#مسیرعشق 29
بیخیال مثلا میخواد چیکارکنه،هیچکار😏
اومدم شمارش رو بزارم رو رد تماس که یه اس ام اس ازاون برام اومد
-تاحالا کسی جرات نداشته بامن اینطورحرف بزنه
کاری سرت بیارم که روزی هزاربار به غلط کردن بیوفتی با این رفتارت
دروغ چرا اما یه لحظه ترسیدم،بدون اینکه جوابش رو بدم گذاشتمش تولیست ردتماس
صدای معدم بلند شده بود،ازاتاقم رفتم بیرون به سمت اشپزخونه رفتم.یه کافی برای خودم درست کردم با یه کیک شروع به خوردن کردم.
عجب زندگی جذابی داریم
هیچوقت خانواده خونه نیستن هرکسی برای خودش زندگی میکنه
به دلم مونده بود برای یکبار تمام روز کنارهم باشیم،از کارای روزانمون تعریف کنیم.
بعد خوردن کافی ،ترجیح دادم به حمام برم
یه دوش اب گرم حالموبهتر میکرد
بعدازیه دوش گرفتن مختصری موهاموخشک کردم.
یه اهنگ خیلی شاد گذاشتم.
صدای اهنگ رو زیاد کردم و خودم باهاش همخونی میکردم بعد از کلی رقصیدن و خوندن رو تخت ولو شدم.
بعد از خوردن ناهاریکم خوابیدم ساعت کوک کردم برای عصر ،موقعی که قرار بود بهار بیاد
ساعت ۶عصربوداتاقمو مرتب کردم ویکم بخودم رسیدم.
طبقه پاین رفتم طبق معمول مامان سالن ارایشگاه بود،سحرهم که معمولا خواب بود.
چون اخر هفته بود پدرم زودتر از روزای دیگه میومد خونه
به طرف اشپزخونه رفتم و کتری برقی رو روشن کردم.
صدای ایفون بلند شد فکر کنم بهاربود.
سمت در رفتم وحدسم درست بود بهار بود.
خیلی دلم براش تنگ شده بود.
@tanha_masiri_ha
تنهامسیریها...👣
نویسنده(منیرا-م)
#مسیرعشق 30
-سلام خوبی،خوش اومدی😍
-سلام ابجی خودم،ممنون
بفرماتو
مثل همیشه یه روسری رنگ روشن که بصورت لبنانی بسته بود و یه چادرمشکی
-راحت باش فعلا کسی نیست.
چایی ریختم و بردم.
-بفرمایید چایی تازه دم
-ممنون زحمت نکش
کنارش نشستم و شروع به حرف زدن کردیم.
با بهار خیلی بیشتر بهم خوش میگذره برخلاف ظاهرش خیلی دوستی با اون لذت بخشه
بعد ازنیم ساعت پدرم اومد.
بهار سریع خودشو جمع جور کرد وچادرش رو سرکرد.
بعد از احوال پرسی
پدرم نشست مبل روبری بهار
بیچاره بهار معلوم بود خیلی معذب بود.
پدرم بعد از چندتا سوال اختصاصی مربوط به خودش یه بازپرسی کاملی از بهار انجام داد.
بهار شروع کرد به حرف زدن،خیلی بامتانت حرف میزد و اخرش قضیه رفتن به روستا رو گفت.
اما نگفت چخبره،فقط گفت میخوایم برای یکسری کار به اون روستا ،یک هفته بریم
-میخوایم که سارا هم بیاد،البته اگر شما موافق باشید اقای حمیدی،البته اگر مایل باشیدخودتون هم تشریف بیارد
پدرم چنان نگاهی انداخت به من که اب دهنم توگلوم پاین نرفت.
با حرفی که پدرم زد واقعا تعجب کردم
-ما که نمیتونیم بیایم ولی اگر خود سارا مایل باشه میتونه بیاد البته اگر برای شما وخانوادتون زحمتی نباشه
-جان!!!!!😳
چه زود پدر قبول کرد.
پدرم باگفتن من میرم شما راحت باشید از بهار خداحافظی کرد و رفت
بهار نفسشو رو بیرون دادطفلی معلوم بود چقدر سختش بوده.
-سارا پدرت خیلی جذبه دارهها،والا اولش تااومدم حرف بزنم یادم رفت چی میخواستم بگم،فکر نمیکردم قبول کنن.
ولی برخلاف تو پدرت مرد محترمی هستن
-برخلاف من!!!؟؟؟مگه من چطوریم
-هیچی شما خیلی هم خوب تشریف داری.
سارا وسایل مورد نیازتو بردار که انشالله شنبه صبح میریم.
-باشه،حالا کوتا شنبه
-من دیگه رفع زحمت کنم
خیلی کار دارم .پس تا شنبه
@tanha_masiri_ha
تنهامسیریها...👣
نویسنده(منیرا-م)
تنها مسیری ها...👣
#چگونه_گناه_نکنیم۲۰ سلام ✋ روزت بخیر🌸🍃🌸 امروز سه تا راه دیگه واسه ترک گناه برات میگم، که خیلی می
#چگونه_گناه_نکنیم۲۱
🌟سلام
خوبی؟
چه خبرا؟
راهکارهایی که بهت دادم رو عملی میکنی دیگه؟😊
امروز چند تا راهکار عملی بهت میدم که حسابی قوی بشی تا بتونی توی مسیر ترک گناه موفق بشی👌
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
🌀مدیریت زمان و برنامهریزی داشتن
🌀روزه گرفتن
🌀پرهیز از مجالست و همنشینی با اهل
دنیا و دور از معنویت
🌀یاد مرگ
🌀تقویت محبت خدا
اگ موافقی راجع به سه موردش، امروز باهم حرف بزنیم...😊🙏
🌸🌸🌸🌸🌸
🌀مدیریت زمان و برنامه ریزی داشتن🕐📝
خودت بهتر از من میدونی که
بیکاری چقدر بده😒
وچقدر آسیبهای جبران ناپذیر بهت میزنه❌
کسی که بیکاره و واسه زمانش هیییچبرنامهای نداره 👈مدام میره دنبال کارهای الکی و باطل
پرسه زدن توی فضاهای مجازی بی هدف😒 پرسه زدن توی خیابونا بی هدف 😒 و....
همهی اینا باعث میشه شیطون دست به کار بشه و مشغولت کنه 😱
یا بقول معروف سرکارت بذاره😏
✅کسی که واسه وقت خودش ارزش قائل میشه اینقدر هدف و برنامه واسه خودش میچینه که👈 زمانش پر میشه دیگه اصلا جایی واسه کارهای باطل نمیمونه😊
سعی کن از صبح که بیدار میشی واسه زمانت برنامه بریزی🕖
برنامه هات رو یادداشت کن 📝که شیطون با ترفند فراموشی جلوی پیشرفتت رو نگیره🙂
خلاصه اینکه هر چی بیکار باشی به خودت آسیب زدی🙁
پس هوای خودت رو داشته باش..😊
🔰🔰🔰🔰
🌀روزه گرفتن
روزه هم آثار معنوی داره هم مادی..✅
وقتی ماه رمضون هست همه روزه هستن و بنوعی حرمت ماه حفظ میشه و روزه گرفتن زیاد سخت نیست
اما⤵️
روزهای غیر ماه رمضون، وقتی ببینی همه غذا میخورن 🍲🍕🍳
و تو نمیخوری😢
این خیلی نفست رو اذیت میکنه👊
در نتیجه نفست ضعیف میشه☺️
گرفتن روزه ی مستحبی روزهای👈 دوشنبه و پنج شنبه خیلی حالت رو جا میاره☺️
اصلا احساس میکنی قدرتمند شدی💪
احساس میکنی داری نفست رو تربیت میکنی
امتحان کن😉
🌀پرهیز از همنشینی با اهل دنیا و دور از
معنویت
انتخاب دوست وهمنشین همیشه به ما سفارش شده✅
اینکه تو چه همنشینی واسه خودت انتخاب کنی یعنی در واقع تو داری انتخاب میکنی که چه اثراتی روی خودت بگذاری
وقتی همنشین بد انتخاب کنی یا وارد محیط بد بشی بالطبع از اونها اثر میگیری❌
حالا شاید بگی نه من اثر نمیگیرم
که این حرف اشتباهه...❌
ناخداگاه روحت تحت تاثیر قرار میگیره و به مرور به همنشینت شبیه میشی...😕
حالا اینجا👈 انتخاب با خودته....
معاشرت با دوست و همنشین خوب رو انتخاب کنی و به خودت لطف کنی یا ....‼️‼️
سعی کن با آدمایی که👈 دلشون پر از رنگ و لعاب دنیاست نشست و برخاست نکنی📛
یه جورایی همنشینی با اهل دنیا دلت رو آلوده میکنه😞
حس میکنی دلت کدر شده😕
دیگه اون آرامش و صفایی که داشت رو نداره😞
اگر یه وقت با نشست و برخاست با اهل دنیا دلت آلوده شد⤵️
استغفار کن تا دلت جلا پیدا کنه💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 مناجات با لبخند😊
#تصویری
@tanha_masiri_ha
تنهامسیری ها...👣
#مسیرعشق 31
بعد از رفتن بهار،پذیرایی رومرتب کردم.
خدا خیر بده به این فستفودها هیچ وقت گشنمون نمیزارن
شب با سفارش شام،شام رو خوردیم پدرم هم دیگه راجب موضوع امروز حرفی نزد
بعد ازمسواک زدن به سمت اتاقم رفتم
گوشیم رو چک کردم.
بازم مثل همیشه اس ام اس از نغمه بود
یک لحظه یاد شایان افتادم خوبه بیخیال شد
اس نغمه رو باز کردم.
-فردا صبح قراره با شیوا وکامران وفرشید بریم کوه،شیوا گفت بهت خبر بدم میای بیام دنبالت؟
منم که عاشق تفریح کردن بودم دلم میخواست قبول کنم
اما بخاطر کارای نغمه اس زدم که نه نمیام
بعد از چند دقیقه نغمه جواب داد
-سارا قهرنکن که بهت نمیاد
میدونی که دوستت دارم درسته دعوا میکنیم اما حق نداری قهر کنی
پس فردا صبح زود از اون خواب نازت بگذر که میام دنبالت
-با یه حرف ساده همه چیو فراموش کردم جواب دادم باشه
-۶ونیم درخونتون هستم بای
پس باید زودتر میخوابیدم
گوشیمو گذاشتم رو ساعت ۶صبح که زود حاضر بشم
بدون اینکه بخوام به چیزی فکرکنم پتو رو کشیدم روی سرم و خوابیدم
@tanha_masiri_ha
تنهامسیریها...👣
نویسنده(منیرا-م)
#مسیر عشق 32
با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم
گوشیو قطع کردم پتو رو کشیدم روی خودم
یکدفعه یادم اومد باید حاضر بشم
خیلی سخته صبح به این زودی از تخت گرمت دل بکنی
چارهای نبود.
با هر زحمتی بود بلند شدم
سمت پنجره رفتم،پنجره رو باز کردم باد خنکی بصورتم خورد و هوشیارترم کرد
هوای سرد ودلچسبی بود
یه شلوار جین،بامانتوسبزیشمی،شال همرنگ مانتو رو گذاشتم روی تحت
پاورچین رفتم سمت اشپزخونه،فلاکس اب جوش و لیوان همیشگی خودم برداشتم.
یه ساندویج نون پنیر گردو حاضر کردم،البته بماند که چند تا لقمه هم خوردم😋
صورتموابی زدم و وسایل رو بردم به اتاقم تا بزارم توکوله
یک ربع وقت داشتم حاضر بشم😖
تویه چشم به هم زدن جلوی ایینه نشستم و صورتمو درست کردم مانتو وشالمو پوشیدم.
کتونیام رو برداشتم یه یادداشت برای پدرم نوشتم و کولمو برداشتم و به سمت حیاط رفتم.
یادداشت رو روی میز گذاشتم و کفشامو پوشیدم
یه نگاه توایینه به خودم کردم بااینکه خیلی عجلهای حاضرشدم اما مثل همیشه مرتب و شیک شده بودم.👌
با تک زنگ گوشی،فهمیدم نغمه اومده
خیلی اروم رفتم بیرون،هواخیلی خنک بود هنوز یکم تاریک بود
خواستم خیلی سنگین برخورد کنم.
در ماشینو باز کردم و بدون حرفی نشستم
یه موزیک لایت گذاشته بود😌
-چقدر باید بدم؟
-چی؟؟
-همون ارثی که ازم طلب داری
باز کن اون اخمتو که اصلا بهت نمیاد
-نغمه اول صبحی حوصله ندارما
-بیخود
داریم میریم خوش بگذرونیم،نمیریم مراسم عزاداری،پس از اون لبخند خوشکلات بزن تا حرکت کنم
دیگه بیشتر ازاین دلم نیومد اذیتش کنم.یه لبخند زورکی بهش زدم
@tanha_masiri_ha
تنهامسیریها...👣
نویسنده(منیرا-م)
تنها مسیری ها...👣
بسم رب المهدی...🌷 #ازجوانه_تا_جوانی ۱۶ 🔶فاصله ی ۱۵تا۲۵سالگی دوران غلبه ی دم هست.! بر همین اسا
بسم رب المهدی...🌷
ازجوانه_تا_جوانی 17
🔸فاصله ۲۵تا۳۵سالگی دوران غلبه صفراء است.
دراین سن کارهای اجتماعی بیشتری انجام میدهد،قدرت نفوذبیشتری پیدا میکنه،وسن ازدواج دراین سن بیشترهست.
🔷دراین سن دهان خشڪ میشود،بعد از خواب دهان مزه تلخی پیدا میکنه،عصبی وڪم خوابی پیدامیکنه.
✔️غالبا رنگ چهرهاش زرد یا زیتونی میشه،دست و پاهایش بواسطه خشکی ترک برمیدارد،استخوانهای برجستهای دارد.
✔️خوابهایش کوتاه وهمراه با آشفتگی میشه،معمولا آتش یا صاعقه یا اشیاء زرد را در خواب میبینه،درکارهایش عجول است
✔️حسودوخشمگین است،زود عصبانی میشه و زود هم آرام ،از هوای شب خوشش میاد،وسواس دارد
🔷جنبوجوش فراوانی دارد،اضطراب و دلهره دارد،بیقراروتندوتیزاست،عوارض بیماری زود در او ایجاد میشه،و زود هم درمان میشه
🔶عطش زیاد نسبت به آب سرد دارد،بزاق وتعریق اوکم است،علاقه به طعم شوریدارد،به علت گرمایی که دارد زود غذا رو هضم میکنه و دچار نفخ هم
نمیشود
🔷تعداد نبض اوبیش از ۸۰الی۱۰۰تا در دقیقه باحجم طبیعی است،اشتهای کمی دارد
🔶گاهی علاقه به ادبیات گاهی به ریاضیات دارد گاهی عاشق وگاهی فارق هست،گاهی با اراده و گاهی سست هست،گاهی پر انرژی و گاهی کم انرژی هستن
🔷گاهی پرجرات گاهی آرام هستن،آینده نگرهست گاهی هم خیال بافی میکنن،هوای پائیز وزمستان رو دوست دارد،نا آرام و دودل هست،گاهی باعث رنجش دیگران میشه
🔶گاهی اوقات تیز بین و دقیق هست،مقید به اصول ومنظم هست،حاضر جواب و باهوش است،گاهی هم سخاوتمندهم هست،
🔷میل جنسی بالایی داردولی توان جنسی اومتغیر است،پر حرف و زیادهگوهست،انسان با این ویژگیها در کارهای مدیریتی بازدهی بالایی دارد
برگرفته از کتاب"جوانه تا جوانی"
به کوشش
گروه علمی پژوهشی ابن الحیدرعلیه السلام💯
@tanha_masiri_ha
تنهامسیریها...👣
تنها مسیری ها...👣
#چگونه_گناه_نکنیم۲۱ 🌟سلام خوبی؟ چه خبرا؟ راهکارهایی که بهت دادم رو عملی میکنی دیگه؟😊 امروز چند ت
#چگونه_گناه_نکنیم۲۲
سلاااام✋
خوبی؟
واسه زمانت برنامهریزی کردی؟📝🕐
قرار شد، با برنامه ریزی و هدف داشتن، خودت رو از بیکاری نجات بدی👌
و گرنه شیطون استخدامت میکنه😏
🍃برنامه ریزی 🍃روزه گرفتن
🍃 همنشین نبودن با اهل دنیا
از راه های عملی بود که واست گفتم،یادته که⁉️
حالا بریم سراغ دو تا دیگه از راه ها🔰
🌀یاد مرگ 🌀تقویت محبت خدا
همیشه بهمون گفتن هر وقت
خیلی خوشحال هستین😌
یا خیلی ناراحتین😔
برید👈قبرستون
یه نگاه کن به قبرهایی که همه مدل آدمی رو توی خودش جا داده 😔
همه مدل آدم با همه مدل آرزو و غم و غصهای که توی دنیا داشتن😢
یه نگاه توی قبرهای خالی بنداز...
✅یه کم فکر کن...
خونهی آخر و ابدیِ منوتو همونجاست✅
شاید👈 یه ساعت دیگه...👈یه روز دیگه...
👈یه ماه دیگه...نمیدونم...
فقط اینو میدونم هرچی خودت رو درگیر دنیا و آرزوهاش کنی مرگ رو فراموش میکنی❌
اونوقت روزی میرسه که موقع مرگ، واسه همه لحظاتی که غصهی دنیا و سختی ها و آرزوهاش رو خوردی حسرت میخوری😞
یاد مرگ خیلی میتونه کمکت کنه توی مسیر ترک گناه...👌
💢وقتی به واقعیت مرگ فکر کنی مطمنا با گناه به خودت آسیب نمیزنی...
اینم بگم که صرف اینکه بهت بگن یاد مرگ کن، فایده نداره
🔸بشین
🔸وقت بذار
🔸دقیق به مرگ فکر کن...
تا فکر نکنی نمیتونی متوجه بشی‼️
✔️وقتی به این فکر کنی که مرگ راه بازگشت نداره 🚫
و اونجا هیچ چاره ای نداری
یه خورده به خودت میای و سعی میکنی خودت رو آماده این سفر کنی
🔰🔰🔰🔰🔰
هیچ گناهی رو کوچیک نشمار❌
آدم گناهکار حتی اگر شیعه هم باشه باز وارد بهشت نمیشه مگر اینکه 👈از پنج مرحله رد بشه تا تصفیه بشه بعد بره بهشت⤵️
🔴توی دنیا با ابتلاء به بلاها
🔴لحظه مرگ 🔴جهنم برزخی.
🔴روز حشر و هنگام سوال و جواب
🔴در جهنم (برای شیعه)
ببین دوستم...
اینکه بگی گناه میکنم و مورد شفاعت اهل بیت قرار میگیرم خودت میدونی حرف غلطیه❌💯
اینو بخون⤵️
🌸امیرالمومنین علی علیهالسلام میفرمایند:🌸
🍃به دستورات خدا عمل کرده و اطاعت کنید و به پشتوانه شفاعت ما گناه نکنید و کیفر خدای بزرگ را کوچک نشمارید؛
زیرا به برخی از گناهکاران (از شیعه) شفاعت ما نمیرسد مگر بعد از اینکه سیصد هزار سال عذاب شوند.🍃
🔰🔰🔰🔰🔰🔰
بقول معروف، در خانه اگر کس است یک حرف بس است....
باید فکر اساسی کنیم... اگر تا الان نیومدی توی مسیر ترک گناه👈بسما... .
میخواستم در مورد تقویت یاد خدا هم حرف بزنم ولی بحث یاد مرگ هم طولانی شد هم که بنظرم بهتره یه خورده بیشتر بهش فکر کنیم.✅
برای همین تقویت محبت خدا رو میذارم بعدا بهت میگم...🙂
🔻یه خورده وقت بذار...
🔻سرت رو خلوت کن..
🔻بشین یه گوشه
🔻خیلی جدی، به واقعیتی به نام👈 مرگ فکر
کن....
اگر بتونی بری قبرستون که دیگه خیلی عالیه👌
مواظب خودت باش🌹😊🌹
Panahian-Clip-AghabMandeHayeDini.mp3
1.12M
🎵 عقبماندههای دینی
🔻کلاس چندم دین داری هستی؟
#کلیپ_صوتی
@tanha_masiri_ha
تنهامسیری ها...👣
#مسیر عشق 33
-افرین حالا شد بزن بریم ☺️
شیشه رو کمی پاین دادم
باد خنکی صورتمو نوازش میکرد.
موهام توی صورتم پخش شد چشمامو بستم و نفس عمیقی کشیدم کاملا خواب از سرم پریده بود
بعد از ۲۰دقیقه رسیدیم جایی که با بچهها قرارگذاشته بودیم.
نغمه کنار بقیه ماشینها پارک کرد.
کولمون رو برداشتیم و پیاده شدیم.
نغمه تماس گرفت با بچهها جاشون رو پیدا کردیم.
شیوا و کامران بودن.
-سلام بر دو غول عشق
-سلام برتوی خوش کلام
واقعا تعجب داره سارا از خوابش گذشته
-چوبکاری نفرمایید خرس خوش خواب من به پای تو نمیرسم.
-خیلی خوب حالا شمادوتا
فرشید نیومده؟
-چرا انگار منتظر بود توصداش بزنی،اونجاس داره میاد
بعد از احوال پرسی حرکت کردیم سمت کوه
شیوا وکامران ک پشت سرهم.
منم تکی پشت سرشون
نغهمه وفرشیدهم پشت سرهم
حدود نیم ساعت پیاده روی بالای کوه رسیدیم واقعا دیگه خسته شده بودم.
-بچهها نمیخواین استراحت کنیم من خیلی خسته شدم
همه موافقت کردن.
یجا نشستیم،هرچی بیشتر بالا میرفتیم سردتر میشد.
روی یک تخته سنگ نشستم،بقیه هم یجای صاف پیدا کردن ونشستن.
فلاکس رو بیرون اوردم یه کافی برای خودم درست کردم.بقیه هم مشغول شدن.
تواین هوا نون پنیر گردوی که اورده بودم میچسبید
یه دل سیر صبحونمو خوردم
لیوان کافی رو برداشتم شروع کردم به خوردن که یکدفعه چیزی که دیدم موجب شد کافی بیوفته توگلوم
بد به سرفه افتادم
شیوا سریع زد به پشتم،اشک از چشمام بیرون میومد چشام تارشده بود.😖
با یه نفس عمیق راه تنفسم باز شد
@tanha_masiri_ha
تنهامسیریها...👣
نویسنده(منیرا-م)
#مسیر عشق 34
اشاره کردم خوبم
شیوا دستشو از پشتم برداشت
-چیشدی سارا خوبی
-اره،خوبم
-ترسوندیم،بیشتر مراقب باش
باز اونطرف رو نگاه کردم درست دیده بودم.
شایان بود،وایساده بود نگاه میکرد
چشمامو باز و بسته کردم نه واقعا خودش بود،اون اینجا چیکار میکرد😳
خیلی ترسیدم،یادم به تهدیداش افتاد
-نغمه اون شایانه!
-کوکجاس؟
-نگاه ب نغمه انداختم
-ای بابا به جان خودم من ایندفعه چیزی نگفتم اصلا کجاس
با چشمام اشاره کردم اونجاس
-میشه به منم بگید جریان چیه؟
-چیزی نیست شیوا بعدا بهت میگم
نغمه نگاهشو چرخوند طرفی که شایان بود.
شایان که متوجه شد نغمه اونودید
اومد جلو
-سلام بچهها،خوبید،میبینم که اومدید کوه
بقیه از دیدنش خوشحال شدن.
مخصوصا کامران،اخه دوست نزدیک کامران بود
با یک به یک بچهها دست داد واحوالپرسی
اومدسمت من ،بلند شدم وایسادم
-بیشترمواظب باش خوشکل خانمـ
نمیدونستم اینقدر از دیدنم خوشحال میشی
البته اینا رو خیلی اروم گفت
@tanha_masiri_ha
تنهامسیریها...👣
نویسنده(منیرا-م)
🌷بسم رب شهدا وصدیقین🌷
فرازی از وصیت نامه ی شهید
✨غلامرضا نوری✨
ای بندگان خدا...
هوشیار باشید که وقت دیر است.راه بسیار طولانی است.توشه و آذوقه کم است.به یاد آورید آن وقتی را که فرصت از شما گرفته میشود.🍂
پس هرچقدر میتوانید توشه بردارید.هرچند هرچه بردارید کم است،اما بهتراز این است که دست خالی بروید.🍃
به دیگران ظلم نکنید.باهم مهربان باشید.زیاد خدا را یاد کنید.چرا که به یاد خدا بودن موجب آرامش دلها و صفای باطن است.💞
منبع:کتابِ "پنجاه سال عبادت"
به کوشش گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
@tanha_masiri_ha
تنها مسیری ها...👣
تنها مسیری ها...👣
#چگونه_گناه_نکنیم۲۲ سلاااام✋ خوبی؟ واسه زمانت برنامهریزی کردی؟📝🕐 قرار شد، با برنامه ریزی و هدف
#چگونه_گناه_نکنیم۲۳
سلام...عصر آخر هفتهات بخیر☺️
امیدوارم که هفتهی پرباری رو پشت سر گذاشته باشی😉
امروز که پنج شنبهاس و خیلی ها میرن سر مزار اموات....
بنظرم بد نیست ما هم امروز یه سر بریم قبرستون...
با این تفاوت که فقط صرفا نریم برای زیارت اهل قبور،
بریم خلوت کنیم وبه مرگ فکر کنیم✅
🌻🌻🌻🌻🌻
آخرین راه عملی که توی مسیر ترک گناه بهمون میتونه خیلی کمک کنه↙️
💞تقویت محبت خداست💞
خدا به موسی (ع) فرمود:
🌸موسی یه کاری کن بندههای من، منو دوست داشته باشن🌸
موسی (ع) فرمود:
چطوری این کار رو انجام بدم؟
خداوند فرمود:
🌸نعمتهای ظاهری و باطنی که بهشون دادم رو براشون بگو🌸
ازین گفتگوی بالا👆 چه حسی بهت دست میده؟
حس مهربانی⁉️
دوست داشتن⁉️
خدا میخواد بهت بگه من علاقمو به تو
توی نعماتی که بهت دادم، دارم نشون میدم..💞
بهت مهربونیمو نشون دادم که⤵️
توام منو دوست داشته باشی...😍
پس دوستم داشته باش😍💞
یه نگاه به اطرافت بنداز ببین مهربونیه خدا رو چقدر اطرافت میبینی؟ 💯💯
رجوع کن به قلبت❤️
✔️همین که حبّ اهلبیت علیهالسلام رو بهت داده
همین که تا اسم امام رضا و امام حسین علیه السلام میاد یهو دلت هوای حرمش رو میکنه😢
و میگی👈 ای کاش الان کربلا بودم🙏😢
کاش الان پنجره فولاد آقا امام رضا بودم..🙏😢
اینا همه نعماتیه که خدا بهت داده...✅
اصلا همین که اینجایی و داری خط به خط📝 جملاتی رو میخونی که
همش تو رو میبره سمت ⤵️
💟 آغوش خــدا💟
یعنی خدا تورو انتخاب کرده توی این مسیر✔️
به جسمت نگاه کن✔️
همون جسمی که وقتی باهاش گناه میکنی😒
اگر بخواد بخاطر گناهت مجازاتت کنه دیگه جسمی اصلا برات نمیمونه😔
اما خدا اینقدر مهربونه که همش بهت فرصت میده و وقتی گناه میکنی👈 باز بهت سلامتی میده🙏
وقتی مدام به نعمات خدا فکر میکنی و شکر گذاری میکنی🙏
یعنی 👈داری مهربانیِ خدا رو میچشی و لذت میبری
وقتی هم مهربانی خدا رو بتونی ذره ای حس کنی مطمنا 👈گناه رو هم ترک میکنی✔️
قبلا هم بهت گفتم
🔰🔰🔰🔰🔰🔰
🔺دلت میاد خدای مهربون رو معصیت کنی؟
🔺دلت میاد دوست داشتن خدا رو جواب ندی؟
شاید بشه گفت مهمترین نیاز ما آدما ⤵️
نیاز عـاطفیـــه💓
جز خدا کی میتونه به بهترین شکل نیاز عاطفی تو رو جواب بده⁉️
اصل مهربونی و دوست داشتن👈پیش خداست
💠 جای دیگه نرو
💠اونا همش سطحیه
از خودش لذت ببر💞😍
مهربانترین مهربانان میگه دوستت دارم...🙏
خب دوستش داشته باش تا🔰
بیشتر عاشقت بشه🙏 تا خریدارت بشه🙏
قرار نیس کار عجیب غریب کنی
شروع کن با کارهای 👈کوچیک
خدا روخوشحال کن😊 خودش میاد سمتت👌
خودش دستت رو میگیره...🙏
تو فقط بخواه✔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 راز چشیدن طعم شیرین محبت خدا💖
🔻چه کار کنیم تا بتوانیم از مهربانی خدا لذت ببریم؟
#تصویری
@tanha_masiri_ha
تنهامسیری ها...👣
#مسیر عشق 35
فقط تو چشماش نگاه کردم،یه چشمکی زد و رفت
استرس گرفته بودم
مطمن بودم اتفاقی نیومده اینجا
دیگه کل مسیر با ما اومد،برای اینکه کنارش قرار نگیرم همش به نغمه یا شیوا چسبیده بودم
اونم هرزگاهی یه تیکهای میانداخت که باعث خنده پسرا میشد
همه کارهاش از روی هدف بود.
خیلی میخواست خودشو بهم نزدیک کنه،ولی دم شیوا گرم فهمیده بود از شایان فراری هستم بیشتر کنارم بود.
-سارا
-جان
-بنظرت خیلی بهم نچسبیدی؟
-نه اصلا😁
-واقعا!!؟
سارا مشکلی با شایان پیدا کردی کاملا تابلوه داری ازش فرار میکنی
-شیوا حس بدی دارم به این پسر،چند بارم بحثمون شد،حتی تهدیدم هم کرد
-مواظب باش سارا
شایان ازاون پسرای هست که بدبشه با کسی تا زهرشو نریزه ول نمیکنه
با این حرف شیوا ترسم چند برابر شد
دیگه به پاین رسیدیم،خیلی ضعف کرده بودم
اونطرفتر مرد لبو فروش ،لبوهای داغ میفروخت
کولمو گذاشتم زمین و گفتم کیا لبو داغ میخوان وبه سمت اون مرد رفتم.
بعد از چند تا سفارش ظرف لبو،کنار وایسادم تا حاضر بشه
حس کردم کسی پشت سرم هست،به پشت سرم برگشتم که رو در رو شدم با شایان
فکرکنم اون لحظه یه سکته ناقص رو زدم.😟
-چیه بلبل خانم،ترسیدی
بهت نمیاد اینقدر ترسو باشی😏
ترجیح دادم جوابش ندم چون با هر جواب من وحشیتر میشد
-بفرمایید خانم
-مرسی عمو چقدر شد؟
اومدم کارتمو بدم که شایان دستمو گرفت
-عزیزم یادت رفته وقتی بامن هستی نباید دست به جیب بشی.
استخونای دستم داشت خورد میشد
خواستم دستمو بیرون بکشم که نـزاشت
کارت رو داد به اون مرد
و اروم دم گوشم گفت میدونی وقتی سعی میکنی در بری بیشتر خوشم میاد،لذت میبرم 😏
-دستم شکست ولم کن
-خیلی باتو کار دارم،مونده تا ولت کنم.
بااین حرفش انگار قلبم وایساد به حد مرگ ترسیده بودم
-بفرمایید اقا
کارتشو گرفت
که صدای کامران از اونطرف اومد
- به بهانه لبو خوب خلوت کردید😉
دستمو ول کرد
منم از فرصت استفاده کردم وبه سمت بچه ها رفتم
خیلی عصبیم کرده بود😡
-سارا خوبی کجا موندی اینهمه وقت
-من میخوام برگردم
-چرا چیشده،اتفاقی افتاده
-فعلا نه
کولمو انداختم،بادست دیگم مچ دستمو ماساژ دادم رد انگشتاش روی دستم مونده بود
@tanha_masiri_ha
تنهامسیریها...👣
نویسنده(منیرا-م)
#مسیرعشق 36
-سارا چیزی شده؟
-شیوا من یه لحظه دیگه نمیتونم اینجا باشم درک کن لطفا
این پسره دیونه هستش،از روی قصد اینجاس
کامران وشایان با ظرف لبو برگشتن
کامران یه ظرف لبو اورد برای شیوا وخودش
فرشید هم که تلفنش رو قطع کرده بود به سمت بچهها اومد،و ظرف لبو برداشت و رفت کنار نغمه
شایان لبو اورد طرفم
-بفرمایید
بدون اینکه نگاهش کنم،و بدون جواب رفتم یه کناری نشستم
الهی کوفتت بشه،پسره احمق
-سارا بیا حالا بعد میریم
-نغمه تویکی حرف نزن که تمام حرصمو سرت خالی میکنم
-سارا بجان تو من از اومدنش خبر نداشتم باور کن
هوای اونجا خیلی برام سنگین بود
بغض بدی راه نفسم رو بسته بود
هنوز جای انگشتاش روی دستم بود.
با گوشه شالم محکم کشیدم روی دستم داشت حالم بد میشد
شیوا که دیده بود حالم خوب نیست.
پیشنهاد رفتن رو داد
همه موافقت کردن جز شایان
-اگرمایل باشید همگی بریم خونه باغ،یه دست بیلیارد بزنیم ناهارهم همونجا باشیم
پسرا که موافق بودن،نغمه وشیوا ساکت بودن و اونا هم به بخاطر دوست پسراشون سکوت کردن
دیگه نتونستم تحمل کنم برای چند دقیقه دیگه هم نمیتونستم شایان رو تحمل کنم
-پس من میرم،ممنون از همگی خوش گذشت
از بچهها خواستم خداحافظی کنم که
کامران گفت
- چطوری میخوای بری؟
-ماشین دربست هست
-رفیق نیمه راه نباش،همه باهم اومدیم باهم برمیگردیم
شیوا دخالت کرد و گفت
-سارا مثل اینکه کاری براش پیش اومده
-کامران و فرشید خیلی اصرار کردن و مانع رفتن من شدن
داشتم کلافه میشدم نتونستم متقاعدشون کنم مجبور شدم همراهشون برم
@tanha_masiri_ha
تنهامسیریها...👣
نویسنده(منیرا-م)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶🔸شبیه سازی اتفاقات سال ظهور و لحظه پخش اخبار
😍بسیار جالب و حیرت انگیز
😭اشک شوق در چشمان همه جاری میشه
#سید_خراسانی
#سید_یمانی
فرار ال سعود
اماده باش لشگر خراسانی
➖➖➖➖➖➖
⏰ @tanha_masiri_ha
🌷بسم رب شهدا وصدیقین🌷
فرازی از وصیت نامه ی شهید
✨شیر علی سلطانی✨
ای همه ی کسانی که مرا دوست دارید،از شما تقاضا دارم هنگامی که خبر شهادت من به شما رسید ناراحت نشوید.
مبادا خدای ناکرده از جمهوری اسلامی انتقاد کنید که همه جوانهای مردم را به کشتن داد.
نه،ما ذلیل بودیم خدا مارا به واسطه ی این انقلاب عزیز کرد...
ای هزاران جان ناقابل من فدای اسلام عزیز باد.مبادا اشکال بگیرید که اگر بالای سر فرزندانش می ماند بهتر بود.
نه به خدا این حرفها غلط محض است. من ، زن و فرزندم را به خدا می سپارم که خدا بهترین یار و بهترین مدد کار است و از ساحت مقدسش می خواهیم که آنهارا به راه راست هدایت کند.آمین یا رب العالمین.
از شما میخواهم به جای این فکرها مشتتان را گره کرده و از ولایت فقیه که همان اسلام راستین است و از این انقلاب و از اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمعین و از خمینی کبیر،این پیر پارسا دفاع نمایید تا خدا شما را در دو عالم یاری کند...
منبع:کتابِ "پنجاه سال عبادت"
به کوشش گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
@tanha_masiri_ha
تنها مسیری ها...👣