#برش_کتاب📚
📚 آسمان چهارم: پارو بزن! (حکایت پارو زدن تا کربلا)
#قسمت_دوم
انگار همه زندگی ما تو جلسات راويان بايد رقم بخوره.
مواظب باش (اصل «منزله انصراف» که يادت نرفته!) با اينکه بعضی کلاسای درسی اساتيدش سختگيرند ولی حق غيبت کردن رو تا یه حدی داری.
ولی اينجا اصلی خطرناک به نام «منزله انصراف» حکمفرماست.
تلاوت قرآن مجيد
بعد اون توضيح کتاب و مقرری طرح
بعد پرسش و پاسخ
و....
و در نهايت میرسيم سر اصل قضيه! پر کردن فرم اردوی کربلا البته تا رسيدن به اين مورد آخری يک ساعت و نيم طی میشه و انگار ما هم هيچ کاری نداريم جز....
*
بدشانسی! و مثلث دوندگی!
فرم را پر کرديم و زودتر رفتيم کلاس بعدی
انگار اثر انگشت هم میخواست!
حالا امشب پيدا کنيد اين سه قلم را: استامپ، فرم، مسئول تحويل.
يک ساعت طول میکشه تا اين سه قلم را پيدا کنيم و مثلث تکميل بشه هر کدومشون يه گوشه دانشگاه بودند.
وقتی به اتاق اومدم همه خواب بودند!
*
یه نکته همین وسط خدمتتون عرض کنم:
اگر به هر علت حوصله نداری حکایت قبل سفر را بشنوی، خب بزن چند صفحه جلوتر!
ولی بدون که ممکنه عین همین بلاها سر شما هم بیاد
لذا بد نیست حداقل یه بار هم شده شنیده باشی!
«طریق عشق جانا بی بلا نیست
زمانی بی بلا بودن روا نیست»
*
میگفت: هر بار که زنگ میزنم اداره گذرنامه، میگه: فلانی! باز هم تويی؟! خب چی میخوای؟
و اين مقدمهای است برای...
شب زنگ زد:
فردا صبح ساعت شش و نیم صبح وعده!
وعده چی؟ حرکت به سوی اداره گذرنامه
يا صاحب گذرنامه مددی!
حالا شش و نیم صبحه ولی کسی نيست! بچهها کمکم خرامان خرامان میآيند!
*
«رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَينَا صَبْرًا»: خدايا صبر را بر ما ريزان کن
اين دعای منه در راه رفتن به اداره گذرنامه.
خب به هر حال هفتنفری سوار پژو 206 بشيم اينا رو هم داره، بالاخص!
بالاخص که زير زير هم باشی!
ببخشيد بيشتر نمیتونم حرف بزنم چون نفس کشيدن کمی سخته.
«وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا»...
آخ! پام خرد شد!
#شما_پارو_بزن
#این_داستان_ادامه_دارد
#کربلا_سلام
#رمضان_الکریم
🍃💎✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
💠 انجمن دانشگاهی فرهنگی "کربلا سلام"
@karbalaasalam
@tanhaelaj