eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
11.3هزار ویدیو
335 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🔴 حکم اعدام در انتظار برخی لیدرهای خیابانی اغتشاشات ⏪ صدور حکم اولیه دادگاه برخی از اغتشاشاگرانِ ته
✅ اخبار برخورد با آشوبگران باید به طور گسترده منتشر بشه تا سایر آشوبگران بترسن و دست از نقشه های شومشون بردارند. کلا آدم ها گنهکار افراد ترسویی هستند و بهترین راه برای مقابله با اونا اینه که از برخوردهای شدید حکومت بترسند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه نکته کوتاه دیگه! ✅ ظاهرا صحبتای امروز ما توی کانال به دست خیلی از نماینده های مجلس رسیده. برخی شون تایید کردند و برخی هم خوششون نیومده از حرفا! 🔸 والا ما برای خوش آمد کسی حرف نمیزنیم. ما دنبال این هستیم که گره از کار مومنین باز بشه و کشور به سعادت برسه. ✅ از همه نمایندگان عزیز مجلس خواهش میکنیم موضوع مسدودسازی کامل همه پیامرسان های خارجی رو به طور جدی پیگیری کنند. هر کسی در این راه مانع شد به ما معرفی کنید باهاش برخورد رسانه ای میکنیم. 💥 شما نمایندگان انقلابی مطمئن باشید همه جبهه انقلاب برای مسدودسازی پیامرسان های خارجی به طور کامل از شما حمایت خواهند کرد. ما پشتیبان شما هستیم. اصلا از عربده کشی های دشمن نترسید. ❇️ به خدا توکل کنید و این مسیر رو هر چه سریع تر به سر انجام برسونید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مخالفت مجلس با فیلترینگ دائمی واتس‌اپ و اینستاگرام 👤 «رشیدی کوچی» عضو کمیسیون امور داخلی و شوراهای مجلس: 🔹تصمیم مقامات امنیتی بر این است که تا زمان برگشت آرامش به جامعه، برخی شبکه‌های اجتماعی که بسترهای آشوب در آنجا شکل می‌گیرد، به‌طور موقت فیلتر شوند. 🔹در حال حاضر فضای متشنج و ناآرام به‌سمت فضای آرامش در حال حرکت است، امیدوارم بحث مسدودشدن شبکه‌ها مجددا مورد بررسی قرار بگیرد. 🔹ریاست مجلس و تعداد زیادی از نمایندگان متفق‌القول بر عدم فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی تاکید دارند. 🔸تنهامسیری شوید👇 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🎥 مخالفت مجلس با فیلترینگ دائمی واتس‌اپ و اینستاگرام 👤 «رشیدی کوچی» عضو کمیسیون امور داخلی و شوراها
⭕️ متاسفانه آقای قالیباف هم از حامیان واتس اپ و اینستاگرام هستند. از این عزیزان خواهش میکنم در اسرع وقت مسدودسازی رو پیگیر بشن وگرنه با برخورد قاطع جبهه انقلاب مواجه خواهند شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
InShot_۲۰۲۲۱۱۱۳_۲۱۴۸۳۰۱۴۱_۱۳۱۱۲۰۲۲.m4a
11.74M
📚 شبهای پاییز با داستان حضرت دلبر با صدای نویسنده : ✍صالحه کشاورز معتمدی 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_سی_و_چهارم انگار خواب بودم صداهای مبهمی
🏖 @salehe_keshavarz ✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 محمدم یک جوان ۲۴ ساله ؛ زیبا و مومن و مودب ، هم کار می‌کرد و هم درس می‌خواند . مهدا یه دختر دانشجوی محجبه و خانم هدا محصل زیبا و سرحال ... بچه ها ۳ یار من بودند برای نگهداری از امیر هنوز مشکلات مالی کامل حل نشده بود ، مسائل مالی را خودم مدیریت میکردم تا بچه ها صدمه نبینند . امیر به لطف خدا روز به روز بهتر میشد هفته ای سه جلسه فیزیوتراپی و کاردرمانی داشت که همه را خودم میبردمش ... گاهی حیدر و محمد هم می‌آمدند . در مسیر رفت و آمد کلی شوخی میکردم و میخنداندمش تا با روحیه خوب به درمان دل بدهد . + ببین امیر من اینجوری پشت فرمون برات قر میدم بد نباشه یه وقت ... الان یکی میبینه میگه هرچی در میاد از این خانم چادریا در میاد ... به سختی جوابم را داد : _ نه ‌..‌. نه ... نه عشقم تو راحت باش ..‌. ضربه ای که به گردنش وارد شده بود شدید بود . نخاع آسیب جدی دیده بود . ولی به لطف خدا و کاردرمانیها همه چیز عالی پیش می‌رفت . هم پاهایش کم کم حرکت کردند . و هم دست‌هایش کمی جان گرفتند . صحبت کردنش هم در طی یکسال خیلی بهتر شده ... در آن سال من ۱۵ کیلو وزن کم کردم از بس تقلا داشتم ... کار و تدریس و مدیریت خانه و امیر ۴۰ کیلو لاغر شد . یک پاره پوست و استخوان بود ... یک سال گذشت ... سالگرد زلزله زده ها و سالگرد فوت مادرش که رسید دوباره برگشتیم روستا با عصا راه می‌رفت . داخل اتاق موهایش را سشوار کشیدم و لباس مرتب تنش کردم و برایش عطر زدم . دستش را گرفتم و با هم وارد سالن خانه پدریش شدیم . جمعیت آمده بودند برای تسلیت ... شروع کردیم خوش آمد گویی و بین مهمانها حرکت کردیم . از دور مرتضی را دیدم بعد از سالها ، یک لحظه طول کشید تا بشناسمش، کل موهایش سفید و طلائی شده بود ، صورتش شکسته تر ، پدرم بود انگار سن و سال آخرین سال‌های عمر پدرم را داشت. با سر سلام و علیکی کردیم. امیر زیر گوشم گفت : _ طیبه ببین شبیه عروس دومادا شدیم ما . یک لحظه خنده ام گرفت ، چادرم را جلو دهانم گرفتم و گفتم : + خدا نکشتت نمیدونی مگه جنبه ندارم الا وسط ختم خندم میگیره آبروم میره ... جدی شد . وسط سالن رسیده بودیم . ایستاد و جدی و بلند طوری که همه بشنوند گفت : _ طیبه تو آبروی منی ... پدر منی ... مادر منی ... کس و کار منی ... بعد با گریه خم شد و دستم را بوسید . + نکن امیر جان ... می لرزید ... نگران به محمد که پدرش را بغل کرده بود نگاه کردم . +چرا میلرزه پس ... _ هیچی نیست مامان جان نگران نباش . با ترس صدا زدم : + جمیله.... جمیله جانم جمیله و همسرش که بودند دلم قرص بود . عمه فاطمه خودش را به من رساند : _ گلم آروم باش چیزی نیست که برو پیشش من و بچه ها به مهمونها می‌رسیم . با نگاهم تشکر کردم و رفتم اتاق امیر را خوابانده بودند . جمیله بازویم را فشرد و با همسرش از اتاق خارج شدنی گفت : + چیزی نیست استاد ... نگران نباشید . محمد مهدا و هدای گریان را از اتاق خارج کرد . کنار تخت نشستم موهایش را مرتب کردم با تمام محبتم گفتم : + چی شدی پس عشقم ... نمیگی طیبه میمیره برات ... _ خوبم الان ... ببخش منو ... + وای امیر نمیبخشمت اگه بازم از این حرفها بزنیا ، تو شوهر منی ، پاره تنمی ، مثل بچه هامی ، مثل حیدر ، اگه کاری میکنم برات وظیفمه ، منم مریض بشم تو مثل پروانه دورم میگردی . باز هم دست‌هایم را بوسید ... بعد از ۲۵ سال آن شب حرفی را زد که می دانم سالها با خودش تکرار کرده بود . لرزان و با ترس و بغض حرفش را زد . _ حلالم کن طیبه ... من نگذاشتم تو با مرتضی زندگی کنی . جوونیتو گرفتم ازت ؛ به خاطر خودم زندگی شما دو تا رو خراب کردم . انگشت اشاره ام را روی لب‌هایش گذاشتم . + هیییسسس ... نگو اصلا ... هیچ وقت زندگی من تو بودی امیر ؛ خدا تو رو به من داد تا کنارت رشد کنم . کنارت درس بخونم . کنارت ۳ تا بچه گل داشته باشم . تو هدیه ی خدا بودی . دیگه نگیا ... بغلش کردم ... امیر نحیف من ... خدا می داند که در آن لحظه رضایت محض بودم از عمری که با امیر طی شده بود ... امیر همان شب و پیش از رسیدن به بیمارستان در حالیکه در آغوش من بود برای همیشه رفت ... من ماندم و داغ نبودن او ... داغ یتیمی فرزندانم ... و مسئولیت زندگی که حالا سنگین تر شده بود ... ✍ صالحه کشاورز معتمدی ... 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیده‌بان ایران: جمعی از زنان که ظاهرا سازماندهی شده و با هماهنگی شهرداری تهران در واگن های متعلق زنان مترو مستقر شده اند، در دفاع از حجاب به مداحی پرداختند. 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 برای انتخابات بعدی مجلس ما یه برنامه خیلی خوب داریم ⭕️ قبلا که بود با خود نماینده صحبت میکردیم و برنامه هاش رو میگفت و ما هم ازش قول میگرفتیم که طبق برنامه های جبهه حق عمل کنه ولی خب دیدیم طرف رای انقلابیون رو گرفت و بعد هم خیانت کرد! اما برای سال آینده یه برنامه خب داریم. ✅ اینکه اگه کسی خواست نماینده مجلس بشه حتما باید توسط گروه ها و احزاب و اصناف مختلف در سراسر کشور تاییدیه بگیره و چک و سفته ضمانتی بده. وگرنه دیگه با ریش و تسبیح و حرفای انقلابی مردم ما خام نمیشن. نمایندگان فعلی هم خیالشون راحت که اکثرشون در دوره بعد اصلا رای نمیارن. ❇️ ان شالله با نزدیک شدن به انتخابات سعی میکنیم یک مجلس واقعا انقلابی رو بتونیم روی کار بیاریم که قبل از اینکه ما بخوایم بگیم خودشون سریعتر از همه تصمیمات انقلابی رو بگیرند و اجرا کنند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرف تو نجف خواسته به تقلید از ایرانی‌ها عمامه این روحانی عراقی رو بپرونه، ایشون هم خفتش کرده و میگه «داداش ما مثل آخوندهای ایران نیستیم که کاریت نداشته باشیم، دهنت سرویسه»😂🤣🤣 🇮🇷 @tanhamasiraaramesh