#برش_کتاب📚
📚 آسمان چهارم: پارو بزن! (حکایت پارو زدن تا کربلا)
#قسمت_هفتم
به ياد يوزپلنگ چيتا سريعترين حيوان دونده میافتم.
دارم خودمو با اون مقايسه میکنم. اگه چند روز ديگه ويزام طول میکشيد سرعتم از چيتا هم رد میشد!
شايد هم سرعت من بيشتر!
از اداره گذرنامه تا ترمینال را نفهمیدم چهطور دویدم!
«عشق حسین است چهها میکند!»
به خير گذشت... الآن توی اتوبوسم!
*
خوشحال نشو!
راننده عصبيه. گفته چون اسمت تو فهرست اونا نيست، بايد دم مرز از ما جدا بشی.
اسامی مبارک 14 معصوم را دوره میکنم... حضرت عباس داشت؟ نداشت؟
....
سرت را درد نيارم! اين هم به خير گذشت...
*
هر چی زبان عربی بلد بودم، يه دور ديگه مرور میشه. از بس که با عراقیها سر اين ويزا بحث میکنم. چرا؟
چون تو کاروان فقط ويزای من شخصی است و الآن هم ويزای شخصی کم میدهند.
برای همين به من مشکوک شدند!
و اين يک شروع جالب بود...
حالا فهمیدید «پارو بزن» یعنی چی؟!
*
تو در قایق هستی و محبوبت در یک جزیره دور؛
با هر پارو زدنی به محبوبت نزدیکتر میشی.
در قصه عاشقی ما و خدا و اهل بیت، این پاروها همون عمل صالحه.
پس پارو بزن!
باید به نَفَس افتاد...
*
بله! درسته شما سوار کشتی امام حسین هستی،
اما دلیل نمیشه تلاش نکنی و پارو نزنی!
حواست هم باشه دلت به اعمالت و پاروت و این چیزها خوش نباشه؛
به پاروت مغرور نشو!
ولی
باز هم پارو بزن!
راهرو گر صد پارو... ببخشید... گر صد هنر دارد، توکل بایدش!
#شما_پارو_بزن
#این_داستان_ادامه_دارد
#کربلا_سلام
#عید_نوروز
🍃💎✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
💠 انجمن دانشگاهی فرهنگی "کربلا سلام"
@karbalaasalam
@tanhaelaj
#برش_کتاب📚
📚 آسمان چهارم: پارو بزن! (حکایت پارو زدن تا کربلا)
#قسمت_هشتم
سيد...!
ديگه همه فرماندهان عالیرتبه عراقی اسم منو بلد شدند، از بس هی منو صدا میزنند و تفتيش میکنند:
- تو چی کارهای؟
- طباخی؟!
-برای چی داری میری؟!
– اصلاً ساکتو بده ببينیم!
*
بگذریم...
خدا را شکر بالاخره آمدیم و نجفی شدیم!
خوش به حال آدم و نوح!
چه هماتاقی خوبی دارند! آقايی به خوبی و زيبايی مولای متقیان امام علی!
قبر اين سه بزرگوار کنار همديگه است.
اما بذار اين مطلبو اينجور بگم:
نوح عليهالسلام مدفن آقا اميرالمؤمنين عليهالسلام رو آماده کرد. قبر کسی مثل علی عليهالسلام رو بايد پيامبری مثل نوح بکنه، بايد!
کسی که افتخار کعبهای که همه مسلمونها به دور اون میگردند، اينه که از اول تولد دور قد و بالای مولاش گشته.
ناز قد و بالاش!
*
عمريست به دست خيال پایبوست آمدهام
باور نمیکنم.... باور نمیکنم که چشم بر آستانت افکندهام...
چی کار کنيم: ادبی بگیم؟ ساده بگیم؟ داش مشتی بگیم؟!
وقتی اين دل در به در را به در حرم مولا علی عليهالسلام گره زدهاند.
دل بیصاحابمون رو نشوندار شما کردند.
مرکز همه عالم اينجاست.
و اکنون، ما در چند قدمی اونجا...
باورم نمیشه...
*
نشونی داده بود جلوی ايوون طلا.
همه رأس ساعت، وعده.
چه جای قشنگی قرار گذاشته بود.
*
قشنگترين جای دنيا!
با صفاترين ايوون خاکیِ آسموننشون
ايوون نجف!
*
چهقدر گریه بدهکار بودم به آستان مولای نجف!
چه دعای کمیلی بود دعای کمیلِ کنار امیرالمؤمنین علی علیهالسلام!
چهقدر پدری کرد آن شب مولا با دلِ از راه رسیده ما!
و چه آغوشی باز کرده بود برای مهمانهایش!
#شما_پارو_بزن
#این_داستان_ادامه_دارد
#کربلا_سلام
#عید_نوروز
🍃💎✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
💠 انجمن دانشگاهی فرهنگی "کربلا سلام"
@karbalaasalam
@tanhaelaj
#برش_کتاب📚
📚 آسمان چهارم: پارو بزن! (حکایت پارو زدن تا کربلا)
#قسمت_نهم
هنوز نرسیده، گفتند آماده مسجد کوفه بشید؛ چشم.
ولی چه مسجد کوفهای!
چه کرد نافلهها با ما! و ما چه کرديم با نافلهها!
آقایون! اينجا دو رکعت بخونید... الله اکبر...
آقایون! اونجا دو رکعت نماز.... الله اکبر!
دو رکعت مقام بعدی.. الله اکبر!
نوافل روسفيد شدند...
مسجد کوفه هم عجب صفايی داشت با اون نمازها و اعمال قشنگش.
از صبح تا ظهر طول کشيد!
وقت نهار که برگشتيم، يکی گفت: دو رکعت نماز تحيت سُفره... الله اکبر!
و مفهوم «نافله» از آن به بعد برای رفقا رنگ و بویی تازه گرفت!
و کار در اینجا تمام نشد...
تا مدتها رفقا، دستشان به حالت ناخودآگاه به حالت نماز مستحب بالا میرفت و تکبیرة الاحرام میگفت: الله اکبر!
خوشا آنان که دائم در نمازند...
و اصلاً این تکاپوی دائم، ریشه و جانِ زیارت اهل بیت است.
*
آ به اضافه دم: آدم.
اينجا مقام قبول توبه آدم عليهالسلام است.
با همون داستان
«يَا حَمِيدُ بِحَقِ مُحَمَّدٍ يَا عَالِي بِحَقِّ عَلِيٍّ يَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ يَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ...»
و اما حسین... آه...
نمازی توی اين مقام در مسجد کوفه به جا بيار و بخواه که آدم شيم! آدم.
*
معلوم نيست حضرت نوح چند تا کشتی داشتهاند؟!
بر اساس برخی اقوال، این نقطه محل به گِل نشستن کشتی حضرت نوح پس از آن طوفان بزرگ است، اما بر اساس روایات دیگری، اینجا محل ساختهشدن کشتی حضرت نوح بوده است.
شايد هم بعضی قطعاتش بر اثر شدت طوفان توی راه کنده شده و هر تکهاش يک جا افتاده!
به هر حال، اینجا ذکر خیر کشتی حضرت نوح است: مسجد کوفه.
ولی ما خوشحاليم و سرخوش که سوار بر سريعترين کشتی دنيایيم.
«اِنَّ الحُسَیْنَ مِصْبَاحُ الْهُدَی وَ سَفِینَةُ النَّجَاة»
در این دریای عشق و به سمت آن ساحل عشق پارو بزن!
*
آخوند تحت ويندوزی بود!
میگفت: آی کسايی که جمعهها پیامک امام زمانی میفرستاديد!
اينجا مسجد سهله است.
مث جمکران خودمون تو ايران. جمکران ما يه شعاعی از مسجد سهله است.
*
حبيبی!
ياد مهربونیهای قشنگش با فقرا و بچهها و همه و همه.... میافتی،
وقتی خادماش صدات میزنند با اين لفظ که: «حبيبی، حبيبی»!
قربون صفات يا اميرالمؤمنين عليهالسلام که خادماتم باصفان.
*
جای جای زمين يادگار تربت پاک است.
میخواست آسمان با آن وسعت لايزالش گنبد آستانت باشد.
میخواست ذره ذره جهان بوی زهرای مرضيه را بدهد.
يا علی عليهالسلام نشان آن قبر بینشان کجا نيست؟
«آنجا که قدر تو چو شب قدر شد نهان
ديگر شگفت نيست که قبرت نشان نداشت»
*
قشنگترين جاده روی زمين!
رؤيايیترين آرزوی همه داشت اونجا تعبير میشد:
جاده کربلا-نجف.
«در مقصد جادهها نجف میسازيم
يک معبر اشک تا نجف میسازيم
با عشق زيارت دو معشوق قديم
راه آهن کربلا – نجف میسازيم»!
*
سرشار از شوق و شور خودشو میکشوند.
پيرزن چادرشو به کمرش بسته بود و ساکشو با هر سختی که بود، میآورد.
با چه عشقی راه میرفت.
صداش در نمیاومد ولی با چه اشتياقی میگفت: بار اولمه. بار اولمه اومدم زيارت.
مولا جان! چی کار کردی با دل عالمين؟!
*
دم در حرم توي بازجويي که ما رو ميگشت گفتم: «ما ذا تُفَتّش؟» چي رو ميگردي؟
«لَيسَ عِندنا اِلا الذّنوب»، چيزي جز گناه نداريم!
يه دفعه ديدم سيستمش هنگ کرد!
گفتم الآن است که نعرهای بزند، گریبان چاک دهد و قالب تهی کند! ولی به خیر گذشت... سريع گفت: «غَفَرالله لَنَا و لَکُم ان شاءالله».
#شما_پارو_بزن
#این_داستان_ادامه_دارد
#کربلا_سلام
#عید_نوروز
🍃💎✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬
💠 انجمن دانشگاهی فرهنگی "کربلا سلام"
@karbalaasalam
@tanhaelaj
"دلنوشته ای برای برادرم حمزه "
جمعه سوم فروردین ۱۴۰۳ آن گونه که گفته شد، یک راننده اسنپ در بندر ماهشهر با شلیک گلوله کلت مسافر خود به قتل رسید. جسد بی جان مقتول در برابر شهرک رجایی، معروف به "زنجیر" در حالی افتاده بود که گوشی همراه و ماشین وی هم به سرقت رفته بود. دو روز بعد با همکاری ماموران فراجا در خوزستان و بوشهر، قاتل در عسلویه دستگیر شد و سردار حیدر سوسنی؛ فرمانده انتظامی خوزستان گفت که قاتل از اراذل و اوباش محل بوده و دارای سوابق متعدد کیفری شامل یک فقره قتل، سرقت، حمل موادمخدر و 15 سال سابقه زندان داشته است، در اعترافات اولیه انگیزه خود از قتل را سرقت خودرو اعلام کرد.
تا این جای ماجرا عادی بود ولی نکته قابل تامل این بود که مقتول یک روحانی بود، به نام حجه الاسلام حمزه اکرمی، حدوداً ۴۰- ۴۵ ساله با محاسنی جوگندمی و نگاهی پر از رمز و راز نگفته، که در عین خاموشی، با هزار زبان چون سوسن سخن می گفت و این دلنوشته ای کوتاه برای اوست.
"بعد از کشته شدنت مدیر حوزه علمیه و نماینده خوزستان در مجلس خبرگان رهبری پیام دادند و خواستار رسیدگی به پرونده قتل شدند. با خودم می گویم چطور پیش از آن که محاسنت با خونت رنگین شود کسی خواستار رسیدگی به زندگی ات نشد برادر؟!
تو که روحانی بودی و می گویند حکومت در قبضه روحانیان است! تو که معاون پژوهش حوزه علمیه شهرتان بودی! چه گونه شد که روز سوم عید، وقتی بادصبا مشک فشان بود و همه در تفرج و تماشای بهار و به گفته سعدی قرار بود صوفی هم بیکار ننشیند (صوفی از صومعه گو خیمه بزن بر گلزار
که نه وقت است که در خانه بخفتی بیکار)، پی کار رفته بودی!؟ روز جمعه ای که وقت استراحت بود، برای تامین زندگی ات مسافرکشی می کردی و کسی خبر نداشت؟ کسی رسیدگی نکرده بود! حالا سرّ آن راز نگفته را از چشمانت می توان خواند و عاقلی کو که کند فهم، زبان سوسن؟! راستی برادرجان؛ چرا جامعه غوغاسالار ما که برای درگذشت یک خواننده یا یک هنرپیشه بر اثر بیماری، از کاه کوه می سازد و گاه زمین و زمان را به هم می دوزد ، در مرگ تو سکوت کرد؟! مرگ تو که عادی هم نبود! قتل بود و سرب داغ و خونی که در ماه رمضان و در حین مسافرکشی بر زمین ریخته بود! تو مگر ۱۵ سال معاونپژوهشی حوزه نبودی برادر؟ با خود فکر می کنم اگر یک استاد دانشگاه با این سابقه مسافرکشی می کرد و جان بر سر تامین معیشت خود و زن و بچه اش می گذشت، ما چه می کردیم؟! چرا قتل تو بازتاب نداشت؟! این سکوت وهمانگیز نیست؟!
برادرت خلیل
یکشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۳
۱۳ رمضان
@alqatreh
@tanhaelaj
✳ اگر اسلام تنها دعای کمیل و ابوحمزه را داشت..
👌 یکی از آن گنجینههای بزرگی که در دنیای شیعه وجود دارد، این دعاهاست. به خدا قسم گنجینهای است از معرفت.
اگر ما هیچ دلیل دیگری نداشتیم غیر از دعاهایی که داریم،
🔹از علیبنابیطالب علیهالسلام «صحیفه علویه»،
🔹از زین العابدین علیهالسلام «صحیفه سجادیه» یا دعاهای غیر صحیفه سجادیه،
🔹اگر ما جز «دعای کمیل» از علی علیهالسلام و
🔹جز «دعای ابوحمزه» از علیبنالحسین علیهالسلام نداشتیم
و اسلام در چهارده قرن چیز دیگری نداشت، همینکه توسط دو تن از شاگردهای اسلام از آن دنیای بدویت و جهالت چنین دو اثری ظاهر شده کافی است!
آنقدر اینها اوج و رفعت دارد که اصلا اعجاز جز این چیزی نیست.
📚 مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 485
📎 #ماه_رمضان
📎 #شهید_مطهری
📎 #دعا
┄┅┅┅┅❀┅┅┅┅┄
@binesh_yazd
@tanhaelaj