اِصْطِلاحاتیست مَر اَبْدال را
که نباشد زان خَبَر اَقْوال را
اولیا، اصطلاحاتی در میان خود دارند که اهل قیل و قال و فارغان از حقیقت از آن اطلاعی ندارند.
[عرفا و متصوفه، حقایق عرفانی را با زبان رمز و کنایه بیان میداشتند و کلمات را در معانی مجازی خود به کار میگرفتند و پیروان خود را به کتمان سِرّ و لب فروبستن توصیه مینمودند:
هرکه را اسرار حق آموختند
مُهر کردند و دهانش دوختند
عارفان که جام حق نوشیدهاند
رازها دانسته و پوشیدهاند
خاصه از قرن پنجم هجری به بعد در ادبیات و شعر، زبان رمز و تمثیل در مباحث عرفانی تداول یافت و کلماتی از قبیل خال و خط و لب لعل و چاه زنخدان و چشم و ابرو و زنجیر زلف و ... در معانی عرفانی به کار گرفته شد تا هر نااهلی از آن سر در نیاورد و متعرض ایشان نشود.]
#شرح_مثنوی_مولانا
#استاد_کریم_زمانی
@TAMASHAGAH
تا ز درویشی نیابی تو گُهَر
کِی گُهَر جویی ز درویشی دگر؟
تا وقتی که تو از یک درویش، گوهری پیدا نکنی، کِی از دیگرِ درویشان، گوهر طلب میکنی؟
سالها گر ظن دَوَد با پای خویش
نگذرد ز اشکافِ بینیهای خویش
اگر صاحب ظنّ و گمان سالیان متمادی را در راه یافتن حق بدود، از شکاف بینیهای خود هم تجاوز نمیکند و نمیتواند قدم به جهانِ درون بگذارد.
(تا وقتی که اهل گمان با اهل يقين، دمساز نشوند به حقیقتی واصل نخواهند شد.)
تا به بینی نایدت از غیب بو
غیر بینی هیچ میبینی؟ بگو
تا از عالَم غیب بویی به دماغِ جانت نرسد و حضرت حق برای استشمام این بوی معنوی به تو معرفت باطنی ندهد، بگو ببینم آیا غیر از این بینیِ ظاهری چیز دیگری میبینی؟ پس دماغ باطنی است که حقایق را درک میکند نه این بینی ظاهری که در رخسارهی همگان
وجود دارد.
#شرح_مثنوی_مولانا
#کریم_زمانی
حِلْمِ حَقْ گَرچه مُواساها کُند
لیکْ چون از حَد بِشُد، پیدا کُند
هر چند حلم و صبر خداوند با بدکاران خیلی مدارا میکند، ولی هرگاه تباهکاریِ آنان از حدش تجاوز کند، خداوند آنان را رسوا میکند.
چنانکه امام المتقین میفرماید: وَلَئن أَمْهَلَ اللهُ الظَّالِمَ فَلَنْ يَفُوتَ اَخْذُهُ.
(و اگر خداوند به ستمکار مهلت دهد هرگز از مؤاخذهی او در نمیگذرد.)
#شرح_مثنوی_مولانا
#کریم_زمانی
@TAMASHAGAH
🔸
از پیِ طاق و طُرُم، خواری کَشَند
بر امیدِ عِزّ، در خواری خَوشند
مردم دنیا برای به دست آوردن شکوه و جلال به ذلّت و خواری تن میدهند، و به امید آنکه به عزّت رسند خود را در ذلّت، سعادتمند احساس میکنند.
بر امیدِ عِزّ دَه روزهیْ خُدوک
گردنِ خود کردهاند از غم، چو دوک
این مردم به امید شکوه و جلال زودگذر دنیوی که آکنده از تشویش و پریشانی روحی است، گردن خود را مانند دوکِ نخریسی لاغر و باریک میکنند.
📕 #شرح_مثنوی_مولانا
✍ #استاد_کریم_زمانی
@TAMASHAGAH