تویِزندگیبعدیمعطرفروشیمیزنم.
ازدلتنگیآدماهمکاسبیمیکنم، مثلا
عطرچمنکوتاهشدهمیفروشم، عطر
زعفرونرویبرنج، عطرپیراهنیار، شایدهمعطرآخریندیدار، عطرخاکبارونخورده، عطرِنفساش، عطربازاردمعید، عطرپیرهنخانجون، عطرچاییهل، عطرجانمازآقاجون، عطرقرمهسبزیهایمامان، عطرلبخندِبابا، عطربوسه، عطربویاقاقیا،
عطرگلایِپیچامینالدوله، عطرعودحرم،
عطرپرایِسبزِخادمایحرمحاجرضا، عطرنرگسِتودستدلبر، عطرموهات، عطرتنت، عطرآغوش، عطرآغوش، عطرآغوش.
یهروزیتمومعطرهایخاطرهانگیزِدنیارو
تویِعطرفروشیم[ شایدتوزندگیبعدیم ]
میفروشم.
اماحالامیخوامازعطراییکهحالادارمشون
لذتببرم.
مثلعطربودن، مثلعطرحضورآدماییکه
مجالکنارهمبودنمونکمهاماشیرینهوبا
کیفیتHD.
- تامیلا -
تویِزندگیبعدیمعطرفروشیمیزنم. ازدلتنگیآدماهمکاسبیمیکنم، مثلا عطرچمنکوتاهشدهمیفرو
https://eitaa.com/62425240/290
آفرین.اینمبایداضافهکنمبهلیستعطرهاییکهمیخوامبسازم.
من زخم های بینظری بر تن دارم،
اما تو، مهربان ترینشان بودی،
عمیق ترینشان، عزیز ترینشان.
بعد از تو آدم ها، فقط خراشی ناچیز بودند برایِ من.
اما تو، دوست داشتنی ترین زخم روی این تنی.
توبحرانهایِزندگیتهکهاطرافیانترو
میشناسی، والبتهکمکمازدستشونمیدی.
- میخوایبری؟
اگهتوبریمنخیلیتنهامیشم، نرو.
+ ماهمیشهکنارهمیم، حتیاگهفرسخها
فاصلهبینمونباشه، کنارتمهمیشهخب؟
هرزماندلتنگمشدیبهماهنگاهکن، همونلحظهمنمدارمبهماهنگاهمیکنم.
ماه، میشهوجهاشتراکما زمانیکهدلتنگیم، هوم؟
- اگهابراجلویِماهُگرفتنوروشوپوشوندن
چی؟
+ بهجایخالیشنگاهکن، وبهاینفکرکن کهماههیچوقتقرارنیستپشتابربمونه.
* وماه، تورابهیادِمنمیاندازد.
[ ازسریدیالوگهایِردوبدلشدهیِامروز، ساعت ۱۴:۲۰ ]
نهدرکاخوُنهدرحجره، نهپشتمیزهاگمبود.
علی، باکفشهایوصلهدارشبینمردمبود.
بابا، توتکیهگاهمی.
شریکِتمومِجرمهام، تنهاکسیکهبدونترسباهاشحرفمیزنم.
توآغوشامنیوقتاییکهبههمریختهام.
کسیکهغمِتوچشمهامومیخونهو
نمیتونمچیزیروازشپنهانکنم.
بابا، توگوششنوامی.
توپایۀتمومدیوونهبازیاومسخرهبازیامی، کسیکهتوتمومِشیطنتهاوخرابکاریام
همراهیمیکنه.
کسیکهکنارشخودِواقعیممونیازبه
هیچتظاهرینیست.
توامنی، توآرومی، تومشاوری، تویهآغوشِهمیشهبازی.
بابا، منوُتویهتیمِمستقلیم.
تیمیکههیچکسحریفشنمیشه.
خوشحالمکهدخترِتوام.
اینکهتوبابایِمنیبهترینهدیۀخدابودهبرایمن.
روزتمبارکامنترین.
[ پ.ن: دلمخواستاینواینجابنویسم. ]