eitaa logo
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
1.8هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
11.4هزار ویدیو
335 فایل
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20220320-WA0016.mp3
1.82M
دعـای عــهــــد ،با صوت زیبای و دلنشین استاد فرهمند سعی کنیم هر روز حتما دعای عهد را بخوانیم و با امام زمانمان عهد ببندیم که یاور او هستیم چه درزمان غیبت و چه در هنگام ظهور ان شاءالله اللهّمَ عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 🖤 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤هر صبح سلامتان 🤚 می‌کنم و دستان ناتوانم را در دستان پربرکت و مهربانتان می‌گذارم و می‌دانم در پناه نگاه گرمتان، لحظه‌هایم سرشار از آرامش و روزی و امید خواهد بود... هر صبح سلامتان می‌کنم و قایق دلم را در تندباد اضطراب‌ها به ساحل زیبای یاد شما می‌سپارم و می‌دانم که نجات می‌یابم... شکر خدا که شما را دارم... ✦‎࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦ چه زیباست آغاز یک صبح شیرین به نام سلام علی آل یاسین سلامی که بوی خوش یار دارد دلت را پر از عشق دلدار دارد چه زیباست آغاز هرروز خود را سلام علی آل یاسین بگوییم سلام و درود خداوند بر شما همراهان خوب تنها مسیری 🤚 صبح شما بخیر و شادکامی☺️ 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Shab09Ramazan1400[08].mp3
2.67M
بند ۲۷ استغفار امیرالمومنین.
🌷 بند ۲۷ استغفار🌷 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ۲۷-اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ مَدَحْتُهُ بِلِسَانِي أَوْ أَضْمَرَهُ جِنَانِي أَوْ هَشَّتْ إِلَيْهِ نَفْسِي أَوْ أَتَيْتُهُ بِفِعَالِي أَوْ كَتَبْتُهُ بِيَدِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ. بند ۲۷: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که آن را با زبان تعریف کردم، یا در دل به فکر آن بودم، یا نفسم به آن مشتاق گشت، یا با کردارم آن را انجام دادم، یا با دستم آن را نوشتم، پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraarameshح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | جوانِ قیمتی 😉 فکر می‌کنید کدام ویژگی‌های شما برای جامعه، قیمتی است؟! 👈 آقا از ویژگی‌هایی می‌گویند که راه‌حل مشکلات کشور است... 🇮🇷https://eitaa.com/NojavanTanhamasiri/16043
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
🏖 @salehe_keshavarz ✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمت_بیست
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 راحله خانم صاحب همه آرزوهای من شده بود ولی در مقابلش سپر انداختم زن زجر کشیده ای که در شهر ما غریب بود با سه فرزند شهید بیشتر از ده سال بچه هاشو به تنهایی و در شهر جنگ زده بزرگ کرده بود ولی حالا با بودن مرتضی حتما دیگر غصه ای نداشت ... آی مرتضی مرتضی مرتضی کارش را درک نمی‌کردم منتظر بودم با یک دختر کم سن و سال و با ایمان ازدواج کند ولی حالا با یکی همسن مادرش رفته زیر یک سقف ... با آمدن راحله خانم عمه مشغولیت بیشتری پیدا کرد ، از طرفی تدریس و کارهای دانشگاه هایی که می‌رفت، از طرفی جمع و جور کردن ۳ بچه ای که همه جوره خودش را مسئول آنها می دانست. برای همین من سعی می‌کردم حداقل کمتر مزاحمش شوم تابستان مهدا به دنیا آمد دختر نرم و قشنگم ... انگار امیر نوزاد شده بود از شدت شباهتش به امیر همه شگفت زده می‌شدند اما امیر در آسمانها سیر می‌کرد معلوم بود دختر دوست است همیشه از اینکه محمد اصلا شبیه او نیست ناراحت بود اما مهدا دقیقا شبیه امیر و مادرش بود و همین هم باعث شادی مضاعف آنها شد. به لطف امام زمان زندگیم به روال خوبی درآمده بود ... درس و کار و زندگی از من پرتلاش انقدر انرژی می‌گرفت که دلتنگ تعلقات سابقم نشوم درسهایم را خوب یاد گرفته بودم شدت نیاز به دوپامین مغزم که با دیدن مرتضی ترشح میشد ، کمتر شده بود آن زمان ها با وجود بچه ها من بدون اینکه متوجه شوم آرام آرام از دوران شیدایی گذر کردم با مراقبت‌ها و محبت ها و شوخی‌های امیر تبدیل به زن شاد و پر انگیزه ای شده بودم که پر از امید به کار و تحصیل می‌پرداختم . مهدا دو ساله بود که به پیشنهاد عمه برای مشاوره به دو مدرسه دخترانه رفتم در یکی از این مدارس دختر راحله دانش آموزم بود ارتباط من با راحله خانم به بهانه ی دخترش جمیله شروع شد . جمیله نشانه های افسردگی داشت و نیاز بود که خانواده برای درمانش اقدام کنند. اولین بار که از راحله خانم دعوت کردم تا به مدرسه بیاید حسابی نگران بود ، اما با صحبت‌های من آرام شد زن متینی که هنوز لهجه ی غلیظ عربی داشت یک سری نکات را برایش گفتم اما مشخص بود که باید مرتضی هم ورود می‌کرد . داناتر از قبل شده بودم ، باید قبل از ارتباط با مرتضی همسرم را مطلع میکردم، آن شب سر صحبت را با امیر باز کردم وقتی حال روحی جمیله را شنید او هم متأثر شد _حالا باید براش چه کار کرد ؟ + جای نگرانی نداره ولی خب لازمه با مرتضی مطرح بشه تا برای درمان این دختر اقدام کنن راحله خانوم هم غریبه و هم سواد کافی نداره امیر خوب گوش می‌کرد و همان‌طور که در حال ماساژ دادن محمد بود خیلی محکم گفت : _ تو خودت کاربلدی عشقم ، با مرتضی صحبت کن و بگو بهش چیکار کنه ، ان شاء الله میتونه کمکش باشه مهربان به رویش لبخند زدم کجا رفت امیر لجباز و خودخواه ؟ از دیدن این مرد آرام و منطقی لذت می‌بردم ... 🇮🇷 https://eitaa.com/tanhamasiraaramesh 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇