☀🌸 #مهدویت
🌾
📚 #مکیال_المکارم (1)
📜بخش اول:شناختن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ؛ 1⃣
💠وجوب شناخت ؛👇
✨شناختن امام زمان صلوات اللَّه عليه واجب است ؛ ايمان بدون #شناخت_امام_زمان_عج تحقق نمى پذيرد؛ بر اين مطلب هم دليلى عقلى هست و هم دليل نقلى.
🔹1- دليل عقلى ؛(الف)👇
◀️ علّتها و فلسفه هايى كه براى ضرورت و لزوم وجود پيامبر گفته اند، همان علّتها براى ضرورت وجود جانشين و وصىّ پيغمبر نيز صادق است، كه پس از وفات آن حضرت لازم است بوده باشد تا مردم به جانشين پيغمبر در شئون مختلف زندگى خود مراجعه كنند، همانگونه كه به پيغمبر مراجعه مى كردند، پس بر خداوند متعال واجب است كه او را نصب فرمايد، و بر مردم نيز واجب است آن امام را بشناسند، زيرا كه پيروى كردن بدون معرفت و شناخت امكان ندارد.
💢اگر كسى اشكال كند كه: علّت برانگيختن پيغمبر با اين مورد فرق مى كند، زيرا كه مردم در امور معاش و شئون زندگى مادى و جنبه هاى اخروى و امور مربوط به معاد، به پيغمبر نيازمندند تا از جانب خداوند قانونى براى آنان بياورد و مطابق آن عمل نمايند، و چون پيغمبر آنچه مورد نياز مردم است را براى آنان آورد و قواعد و احكامى برايشان بيان فرمود و مردم آنها را شناختند و عمل كردند ديگر نياز برطرف مى شود، و براى بيان و آموزش قواعد و احكام دين وجود علماء و كتابهاى مربوطه بسنده است، پس وجود وصىّ و جانشين پيغمبر لازم نيست!.
📖در جواب مى گوييم: اين اشكال به چند جهت نادرست است:
🔹اول :
🌼پيغمبر قواعد را به طور كلّى بيان فرموده و دستورات دين را به مقدار مورد نياز عموم در آن زمان تشريح كرده است، و اين مطلب براى كسانى كه به احاديث پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم مراجعه كنند واضح است، بنابراين احتياج مردم با آن مقدار از بيان برطرف نشده بلكه پاره اى از مسائل حتى بر علما و دانشمندان بزرگ پوشيده مى ماند - تا چه رسد به ديگران - پس افراد بشر از وجود امام و پيشواى معصوم ناگزير هستند تا به او مراجعه كنند، و مطالب مورد نياز خويش را از او بياموزند.
↙️البته ترديدى نيست كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم تمام احكام و علوم را به وصىّ خود سپرده كه پس از آن حضرت رهبرى مردم را - از طرف خداوند - به عهده داشته است، و هر امامى به امام بعد از خودش سپرده تا اينكه نوبت به امام زمان ما - عجل اللَّه تعالى فرجه - رسيده است.
#ادامه_دارد
〰〰〰〰〰〰〰
📗منبع: کتاب مکیال المکارم ، ج 1 ، بخش اول ؛
@Tamonji-ترتیل جزء۵-منشاوی.mp3
7.22M
#رمضان_الکریم #ماه_قرآن
💠ختم روزانه کلام الله مجید
#جزء_پنجم_قرآن
💠با تلاوت #استادصدیق_منشاوی
حجم: ۶/۸مگابایت
🌴تامنجی☀مهدی باوران🌴
📚 #داستان #دو_مدافع #قسمت نهم1⃣ _اسماء❓❓ بلہ❓❓❓❓ گل هارو جا گذاشتے برات آوردمشوݧ اے واے آره خیلے
2⃣ادامه #قسمت نهم
داستان #عاشقانه #دو_مدافع
_همیشہ ترس از دست دادنشو داشتم....
براے همیـݧ میترسیدم کہ اگہ بہ خوانوادم بگم مخالفت کنـݧ
ولے رامیـݧ درک نمیکرد.....
بهم میگفت دیگہ طاقت نداره....
دوس داره هرچہ زودتر منو بدست بیاره تا همیشہ و همہ جا باهم باشیم.
_بهم میگفت کہ هر جور شده باید خوانوادمو راضے کنم چوݧ بدوݧ مـݧ نمیتونہ زندگے کنہ.
چند وقت گذشت اصرار هاے رامیـݧ و حرفایے کہ میزد باعث شد جرأت گفتـݧ قضیہ رامیـݧ و پیدا کنم.
یہ روز کہ تو خونہ با ماماݧ تنها بودیم تصمیم گرفتم باهاش حرف بزنم.
_رفتم آشپزخونہ دوتا چایے ریختم گذاشتم تو سینے از اوݧ پولکے هاے زعفرانے هم ک ماماݧ دوست داشت گذاشتم و رفتم رومبل کناریش نشستم.
_با تعجب گفت:
بہ بہ اسماء خانم چہ عجب از اوݧ اتاقت دل کندے.
_چایے هم ک آوردے چیزے شده❓❓
چیزے میخواے❓❓
کنترل و برداشتم و تلوزیوݧ و روشـݧ کردم
با بیخیالے لم دادم ب مبل و گفتم وااااا ایـݧ چہ حرفیہ ماماݧ چے قراره بشہ❓
ناراحتے برم تو اتاقم.
ݧ
_مادر کجا❓چرا ناراحت میشے تو ک همش اتاقتے اردلانم ک همش یا بیرونہ یا دانشگاه حالا باز داداشتو میبینیم ولے تو چے یا دائم تو اتاقتے یا بیروݧ چیزے هم میگیم بهت مث الاݧ ناراحت میشے.
پوفے کردم و گفتم ماماݧ دوباره شروع نکـݧ.
_ماماݧ هم دیگہ چیرے نگفت
چند دیقہ بیـنموݧ با سکوت گذشت.
ماماݧ مشغول دیدݧ تلویزیوݧ بود
گفتم:
_مامان❓❓
-بلہ❓❓
_میخوام یہ چیزے بهت بگم
_خب بگو
_آخہ....
_آخه چے❓❓
_هیچے بیخیال
_ینے چے بگو ببینم چیشده جوݧ بہ لبم کردے.
_راستش.راستش دوستم مینا بود یہ داداش داره
_ماماݧ اخم کردو با جدیت گفت خب❓
_ازم خواستگارے کرده ماماݧ وایسا حرفامو گوش کـݧ بعد هرچے خواستے بگو گفتـݧ ایـݧ حرفا برام سختہ اما باید بگم اسمش رامیـنہ ۲۴سالشه و عکاسے میخونہ از نظر مالے هم وضعش خوبه منم هم
_تو چے اسماء❓
سرمو انداختم پاییـݧ و گفتم
_دوسش دارم
_ینے چے کہ دوسش دارے❓
تو الاݧ باید بہ فکر درست باشے حتما باهم بیروݧ هم رفتیـݧ میدونے اگہ بابات و اردلاݧ بفهمن چے میشہ❓❓❓
_اسماء تو معلوم هست دارے چیکار میکنے
از جام بلند شدم و با عصبانیت گفتم چیہ چرا شلوغش میکنے ینے حق ندارم واسہ آیندم خودم تصمیم بگیرم❓
_اخہ دخترم اوݧ خوانواده بہ ما نمیخورن اصلا ایـݧ جور ازدواج ها آخر و عاقبت نداره تو الاݧ باید بہ فکر درست باشے ناسلامتے کنور دارے
_ماماݧ بهانہ نیار چوݧ رامیـݧ و خانوادش مذهبے نیستن،چون مسفرتاشون مشهد و قم نیست چوݧ مثل شما انقد مذهبے نیستـݧ قبول نمیکنے یا چوݧ مثل اردلاݧ از صب تا شب تو بسیج نیست❓
_ایـنا چیہ میگے دختر❓خوانواده ها باید بہ هم بخور.....
حرفشو قطع کردم با عصبانیت گفتم ماماݧ تو نمیتونے منو منصرف کنـے ینے هیچ کسے نمیتونہ مـݧ خودم براے خودم تصمیم میگیرم ب هیچ کسے مربوط نیست..
_سیلے ماماݧ باعث شد سکوت کنم
دختره ے بے حیا خوب گوش کـݧ اسماء دیگہ ایـݧ حرفا رو ازت نمیشنوم فهمیدے
بدوݧ ایـݧ کہ جوابشو بدم رفتم اتاق و در و محکم کوبیدم
_بغضم گرفت رفتم جلوے آینہ دماغم داشت خوݧ میومد بغضم ترکید نمیدونم براے سیلے کہ خوردم داشتم گریہ میکردم یا بخاطر مخالفت ماماݧ
انقد گریہ کردم کہ خوابم برد فردا که بیدارشدم دیدم ساعت ۱۲ ظهره و مـݧ خواب موندم.
ماماݧ حتے براے شام هم بیدارم نکرده بود
گوشیمو نگاه کردم 10 تا میسکال و پیام از رامیـݧ داشتم
_بهش زنگ زدم تا صداشو شنیدم زدم زیر گریہ
ازم پرسید چیشده❓
نمیتونستم جوابشو بدم گفت آماده شو تا نیم ساعت دیگہ میام سر خیابونتوݧ
از اتاق رفتم بیروݧ هیچ کسے نبود ماماݧ برام یادداشت هم نذاشتہ بود
رفتم دست و صورتم و شستم و آماده شدم انقد گریہ کرده بودم چشام پف کرده بود قرمز شده بود
_رفتم سر خیابوݧ و منتظر رامیـݧ شدم
۵ دیقہ بعد رامیـݧ رسید....
◀ادامـــــہ دارد......
🌸 @tamonji
📚 #داستان 1⃣
#دو_مدافع❤
#قسمت دهم
_۵دیقہ بعد رامین رسید...
سوار ماشین شدم بدون اینکہ حرفے بزنہ حرکت کرد.
_نگاهش نمیکردم به صندلے تکیہ داده بودم بیرونو نگاه میکردم همش صداے سیلے و حرفاے مامان تو گوشم میپیچید
باورم نمیشد.
اون من بودم کہ با مامان اونطورے حرف زدم❓❓❓
واے کہ چقدر بد شده بودم
_باصداے بوق ماشین بہ خودم اومدم
رامیـن و نگاه کردم چهرش خیلے آشفتہ بود خستگے رو تو صورتش میدیدم چشماش قرمز بود مث این کہ دیشب نخوابیده بود
دستے بہ موهاش کشید و آهی ازتہ دل
دلم آتیش گرفت آشوب بودم طاقت دیدن رامیـن و تو اون وضعیت نداشتم
_ناخودآگاه قطره اشکی از چشمام سرازیر شد
رامیـن نگام کرد چشماش پر از اشک بود ولے با جدیت گفت:
اسماء نبینم دیگہ اشک و تو چشمات
اشکمو پاک کردم و گفتم:پس چرا خودت....
حرفمو قطع کرد و گفت بخاطر بیخوابے دیشبہ
بیخوابے❓چرا❓
_آره نگرانت بودم خوابم نبرد
جلوے یہ کافے شاپ نگہ داشت
رفتیم داخل و نشستیم
سرشو گذاشت رو میز و هیچے نگفت
چند دیقہ گذشت سرشو آورد بالا نگاه کرد تو چشام و گفت:
_اسماء نمیخواے حرف بزنے
چرا میخوام
خوب منتظرم
رامیـن مامان مخالفت کرد دیشب باهم بحثمون شد خیلے باهاش بد حرف زدم اونقدرے که...
اونقدرے که چی اسماء❓
اونقدرے که فقط با سیلے ساکتم کرد دیشب انقدر گریہ کردم که خوابم برد و نفهمیدم زنگ زدے
_پوفے کرد و گفت مُردم از نگرانے
اما حال خرابش بخاطر چیز دیگہ بود
ترجیح دادم چیزے نگم و ازش نپرسم
اون روز تا قبل از تاریکے هوا باهم بودیم همش بهم میگفت که همه چے درست میشہ و غصہ نخورم
چند بار دیگہ هم با مامان حرف زدم اما هر بار بدتر از دفہ ے قبل بحثمون میشد و مامان با قاطعیت مخالفت میکرد
_اون روز ها حالم بد بود دائم یا خواب بودم یا بیرون حال و حوصلہ ے درس و مدرسہ هم نداشتم
میل بہ غذا هم نداشتم خیلے ضعیف و لاغر شده بودم
_روزهایے ک میگذشت تکرارے بود در حدے که میشد پیش بینیش کرد
رامیـن هم دست کمے از من نداشت ولے همچنان بر تصمیمش اصرار میکرد و حتے تو شرایطے که داشتم باز ازم میخواست با خانوادم حرف بزنم
اوایل دے بود امتحانات ترمم شروع شده بود
یہ روز رامیـن بهم زنگ زد و گفت باید همو ببینیم ولے نیومد دنبالم بهم گفت بیا همون پارکے که همیشہ میریم
_تعجب کردم اولین دفہ بود کہ نیومد دنبالم لحنش هم خیلے جدے بود نگران شدم سریع آماده شدم و رفتم
رو نمیکت نشستہ بود خیلے داغون بود...
◀️ ادامـه داستان⬇️⬇️⬇️
کانال مهدی باوران
@tamonji
@Tamonji-جهان آرا.mp3
7.72M
1_630676.mp3
1.22M
#دعــاے_عهـــد»
🎤 #استادفرهمند
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در #ظهور_مولا (عج ) فراموش نکنیم
#دعای_عهد
❤ @Tamonji
جملهای که خداوند درگوشی به زنان و مردان مؤمن فرمود...👂🎶
سوره نور آیات ۳۰،۳۱
متن به همراه ترجمه و تفسیر #قرآن_کریم
#کلام_خدا
🆔 @Tamonji
1_9042838.mp3
9.2M
✅ #رمضان_الکریم #ماه_قرآن
🔵نکات اخلاقی،سیاسی،فرهنگی و اجتماعی #جزء_پنجم قرآن کریم
📝پیرامون:حقوق زن، اثبات ولایت اهل بیت و ...
📚 #انس_با_قرآن
🎤 #استاد_پورآقایی
@ghoran_doa
@Tamonji-تحدیر جزء۶ معتزآقایی .mp3
4.21M
✅ #ماه_رمضان ✳️ #ماه_قرآن
💠ختم روزانه کلام الله مجید
👆👆👆👆
💐جزء ششم #قران کریم💐
به روش تندخوانی(تحدیر)
با صدای #استادمعتزآقايي
@Ghoran_doa
هدایت شده از 🌴تامنجی☀مهدی باوران🌴
1_7680387.mp3
3.57M
ربَّنا با صدای #حامدزمانی
#ماه_رمضان
#رمضان_الکریم
#کلیپ_صوت_ویژه
أللّهم عجّل لولیک الفرج
🌾 @Tamonji 🌸🌾
☀️🌾#مهدویت
🌺 #مکیال_المکارم
📜بخش اول: شناختن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ؛
قسمت 2⃣
🔹دلیل عقلی ؛(ب)👇
✨بارى، امامان احكامى الهى را كه از پيغمبر گرفته اند براى مردم بيان مى كنند و آنان را با مبانى و مفاهيم دين مقدس آشنا مى سازند.
✔️همچنين ترديدى نيست كه آن بيانگر احكام دين، اگر معصوم نباشد، مردم به گفته هاى او اطمينان و اعتماد نخواهند كرد و هدف از برگزيدن او تحقق نخواهد يافت.
🔹دوّم :
◀️ افراد انسان به خاطر وضع طبيعى كه دارند و با توجّه به هواها و خواسته هاى نفسانيشان، در نزاع و كشمكش و اختلاف واقع مى شوند، اين معنى را با وجدان احساس نموده و با چشم مى بينيم، لذا مقتضاى لطف خداوند است كه براى از ميان رفتن هرگونه نزاع و اختلاف، شخصى را تعيين نمايد كه حقايق و واقعيّتها را كاملاً بداند، تا در هر زمان مردم به چنين شخصى رجوع كنند و در نزاعها و مرافعهها از او كمك بگيرند، و در نتيجه حقّ به حقدار برسد، و عدالت الهى در ميان مردم گسترش يابد.
☀️و آن شخص كه خداوند او را براى رفع اختلاف و نزاع برگزيده، همان « امام » است كه مردم وظيفه دارند از او پيروى كنند و در شئون مختلف خود به او مراجعه و بر او اعتماد نمایند.
#ادامه_دارد
〰〰〰〰〰〰〰〰
📗منبع: کتاب مکیال المکارم ، ج 1 ، بخش اول
نکات جز۶ استاداقایی.mp3
7.76M
#رمضان_الکریم #ماه_قرآن
🔵نکات اخلاقی،سیاسی،فرهنگی و اجتماعی #جزء_ششم قرآن کریم
📝پیرامون: عیب جویی،ربا،رشوه خواری و حل یک شبهه بسیار مهم
📚 #انس_با_قرآن
🎤 #استاد_پورآقایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_صوت_مهدوی
آنان(یهود و غرب و امریکا) به مهدویت بیشتر میپردازند یا ماشیعیان
#نشر_دهید
🔅🌸🔅
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
✔ #مهدویت:
🌼🍃 #پرسش_پاسخ_مهـدوے
⁉️اگر ما با امام زمان صحبت کنیم ایشان متوجه میشوند یا خیر؟
⏺طبق روایات فراوانی ثابت است که امامان بر کلیه امور مردمان خصوصا شیعیانشان واقف و اگاه هستند
◀️در روایتی امده است که رمیله یکی از صحابه حضرت امیر می گوید:
« تب شدیدی در زمان امیر المومنین داشتم روز جمعه ارامش بیشتری در خود دیدم با خود گفتم بهترین کار این است که روی خودم مقداری اب بریزم و پشت سر امیر المومنین نماز بخوانم این کار را کردم و بجانب مسجد رفتم همین که مولی امیر المومنین روی منبر رفت باز تب برگشت.
❗️وقتی خطبه را تمام کردند و بجانب خانه رفت من نیز با ایشان رفتم امام به من فرمود:
«رمیله دیدم در خود پیچیده بودی؟ گفتم آری جریان را به ایشان گفتم
☀️امام علی فرمود:
« رمیله هر مومنی که مریض می شود ما نیز بوسیله او مریض می شویم و مریضیش شدت نمی باید مگر اینکه ما نیز از اندوه او محزون می شویم و دعایی نمی کند مگر اینکه ما امین می گوییم و ساکت نمی شود مگر اینکه ما برایش دعا می کنیم.
❗️گفتم یا امیر المومنین این برای کسی است که با شما در خانه باشد اما انها که در اطراف زمین هستند چگونه است؟
👌امام پاسخ داد:
« رمیله در شرق و غرب و غیر ان مومنی از نظر ما پنهان نیست»۱
🔹لذا بنا براین حدیث و روایات دیگر، امام از احوال همه ی مردم با خبر هستند و هیچ خبری از اوضاع و احوال مردم بر ایشان پوشیده نیست.
📔۰۱بحار الانوار ج26 ص140.
هدایت شده از کانال اختصاصی قرآن و دعا
@tamonjiتحدیرجزء۷ استاداقایی.mp3
4.45M
✅ #ماه_رمضان ✳️ #ماه_قرآن
💠ختم روزانه کلام الله مجید
👆👆👆👆
💐جزء هفتم #قران کریم💐
به روش تندخوانی(تحدیر)
با صدای #استادمعتزآقايي
@Ghoran_doa
هدایت شده از 🌴تامنجی☀مهدی باوران🌴
🍃🌸 #دعای_فرج🌸🍃
🍃🌼اللهُـمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌼🍃
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
😊التماس دعا
قبول حق✋
🍀 @tamonji🍀
16.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ ممد نبودی
#کویتی_پور
این شعر توسط جواد عزیزی از همرزمان “شهید محمد جهان آرا” به مناسبت سالگرد این شهید بزرگوار سروده شده است.
"خرمشهر را خدا آزاد کرد "
#کلیپ_صوت_مهدوی
@Tamonji
Mamad-naboodi-Koveitipoor.mp3
5.41M
#کویتی_پور
#نواهنگ
ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
خون یارا نت پر ثمر گشته
آه و واویــــلا کو جهان آرا
نور دو چشمان تر ما
امیدم گشته نا امید بعد از هجر تو...
💐اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
هدایت شده از کانال اختصاصی قرآن و دعا
📚کانال اختصاصی دعا وقرآن 👇⬇️
eitaa.com/joinchat/1988886531C6694eb8712