eitaa logo
-تَناسُخ!
1.2هزار دنبال‌کننده
946 عکس
201 ویدیو
0 فایل
-تَناسُخ مرا یاد می‌کند؛سالیانی‌ست روحم را سرگردان از من جدا یافته‌اند،باشد که در کالبُد تو آرام گیرد! "حوالیِ‌ ساعت‌ هفده‌ و بیست‌ دقیقه‌ از بیست‌ و چهارمین روزِ سالِ‌ صِفردو🌔 ." وَ منِ گُمشده در افکارِ نامعلوم: https://eitaa.com/darkhodgom
مشاهده در ایتا
دانلود
-تَناسُخ!
- دردی‌ست به جانم ولی نیست طبیبی پنهان شده در خنده‌ی من ، بغضِ عجیبی ..! -تَناسُخ!
- پیشِ او دفن کُنیدَم که مگر زلزله‌ای بعدِ صد قرن ، در آغوش کشانَد ما را ..! -تَناسُخ!
- اگر من بزرگ نمیشدم ... پدر بزرگ هنوز زنده بود ! مادر بزرگ روی ایوان خانه باز میخندید ! موهای مادرم سفید نمیشد ! صورت پدرم ، چین نمی‌افتاد ! تنها بودن معنایش ، همان تنها ماندن در خانه بود ! چه گران تمام شد ، بزرگ شدن من :)
- آخرش نفهمیدم ؛ چرا وقتی به ما خوش میگذرد ، عقربه‌های ساعت ، هیجان‌زده میشوند ..! -تَناسُخ!
- تو مرا ویران کردی یک عالم نتوانست نجاتم دهد . . -تَناسُخ!
- ما زنده ایم هنوز به عشقِ پرواز . -تَناسُخ!
- حالا دیگر آن هیولا رفته ، اما ترس از لمس شدن همیشه با من است؛ او از آن مدل هیولاهایی نبود که بشود زیر پتو از دستشان قایم شد؛ گمان کنم تا ابد در کابوس‌هایم حضور خواهد داشت. -تَناسُخ!
-تَناسُخ!
- حیف نیست . . ؟ -تَناسُخ!
- و َ چه حیف تَر آن‌که ، هیچ بهاری ، تو نخواهی بود . . ( :
- پناه باشید برای تمام کسانی که از دور قوی و بی‌نیاز به نظر میرسند . . -تَناسُخ!
- غزل علیزاده در نامهٔ خودکشی خود اینگونه نوشت : «تنها و خسته‌ام؛ برای همین می‌روم دیگر حوصله ندارم :) چقدر کلید در قفل بچرخانم و ‌قدم بگذارم به خانه‌ای تاریک ؟!..