ قمری دولت فاطمی رو بنا گذاشت.
من قضاوتی ندارم اما دیدم بعضی از کتابنویسهای اسم و رسمدار اینطوری نوشتند که فرقۀ اسماعیلیه از گفتن این حرفها دنبال این بودند که از آب گِلآلود ماهی بگیرن و با قاطیکردن عمدیِ علائم ظهور با اشتراط الساعة دنبال بهرهبردارى سياسى به نفع گروه خودشون بودند.
الغيبةللطوسی: ص ۲۵۳ ح ۱۳، الإرشاد: ج ۲ ص ۳۷۵، الهداية الكبرى: ص ۴۰۲، مختصر بصائر الدرجات: ص ۱۸۸، بحار الأنوار: ج ۵۳ ص ۱۴، الغيبةللنعمانى: ص ۳۰۱، رجال النجاشى: ج ۲ ص ۲۲۶ و ۲۱۶، منتخب الأثر: ج ۳ ص ۱۰۳ - ۱۱۱ و ۲۸۴ - ۲۸۸، المسند: ج ۱ ص ۲۴۲ و ۲۹۸ و ج ۲ ص ۹۵ و ۱۰۴ و ج ۴ ص ۷ - ۶ و ج ۵ ص ۱۴۵ و ۳۸۹، صحيح مسلم: ج ۱ ص ۱۳۸ و ج ۸ ص ۱۸۰ - ۱۷۹ و ۱۹۵، سنن الترمذى: ج ۴ ص ۵۰۷ و ۵۰۸، تفسير المنار: ج ۳ ص ۳۱۷.
ادامه دارد...
داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت صد و شصت و شش
علائم ظهور ۹
در ادامه میخوام چندخطّی دربارهٔ دجّال بنویسم. پدیدهای که ازش به علامت ظهور اماممهدی یاد میکنن. دجّال به معناى بسيار دروغگو و بسيار گمراهكنندهست.
توی مسيحيت و کتاب مقدّس هم از دجّال به عنوان پديدهاى انحرافزا و فتنهآفرين یاد شده.
همینجا آب پاکی رو بریزم و بگم که از دجّال توی کتابهای شیعه به عنوان علامت ظهور اماممهدی تقریبا خبری نیست. برای این گفتم تقریبا چون همین چندتایی هم که از کتابهای سنّی به کتابهای شیعه راه پیدا کردن، از دجّال به عنوان یک پدیدۀ آخرالزمانی یاد کردند و نه علامت ظهور اماممهدی.
البته از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان که برخى عالمان شیعه مانند شيخ مفيد، مدّعى وجود اخبارى در علامتبودن ظهور دجّال، براى ظهور حضرت حجّت شدند. اما خود ایشون وقتی توی کتاب ارشاد شروع به شُمردنِ حدود چهلتا از علائم ظهور اماممهدی میکنه اشارهای به دجّال نمیکنه. خدا بهتر میدونه اما من میگم شاید اشارۀ شیخ مفید به دجّال توی كتاب ديگهش به عنوان علائم ظهور اماممهدی ناشى از اختلاط اشراط الساعة و علائم ظهور بوده.
اینطور که میگن دجّال شخص معیّنی هست که در آخرالزمان ظهور میکنه. قیافۀ وحشتناکی داره. چشمهایی ترسناک با شکلهای عجيب و غریب که بین دو چشم او عبارت "کافر" نوشته شده. قدش تا ابرها میرسه و توی پيشونی، تکشاخی وحشتناک داره!
با این شکل و شمایلی که گفتم گویا آشِ دجّال انقده شور شده که عدّهاى احتمال دادند اين علائم یهجورایی نمادين و نشانگر موجودى خبيث يا يهجريان فتنهگر انحرافى هستن.
بعضیها هم از اونورِ بوم افتادند و به خیالشون چون علائم ظهور، قابل درک نبوده، همۀ علائم ظهور اماممهدی رو به شکل نمادین و رمزگونه تفسیر کردند. مثلا دجّال رو نماد انحرافات عمومى، سفيانى رو نماد انحراف در داخل مسلمونها و يأجوج و مأجوج رو نماد تمدّن مادّى معنا کردند. اما این حرفها به هزار و یک دلیل درست نیست. جلوتر نوشتم اگه با علائم ظهور آشنا باشیم گول آدمهای دودوزهباز و قالتاق رو نمیخوریم و مهدی واقعی رو از مهدیهای قلابی تشخیص میدیم. حالا فکرش رو بکنید هرکی از جا بلندشه و بخواد علائم ظهور رو نمادین و رمزگونه تفسیر کنه، آیا سنگ روی سنگ بند میشه؟ پس این علائم، کاملا واقعیه و به وقتش اتفاق میوفته.
الغيبةللطوسی: ص ۲۵۳ ح ۱۳، الإرشاد: ج ۲ ص ۳۷۵، الهداية الكبرى: ص ۴۰۲، مختصر بصائر الدرجات: ص ۱۸۸، بحار الأنوار: ج ۵۳ ص ۱۴، الغيبةللنعمانى: ص ۳۰۱، رجال النجاشى: ج ۲ ص ۲۲۶ و ۲۱۶، منتخب الأثر: ج ۳ ص ۱۰۳ - ۱۱۱ و ۲۸۴ - ۲۸۸، المسند: ج ۱ ص ۲۴۲ و ۲۹۸ و ج ۲ ص ۹۵ و ۱۰۴ و ج ۴ ص ۷ - ۶ و ج ۵ ص ۱۴۵ و ۳۸۹، صحيح مسلم: ج ۱ ص ۱۳۸ و ج ۸ ص ۱۸۰ - ۱۷۹ و ۱۹۵، سنن الترمذى: ج ۴ ص ۵۰۷ و ۵۰۸، تفسير المنار: ج ۳ ص ۳۱۷.
ادامه دارد...
هدایت شده از یادداشت های یک طلبه
#اطلاعیه
امشب ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ قرعهکشی کتاب داریم.
علاقمندان به کتاب #داستان_بریده_بریده و نیز کتاب #داستان_فاطمه تا ساعت ۲۰ فرصت دارند نام و نام خانوادگی و آدرس دقیق پستی خود را به صفحهٔ اینجانب در پیامرسان ایتا ارسال بفرمایند.
بزرگوارانی که قبلا ثبتنام کردهاند نیاز به ثبتنام مجدد ندارند.
نتیجهٔ قرعهکشی از طریق همین کانال به اطلاع میرسد.
انشاءالله
🌺🙏🌸
آیدی 👈
@tamass
کانال 👈
@talabehtehrani
کتاب باافتخار _البته با تاخیر دوهفتهای_ تقدیم گردید به خواهر گرامی سرکار خانم محدثه قرهچاهی از شهرستان نیریز فارس.
مبارکشان باشد.
@talabehtehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به لطف خدا
قرعهکشی ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ برای اهدای کتاب #داستان_بریده_بریده و #داستان_فاطمه سلاماللهعلیها انجام پذیرفت. امروز یک هدیه داشتیم.
قرعه به نام جناب آقای امیر رضا مرادی از تهران افتاد. مبارک این بزرگوار باشد. 🌺🌸
از همهٔ عزیزانم تشکر میکنم.
قرعهکشی بعدی، اول اردیبهشت ۱۴۰۳ انشاءالله.
#قرعهکشی
@talabehtehrani
May 11
کتاب بااحترام به جناب آقای امیررضا مرادی از تهران تقدیم گردید.
مبارکشان باشد.
🌺🌸🌹🌻🌷🌼
@talabehtehrani
داستان اماممهدی علیهالسلام
قسمت صد و شصت و هفت
علائم ظهور ۱۰
سرگرم نوشتنِ علائم ظهور اماممهدی بودم. به فکرم رسید چند سطری هم از نشانههای غیرحتمى بنویسم. قبلتر گفتم که عبارت "غیرحتمی" ابتکار کتابنویسهاست و نه فرمودهٔ اهلبیت. یکی از اونها سرازير شدن علم از قم به جاهای دیگهس. توی کتاب تاریخ قم تا دلتون بخواد به این مطلب پرداخته شده.
آقایون کلینی، مفید و نُعمانی داخل کتابهاشون به نشانهای موسوم به "دوازدهپرچم" اشاره کردند. ظاهراً سر و کلّۀ دوازده نفر از سادات بنیهاشم قبل از ظهور اماممهدی پیدا میشه و با پرچمهایی عدالتخواهانه، مردم رو به خود دعوت میکنن که ما براتون اِل میکنیم و بِل میکنیم. این مدعیانِ دروغگو خیلی رِندانه دم از امامزمان میزنن. خیلیها گول حرفهاشون رو میخورن.
ای کاش فقط این بود. در نوشتههای شیخ کلینی و سیّد رضی چیزهایی دیدم که مو به تن آدم سیخ میکنه. مثلا پیش از ظهور اماممهدی، اسلام حقيقى از بین میره و از قرآن، جز اسم چیزى باقی نمیمونه. مسجدها از جهت معماری آباد، اما از لحاظ هدايت، پوک میشن. یا زبونملال مسجدیها بدترين مردم زمين میشن و هر فتنهای از گور همینها به هوا بلند میشه. حتی نوشتند هر كی بخواد از این بَلوا كنار باشه راحتش نمیگذارن. خلاصه اینکه بلایی سر اسلام مییارن كه هیشکی اسم خدا رو هم نمیبره! مردم، صبح با ايمان از خواب بیدار میشن و شب، كافر به رختخواب میرن. قیمتها ریسمون پاره کرده و روز به روز بالا میرن. كسادى و كمى سود بازاریها رو آزار میده. جون آدمها بیارزش میشه. توی دشت و دَمن دیگه خبری از گل و شكوفه نیست. بعد از مرگ خلیفهای به نام عبداللَّه دنیا بههم میریزه و مردم به جون هم میوفتن تا جایی که خیلیها کشته میشن. آتیشسوزی مَهیبی در حجاز و سیل توی کوفه و نجف راه میوفته. کسوف و خسوف در ماه رمضان زیاد میشه. فتنهاى ویرانگر سوریه رو فرا میگيره، همه میخوان از شرّش خلاص بشن اما نمیتوننن. مکهرفتن دشوار میشه. مانع، پشتِ مانع. نمیذارن مردم، آسودهخاطر به حج برن. خشكسالى همهجا رو میگیره و مردم، گرفتار گرانى و ستم حاكمان میشن. فتنهها از همه طرف سراغ مردم میاد. اختلاف درونىِ شيعه زیاد میشه. اهل دو مسجد چشم دیدن همدیگه رو ندارن. شيعيان بههم میگن دروغگو حتی به صورت هم آبدهان پرتاب میکنن.
اینهایی که نوشتم، ترجمۀ روایاتی هست که شیخ طوسی، کلینی، مفید، نُعمانی و صدوق توی کتابهاشون نوشتند. بدون اینکه من بخوام خداینکرده کم یا زیاد کنم.
فکر میکنم صحبت دربارهٔ علائم ظهور بس باشه. قضاوت در این رابطه، خیلی دشواره. من فقط تلاش کردم امانتدارانه به نقل چیزهایی که در کتابها اومده، بپردازم.
تاريخ قم: ص ۲۶۸، الإرشاد: ج ۲ ص ۳۷۲، الغيبةللطوسى: ص ۴۳۷ ح ۴۲۸، إعلام الورى: ج ۲ ص ۲۸۰، كشف الغمّة: ج ۳ ص ۲۴۹، الخرائج و الجرائح: ج ۳ ص ۱۱۶۲، الصراط المستقيم: ج ۲ ص ۲۴۹، الغيبةللنعمانى: ص ۲۷۷ ح ۵۸، الكافى: ج ۸ ص ۳۰۷ ح ۴۷۹، ثواب الأعمال: ص ۳۰۱ ح ۴، نهج البلاغة، حكمت ۳۶۹.
ادامه دارد...
چند سالی هست که برادر با فضل و کمالاتم جناب آقای شجاعی برای بچههای یک محله در قم جلسات فرهنگی و مذهبی برپا میکند. حقیر هم افتخار دارم گاهی اوقات میروم استفاده میکنم. امشب افطاری بود. بچهها بعد از افطار دور میز نشسته بودند و به اقتضای نوجوانی با شور و حرارت بالایی درباره چالشها و برنامههای سال جاری با آقای شجاعی گفتگو میکردند.