⭕️جریانشناسی اندیشهی تمدنی در ایران معاصر (#بخش_دوم)
#جریانشناسی
#اندیشهی_تمدنی_ایران_معاصر
#حجتالاسلام_دکتر_مهدی_ابوطالبی
🔻#جریان_مذهبی
در درون جریان مذهبی چند خرده جریان وجود دارد که میتوان حتی برخی آنها را به نوعی به عنوان یک جریان نیز مطرح کرد.
🔸جریان عقلانیت اسلامی
#جریان_عقلانیت_اسلامی، جریانی است که قائل به جامعیت و جاودانگی دین اسلام است و معتقد است احکام اسلامی بر مبنای بحث خاتمیت به عنوان یکی از مباحث اصلی اعتقادی اسلام که در قرآن و روایات به آن تصریح شده است دین اسلام آخرین و کاملترین دین بشر است که باید تا آخرالزمان احکام آن در جامعه بشری جاری و ساری باشد. این تفکر در میان علما و اندیشمندان اسلامی از ابتدا تا به امروز وجود داشته است. شخصیتهای مذهبی سیاسی در سده اخیر تصریح و تأکید فراوانی به این مسأله داشتهاند. در آثار و اندیشههای علمای مبارز عصر مشروطه و دوره پهلوی این بحث به بیانهای مختلف مطرح شده است.
🔸این جریان همچنین قائل به نهادسازی و نظامسازی دینی برای اداره و سرپرستی جامعه اسلامی است. لذا برای مدل نظام سیاسی، اندیشهورزی کرده است که نمونههای عینی آن در رسالههای دوره مشروطه و تدوین اولین قانون اساسی در این دوره و همچنین رسالههای دوره پهلوی و آثار و مباحث مختلف در دوره جمهوری اسلامی و تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی قابل مشاهده است. به عنوان نمونه میتوان به بحث از نظامهای سیاسی مختلف و نظام سیاسی مطلوب و مقدور در کتاب تنبیه الامه مرحوم نایینی و همچنین بحث از نهادهای مختلف اقتصادی مثل شرکت مخمس و … در کتاب شذرات المعارف مرحوم شاه آبادی در دوره پهلوی و بحث از بانک و بیمه و سایر سیستمها و بنگاههای اقتصادی در آثار شهید مطهری و تشکیل انواع نهادهای انقلابی و اسلامی در بخشهای مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی پس از انقلاب اسلامی توسط امام اشاره کرد.
#ادامه_دارد...
🔻بازنشر از کانالِ:
«گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیجِ همیشه فارس»
ا—--------------------------—ا
https://eitaa.com/tamadone_novine_islami
میشل فوکو و انقلاب ۵۷ (#بخش_دوم)
رویکرد فلسفی میشل فوکو؛ دلیل علاقۀ او به انقلاب اسلامی
✍... محمود خاتمی
🔻#ترجمۀ محمد ملاعباسی
🔸مقدمه
میشل فوکو (۱۹۲۶-۱۹۸۴) یکی از فیلسوفان بزرگ زمانۀ ما بود که بر روی گزارشهای روزنامهایِ جالب توجهش دربارۀ انقلاب اسلامی ایران، بحث و جدل فراوان شده است. به هر حال، قرائتِ او از انقلاب ۱۹۷۸ و تأثیری که این انقلاب بر اندیشۀ او داشته است را به چندین شیوه تفسیر کردهاند. هدف این نوشتۀ کوتاه، روشن کردن این مسئله است که علاقۀ فوکو به انقلاب ایران، اساساً ریشه در رویکرد فلسفی او به غرب دارد (و نتیجتاً [تحلیلی] غربی باقی میماند). در این سیاق، به استراتژی اصلی قرائتهای او از انقلاب ایران رجوع خواهم کرد. بخشی از ادعایم در اینجا این است که انقلاب اسلامی ایران، استراتژی فوکو در رابطۀ دانش-قدرت را متأثر کرد، چرا که انقلاب اسلامی ایران، فوکو را در دوران معاصر با ظهور دین، به مثابۀ یک نیروی سیاسی آشکار مواجه نمود. در این سیاق، به کار شرقشناسان فرانسوی، لویی ماسینیون و هانری کربن باز میگردم تا ایدۀ نوظهورِ ایران را که به دنبال آن، قرائتی خاص از اسلام ایجاد میشود، آفتابی کنم. چنین قرائتی، از این ایده پشتیبانی میکند که در مجموع معضلههای فوکو دربارۀ دین، [دین] را به مثابۀ امری سیاسی در نظر میگیرد.
🔸دربارۀ دین و انقلاب
فوکو انقلاب ایران را در سیاقِ دیدگاه اصلی خود بررسی میکند، چشماندازی که از استراتژی او برای مرکززُدایی از سوژه، و تحقیق دربارۀ روابط دانش-قدرت، برآمده است. علاوه بر این، انتقاد او از دین هم مورد توجه بوده است، او تلاش میکند تا دین را با فرهنگ ادغام کند، و جنبۀ استعلایی دین را به نفع حضور همهجایی دین، کنار بزند؛ او میکوشد تا بدن و جنسیت را برای به روی زمین آوردنِ باورها، پررنگ و مهم جلوه دهد، تا بتواند میکروسیاستهای سخنگویی یا سکوت دینی را نشان دهد، و [از سوی دیگر] تکنولوژیِ انتظامبخشی و حکومتگری دینی بر نفس را روشن سازد. از این منظر، در دهۀ ۱۹۷۰، فوکو کوشید تا مفهوم «معنویت سیاسی» را شرح و بسط دهد، مفهومی که از آن «جنبهای فراموششده» از فرهنگ غربی را مدنظر داشت. به اعتقاد او، [در فرهنگ غرب] «پرسشی که دربارۀ رابطۀ میان دین و سیاست، میان عرفان و قدرت، میان جهان معنوی و مادی، بیوقفه تکرار میشد، ناپدید میشود». او خصوصاً دلمشغول مسیحیت بود و میپرسید چگونه مسیحیت «شکلهای استیلا» را با بسط و گسترش «روابط قدرتِ جدید» ایجاد میکند؟...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:↙️
http://tarjomaan.com/images/docs/files/000000/nf00000935-1.pdf
ا------------------------------ا
@tamadone_novine_islami
💢نظر اندیشمندان اسلامی در خصوص نحوه وجود تمدن (#بخش_دوم)
⭕️جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی(105)
🔻فصل سوم/فاصله جامعهسازی تا تمدنزایی
#پاورقی
#تمدن_اسلامی
#جستارهای_نظری
🔸تمدن دارای دو سطح است که یک سطح آن، وجودهای انشائی و اعتباری و سطح دیگر، تبلورات مادی و عینی شده و ملموس است. سطح انشائی تمدن، همان بخشی است که با اعتبارات بشر و به خصوص اراده حاکمان سیاسی شکل میگیرد و نظامهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و دیگر نظامهای اجتماعی را طراحی میکند و سطح مادی تمدن، همان ظهورات فرهنگ در عینیت و مادیت است که همراه با خلاقیت هنری و ابداعات نوع انسان، شکل مادی به خود میگیرد مثل پوشش، معماری، شهرسازی، نقاشی، موسیقی، تکنولوژی و....
🔸در اینجا، بحث با عنایت به سطح انشائی تمدن ادامه پیدا میکند و پس از آن، به ابعاد مادی و عینی تمدن نیز اشاره خواهد شد. علامه طباطبایی در مقاله ششم از مجموعه مقالات «اصول فلسفه و روش رئالیسم» که شهید مطهری هم شرح خوبی برآن زدهاند، باب بحثی با عنوان «اعتباریات» را باز میکند. ایشان براین باور است که آدمیان برای جریان بهتر زندگی اجتماعی خود، اعتباراتی را وضع میکنند تا بتوانند زندگی خویش را سامان ببخشند. اعتباراتی که انسان برای جریان عادی زندگی خویش [وضع] میکند، در واقع سرایتدادن حد چیزی به چیز دیگری است. برای نمونه، اعتبارکردن ملکیّت، زوجیّت، حق تصرّف، اجاره، حق حضانت، ولایت و...، همگی، از اعتباریاتی است که به تعبیر علامه، حد چیزی را در ظرف عمل به چیز دیگری سرایت میدهند. یعنی یک شیء را که مصداق یک مفهوم نیست، در عمل مصداق آن قرار میدهند تا از این طریق نتایج عملی خاصی به دست آید.
🔸این عمل ذهنی که «اعتبار» نام دارد، مربوط به ظرف عمل و واقعیت است و آثار عینی به دنبال خواهد داشت؛ نه اینکه وجودی ذهنی باقی بماند. البته باید بگویم که این به معنای جداشدن اعتباریات از واقعیت نیست. علامه طباطبایی تأکید می کند که هر یک از این معانی وهمیّه، بر حقیقتی استوار است؛ یعنی هرحد وهمی را که به مصداقی میدهیم، مصداق دیگرواقعی نیز وجود دارد که از آن جا گرفته شده است. بنابراین، هرچند ظاهر کلام علامه طباطبایی، منجر به نسبیت اخلاق و فقه میشود، اما باید دانست که اوصاف «قضیه» که متصف به صدق و کذب است و اعتبار نیز در آن جا رخ می دهد، از اوصاف موجود در «متکلم» متفاوت است. اتصال اعتباریات به حقایق و مصالح تکوینی، مانع از پوچ بودن اعتبارات و غیرواقعی شدن آنها میشود. بنابراین در این جا اعتباری در مقابل ماهیّت نیست که معنایی پوچ داشته باشد، بلکه به معنای وجودهای تجویزی است که در قالب قوانین و قواعد ریخته میشود. این اعتبارات، هنگامی که به صورت نظامهای اقتصادی، نظام حقوقی و قضایی، نظام سیاسی و... تنظيم شوند، باز حقیقتی انشایی دارند و در ظرف زندگی اجتماعی، برای جریان گرفتن امور زندگی وضع شدهاند.
#ادامه_دارد...
🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمدحسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 114 و 115.
ا—--------------------------—ا
#بهسوی_تمدن_نوین_اسلامی
@tamadone_novine_islami
🔻 #بخش_دوم
اندیشه و سیره امام خمینی مانع اصلی انحراف انقلاب اسلامی
✍️عبدالله گنجی
#امام_خمینی
#نیمۀ__خرداد
#بازخوانی_اندیشه_و_سیره
۳- امام مانع اصلی ورود غیریت به حوزه حکومت و قدرت در ایران است. آنان که شعار به ظاهر زیبای «ایران برای همه ایرانیان» را بعد از امام مطرح کردند، منظورشان زندگی در ایران نبود که حضور در قدرت بود. طراحان میدانستند این مطالبه، مبارزهای است که با امام شروع کردهاند، اما چون جسارت نقد امام را نداشتند، شورای نگهبان و رهبری را مورد هجوم قرار دادند، اما این امام است که مانع ورود نهضت آزادی به قدرت است که اصلاحطلبان بخشی از مبارزه خود با نظام را برای ورود آنان قرار دادند. به دفاع تاجزاده (در مناظره با نبویان) برای ورود نهضت آزادی به قدرت بنگرید یا شرکت محمود صادقی در جلسه آنان یا حضور اصلاحطلبان در میتینگهای آنان و بالعکس و یا رسانههایی را که مروج آنان هستند، مطالعه کنید تا متوجه شوید چگونه روز روشن دنبال عبور از امام هستند. آنان میدانند که منظور امام از «تا من هستم نخواهم گذاشت انقلاب به دست لیبرالها بیفتد» چیست. آنان شنیدهاند امام فرمود: «نهضت بهاصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی ایران به امریکاست و نباید رسمیت داشته باشد. باید با قاطعیت با آن برخورد شود و صلاحیت هیچ امری اعم از قضایی، مقننه و اجرایی را ندارند»، اما با عبور آگاهانه از امام حرف خود را میزنند و راه خود را میروند و، چون جرئت منازعه با امام را ندارند، به نظام حمله و تلقی انحصارگرایی از آن میکنند. عبارت «نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد» را با طرح «انتخابات آزاد» به سخره گرفتند، اما همچنان مدعی امام نیز هستند.
۴- در ۲۱ جلد صحیفه امام حتی یک جمله در تأیید امریکا یا به رسمیت شناختن صهیونیستها وجود ندارد، زیرا امام از نظر مبانی دو نوع حکومت بیشتر نمیشناخت؛ حکومت الهی و حکومت جاهلی. امروز بخشی از مدعیان دیروز امام به دنبال مدل دموکراسی غرب و امریکا میگردند و حسرت نبود چنین نظامی در ایران را میخورند. امام انقلابهای دیگر را جابهجایی طاغوت جدید با طاغوت قبلی میدانستند و انقلاب خود را «قیام لله» معرفی کردند، اما امروز عدهای با صراحت اصل انقلاب اسلامی (روش تغییر حکومت) را اشتباه و پر هزینه اعلام میکنند که باز مانع اصلیشان امام است.
۵- سادهزیستی مسئولان کشور، خصوصاً روحانیت و دوری آنان از زخارف دنیا، اندیشه و سیره حضرت امام است که برخی از صحابه وی در این مسیر مردود و موجب بدبینی مردم به انقلاب امام شدند. امام با صراحت مسیر انقلاب اسلامی را «مسیر مبارزه» اعلام و در این مسیر عقده وصال «رفاه و مبارزه» را غیر ممکن و کوبیدن آب در هاون اعلام کردند، اما برخی نتوانستند خود را انطباق دهند و غرق در دنیا شدند و در عین طلبکاری به چالش با نظام پرداختند.
۶- برخی تلاش میکنند انقلاب امام را در فلات ایران مدفون و محصور نمایند، اما همگان میدانند که انقلاب امام جهانی بود، زیرا اسلام را دارای دو صفت «جهانشمولی» و «جامعیت» میدانستند. امام علاوه بر ایران بر جهان اسلام و جهان مستضعفین تأکید داشتند، اما عدهای امروز آن را «دشمنی در جهان» تعبیر میکنند و نگران عبوس شدن چهره حکومتهای غربی هستند.
۷- بدون تردید رفاه و توسعه مورد تأکید جدی امام بود، اما امروز آن را بهانهای قرار دادهاند تا ابعاد دیگر انقلاب امام را پشت آن مخفی کنند و مشکلات مردم را بهانهای برای فرونشاندن شعله پرفروغ انقلاب اسلامی در جهان قرار دهند. با اینکه ۴۶ درصد ملت ایران قبل از انقلاب زیر خط فقر بودند، اما علمای علم سیاست در جهان متفقالقول هستند که انقلاب اسلامی تنها انقلاب غیراقتصادی جهان است که هیچ شعار و نوشتهای از مطالبه اقتصادی در دوران انقلاب ثبت نشده است. اما گویی امروز، تساهل در راه انجام خدمت به ملت به مثابه راهی برای بیاعتبار کردن انقلاب اسلامی است که باید نیروهای انقلاب هوشمندانه با آن مواجه شوند. زنده نگه داشتن امام و تأکید بر اصول و مبانی، اهداف و آرمانهای امام از مهمترین شاخصها برای زمینگیر کردن جریانات نفاقپیشه، رفاهزده و غربگرا در ایران است. نسل جوان حزباللهی اگر میخواهند گام دوم انقلاب را به درستی طی نمایند، مهمترین پیشنیاز آنان غرق شدن در اندیشه امام است
#پایان...
ا—-------------------------------—ا
@tamadone_novine_islami
💢 ویروس کرونا و نظم تمدنی جهان (#بخش_دوم/پایانی)
✍️ آیتالله سیدمهدی میرباقری
🔸این دورکاریها و این تعطیل کردن تجمعات حقیقی و عبور از #جامعۀ_حقیقی به #جامعۀ_مجازی و ایجاد بستر برای پذیرشِ حلوفصل امور (تحصیل، اشتغال و سایر ارتباطات اجتماعی) در فضای مجازی، و قرائن فراوان دیگر بهویژه قرار گرفتن در شرایطِ یک رزمایش بزرگِ زیست در فضای مجازی، که آخرین مقاومتها در برابرِ آن در حال فروریختن است و...، مؤیداتی بر این احتمال است که شاید چنین پشتِ صحنهای وجود دارد تا بتوانند سیطره بلامنازع مجازی بر جهان پیدا کنند. گمان من این است که این بیانی که رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی در روز عید مبعث فرمودند و اشاره کردند که ما در فضای مجازی هم باید قوی بشویم، شاید با توجه به این نکته بوده باشد.
🔸این احتمال و فرضیه ممکن است معارضاتی داشته باشد، از جمله اینکه اگر چنین مقاصدی در کار باشد، پس چرا این بیماری دامن اروپا و آمریکا را هم گرفته است؟ در پاسخ باید گفت: منافاتی ندارد، چون در جنگ جهانی هم کل جامعۀ جهانی ناامن شد و جهان به سمتی کشیده شد که شعار نظم نوین و صلح پایدار را بپذیرند.
🔸به هر حال، ما باید احتمالات و فرضیهها، بهخصوص احتمالات و #فرضیههای_بزرگ و استراتژیک را در نظر بگیریم و صحت و سُقم آنها را دنبال کنیم و برنامهریزی و رزمایشِ متناسب برای مواجهۀ فعال و هوشمندانه با آن انجام دهیم و تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم. نباید فرضیههای بزرگ را صرفاً با چند قرینۀ خُردِ مخالف رد کرد. البته این فرض هم دور از نظر نیست که این ویروسِ منحوس اما هوشمند، از همان آغاز هم با هدفِ ایجاد گسست اجتماعی از یک طرف، و شکلدهی به پیوست و انسجامِ مجازی و کلبۀ الکترونیکی از طرف دیگر، مهندسی و مدیریت شده باشد.
🔸به نظر میرسد اگر آن نهادها و ساختارهایی که باید پشتیبانیِ فکری کنند، شکل گرفته بود و مسیر خودش را طی میکرد، امروز میتوانست دربارۀ این مسائل، نظر کارشناسی بدهد، ولی تلقی حقیر این است که اکنون، شبکۀ نیروهای جوان و فعال و بهخصوص نیروهای #آتش_به_اختیار، و نخبگان، فضاهای اندیشهورزی در این زمینهها را باید بهسرعت فراهم کنند و بستر #تأیید_یا_رد این فرضیهها را بررسی کنند و سپس بهدنبال یک طراحی همهجانبه و سازوکار جامعی در مقابلِ این پدیده، با ابعادی که برای آن مفروض است، داشته باشند و در برنامههای خود، علاوه بر حوزه بهداشت و حوزه جنگهای بیولوژیکی که بخشی از کار هستند، به این فرضیهها هم توجه کنند. اگر مقیاس این بحران، عبور دادنِ جامعه جهانی بهسمتِ یک حکمرانی بلامنازع جدید باشد و ظرفیت چنین تصرفاتی فراهم آمده باشد، باید تحرکات و اقدامات متناسب با آن طراحی و عملیاتی شود و این کار نیاز به فعالیتهایی در لایههای مختلفِ بنیادی، راهبردی و برنامهریزیهای عملیاتی دارد و بعد اقدام گسترده در صف بهصورت یک شبکه منسجم انجام بگیرد.
🔸شکی نیست که تابآوری جامعه دینی در برابر این ابتلا بسیار بیشتر از جامعه مادی و مدرن است. این ویروس میتواند برخلاف همۀ طراحیها، ضربههای مهلکی بر پیکرۀ مدرنیته وارد کند. این ویروس میتواند به ظهور شکافها و ضعفهای فراوانِ مستتر در نظم مدرن (از جمله اصالت منافع فردی) منتهی گردد. از طرف دیگر، امروز، تمدن غرب یک تمدنِ بیرقیب نیست. در رقابت تمدنی بین جبهۀ غرب و جبهۀ اسلام، اگر مقاومت کنیم و موضعگیری و برخورد آگاهانه و فعال در مقابلِ طراحیهای غیرانسانی غرب داشته باشیم، نتیجۀ متفاوتی رقم خواهد خورد و فروپاشی تمدن غرب تسریع خواهد شد.
🔸راه ما آماده شدن برای مواجهه با احتمالات است و این آمادگی چیزی نیست جز #قوی_شدن در عرصههای مختلف اقتصادی، مجازی، علمی و فرهنگی.
#پایان
@tamadone_novine_islami
💢اهمیّت شناخت قرآن از منظر استاد شهید مرتضی مطهری/ #بخش_دوم
#آشنایی_با_قرآن
#ویژه_شبهای_قدر
🔰اصالتهای سهگانه قرآن
🔸مطالعه پیرامون قرآن ما را با «اصالتهای سهگانه» این کتاب آشنا میکند. اولین اصالت قرآن اصالت انتساب است؛ یعنی اینکه بدون شبهه و بدون آنکه نیازی به پیجویی نسخههای قدیمی باشد، روشن است که آنچه امروز به نام قرآن مجید تلاوت میشود عین همان کتابی است که آورنده آن حضرت محمّد بن عبدالله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به جهان عرضه کرده است.
🔸اصالت دوم اصالت مطالب است، به این معنی که معارف قرآن التقاطی و اقتباسی نیست بلکه ابتکاری است. تحقیق در این زمینه وظیفه شناخت تحلیلی است.
🔸اصالت سوم اصالت الهی قرآن است؛ یعنی اینکه این معارف از افق ماوراء ذهن و فکر حضرت رسول به ایشان افاضه شده است و ایشان صرفاً حامل این وحی و این پیام بودهاند و این نتیجهای است که از شناخت ریشهای قرآن به دست میآید.
🔸اما شناخت ریشهای و به عبارت دیگر تعیین اصالت معارف قرآنی مبتنی برشناخت نوع دوم است. از این رو ما بحث خود را از شناخت تحلیلی شروع میکنیم، یعنی به بررسی این امر میپردازیم که محتویات قرآن چیست و چه مسائلی در قرآن مطرح گردیده و درباره چه مسائلی بیشتر حساسیت نشان داده شده و موضوعات آن چگونه ارائه شده است. اگر در شناخت تحلیلی بتوانیم حق مطلب را ادا کنیم و از عهده آن به خوبی بیرون بیاییم و با معارف قرآنی آشنایی کافی پیدا کنیم، در آن صورت- همان طور که گفتیم- به اصالتی میرسیم که عمدهترین اصالتهای قرآن است و آن عبارت است از «اصالت الهی» یعنی معجزه بودن قرآن.
🔰شرایط آشنایی با قرآن
🔸آشنایی با قرآن به مقدماتی نیازمند است که در اینجا به اختصار آنها را ذکر میکنیم. یکی از شرطهای ضروری شناخت قرآن آشنایی به زبان عربی است. همانگونه که شناخت حافظ و سعدی بدون دانستن زبان فارسی ممکن نیست، آشنایی با قرآن هم که به زبان عربی نگاشته شده بدون دانستن زبان عربی امکانپذیر نیست.
🔸شرط دیگر، آشنایی با تاریخ اسلام است زیرا قرآن مثل تورات یا انجیل نیست که یکباره توسط پیامبر عرضه شده باشد، بلکه این کتاب در طول 23 سال دوران زندگی پیامبر- از بعثت تا وفات- در خلال جریان پرهیجان تاریخ اسلام نازل شده است و از همین روست که آیات قرآن به اصطلاح شأن نزول دارند. شأن نزول چیزی نیست که معنای آیه را در خود محدود کند بلکه به عکس، دانستن شأن نزول تا حد زیادی در روشن شدن مضمون آیات مؤثر و راهگشاست.
🔸شرط سوم، آشنایی با سخنان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است. ایشان به نصّ خود قرآن اولین مفسّر این کتاب است. مفسّر یعنی بیانکننده، و در قرآن آمده است:
... وَ انْزَلْنا الَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ الَیهِمْ... [ما قرآن را بر تو فرود آوردیم تا تو آنچه را که بر آنها فرود آمده برایشان توضیح دهی.] نحل/ 44
و یا در آیه دیگر میفرماید:
هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْامِّیینَ رَسولًا مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ ایاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ... [خداوند در میان مردمی درسناخوانده، پیامبری درسناخوانده فرستاد که آیات خداوند را بر مردم تلاوت میکند، آنها را از آلودگیها پاک مینماید و کتاب (قرآن). و حکمت به آنها تعلیم میدهد.] جمعه/ 2
🔸طبق نظر قرآن، پیامبر اکرم خود مبین و مفسّر این کتاب است و آنچه از پیامبر رسیده ما را در تفسیر قرآن یاری میدهد. و اما برای ما که شیعه هستیم و به ائمه اطهار معتقدیم و اعتقاد داریم آنچه را که پیامبر از ناحیه خدا داشته به اوصیاء گرامیاش منتقل کرده است، روایات معتبری که از ائمه رسیده نیز همان اعتبار روایات معتبری را دارد که از ناحیه رسول خدا رسیده است و لهذا روایات موثّق ائمه کمک بزرگی است در راه شناخت قرآن.
🔸نکته مهمی که در بررسی قرآن باید به آن توجه داشت این است که در درجه اول میباید قرآن را به کمک خود قرآن شناخت. مقصود این است که آیات قرآن مجموعاً یک ساختمان بهم پیوسته را تشکیل میدهند؛ یعنی اگر یک آیه از آیات قرآن را جدا کنیم و بگوییم تنهاهمین یک آیه را میخواهیم بفهمیم، شیوه درستی اتخاذ نکردهایم. البته ممکن است فهم ما از همان یک آیه درست باشد، اما این کاری است از احتیاط بیرون. آیات قرآن برخی مفسر برخی دیگر است. و همانطوری که برخی مفسران بزرگ گفتهاند، ائمه اطهار این روش تفسیری را تأیید کردهاند.
🔹کتاب آشنایی با قرآن جلد ۱، ص ۱۷-۱۹
@tamadone_novine_islami
💢چگونه عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران را پایدار کنیم؟
#بخش_دوم
✍️نویسنده: نعمت اله مظفرپور
پژوهشگر حوزه روش، نظریه و دیپلماسی
📌در بخش اول این یادداشت، سه استدلال پیرامون پایداری عمق راهبردی قدرتها و تمدنهای بزرگ ارائه شد. در این خصوص چند فقره تاریخی مهم به عنوان شاهد ادعا قابل ذکر است:
1️⃣ تجربه عالمان و فقیهان (نمونه تاریخی): توجه خوانندگان را به یک نقطه عطف تاریخی منطقه و در حقیقت موج نخست افراط گرایی در خاورمیانه یعنی عصر مغول جلب میکنم. قبل از مغول، نزاعهای سیاسی و ژئوپلتیک بویژه رقابت سلجوقیان با فاطمیون مصر یکی از علل حمله غزالی به مثابه حامی فکری سلجوقیان به فلسفه بود. زیرا شیعیان داخل امپراتوری سلجوقی و معتزله و فاطمیون مصر بر عقلگرایی فلسفی تکیه میکردند و سلجوقیان برای تعدیل رقبا، تکیهگاههای فکری آنها یعنی فلسفه را هدف گرفته بودند. این تحول بنیادین و ضدعقل که توسط غزالی تئوریزه شد، زمینه را برای بحران هویت، خلا معنوی و در نتیجه ظهور فکر سلفی و شریعتگرایی عقلگریز ابنتیمیه از یک سوی و حمله مغولان از سوی دیگر فراهم نمود.(تکرار تاریخ در حال حاضر). در آن زمان منطقه تشنه عقل شده بود و فلسفه تاریخ به سوی عقل میل کرده بود.
🔸در این فضا در میان خرابههای معنوی و مادی خاورمیانه، شخصیتهای روشن اندیش (دقت و هوشمندی در روش اشاعه فکر) مانند خواجه نصیر طوسی و علامه حلی ظهور کردند که تاریخ منطقه و تشیع را با دقت روشی و گفتمان دسترس و دارای اعتبار اجتماعی (بدون صدور حکم جهاد وبدون ادبیات تند و حتی ایدئولوژیک)، به گونهای دیگر رقم زدند. علامه حلّی اولاً اجتهاد را برجسته و رسماً به مثابه یک گفتمان ترویج کرد. دوم اینکه معتقد بود اجتهاد خطاپذیر است. سوم اینکه اجتهاد خطاپذیر؛ قابل نقد است. در مقام تفسیر میتوان گفت که رویکرد آزاداندیش و انتقادی علامه حلّی، سرنوشت منطقه را تحت تاثیر قرارداده و تشیع را از فرش به عرش آورد. به تعبیر دقیقتر؛ آنها تشیّع را به مثابه معدن عقلگرایی، فلسفه و اجتهاد و نقد معرفی نمودند و گفتمان در دسترس و با اعتباری عرضه کردند و تشیع به مثابه پادزهر افراطگرایی و سلفیگری و فرهنگ جنگجویی مغول مطرح شد. در نتیجه پایههای حکومت صفوی و رونق تشیّع در سدههای آتی گذاشته شد. نهایتاً آنها بدون ستیزش بخشی از خاورمیانه را فتح کرده و بنیانهای صفویه را گذاشتند. به تعبیر دیگر اندیشه و فرآورده فکریی را عرضه کردند که فلسفه تاریخ و روندهای اساسی بشری در آن زمان، نیازمند و تشنه آن بود.
2️⃣تجربه لیبرال دموکراسی: در حالیکه اروپا غرق در نزاع بین امپراتوری، اصحاب نوزایی و کلیسا بود و نزاع قدرتهای فوق در سطح گفتمانی به بنبست رسیده بود؛ کشیشی به نام جان لاک با ارائه فکری بکر و گفتمان در دسترس و معتبر؛ در چارچوب فلسفه تاریخ اروپایی ( توجه به روندهای اساسی و مطالبات بشر اروپایی و فراهم نمودن آذوقه معنوی برای مسافرین سرگشته و خسته غربی)، افکار خود را به قانون اساسی فرانسه و امریکا تزریق نمود. او بدون هزینه گزاف، تغذیهای ارائه نمود که همه تشنه آن بودند. یعنی با ارجاع به متن مقدس انجیل، دموکراسی و مالکیت را استخراج کرد. ارزش آزادی را با ارزش دینداری ترکیب کرد و با ربودن دین از دست کلیسا و آزادی از دست روشنفکران لائیک، زمینه را برای نشو نمای بورژوازی دموکراسیخواه آماده کرد. شاید کمتر فلسفهای به اندازه فکر بکر لاک، وارد فاز عمل سیاسی شده باشد.
3️⃣تجربه مارکسیسم: وقتی سرمایهداری به بحران خورده بود و بشر تشنه عدالت بود، فردی به نام کارل مارکس با مطالعه این بحران؛ تغذیهای ارائه نمود که بشر غربی مطالبهگر را سیراب میکرد. لذا گفتمان او ، پروسهوار آمریکا و اروپا را در نوردید و حتی الهامبخش حرکت آبراهام لینکلن و جنبش مبارزه با بردهداری امریکا و عدالتخواهان اروپا شد. گرچه در نهایت شوروی با عدم رعایت تناسب مد نظر افلاطون و فیثاغورث فروپاشید. یکی از دلایل بنبست مارکسیسم این بود که از حرکت پروسهوار دور شده و به یک پروژه صرف تبدیل گردید. مارکسیستها از طریق زنجیره اقلیتهای چپگرای گرسنه در کشورهای مختلف و اجرای پروژههای بزرگ، دنبال ترکاندن امپریالیسم بودند اما در نهایت راه به جای نبردند.
#ادامه_دارد...
@tamadone_novine_islami
💢پاسخ به ۱۵ مسئله در به چالش کشیدن «کارآمدی» نظام مدیریت اسلامی (#بخش_دوم)
🎙حجت الاسلام دکتر رضا غلامی
#چالش_کارآمدی
#تمدن_نوین_اسلامی
#نظام_مدیریت_اسلامی
🔻#اشاره:
در بخش قبل گفتهشد که حجت الاسلام دکتر رضا غلامی؛ ریاست مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا، در گفتاری ضمن بیان دستاوردهای انقلاب اسلامی به بررسی موانع پیش روی شکلگیری #تمدن_نوین_اسلامی و واقعیت #ناکارآمدی در مسیر حرکت #انقلاب_اسلامی پرداخته است.
ایشان در این مجال با پردهبرداری از پانزده مسأله و مصیبت جوامع اسلامی، روشن میکند که با وجود چنین ناسازگاری جدی و عمیق در جامعه اسلامی، همواره موتورهای بزرگی برای ایجاد مشکل و گرفتاری در جامعه اسلامی روشن است که با رفع یک مشکل و گرفتاری، یک مشکل و گرفتاری تازه خلق میشود.
متن این گفتار بعلت طولانی بودن طی چند بخش تقدیم مخاطبان فرهیختهی کانالِ «بهسوی تمدن نوین اسلامی» میگردد، اینک بخش دوم این گفتار:
🔰 #بخش_دوم_گفتار
2⃣بازگردانی خودباوری از دسترفته میان مسلمانان:
دومین توفیق عظیم انقلاب اسلامی این است که انقلاب توانست خودباوری از دست رفته میان مسلمانان را از طریق یک روشنگری عظیم و بیدارسازی جهان به اسلام بازگرداند. قبل از تولد انقلاب اسلامی، تقریباً یأس همه جهان اسلام را فراگرفته بود و کسی تصور نمیکرد امکان احیاء اسلام به معنای دقیق کلمه و جبران عقب ماندگیها وجود داشته باشد ضمن اینکه عمده مسلمانان مرعوب تمدن غرب بودند و حتی این مرعوبیت آنها را نسبت به حقانیت اسلام به تشکیک انداخته بود. البته برگرداندن خودباوری به دنیای اسلام، مرهون اصلاح تصویر جعلی یا کاریکاتوری از اسلام بود که هم از طریق القائات جریان غربزده، و هم با جهلورزی متحجران قشریگرا در جهان اسلام نهادینه شده بود. یک بحث مهم در اینجا به وحدت جهان اسلام برمیگردد که انقلاب اسلامی از ابتدا منادی آن بوده است؛ بعضی تصور میکنند که طرح وحدتِ جهان اسلام به ویژه با تحولات اخیر جهان اسلام به شکست کشیده شده است، لکن نه تنها مشاهدات بلکه مطالعات ژرف جامعه شناختی در درون دنیای اسلام نشان میدهد که امروز سطح و عمق وحدت امت اسلامی به مراتب از دوران پیش از ظهور انقلاب اسلامی بالاتر است هرچند همچنان عمده دُول اسلامی به دلایلی که اگر فرصت شد به دلایل آن خواهم پرداخت، به وحدتگریزی و وحدت سوزی ادامه میدهند.
3⃣تغییر معادلات مسلط بر جهان:
سومین توفیق عظیم انقلاب اسلامی را باید در تحولات عظیم بینالمللی جستجو کرد. در واقع، انقلاب اسلامی توانست معادلات مسلط بر جهان که از سوی غرب بهویژه دو ابرقدرت آن زمان یعنی آمریکا و شوروی مبتنی بر دکترین «سلطه» دیکته میشد را تغییر دهد. این تغییر معادلات، در شرایطی رخ داد که انقلاب اسلامی به سمت هیچ یک از قدرتهای شرق و غرب گرایش پیدا نکرد و توانست بر اساس عقلانیت اسلامی یک مسیر تازه را در مناسبات جهانی نشاندهد که البته میتوانست حیات جریان نظام سلطه را با خطر جدی روبرو کند. شما به آنچه در این چهل سال رخ دادهاست دقت بفرمایید، انقلاب اسلامی توانست به جز بهذلت کشیدن اسرائیل – به عنوان دشمن درجه یک مسلمانان- نقشه جامع غرب بهویژه آمریکاییها در جنوب شرق آسیا که برای تداوم حیات نظام سرمایهداری فوقالعاده اهمیت دارد را به شکست بکشاند. غرب در این اواخر، تمام توان و آبروی خود را برای تحقق آن نقشه بهمیدان آورد و حتی مجبور شد در یک خودزنی عظیم، داعش را تأسیس کند، اما همه دیدند که قدرت جریان انقلاب اسلامی همه چیز را تغییر داد.
#ادامه_دارد...
@tamadone_novine_islami