6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دکتر سعید محمد و قانون جدید شورای نگهبان
@bidari
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ حال مردم خوب نیست
ریشه مشکلات کشور سلطه تفکر لیبرالیسم هست...
#سعید_محمد
🌷 @saritanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ سعید محمد: برخی نهادهای امنیتی افراد نزدیک من را از فعالیت در موردم منع کردند
کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰:
🔹اختیارات رئیس جمهور کافی است
🔹خیلی ها به خاطر کلام رهبرانقلاب در مورد دولت جوان انقلابی سراغ من آمدند
🔹اسپانسرهای زیادی به من مراجعه کردند اما همه شان را رد کردم. چون وامدار می شدم
🔹رسانه ها از شایعه رد صلاحیتم الکی ذوق زده نشوند
🇮🇷 @saritanhamasir
🍂🌼🌷🍁🌸🌺🌹ا
برنامه هفتگی #تنها_مسیر_آرامش (راز حیات برتر)
#تحت_تشکیلات_جهانی #تنها_مسیر_آرامش
از کتابهای استاد پناهیان و انتخاب مطالب از استاد سید محمد باقر حسینی
و استاد صالحه کشاورز معتمدی
#کنترل_ذهن_برای_تقرب شنبه ها و سه شنبه ها
#خانواده_متعالی یکشنبه ها و چهارشنبه ها
#دنیای_مدیریت_مؤمنانه
#نقدی_بر_قانون_جذب
#مبارزه_با_راحت_طلبی دوشنبه ها و پنج شنبه ها
#آداب_زندگی #ادب جمعه ها
#رمان_دختر_شینا هر شب
#انتخابات_1400 هر روز
عرض خیر مقدم به تمامی بزرگوارانی که به دوستان ارزشی خود پیوستند.
ممنونیم از همراهی شما سروران گرامی ، به همتون افتخار میکنیم .
نظرات ، پیشنهادات و انتقاد شما را با گوش جان پذیرا هستیم .
آیدی @ashkae
🌹🌺🌸🍁🌷🌼🍂
@saritanhamasir
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت 49 ترس به سراغم آمد. درِ خانه همسایه را زدم و ماجرا را برایش تعریف کردم. ز
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت : 50
گفت: «من که روی آن را ندارم بروم پیش صاحب خانه و خانه را پس بدهم.»
گفتم: «خودم می روم. فقط تو قبول کن.»
چیزی نگفت. سکوت کرد. می دانستم دارد فکر می کند.
فردا ظهر که آمد، شاد و سرحال بود. گفت:
«رفتم با صاحب خانه حرف زدم. یک جایی هم برایتان دیده ام. اما زیاد تعریفی نیست. اگر صبر کنی، جای بهتری پیدا می کنم.»
گفتم: «هر طور باشد قبول. فقط هر چه زودتر از این خانه برویم.»
فردای آن روز دوباره اسباب کشی کردیم. خانه مان یک اتاق بزرگ و تازه نقاشی شده در حوالی چاپارخانه بود.
وسایل چندانی نداشتم.
همه را دورتادور اتاق چیدم.
خواب آرام آن شب را هیچ وقت فراموش نمی کنم.
اما صبح که از خواب بیدار شدم، اوضاع طور دیگری شده بود.
انگار داشتم تازه با چشم باز همه چیز را می دیدم.
آن طرف حیاط چند تا اتاق بود که صاحب خانه در آنجا گاو و گوسفند نگه می داشت.
بوی پشم و پهنشان توی اتاق می پیچید.
از دست مگس نمی شد زندگی کرد.
اما با این حال باید تحمل می کردم.
روی اعتراض نداشتم.
شب که صمد آمد، خودش همه چیز دستگیرش شد.
گفت: «قدم! اینجا اصلاً مناسب زندگی نیست
باید دنبال جای بهتری باشم.
بچه ها مریض می شوند.
شاید مجبور شوم چند وقتی به مأموریت بروم.
اوضاع و احوال مملکت رو به راه نیست. باید اول خیالم از طرف شما راحت شود.
صمد به چند نفر از دوستانش سپرده بود خانه مناسبی برایمان پیدا کنند.
خودش هم پیگیر بود.
می گفت: «باید یک خانه خوب و راحت برایتان اجاره کنم
که هم نزدیک نانوایی باشد،
هم نزدیک بازار؛ هم صاحب خانه خوبی داشته باشد تا اگر من نبودم به دادتان برسد.»
من هم اسباب و اثاثیه ها را دوباره جمع کردم و گوشه ای چیدم.
چند روز بعد با خوشحالی آمد و گفت:
«بالاخره پیدا کردم؛ یک خانه خوب و راحت با صاحب خانه ای مؤمن و مهربان. مبارکتان باشد.»
با تعجب گفتم: «مبارکمان باشد؟!»
رفت توی فکر.
انگار یاد چیزی افتاده باشد.
گفت: «من امروز و فردا می روم مرز، جنگ شده. عراق به ایران حمله کرده.»
این حرف را خیلی جدی نگرفتم.
با خوشحالی رفتیم و خانه را دیدیم.
خانه پشت انبار نفت بود؛
حاشیه شهر. محله اش تعریفی نبود.
اما خانه خوبی بود.
دیوارها تازه نقاشی شده بود؛
رنگ پسته ای روشن. پنجره های زیادی هم داشت.
در مجموع خانه دل بازی بود؛ برعکس خانه قبل. صمد راست می گفت.
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
🎀 @saritanhamasir 🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
تنها مسیر آرامش(راز حیات برتر)
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت : 50 گفت: «من
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت 51
صاحب خانه خوب و مهربانی هم داشت که طبقه پایین می نشستند.
همان روز آینه و قرآن را گذاشتیم روی طاقچه
و فردا هم اسباب کشی کردیم.
اول شیشه ها را پاک کردم؛ خودم دست تنها موکت ها را انداختم. یک فرش شش متری بیشتر نداشتیم که هدیه حاج آقایم بود.
فرش را وسط اتاق پهن کردم.
پشتی ها را چیدم دورتادور اتاق. خانه به رویم خندید.
چند روز اول کارم دستمال کشیدن وسایل و جارو کردن و چیدن وسایل سر جایشان بود.
تا مویی روی موکت می افتاد، خم می شدم و آن را برمی داشتم.
خانه قشنگی بود.
دو تا اتاق داشت که همان اول کاری، در یکی را بستم و کردمش اتاق پذیرایی.
آشپزخانه ای داشت و دستشویی و حمام، همین.
اما قشنگ ترین خانه ای بود که در همدان اجاره کرده بودیم.
عصر صمد آمد؛
با دو حلقه چسب برق سیاه.
چهارپایه ای زیر پایش گذاشت و تا من به خودم بیایم،
دیدم روی تمام شیشه ها با چسب، ضربدر مشکی زده.
جای انگشت هایش روی شیشه ها مانده بود.
با اعتراض گفتم:
«چرا شیشه ها را این طور کردی؟! حیف از آن همه زحمت. یک روز تمام فقط شیشه پاک کردم.»
گفت: «جنگ شده. عراق شهرهای مرزی را بمباران کرده.
این چسب ها باعث می شود موقع بمباران و شکستن شیشه ها، خرده شیشه رویتان نریزد.»
چاره ای نداشتم.
شیشه ها را این طوری قبول کردم؛
هر چند با این کار انگار پرده ای سیاه روی قلبم کشیده بودند.
صمد می رفت و می آمد و خبرهای بد می آورد.
یک شب رفت سراغ همسایه و به قول خودش سفارش ما را به او کرد.
فردایش هم کلی نخود و لوبیا و گوشت و برنج خرید.
گفتم: «چه خبر است؟!»
گفت: «فردا می روم خرمشهر. شاید چند وقتی نتوانم بیایم.
شاید هم هیچ وقت برنگردم.»
بغض ته گلویم نشسته بود.
مقداری پول به من داد.
ناهارش را خورد. بچه ها را بوسید.
ساکش را بست. خداحافظی کرد و رفت.
خانه ای که این قدر در نظرم دل باز و قشنگ بود، یک دفعه دلگیر و بی روح شد.
نمی دانستم باید چه کار کنم.
بچه ها بعد از ناهار خوابیده بودند.
چند دست لباسِ نَشسته داشتم.
به بهانه شستن آن ها رفتم توی حمام و لباس شستم و گریه کردم.
کمی بعد صدای در آمد.
دست هایم را شستم و رفتم در را باز کردم.
زن صاحب خانه بود.
حتماً می دانست ناراحتم. می خواست یک جوری هم دردی کند.
گفت: «تعاونی محل با کوپن لیوان می دهند. بیا برویم بگیریم.»
حوصله نداشتم. بهانه آوردم بچه ها خواب اند.
ادامه دارد...✒️
🎀 @saritanhamasir 🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ... و بالاخره هفت تپه آزاد شد.
گفته بودیم دیر یا زود، حکم خلع ید مالک فاقد اهلیت صادر و دوباره روزهای خوب به هفت تپه بازخواهد گشت.
خداقوت به کارگران فهیم و صبور که به همه ما درس عزت و بصیرت دادند
و تشکر و سپاس از عنایت ویژه آیت الله رئیسی به کارگران و شرکت هفت تپه.
✍️سیدنظام الدین موسوی
🌷 @saritanhamasir
💥خبر خوب:
ممنوعیت پروازهای عتبات برداشته شد
🔻حسن خوشخو مدیرکل نظارت بر فرودگاهها و شرکتهای هواپیمایی سازمان هواپیمایی کشوری در نوتام جدیدی که برای شرکتهای هواپیمایی و فرودگاههای بین المللی کشور صادر کرده، اسامی کشورهای ممنوع برای سفر را به روز رسانی کرده که بر اساس آن، پروازهای رفت و برگشت با عراق مجاز و ممنوعیت سفر به این کشور برداشته شده است.
🌷 @saritanhamasir