eitaa logo
تماشاگه راز
293 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
࿐ྀུ༅ 🌹࿐ྀུ༅ ࿐ تو در میان خلایق به چشم اهل نظر چنان که در شب تاریک ، پاره نوری 🍃 @TAMASHAGAH
به حکم آن که مرا هیچ دوست چون تو به دست نیاید و تو به از من هزار بگزینی به رنگ و بوی بهار ای فقیر قانع باش چو باغبان نگذارد که سیب و گل چینی @TAMASHAGAH
🍂 آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظری 🍁🍁 @TAMASHAGAH
814.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چنان موافق طبع منی و در دل من نشسته‌ای که گمان می‌برم در آغوشی @TAMASHAGAH
در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست زرق نفروشم و زهدی ننمایم کان نیست ای که منظور ببینی و تأمل نکنی گر تو را قوت این هست مرا امکان نیست @TAMASHAGAH
645.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ندانم از سر و پایت کدام خوبتر است چه جای فرق که زیبا ز فرق تا قدمی @TAMASHAGAH
ای عشق چه چیزی که خوشی در همه هنگام؟ @TAMASHAGAH
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 استاد سخن سعدی غم عشق آمد و غم‌های دگر پاک ببرد سوزنی باید کز پای برآرد خاری @TAMASHAGAH
💜🩷 دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد با پریشانیِ دل شوریده چشم خواب داشت کوس غارت زد فراقت گِرد شهرستان دل شحنه عشقت سرای عقل در طبطاب داشت نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت دیده‌ام می‌جست و گفتندم نبینی روی دوست خود دُرفشان بود چشمم کاندر او سیماب داشت ز آسمان آغاز کارم سخت شیرین می‌نمود کی گمان بردم که شهدآلوده زهر ناب داشت سعدی این ره مشکل افتادست در دریای عشق اول آخر در صبوری اندکی پایاب داشت https://eitaa.com/TAMASHAGAH
1.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوش آرزوی خواب خوشم بود یک زمان امشب نظر به روی تو ؛ از خواب خوش‌ترست ...            @TAMASHAGAH
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقه موییت گرفتاری هست گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست در و دیوار گواهی بدهد کاری هست هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم همه دانند که در صحبت گل خاری هست نه من خام طمع عشق تو می‌ورزم و بس که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست باد , خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد آبِ هر طیب که در کلبه عطاری هست من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست من از این دلق مرقع به درآیم روزی تا همه خلق بدانند که زناری هست همه را هست همین داغ محبت که مراست که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند داستانیست که بر هر سر بازاری هست 🍃 @TAMASHAGAH
مُنَغَّص بُوَد عیش آن تندرست که باشد به پهلوی بیمارِ سست چو بینم که درویشِ مسکین نخورد به کامْ اَندَرَم، لُقمه زهر است و درد 🍃 @TAMASHAGAH