هدایت شده از Atabe
💢 شکوائیه استاد #کلامی_زنجانی
مولاجان!
زجور دهر به تو شکوه میکنیم
نه من تمام شهر به تو شکوه میکنیم
آتش گرفتهایم حسین جان چه آتشی!
آیا بُوَد که دست بر دلهای ما کشی
دستی که تا به سینهی زینب گذاشتی
با ناله قهر و با غمِ دل کرد، آشتی
ای بر فراز نیزه سرت سرتر از همه
ای در فضیلت و عظمت برتر از همه
ای تربتت شفای مریضان بیطبیب
نشکو الیک یابن الحبیب، ایها الحبیب
جابر کجاست بشنود این سوز و آه را
با خود کند شماره، ستونهای راه را
ما در هوای کربوبلا راه میرویم
با پای سر به بارگه شاه میرویم
چشم انتظارِ لطف شما ماندهایم ما
از دست ما بگیر که جا ماندهایم ما
جامانده از قطار شهیدانِ معتبر
جا مانده از مواکبِ نورانی سفر
آه سفر! سفر به دیار حماسهها
از موقف نجف، حرکت سوی کربلا
ما شکوه میکنیم چرا راه بسته شد
دلهای ما نه! دل زینب شکسته شد
زینب هنوز منتظر پا پیادههاست
این پا پیادگی شرف خانوادههاست
ما سرسپردهی درِ این خانوادهایم
با خانواده نوکرِ این خانوادهایم
از دستِ خویشتن زدلم شکوه میکنم
از دستِ دل نه، از عملم شكوه میکنم
دل با شماست، نفس ولی میدهد فریب
وای از فریبکاریِ این نفس، ای غریب!
نشکو الیک من فتن العصر و الزمان
الغوث یابن فاطمه الغوث و الامان
بالی به ما بده به هوای تو پر زنیم
حالی به ما بده که صمیمانه در بزنیم
هرسال اربعين دل ما رو به راه بود
ره بسته شد، دلیل کدامین گناه بود!
خاکم به سر، زِما نکند قهر کردهای؟
یا این قبیله را مگر از یاد بردهای؟
نشکو الیک یابن الشهید ایها الشهید...
#اربعین99
#کربلا_ضرب_المثلهای_مرا_تغییر_داد