eitaa logo
-تَناسُخ!
1.2هزار دنبال‌کننده
970 عکس
202 ویدیو
0 فایل
-تَناسُخ مرا یاد می‌کند؛سالیانی‌ست روحم را سرگردان از من جدا یافته‌اند،باشد که در کالبُد تو آرام گیرد! "حوالیِ‌ ساعت‌ هفده‌ و بیست‌ دقیقه‌ از بیست‌ و چهارمین روزِ سالِ‌ صِفردو🌔 ." وَ منِ گُمشده در افکارِ نامعلوم: https://eitaa.com/darkhodgom
مشاهده در ایتا
دانلود
- گاهی قهر . . گاهی عصبانی گاهی بی اعتنا تو را نمی دانم . . ولی اگر من بودم در این دنیای بی مهر کسی که همه ی اینها را روی سرش آوار می کردم و باز هم تا صدایش می کردم می گفت : " جانم " را به این آسانی از دست نمی دادم . . -تَناسُخ!
«احساس بیهودگی می‌کردم و اگر بخواهم رک حرف بزنم حالم از همه‌چیز به هم می‌خورد. نه من قرار بود به جایی برسم و نه کل دنیا. همه‌ی ما فقط ول می‌گشتیم و منتظر مرگ بودیم.» -تَناسُخ!
خندیدم،باخنده هایم لبخند زد؛پس به خندیدن ادامه دادم.. -تَناسُخ!
- تو را دوست داشتم، چنان که گویی تو آخرین عزیز من بر رویِ زمینی، و تو رنجم دادی، چنان که گویی من آخرین دشمن تو بر روی زمینم . -تَناسُخ!
- میگویند وقتی یک آدم میخواهد بمیرد زندگیش میاید جلوی چشمانش گر این گونه باشد فقط تو را در روز مرگم خواهم دید،آری با همین چشم های به خون نشسته ام فقط تو را می‌بینم.. -تَناسُخ!
- بعد از تو ، هزاران آدمِ بِه از تو ، آمدند و ماندنی تر از تو بودند . زندگی را میشد با وجودشان ساخت ، قلب های ترک خورده را جوش می‌دادند برهم؛ محبت را سرشار می‌نمودند و ملالِ از مهر ابدی‌شان میشدی ، اما نِگارِ زیبایَم . . غریبه آشنایَم . . محبوبِ بی وَفایَم . . آشکار و نَهانَم . . چه بگویَم از دل ، روح و جانَم؟ خون و سلول هایَم ؟ تورا می‌خواهند ، دار و ندارَم . . آرام ندارند . . بدی هایَت را می‌خواهند . . تورا میخواهند . . ( : -تَناسُخ!
- برای خانه‌ی اَبری‌ام، او خیالِ روزهایِ روشنی است . . -تَناسُخ!
- تحمل این همه غم؟ اون هم برای یه مشت دل‌ و روده و پوست و استخونی که اسمش رو گذاشتن آدم! -تَناسُخ!