࿐ྀུ༅ 🌹࿐ྀུ༅ ࿐
تو در میان خلایق به چشم اهل نظر
چنان که در شب تاریک ، پاره نوری
#حضرت_سعدی🍃
@TAMASHAGAH
به حکم آن که مرا هیچ دوست چون تو به دست
نیاید و تو به از من هزار بگزینی
به رنگ و بوی بهار ای فقیر قانع باش
چو باغبان نگذارد که سیب و گل چینی
#حضرت_سعدی
@TAMASHAGAH
🍂
آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم
سیر نمیشود نظر بس که لطیف منظری
#حضرت_سعدی
🍁🍁
@TAMASHAGAH
814.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چنان موافق طبع منی و در دل من
نشستهای که گمان میبرم در آغوشی
#حضرت_سعدی
@TAMASHAGAH
در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست
زرق نفروشم و زهدی ننمایم کان نیست
ای که منظور ببینی و تأمل نکنی
گر تو را قوت این هست مرا امکان نیست
#حضرت_سعدی
@TAMASHAGAH
645.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ندانم از سر و پایت کدام خوبتر است
چه جای فرق که زیبا ز فرق تا قدمی
#حضرت_سعدی
@TAMASHAGAH
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 استاد سخن سعدی
غم عشق آمد و غمهای دگر پاک ببرد
سوزنی باید کز پای برآرد خاری
#حضرت_سعدی
@TAMASHAGAH
💜🩷
دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت
در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد
با پریشانیِ دل شوریده چشم خواب داشت
کوس غارت زد فراقت گِرد شهرستان دل
شحنه عشقت سرای عقل در طبطاب داشت
نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود
تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت
دیدهام میجست و گفتندم نبینی روی دوست
خود دُرفشان بود چشمم کاندر او سیماب داشت
ز آسمان آغاز کارم سخت شیرین مینمود
کی گمان بردم که شهدآلوده زهر ناب داشت
سعدی این ره مشکل افتادست در دریای عشق
اول آخر در صبوری اندکی پایاب داشت
#حضرت_سعدی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
1.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوش آرزوی خواب خوشم بود یک زمان
امشب نظر به روی تو ؛
از خواب خوشترست ...
#حضرت_سعــــدی
@TAMASHAGAH
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید
تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست
صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاری هست
نه من خام طمع عشق تو میورزم و بس
که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست
باد , خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد
آبِ هر طیب که در کلبه عطاری هست
من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست
من از این دلق مرقع به درآیم روزی
تا همه خلق بدانند که زناری هست
همه را هست همین داغ محبت که مراست
که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست
عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند
داستانیست که بر هر سر بازاری هست
#حضرت_سعدی🍃
@TAMASHAGAH
مُنَغَّص بُوَد عیش آن تندرست
که باشد به پهلوی بیمارِ سست
چو بینم که درویشِ مسکین نخورد
به کامْ اَندَرَم، لُقمه زهر است و درد
#حضرت_سعدی 🍃
@TAMASHAGAH